در آرزوی شهادت
شهید مدنی در همه حال چشم به درگاه
فیض الهی داشت و همواره در قنوت نمازهایش با سوز و گداز با خدا به نجوا
میایستاد و از او شهادت در راه اسلام و انقلاب را طلب مینمود، چون در
عالم رویا جام شهادت از مولایش امام حسین (ع) را گرفته بیصبرانه در انتظار
آن روز شوق وصال به معبود خویش بودن خود میگفتند:
من در دو موضوع نسبت به خودم شک کردم، یکی اینکه به من که میکویید سید
اسدالله آیا واقعاً من از اولاد پیامبر هستم؟ و دیگر اینکه آیا من لیاقت
آنرا دارم که در راه خدا شهید شوم یانه؟
روزی به حرم امام حسین (ع) رفتم و در آنجا با ناله و زاری از امام خواستم
که جوابم بدهد. پس از مدتی یک شب امام حسین (ع) را در خواب دیدم و دستی به
سرم کشید و این جمله را فرمودند: یابنی انت مقتول یعنی ای فرزندم کشته
میشوی. که جواب دو سوال من در آن بود.
شهید آیت الله مدنی بعد از دیدار حضرت امام در محوطه جماران در جمع محافظان بیت امام (گردان 9 قدر)