گروه بینالملل مشرق - توجه رژيم صهيونيستي به قاره آفریقا و به ویژه شرق این قاره به پیش از تاسيس این رژيم باز می گردد، به گونه ای که بسیاری از تئوریسین های صهيونيست از دو کشور "اوگاندا" و "كنيا" به عنوان سرزمین های موعد براي گردآوردن يهوديان آواره جهان یاد میکردند.
همچنین سیاستمداران صهیونیست همواره از کشور "اتيوپي" به عنوان کشوری مهم یاد کرده اند که جايگاه مهمی در سياستگذاری های رژيم صهيونيستي در آفريقا دارد، چون براین باور هستند که "اتیوپی" يك قدرت منطقهاي است که توان تأثيرگذاري بر معادلات منطقه اي را دارد و مي توان از توانمندی هاي این کشور برای تغییر و تاثیر بر سياستگذاری های منطقه اي کشورهای مانند مصر و سودان استفاده کرد و امنيت آبي سودان و مصر را بیش از پیش وابسته به سياست هاي اتيوپي کرد.
این درحالی است که به باور این صهیونیست ها وجود اقليتی يهودي به نام "فلاشا" در اتيوپي مي تواند، موازنه جمعيتی در سرزمینهاي اشغالي را به سود رژيم صهيونيستي تغییر دهد و شکاف ناشی از كمبود نيروي كار اين رژيم را پر كند و با گرفتن فرصت های شغلی از نیروی كار فلسطينی فشار دو چندانی بر اقتصاد بحران زده فلسطينیان در تشکیلات خودگردان فلسطینی وارد كند.
اما اهمیت شرق آفریقا برای رژیم صهیونیستی به اینجا ختم نمی شود، چون امنيت درياي سرخ در ابعاد مختلف براي سياست راهبردي و امنيتي رژيم صهیونیستی از اهمیت استراتژيك بسیار بالایی برخوردار است و موازنه منطقه اي و ترتيبات امنيتي در اين منطقه رابطه ای تنگاتنگ با قضیه فلسطینی و روابط ارگانيكي با امنيت جهان عرب دارد.
نگاهی گذرا به انديشههاي "ناحوم گلدمن"، استراتژيست و رهبر كنگره بين المللي صهيونيسم درباره سیاست های رژيم صهيونيستي در آفريقا ماهيت و ابعاد مختلف نقش رژیم صهیو نیستی را در آفريقا آشکار می کند.
گلدمن در كتاب «اسرائيل به كدام سو مي رود؟» اهداف و راهبردهاي صهيونيسم در آفريقا را حفظ امنيت قومی یهود و تأمين آن؛ کسب مشروعيت سياسي در این منطقه و حفظ آن و کسب قدرت منطقه اي، توسعه و حفظ آن می داند.
در قرن نوزده "تئودور هرتزل" در كتاب "دولت صهيونيسم" بر لزوم تشكيل کشوری به نام "اسرائيل" براي گرد آوردن و اسكان يهوديان پراكنده در سراسر جهان تأكيد داشت و اشاراتي به مناطقي در شرق آفريقا همچون اوگاندا کرد.
با وجودیکه پس از سرنگونی "سلطان عبد الحميد"، خلیفه عثمانی و در آستانه جنگ جهاني اول تمام طرح هاي ايجاد شهرك هاي يهودي نشين در آفريقا رد شدند، با این حال برخي يهوديان اروپايي به آفريقا كوچ كرده و در "كنيا" و اوگاندا مستقر شدند.
پس از شکل گیری رژیم صهيونيستي در سال 1948 تلاش هاي فراواني براي حضور اين رژيم در قاره آفريقا به ويژه منطقه خاورغربی آن توسط رهبران اين رژيم صورت گرفت و در اين باره موفقيت هايی نیز به دست آمد.
توجه رژيم صهيونيستي به قاره آفریقا و به ویژه شرق آفریقا در شش دهه اخير در زمينهها و ابعاد مختلفي قابل ملاحظه بوده است. اين منطقه استراتژیک پس از پايان جنگ جهاني دوم و جنگ سرد در شش دهه اخير شاهد تحولات شگرف و ژرفي بوده و عوامل خارجي در سطح بين المللي و منطقه اي در روند اين تحولات منطقه اي و فرايند تغييرات محلي آن نقش مهمی ایفا کردند و رژيم صهيونيستي به شکل مستقيم و غيرمستقيم يكي از اين عوامل بوده است.
نزديكي جغرافيايي، تاريخي، اجتماعي و فرهنگي بین شرق آفريقا و منطقه پر التهاب خاورميانه كشورهاي شرق آفریقا را هميشه تحت تأثير تحولات منطقه خاورميانه و كانون هاي بحران زده آن قرار داده است.
تغييراتی که در منطقه شرق آفریقا روی داده، هميشه از تغییر و تحولات جاری در خاورميانه تاثیر پذیرفته است و گفته مي شود كه بخش قابل توجهی از تحولات منطقه اي شرق آفريقا رهاورد مناقشه اعراب و رژيم صهيونيستي بوده است.
تاریخ روابط کنیا – رژیم صهیونیستی
"دشمنان کنیا، دشمنان اسرائیل هستند و همین موجب می شود، تا به کمک این کشور به شتابیم"، این بخش هایی از سخنان "بنيامين نتانياهو"، نخست وزیر رژیم صهیونیستی در 13/11/2011 طی استقبال از "رایلا اودینگا"، رئیس جمهوری کنیاست که می تواند، به خوبی بیانگر روابط عمیق و گسترده دو طرف باشد.
روابط رژیم صهیونیستی و کنیا به پیش از استقلال این کشور در سال 1963 میلادی باز می گردد و این نکته ای است که یکی از تلگراف های صادره از سوی سفارت رژیم صهیونیستی در نایروبی تحت عنوان "روابط دو جانبه اسرائيل و كنيا" به آن اشاره می کند، به گونه ای که کارشناسان رژیم صهیونیستی همواره در کنار رهبران و سران کنیایی فعالیت داشته و همان ها بودند که زمینه استقلال کنیا از انگلیس را فراهم کردند و کمک های لازم برای ایجاد شرایط موسسات و نهادهای دولتی و حکومتی در این کشور را پس از استقلال فراهم کردند.
در نتیجه رژیم صهیونیستی از دهه شصت میلادی پلی هوایی میان نایروبی و تل آویو برای انتقال کادرهای مختصص اسرائیلی به کنیا و انتقال کارشناسان کنیایی به تل آویو برای دیدن دوره های آموزشی لازم تحت نظر مستقیم دایره همکاری بین المللی وزارت خارجه رژیم صهیونیستی را ایجاد کردند.
اینگونه بود که کارشناسان کنیایی با مهارت هاو افکار و اندیشه های صهیونیستی به کشور خود باز می گشتند تا به این طریق روابط مستحکم دو جانبه بیش از پیش مستحکم تر شود و تنها پس از قطع روابط کشورهای آفریقایی با رژیم صهیونیستی در سال 1973 بود که کنیا روابط خود با این رژیم را قطع کرد.
رژیم صهیونیستی دهه شصت روابط خود با کنیا را دوره "شکوه اسرائیلی" در آفریقا و به طور خاص در کنیا می نامد و طی آن کارشناسان رژیم صهیونیستی در تمام حوزه ها و سطوح ا بخش های کشاورزی گرفته تا ساختارهای زیر بنایی تا روابط ویژه نظامی و امنیتی شاهد شکوفایی و توسعه بود.
پس از جنگ سال 1973 کنیا روابط دیپلماتیک خود با رژیم صهیونیستی را همچون دیگر کشورهای آفریقایی را قطع کرد، اما در خفا همچنان روابط خود با این رژیم را حفظ کرده بود. این روابط محرمانه تا سال 1988 میلادی ادامه داشت تا اینکه روابط دیپلماتیک کامل دو جانبه بار دیگر و در دهه نود قرن گذشته به روال سابق خویش بازگشت.
رسانه های عبری به این نکته اشاره می کنند که کنیا نقش بسیار تاثیرگذار و موثری در عملیات "عنتيبي" در اوگاندا در سال 1976 میلادی ایفا کرد و طی آن کماندوهای رژیم صهیونیستی اقدام به آزادی گروگان های این رژیم کردند که توسط یک فروند هواپیمای فرانسوی توسط یک گروه فلسطینی در فرودگاه عنتيبي در "کامپالا" در نزدیکی پایتخت اوگاندا ربوده شده بودند.
بدون تردید اگر کمک های کنیا در این قضیه نبود، کماندوهای رژیم صهیونیستی هیچ گاه نمی توانستند، گروگان های خود را آزاد کنند، چراکه کنیا سوخت مورد نیاز هواپیماهای صهیونیستی را فراهم کرد و آنها با فرود در کنیا سوخت مورد نیاز خود را پیش از آغاز عملیات تامین کردند.
در سال 2011 روزنامه صهیونیستی معاریو از تلاش نتانیاهو برای ایجاد پیمانی جدید با شماری از کشورهای شاخ آفریقا و در راس آنها کنیا پرده برداشت.
همچنین بیم رژیم صهیونیستی از به قدرت رسیدن گروه های سلفی جهادی در آفریقا بود که موجب دخالت نظامی کنیا در سومالی شد تا به مقابله با جنبش های اسلامگرای تندرو در این کشور از جمله "جنبش الشباب" بپردازد. در این ارتباط "شیمون پرز"، رئیس رژیم صهیونیستی آشکارا اعلام کرد که کنیا به خوبی می تواند به تل آویو در آفریقا جهت مقابله با این جنبش ها به ویژه در سومالی کمک کند.
این درحالی است که روزنامه معاریو پس از سفر رئیس جمهوری کنیا به تل آویو نوشت که براساس توافقات صورت گرفته بین دو طرف اسرائیل آموزش ارتش کنیا را برعهده خواهد داشت.
چرا سازمان اطلاعات و جاسوسی رژیم صهیونیستی - موساد - در قضیه مرکز تجاری کنیا دخالت کرد؟
صبح روز دوشنبه گروه هایی از ارتش کنیا به کمک بیست نیروی کماندوی اسرائیلی برای دومین بار به رزمندگان جنبش اسلامگرای "الشباب" سومالی حمله کردند که در داخل یک مجتمع تجاری پناه برده بودند.
قبل از شروع درگیری ها به مدت یک ربع، صدای انفجارهای وحشتناکی شنیده شد. اما به نظر می رسد، این تلاش نیز به مانند روز یک شنبه به شکست انجامید، به طوری که باعث کشته شدن ده ها نفر از گروگان ها شد، درحالی که مقامات کنیا ادعا می کردند، بیشتر این گروگان ها را آزاد کرده اند.
دخالت امنیتی و نظامی رژیم صهیونیستی در این ماجرا، این بار قضایای بسیاری را آشکار و برملا کرد، به طوری که برای نخستین بار رژیم صهیونیستی به طور رسمی اعلام کرد که کماندوهای خود را به یک کشور آفریقایی ارسال کرده است، درحالی که پیشتر و از زمان حمله نیروهای اریتره به جزایر "حنیش" یمن در دریای سرخ در دهه نود قرن گذشته و در سودان و جریان سد "النهضة" و دخالت رژیم صهیونیستی در این حوادث، به طور کامل وجود نیروها و دخالت این رژیم را در این مناطق و تحولات، تکذیب کرده بود.
این دخالت نظامی رژیم صهیونیستی در آفریقا و سواحل سومالی بعد از آن صورت گرفت که این رژیم به طور مستمر و سری به این منطقه استراتژیک نفوذ کرده بود که دروازه خلیج و خاورمیانه و کلید تجارت با سازمان های دریایی غرب به ویژه آمریکای شمالی به شمار می آید.
نفوذ رژیم صهیونیستی به کشورهای آفریقایی با سوء استفاده از ضعف مصر و نبود سیاست آفریقایی قاطع و مستحکم از سوی این کشور در دوره حسنی مبارک همراه بود، به طوری که رژیم صهیونیستی از طریق فروش اسلحه و حمایت های لجستیک و ارائه آموزش های نظامی به این کشورها و اجرای طرح های کشاورزی بزرگ در این منطقه، دخالت قدرتمندانه خود را آشکار ساخت.
در سال 2009 "آویگدور ليبرمن"، وزیر امور خارجه رژیم صهیونیستی طی سفر به کنیا نفوذ گسترده این رژیم را در این قاره آغاز کرد. در این رابطه روزنامه نگاران آفریقایی در گفت وگو با پایگاه خبری "العهد" تاکید می کنند که در این دیدار هیئت بزرگی از بازرگانان رژیم صهیونیستی وزیر خارجه این رژیم را همراهی می کردند. این دیدار به " گسترش همکاری های کشاورزی و کمک به توسعه و گسترش اوضاع کشاورزی در آفریقا" منتهی شد.
این منابع مطبوعاتی تاکید می کنند: گروه کاملی از سازمان موساد و موسسه "سیباط" و موسسه هوا و فضای رژیم صهیونیستی این هیئت رسمی را در سفر به کنیا همراهی می کردند.
سایت فرانسوی "منبر یهودی" نیز در دسامبر 2012 در گزارشی نوشت که اسرائیل برای کنترل تحرکات ایران در دریای سرخ یک پایگاه نظامی در اریتره احداث کرد و علاوه براین، یگان های دریایی اسرائیل نیز در خلیج دهلق و ماساوا حضور یافتند. همچنین یک ایستگاه تجسسی نیز در قله "جبل" نیز فعالیت خود را آغاز کرد.
اما روزنامه صهیونیستی هاآرتص درباره این دخالت نوشت: روابط بین تل آویو و نایروبی روابط استراتژیک و منحصر به فرد و دارای منافع مشترک بین دو طرف است، کما اینکه اسرائیل به کنیا نیز به عنوان مزدور خود برای اطلاع از اوضاع و احوال جاری در قاره آفریقا نگاه می کند.
این روزنامه در ادامه می نویسد: اسناد و مدارک منتشر شده از سوی سایت ویکیلیکس نشان می دهد که تلگرامی به وزارت امور خارجه آمریکا رسیده مبنی بر اینکه در سال 2007 میلادی یک هیئت دیپلماتیک آمریکایی در سفارت نایروبی با "تام آمولو"، مدیر کل وزارت امور خارجه کنیا دیدار کرده است . در این دیدار مدیر وزارت امور خارجه کنیا تاکید کرده که کنیا و اسرائیل سال هاست روابط امنیتی و اطلاعاتی محکمی با هم دارند و در همه زمینه ها و سطوح با هم مذاکره می کنند.
هاآرتص می افزاید: اسرائیل و دستگاه های امنیتی آن به نایروبی به عنوان عاملی برای اطلاع از اوضاع جاری در آفریقا و به عنوان وسیله ای برای مقابله با تهدیدات تروریستی نگاه می کند که منافع و اهداف این رژیم در آفریقا تهدید می کند.
این روزنامه صهیونیستی در ادامه افزوده است: کنیا به عنوان مشتری قابل اعتماد برای خرید سلاح های اسرائیلی و تولیدات صنعتی امنیتی آن است و ارتش کنیا سلاح های بسیاری از اسرائیل دریافت کرده است.
هاآرتص همچنین می نویسد: علاوه بر این نظامیان کنیایی در سال های نه چندان دور در سرزمین های اشغالی - اسرائیل - آموزش های نظامی می دیدند و افراد دیگری نیز به طور رسمی یا غیر رسمی توسط کارشناسان اسرائیلی آموزش می بینند.
این روزنامه تاکید می کند: ورود کارشناسان و مشاوران اسرائیلی به کنیا برای کمک به نیروهای امنیتی کنیا در آزاد سازی گروگان ها ، کاملا در راستای روابط دوستانه و صمیمانه بین اسرائیل و کنیا است و انتظار می رود که این روابط بعد از این حادثه بیشتر تقویت شود.
همچنین سیاستمداران صهیونیست همواره از کشور "اتيوپي" به عنوان کشوری مهم یاد کرده اند که جايگاه مهمی در سياستگذاری های رژيم صهيونيستي در آفريقا دارد، چون براین باور هستند که "اتیوپی" يك قدرت منطقهاي است که توان تأثيرگذاري بر معادلات منطقه اي را دارد و مي توان از توانمندی هاي این کشور برای تغییر و تاثیر بر سياستگذاری های منطقه اي کشورهای مانند مصر و سودان استفاده کرد و امنيت آبي سودان و مصر را بیش از پیش وابسته به سياست هاي اتيوپي کرد.
این درحالی است که به باور این صهیونیست ها وجود اقليتی يهودي به نام "فلاشا" در اتيوپي مي تواند، موازنه جمعيتی در سرزمینهاي اشغالي را به سود رژيم صهيونيستي تغییر دهد و شکاف ناشی از كمبود نيروي كار اين رژيم را پر كند و با گرفتن فرصت های شغلی از نیروی كار فلسطينی فشار دو چندانی بر اقتصاد بحران زده فلسطينیان در تشکیلات خودگردان فلسطینی وارد كند.
اما اهمیت شرق آفریقا برای رژیم صهیونیستی به اینجا ختم نمی شود، چون امنيت درياي سرخ در ابعاد مختلف براي سياست راهبردي و امنيتي رژيم صهیونیستی از اهمیت استراتژيك بسیار بالایی برخوردار است و موازنه منطقه اي و ترتيبات امنيتي در اين منطقه رابطه ای تنگاتنگ با قضیه فلسطینی و روابط ارگانيكي با امنيت جهان عرب دارد.
نگاهی گذرا به انديشههاي "ناحوم گلدمن"، استراتژيست و رهبر كنگره بين المللي صهيونيسم درباره سیاست های رژيم صهيونيستي در آفريقا ماهيت و ابعاد مختلف نقش رژیم صهیو نیستی را در آفريقا آشکار می کند.
گلدمن در كتاب «اسرائيل به كدام سو مي رود؟» اهداف و راهبردهاي صهيونيسم در آفريقا را حفظ امنيت قومی یهود و تأمين آن؛ کسب مشروعيت سياسي در این منطقه و حفظ آن و کسب قدرت منطقه اي، توسعه و حفظ آن می داند.
در قرن نوزده "تئودور هرتزل" در كتاب "دولت صهيونيسم" بر لزوم تشكيل کشوری به نام "اسرائيل" براي گرد آوردن و اسكان يهوديان پراكنده در سراسر جهان تأكيد داشت و اشاراتي به مناطقي در شرق آفريقا همچون اوگاندا کرد.
با وجودیکه پس از سرنگونی "سلطان عبد الحميد"، خلیفه عثمانی و در آستانه جنگ جهاني اول تمام طرح هاي ايجاد شهرك هاي يهودي نشين در آفريقا رد شدند، با این حال برخي يهوديان اروپايي به آفريقا كوچ كرده و در "كنيا" و اوگاندا مستقر شدند.
پس از شکل گیری رژیم صهيونيستي در سال 1948 تلاش هاي فراواني براي حضور اين رژيم در قاره آفريقا به ويژه منطقه خاورغربی آن توسط رهبران اين رژيم صورت گرفت و در اين باره موفقيت هايی نیز به دست آمد.
توجه رژيم صهيونيستي به قاره آفریقا و به ویژه شرق آفریقا در شش دهه اخير در زمينهها و ابعاد مختلفي قابل ملاحظه بوده است. اين منطقه استراتژیک پس از پايان جنگ جهاني دوم و جنگ سرد در شش دهه اخير شاهد تحولات شگرف و ژرفي بوده و عوامل خارجي در سطح بين المللي و منطقه اي در روند اين تحولات منطقه اي و فرايند تغييرات محلي آن نقش مهمی ایفا کردند و رژيم صهيونيستي به شکل مستقيم و غيرمستقيم يكي از اين عوامل بوده است.
نزديكي جغرافيايي، تاريخي، اجتماعي و فرهنگي بین شرق آفريقا و منطقه پر التهاب خاورميانه كشورهاي شرق آفریقا را هميشه تحت تأثير تحولات منطقه خاورميانه و كانون هاي بحران زده آن قرار داده است.
تغييراتی که در منطقه شرق آفریقا روی داده، هميشه از تغییر و تحولات جاری در خاورميانه تاثیر پذیرفته است و گفته مي شود كه بخش قابل توجهی از تحولات منطقه اي شرق آفريقا رهاورد مناقشه اعراب و رژيم صهيونيستي بوده است.
"دشمنان کنیا، دشمنان اسرائیل هستند و همین موجب می شود، تا به کمک این کشور به شتابیم"، این بخش هایی از سخنان "بنيامين نتانياهو"، نخست وزیر رژیم صهیونیستی در 13/11/2011 طی استقبال از "رایلا اودینگا"، رئیس جمهوری کنیاست که می تواند، به خوبی بیانگر روابط عمیق و گسترده دو طرف باشد.
روابط رژیم صهیونیستی و کنیا به پیش از استقلال این کشور در سال 1963 میلادی باز می گردد و این نکته ای است که یکی از تلگراف های صادره از سوی سفارت رژیم صهیونیستی در نایروبی تحت عنوان "روابط دو جانبه اسرائيل و كنيا" به آن اشاره می کند، به گونه ای که کارشناسان رژیم صهیونیستی همواره در کنار رهبران و سران کنیایی فعالیت داشته و همان ها بودند که زمینه استقلال کنیا از انگلیس را فراهم کردند و کمک های لازم برای ایجاد شرایط موسسات و نهادهای دولتی و حکومتی در این کشور را پس از استقلال فراهم کردند.
در نتیجه رژیم صهیونیستی از دهه شصت میلادی پلی هوایی میان نایروبی و تل آویو برای انتقال کادرهای مختصص اسرائیلی به کنیا و انتقال کارشناسان کنیایی به تل آویو برای دیدن دوره های آموزشی لازم تحت نظر مستقیم دایره همکاری بین المللی وزارت خارجه رژیم صهیونیستی را ایجاد کردند.
اینگونه بود که کارشناسان کنیایی با مهارت هاو افکار و اندیشه های صهیونیستی به کشور خود باز می گشتند تا به این طریق روابط مستحکم دو جانبه بیش از پیش مستحکم تر شود و تنها پس از قطع روابط کشورهای آفریقایی با رژیم صهیونیستی در سال 1973 بود که کنیا روابط خود با این رژیم را قطع کرد.
رژیم صهیونیستی دهه شصت روابط خود با کنیا را دوره "شکوه اسرائیلی" در آفریقا و به طور خاص در کنیا می نامد و طی آن کارشناسان رژیم صهیونیستی در تمام حوزه ها و سطوح ا بخش های کشاورزی گرفته تا ساختارهای زیر بنایی تا روابط ویژه نظامی و امنیتی شاهد شکوفایی و توسعه بود.
پس از جنگ سال 1973 کنیا روابط دیپلماتیک خود با رژیم صهیونیستی را همچون دیگر کشورهای آفریقایی را قطع کرد، اما در خفا همچنان روابط خود با این رژیم را حفظ کرده بود. این روابط محرمانه تا سال 1988 میلادی ادامه داشت تا اینکه روابط دیپلماتیک کامل دو جانبه بار دیگر و در دهه نود قرن گذشته به روال سابق خویش بازگشت.
رسانه های عبری به این نکته اشاره می کنند که کنیا نقش بسیار تاثیرگذار و موثری در عملیات "عنتيبي" در اوگاندا در سال 1976 میلادی ایفا کرد و طی آن کماندوهای رژیم صهیونیستی اقدام به آزادی گروگان های این رژیم کردند که توسط یک فروند هواپیمای فرانسوی توسط یک گروه فلسطینی در فرودگاه عنتيبي در "کامپالا" در نزدیکی پایتخت اوگاندا ربوده شده بودند.
بدون تردید اگر کمک های کنیا در این قضیه نبود، کماندوهای رژیم صهیونیستی هیچ گاه نمی توانستند، گروگان های خود را آزاد کنند، چراکه کنیا سوخت مورد نیاز هواپیماهای صهیونیستی را فراهم کرد و آنها با فرود در کنیا سوخت مورد نیاز خود را پیش از آغاز عملیات تامین کردند.
در سال 2011 روزنامه صهیونیستی معاریو از تلاش نتانیاهو برای ایجاد پیمانی جدید با شماری از کشورهای شاخ آفریقا و در راس آنها کنیا پرده برداشت.
همچنین بیم رژیم صهیونیستی از به قدرت رسیدن گروه های سلفی جهادی در آفریقا بود که موجب دخالت نظامی کنیا در سومالی شد تا به مقابله با جنبش های اسلامگرای تندرو در این کشور از جمله "جنبش الشباب" بپردازد. در این ارتباط "شیمون پرز"، رئیس رژیم صهیونیستی آشکارا اعلام کرد که کنیا به خوبی می تواند به تل آویو در آفریقا جهت مقابله با این جنبش ها به ویژه در سومالی کمک کند.
این درحالی است که روزنامه معاریو پس از سفر رئیس جمهوری کنیا به تل آویو نوشت که براساس توافقات صورت گرفته بین دو طرف اسرائیل آموزش ارتش کنیا را برعهده خواهد داشت.
چرا سازمان اطلاعات و جاسوسی رژیم صهیونیستی - موساد - در قضیه مرکز تجاری کنیا دخالت کرد؟
صبح روز دوشنبه گروه هایی از ارتش کنیا به کمک بیست نیروی کماندوی اسرائیلی برای دومین بار به رزمندگان جنبش اسلامگرای "الشباب" سومالی حمله کردند که در داخل یک مجتمع تجاری پناه برده بودند.
قبل از شروع درگیری ها به مدت یک ربع، صدای انفجارهای وحشتناکی شنیده شد. اما به نظر می رسد، این تلاش نیز به مانند روز یک شنبه به شکست انجامید، به طوری که باعث کشته شدن ده ها نفر از گروگان ها شد، درحالی که مقامات کنیا ادعا می کردند، بیشتر این گروگان ها را آزاد کرده اند.
دخالت امنیتی و نظامی رژیم صهیونیستی در این ماجرا، این بار قضایای بسیاری را آشکار و برملا کرد، به طوری که برای نخستین بار رژیم صهیونیستی به طور رسمی اعلام کرد که کماندوهای خود را به یک کشور آفریقایی ارسال کرده است، درحالی که پیشتر و از زمان حمله نیروهای اریتره به جزایر "حنیش" یمن در دریای سرخ در دهه نود قرن گذشته و در سودان و جریان سد "النهضة" و دخالت رژیم صهیونیستی در این حوادث، به طور کامل وجود نیروها و دخالت این رژیم را در این مناطق و تحولات، تکذیب کرده بود.
این دخالت نظامی رژیم صهیونیستی در آفریقا و سواحل سومالی بعد از آن صورت گرفت که این رژیم به طور مستمر و سری به این منطقه استراتژیک نفوذ کرده بود که دروازه خلیج و خاورمیانه و کلید تجارت با سازمان های دریایی غرب به ویژه آمریکای شمالی به شمار می آید.
نفوذ رژیم صهیونیستی به کشورهای آفریقایی با سوء استفاده از ضعف مصر و نبود سیاست آفریقایی قاطع و مستحکم از سوی این کشور در دوره حسنی مبارک همراه بود، به طوری که رژیم صهیونیستی از طریق فروش اسلحه و حمایت های لجستیک و ارائه آموزش های نظامی به این کشورها و اجرای طرح های کشاورزی بزرگ در این منطقه، دخالت قدرتمندانه خود را آشکار ساخت.
در سال 2009 "آویگدور ليبرمن"، وزیر امور خارجه رژیم صهیونیستی طی سفر به کنیا نفوذ گسترده این رژیم را در این قاره آغاز کرد. در این رابطه روزنامه نگاران آفریقایی در گفت وگو با پایگاه خبری "العهد" تاکید می کنند که در این دیدار هیئت بزرگی از بازرگانان رژیم صهیونیستی وزیر خارجه این رژیم را همراهی می کردند. این دیدار به " گسترش همکاری های کشاورزی و کمک به توسعه و گسترش اوضاع کشاورزی در آفریقا" منتهی شد.
این منابع مطبوعاتی تاکید می کنند: گروه کاملی از سازمان موساد و موسسه "سیباط" و موسسه هوا و فضای رژیم صهیونیستی این هیئت رسمی را در سفر به کنیا همراهی می کردند.
سایت فرانسوی "منبر یهودی" نیز در دسامبر 2012 در گزارشی نوشت که اسرائیل برای کنترل تحرکات ایران در دریای سرخ یک پایگاه نظامی در اریتره احداث کرد و علاوه براین، یگان های دریایی اسرائیل نیز در خلیج دهلق و ماساوا حضور یافتند. همچنین یک ایستگاه تجسسی نیز در قله "جبل" نیز فعالیت خود را آغاز کرد.
اما روزنامه صهیونیستی هاآرتص درباره این دخالت نوشت: روابط بین تل آویو و نایروبی روابط استراتژیک و منحصر به فرد و دارای منافع مشترک بین دو طرف است، کما اینکه اسرائیل به کنیا نیز به عنوان مزدور خود برای اطلاع از اوضاع و احوال جاری در قاره آفریقا نگاه می کند.
این روزنامه در ادامه می نویسد: اسناد و مدارک منتشر شده از سوی سایت ویکیلیکس نشان می دهد که تلگرامی به وزارت امور خارجه آمریکا رسیده مبنی بر اینکه در سال 2007 میلادی یک هیئت دیپلماتیک آمریکایی در سفارت نایروبی با "تام آمولو"، مدیر کل وزارت امور خارجه کنیا دیدار کرده است . در این دیدار مدیر وزارت امور خارجه کنیا تاکید کرده که کنیا و اسرائیل سال هاست روابط امنیتی و اطلاعاتی محکمی با هم دارند و در همه زمینه ها و سطوح با هم مذاکره می کنند.
هاآرتص می افزاید: اسرائیل و دستگاه های امنیتی آن به نایروبی به عنوان عاملی برای اطلاع از اوضاع جاری در آفریقا و به عنوان وسیله ای برای مقابله با تهدیدات تروریستی نگاه می کند که منافع و اهداف این رژیم در آفریقا تهدید می کند.
این روزنامه صهیونیستی در ادامه افزوده است: کنیا به عنوان مشتری قابل اعتماد برای خرید سلاح های اسرائیلی و تولیدات صنعتی امنیتی آن است و ارتش کنیا سلاح های بسیاری از اسرائیل دریافت کرده است.
هاآرتص همچنین می نویسد: علاوه بر این نظامیان کنیایی در سال های نه چندان دور در سرزمین های اشغالی - اسرائیل - آموزش های نظامی می دیدند و افراد دیگری نیز به طور رسمی یا غیر رسمی توسط کارشناسان اسرائیلی آموزش می بینند.
این روزنامه تاکید می کند: ورود کارشناسان و مشاوران اسرائیلی به کنیا برای کمک به نیروهای امنیتی کنیا در آزاد سازی گروگان ها ، کاملا در راستای روابط دوستانه و صمیمانه بین اسرائیل و کنیا است و انتظار می رود که این روابط بعد از این حادثه بیشتر تقویت شود.