در تهران کمتر کسی را میتوان یافت که با دستگاه و هیئت و روضه امام حسین(ع) نسبت و ارتباطی داشته باشد و هیئت «عشاق الحسین(ع)» و «حاج قربان» را نشناسد. مداحی که سالیان سال، اما کاملاً بیسر و صدا و بیادعا در دستگاه امام حسین(ع) نوکری کرده است. مجلسش حال و هوا و بوی محافل بزرگان این عرصه را دارد که بسیاریشان اکنون سر به سینه خاک نهادهاند و نامشان به برکت گره خوردن با نام حسین بن علی(ع) جاودانه مانده است. هم نوحه و روضهاش زبانزد است و هم منبر علم و معرفتش. از خصوصیات برجستهاش در میان ذاکران خواندن روضههای مستند و عالمانه است و مداحان و ذاکران همه میدانند که در هیئت عشاق باید محتاط بخوانند و هر کلامی و هر سبکی را در آنجا به کار نبرند.
گرچه روضه مکشوف نمیخواند، اما باز روضههایش جانسوز و دلچسب است و چندان «شور و شعور» و «حماسه و معرفت» را در خود جمع کرده که بسیاری از هیئتهای نامآشنا (از جمله بیتالرقیه(س) و...) از او برای منبرشان استفاده میکنند. جای تعجب نیست، حق هم دارند؛ چون هم تحصیلات دانشگاهی دارد و هم مدرس حوزه آیتالله مجتهدی از مدارس علمیه مشهور تهران است. مدرک فقه و حقوق خود را از دانشگاه شهید بهشتی گرفته و به عنوان کارشناس ارشد این رشته از طریق دفترخانه اسناد رسمیای که مسئولیتاش را بر عهده دارد، ارتزاق میکند.
مشوق اصلیاش در ورود به دستگاه امام حسین(ع) نوه میرزا ابوالقاسم عطار از مردان بزرگ تهران بوده است. در عرصه ذاکری و مدیحه و روضه استاد خاصی نداشته، اما تأکید میکند که «همهجوره تا آنجا که برایش ممکن بوده از حاج منصور ارضی استفاده کرده و او دورادور و غیرمستقیم و حتی مستقیم نقش استادی به گردنش دارد». میگوید: مجلس روضه سیدالشهدا(ع) مجلس عبادت، سیر و سلوک و رسیدن است و آداب، احکام و حدودهایی دارد که مادحین باید بر آنها تسلط داشته و با آن آشنا باشند.
معتقد است جلسات باید حتماً یک «آخوند هیئتی» داشته باشد که خودش در متن باشد و خودش سینهزن و هیئتی باشد که خودش راه را رفته باشد، حدود را بشناسد و از جنس خود بچههای هیئت باشد. اهالی جلسه او را از جنس خودشان بدانند در سینهزنیها حضور داشته باشد. با بقیه در عزاداری شرکت کند. اگر چنین شخصی بالای جلسه باشد خیلی از معضلات که دامنگیر جلسات شده حل میشود. همینقدر که یک قدم از بقیه جلوتر باشد، کافی است. لازم نیست آن آخوند و طلبهای که مقداری از راه را رفته لازم نیست در حد اجتهاد باشد و متأسفانه الان چنین موردی نداریم.
حاج علی قربانی در این گفتوگو از بیوگرافی و چگونگی ورود به دستگاه امام حسین(ع) گفت و از نسبت «شور و شعور» و «ذاکر و واعظ» در این دستگاه؛ از روضههای دلچسب و دشواری که خوانده است گفت تا تأثیر نفس پاک و بااخلاص در جاودانه شدن و جاودانه ماندن آثار حسینی؛ از جایگاه و مقام روضه ابیعبدالله(ع) تا آسیبشناسی برخی تحریفات راه یافته در نقل وقایع عاشورا، از سبکهای قدیم و جدید تا اصل یا فرع بودن شعر در مداحی، از ارتباط هیئت امام حسین(ع) گفت و سیاست و تأکید کرد جدا کردن مسیر انقلاب و شهدا از مسیر امام حسین(ع) کملطفی یا بیمعرفتی است و چیز دیگری نیست.
یکی از بخشهای جالب و خواندنی این گفتوگو مربوط به آنجایی میشد که از رسم چند سال اخیر او در دوسه روز آخر دهه نخست محرم پرسیدیم؛ اینکه چرا چند سالی است از شب هفتم یا هشتم محرم به بعد هیئت عشاق را به دوستان میسپرد و به کربلا میرود؟ بخش دوم و پایانی این گفتوگو به شرح ذیل منتشر میشود:
*گفته میشود که نوحهخوانان و روضهخوانان در تحریفات عاشورا (دستکم در حد نقل وقایع) مؤثر بودهاند و برخی از آنان برای آنکه مجلس را گرمتر کرده اشک بیشتری از مردم بگیرند، به مطالبی در نقل وقایع دست میبردهاند. بهنظر شما برای حل این مشکل و مستند کردن روضهها چه باید کرد؟ و آیا امکان دارد منبع و مرجع مستند واحدی در اختیار همه روضهخوانان قرار گیرد؟
بحث تحریفات یک بحث تاریخی است؛ برای نمونه همین کتاب «اسرار الشهادة» که روی همین میز مشاهده میکنید، این همان کتابی است که شهید مطهری بسیاری از مطالب آن را قبول ندارد و میگوید بسیاری از حرفهایش مندرآوردی است، اما خیلیها آن را روی چشمشان میگذارند. بنابراین در مورد این موضوع هم بحث مداح مطرح است، هم بحث محققان. در عین حال یک بحث بسیار پیچیده است و اینکه بخواهیم بگوییم فلان کتاب درست یا نادرست نوشته، یک بحث تخصصی تاریخی است.
توصیه آیتالله جاودان به حاج قربان درباره یک روضهبه یاد دارم که یکبار در دانشگاه تهران میخواستم روضه بخوانم که شنیدم آیتالله جاودان هم حضور دارند. کوشیدم روضهام را به نوعی علمایی بخوانم تا کسی اعتراضی نداشته باشد. در روضهام این تعبیر را به کار بردم که در بسیاری از کتابهای روضه هست که حضرت امام حسین(ع) وقتی میخواستند به میدان بروند یکی از وصیتهایشان این بود که به حضرت زینب(س) فرمودند «لاتنسینی فی صلاة اللیل؛ خواهرجان! مرا در نماز شب فراموش نکن». بعد از روضه، آیتالله جاودان گفت چنین چیزی نداریم. گفتم توی کتاب داریم که عبارت عربی آن هم موجود است، اما ایشان قائل به این بود که خیلی از مطالبی در این کتابها هست، همهاش درست نیست. در حالی که مداح اگر خیلی محقق باشد، سعی میکند به کتاب یا کتابها رجوع کند. ایشان قائل بود که خیلی از مطالبی که اکنون در کتابهای مقتل است از قرن 13 وارد کتابها شده است. منِ مداح آن قدری تخصص ندارم که بدانم مطلبی وارد شده است یا خیر. اگر خیلی آدم محققی باشم و بخواهم حرفهایم اشتباه نباشد نهایتا به کتاب مراجعه میکنم. حتی همین «لهوف» را برخی از محققان میگویند که سیدبنطاووس در زمان جوانیاش نوشته و قابل اعتنا نیست.
«استحسان» در روضه اشکالی ندارد
بنابراین این مورد یک بحث تاریخی تخصصی پیچیده دارد که محققان باید روی آن کار کنند تا مقتل منقح، دقیق و تحقیق شدهای دست آقایان برود که من خودم بعید میدانم چنین اتفاقی به طور کامل امکانپذیر باشد. هر چیزی را نباید در قالب تحریف برد. از طرفی دیگر بحث مداحان هم همینطور است که برخی حرفهایی میزنند که واقعاً روضهسازی است. البته بحث «استحسان» را هم داریم که اشکالی ندارد. مثلاً در روایات آمده که در ایامی که تازه آیات حجاب آمده بود، یک روز پیغمبر(ص) با اصحاب نشسته بود و در همان موقع دیدند زنی بیحجاب با حالت مضطر وارد شد. او فرزندش را گم کرده بود. اصحاب در صدد برآمدند که به او اعتراض کنند. پیغمبر(ص) گفت بر این مادر که فرزندش را گم کرده، حرجی نیست. حال اگر چنین روایتی باشد، اشکالی ندارد که مداحان از آن در روضه حضرت رقیه(س) استفاده کنند. این استحسان و نوآوری است.
*حالا که بحث از روضه پیش آمد، اجازه بدهید یک سؤال شخصی بپرسیم؛ کدام روضه از همه برای شما دلچسبتر است؟
روضهها همه دلچسباند، اما به شخصه روضه حضرت علیاصغر(ع) را خیلی دوست دارم.
* و سختترین و دشوارترین روضه؟
گودی قتلگاه
*چند کلامی درباره مقام و جایگاه روضه بفرمائید. با آنکه علما و مراجع بزرگ همواره به روضهخوانی افتخار میکردهاند و آن را عامل احیای اسلام معرفی میکردهاند، متأسفانه در افواه مردم چنین جا افتاده که اگر در محفل یا مجلسی فرد سطحی یا کمسوادی ببینند میگویند او «روضهخوانی» بیش نیست! منشأ این نگاه توأم با تخفیف چیست؟
اگر جایگاه روضه، مجلس روضه و توسل و اشک برای امام حسین(ع) برای افراد روشن باشد و به روایات در این زمینه مراجعه کرده باشند، هیچگاه چنین تعبیری درباره روضه به کار نمیبرند. نقل میکنند از آشیخ جوادآقای تبریزی (خودم از فرزند ایشان شنیدم) که در کلاس درس خارج ایشان شاگردان مبرزی حضور داشتهاند. روزی در یکی از این جلسات که مشغول بحث درس خارج بودند، شخصی پای منبر ایشان اشکال میگیرد و ایشان جواب میدهد، چند بار این ماجرا تکرار میشود. شاگرد وقتی میبیند ایشان حرفش را قبول نمیکند، میگوید مگر اینجا مجلس روضه است؟! گفتهاند که ایشان درس را قطع میکند و میگوید: من میخواستم روضهخوان شوم و این شدم و به گریه میافتد و مجلس درس عوض میشود.
یا شنیدهایم که آیتالله بهجت حاجاصغرآقای زنجانی را به عنوان مداح اهل بیت(ع) مورد تفقد خاص قرار دادند. یکی از تعابیری که در مورد امام حسین(ع) گفته شده آن است که «السلام علیک یا داعی الی الله؛ سلام بر تو ای دعوت کننده به سوی خدا». مداح امام حسین(ع) جای پای امام حسین(ع) گذاشته و همین دعوت را انجام میدهد و این کار سبکی نیست که البته این وقتی میسر می شود که فرد واقعاً مداح باشد و دعوت به حق کند، نه دعوت به خود.
*یکی از نکات مهم در مجالس مداحی و روضه اهلبیت(ع) رعایت مرزهای تقریب مذاهب است؛ با توجه به وضعیت حساس جهان اسلام در دوره کنونی و ضرورت حفظ وحدت در مقابل دنیای استکبار حدود برائت از دشمنان اهلبیت(ع) باید چگونه باشد که به مسئله تقریب مذاهب آسیب نزند؟
ما رسما مجلس عیدالزهرا(س) نداریم، همه مناسبتها را داریم، اما این مناسبت را تعطیل هستیم. الان کل دنیا میخواهد نظام شیعه را نابود کند و تاثیر اعمال ما در داخل و خارج مرزها نمود دارد و بارها شنیدهایم که به خاطر این داستان شیعیان را از خراسان و سیستان گرفته تا پاراچنار و کویته سر بریدهاند.
مرزهای تقریب و تولی و تبریحرف، همان فرمایش رهبری است که در پیامشان به کنگره عظیم حج امسال، صراحتاً هر اقدامی را که منجر به اختلاف شود را حرام تعبیر کردند. این نشان میدهد چقدر قضیه حساس است و باید بگذاریم به عهده آنان که جایگاه حساسی دارند و اطلاعات لازم را دارند و وجوه مختلف را درک میکنند. ما در حد محله و شهر و هیئت خود کارهایی میکنیم که فکر میکنیم که شاهکار میکنیم، اما در واقع اثرات و بازخوردهای مخرب دارد. اما در عین حال تبری جزء واجبات دین ما است. اگر اهمیتاش از تولی بیشتر نباشد کمتر هم نیست.
*سؤال بعدی درباره نسبت هیئت و دستگاه امام حسین(ع) با سیاست است؛ برخی از نوحهخوانان و ذاکران به بهانه دوری از سیاست و اهل آن، از خواندن اشعاری درباره انقلاب، شهدا و دفاع مقدس پرهیز میکنند و ادعایشان این است که دستگاه اهل بیت(ع) ربطی با سیاست ندارد. نظر شما در این باره چیست؟
جدا دانستن مسیر امام و شهدا از نهضت حسینی، بیمعرفتی استجایگاه امام و شهدا برای چنین فردی شاید روشن نشده باشد. ما معتقد هستیم که مسیر اینها غیر از مسیر امام حسین(ع) نیست؛ این یعنی من برای امام حسین(ع) نمیخوانم. اگر این مملکت طلایهدار تشیع شده است و همه دارند به ما نگاه میکنند به خاطر زحمات امام خمینی(ره) و شهدا است. هنوز هم سرپا بودن مملکت و برافراشته بودن پرچم ما نتیجه تاییدات خون شهدا است. این کملطفی یا بیمعرفتی است و چیز دیگری نیست. مادر شهیدی که فرزندش را بدرقه میکند و میگوید «برو برای امام حسین(ع)» معنایی جز این نداشت که این خط، همان خط امام حسین است.
بنابراین کسانی که این دو مسیر را از هم جدا میکنند یا ناشی از بیمعرفتی است و یا ناشی از این است که هنوز آن توفیق را پیدا نکرده که بفهمد این مسیر همان مسیر اباعبدالله(ع) است. کسی منکر کم و کسریهای موجود نیست، اما در عین حال خط کلی و اصلی نظام همان است و ما امروز وظیفهای جز این نداریم، که پرچم را به دست صاحب اصلیاش برسانیم.
*معمولا هیئتهای عزاداری در دهه نخست محرم هرچه به شبهای آخر و روز عاشورا نزدیکتر شود، گرمتر و شورانگیزتر میشود و اجتماع عزاداران و سوگواری آنان به لحاظ کمی و کیفی اوج میگیرد. چند سالی است که حضرتعالی از شبهای هفتم یا هشتم به بعد هیئت را به دوستان میسپارید و به کربلا میروید، با آنکه به نظر میرسد هیئت در این روزها نیاز بیشتری به شما داشته باشد. علت این حرکت چیست؟
روز عاشورا همهجا جز کربلا بازی است(با خنده) عاشورای کربلا چیز دیگری است. شما اگر عاشورای کربلا را ببینید، آن وقت من راحتتر جواب شما را میدهم؛ دیگر نمیتوانید تهران بمانید. من اکثر مناسبتها را کمابیش در کربلا بودهام؛ عرفه، شبهای قدر، اربعین،... . این یک احساس کاملا شخصی است و به نظر من روز عاشورا همهجا جز کربلا بازی است و اگر کسی میخواهد عزاداری حقیقی ببیند باید به کربلا برود. البته مرادم به هیچ وجه سبک عزاداری و قمهزنی و... نیست، من خودم مخالف این رویه هستم و به خاطر فرمایش رهبر انقلاب تاکنون هم چنین کاری نکردهام و نمیکنم. آنجا از اول صبح جو به گونهای میشود که مرد میخواهد که در آنجا باشد و طاقت بیاورد. مرادم فضای کلی کربلا است که انگار عوض میشود، آدم یک جور دیگری میشود و همه متوجه میشوند که فضا عوض میشود که من دوست دارم در آن فضا باشم.
*به عنوان حسن ختام این گفتوگو لطفا درباره یکی از تعابیر مرتبط با واقعه عاشورا و شخصیت امام حسین(ع) که در ادعیه یا کلمات نورانی حضرات معصومین آمده، صحبت بفرمایید و تفسیر خود را از یکی از تعابیر نورانیای مانند «وتر الموتور»، «قتیل العبرات» یا تعابیر دیگر ارائه بفرمائید.
زیارت عاشورا سرّ و سرود شیعه استدرمورد حضرت اباعبدالله(ع) تعابیری در زیارتنامهها و روایات داریم که استثنایی است و برای اهل بیت(ع) چنین تعبیری نداریم. یکی از این تعابیر در زیارت عاشورا است. این زیارت به عنوان حدیث قدسی از ناحیه خود خدا انشاء شده و جزء اسرار شیعه است که متاسفانه به عنوان شروع در جلسات از آن استفاده میشود. مثلاً کسی که نمیتواند روضه بخواند و تازه میخواهد جذب خوانندگی شود، قرائت زیارت عاشورای جلسه را به او محول میکنند. در صورتی که زیارت عاشورا سرّ و سرود شیعه است و در قدیم این گونه نبوده که زیارت عاشورا به صورت علنی دست همه باشد و دم دستی شده باشد. متأسفانه زیارت عاشورا در جلسات ما جایگاه حقیقی و شایسته خود را ندارد و تنها مقدمهای برای جمع شدن افراد است.
چرا امام حسین(ع) «وتر الموتور» است؟من میخواهم کمی درباره تعبیر «وتر الموتور» از تعابیر زیارت عاشورا بگویم: این تعبیر را اگر بخواهیم به تعبیر خودمانی بگوییم میشود گفت «امام حسین(ع) یکی یکدانه خدا است»، از هر حیثی که شما در نظر بگیری. ویژگیهایی که فقط امام حسین(ع) دارد و بقیه اهل بیت(ع) ندارند. یکی از این ویژگیها حسب و نسب ایشان است؛ در کل نظام خلقت از اول تا آخر کسی را نداریم که از جهت حسب و نسب و طهارت مولد مثل امام حسین(ع) باشد. هیچکدام از اهل بیت(ع) هم اینطور نیستند؛ پیغمبر(ص)، حضرت امیر(ص)، حضرت زهرا(س)، امام حسن(ع) و دیگر اهل بیت(ع) هیچکدام مثل امام حسین(ع) نیستند.
پدر و مادر پیامبر(ص) اگرچه محترمند، اما معصوم نیستند، حضرت امیر(ع) هم همینطور، حضرت زهرا پدرشان معصوم بوده، اما مادرشان معصوم نیست. امام حسن مجتبی والدینشان معصوم هستند، اما سلسه امامت و ولایت از طریق امام حسین(ع) انتقال پیدا کردهاست و بچههای امام حسین(ع) همه امام هستند و تا حضرت حجت(عج) همه فرزندان ایشان هستند، اما در امام حسن این طوری نیست؛ لذا احدی مثل امام حسین(ع) از جهت حسب و نسب و طهارت مولد نیست. این تعبیری که میگویم تعبیری است که حضرت ثامن الحجج(ع) به ریان بن شبیب طی روایت مفصلی که بخشی از آن در روضهها معروف شده، میفرمایند: امروز روز اول محرم است؛ در محرم عرب جاهلیت هم حرمت قائل بودند و در آن قتال نمیکردند، ولی در این ماه نهتنها حرمت پیغمبر(ع) را شکستند، بلکه حرمت بهترین فرد از افراد خلقت را شکستند.
امام حسین(ع) تنها کسی است که مسیر ولایت را عمومی کردیکی از آقایان تعبیری میکرد که برای خود من جالب بود که در همین بحث «وتر الموتور» باید شنیدنی باشد. بحث مفصلی درباره ولایت بود که «ان حدیثنا صعب مستصعب، لا یحتمله الا ملک مقرب او نبى مرسل او عبد مومن امتحن اللّه قلبه بالایمان...»؛ بحث ولایت را میگفت که این بحث صعب است و دست هر کسی نرسیده است. این چیزهایی که درمورد ولایت میشنویم برخی ولایت نیست و آن بخش که هست مگر چقدر از ولایت را به ما گفتهاند. امام صادق(ع) به جابر جعفی میفرمایند: «همه این چیزهایی که به شما گفتیم مثل قطرهای در دل دریا است». جابر جعفی جزء اصحاب سرّی است که 70 هزار حدیث را در باب ولایت اهلش را پیدا نکردم که به او انتقال دهم. سپس امام میفرماید: این حرفهایی که در باب ولایت به تو زدیم، اگر اهلش را نیابی، نباید به کسی بگویی که در این صورت لعنت خدا و مردم و ملائکه خدا بر تو باد. چون اینها حرفهایی نیست که به درد هر کسی بخورد و هرکسی ظرفیت تحمل این حرفها را ندارد.
غرض اینکه بحث ولایت با سختیهایی که دارد که هر کسی نمیتواند به آن دسترسی پیدا کند و حتی به آن نزدیک شود، تنها کسی که این مسیر را به یکباره عمومیاش کرده که عوام هم بتوانند وارد دایره ولایت شوند، امام حسین(ع) بوده است. ایشان با کاری که در کربلا انجام داد باعث شد عوام هم به سادگی در مسیر ولایت قرار گیرند و اهل ولایت شوند و ولایت را فهم کنند و ولایت شیره جانشان شود. لذا امام حسین(ع) از هر حیث «وتر الموتور» و یکییکدانه خداست.
منبع: تسنیم