به گزارش مشرق، سیدرضا صالحی امیری که در دولت جدید به عنوان وزیر پیشنهادی ورزش و جوانان معرفی شده بود و نتوانست آرای لازم برای ماندن در این سمت را کسب کند، گفت و گویی با هفته نامه دنیای ورزش داشته است.
وی در این مصاحبه نکاتی را مطرح کرده که به عدم رای نیاوردنش و ... مربوط است. خلاصه این گفت و گو را در زیر می خوانید:
* ورزش ما امروز بیش از آن که نیاز داشته باشد به یک نام و دانستن درباره اش، به یک مدیر استراتژیک نیاز دارد که حداقل چهار بعد را همزمان در نگرش خودش داشته باشد. یعنی چهار بعدی بیندیشد. ویژگی اول درک لازم تحولات فرهنگی، اجتماعی، سیاسی و جهانی. ویژگی دوم رویکرد استراتژیک به پدیده ها به معنای آنکه رویکرد جامعه نگر، کل نگر، همه جانبه نگر و آینده نگر. ویژگی سوم توانایی بکارگیری همه زمینه های ورزش برای تحول در این حوزه اعم از ظرفیت های درونی ورزش ودرونی ملی. ویژگی چهارم امکان طراحی و برنامه ریزی و تحول در حوزه جوانان. اینها خصلت هایی است که ورزش و جوانان در وزیرش نیاز دارد.
* به اعتقاد رییس جمهور ورزش بیش از آنکه دچار و درگیر مشکلات تکنیکی باشد، مشکلات مدیریتی و استراتژیک دارد. مدیر ورزشی می تواند از ظرفیت های تخصصی ورزشی نهایت استفاده را ببرد؛ اما با بخش جوانان چه کنیم؟ شما بخش جوانان را از ورزش مستقل نبینید. حوزه تخصصی من بخش جوانان و فرهنگی است. برای بخش جوانان برنامه بسیار مشخصی داشتم. در بخش ورزش هم البته بدون نیت و برنامه نبودم؛ بلکه می خواستم بزرگترین تحول را ایجاد کنم. یک تحول فرهنگی در نظام جامع ورزش و استفاده حداکثری از ظرفیت و تجربه افراد صاحبنام یا به تعبیری ژنرال ها در این حوزه.
* مجلس به زبان ساده دچار یک تعارض بسیار جدی است. از یک طرف برای محدود سازی دولت قبل وزارت ورزش و جوانان را تجمیع کرد و یک وزارت ساخت که به اعتقاد من فاقد منطق کارشناسی است. یک تصمیم سیاسی و اجباری برای کاهش مداخله اطرافیان آقای احمدی نژاد در حوزه های ورزش و جوانان. حالا اکثریت همان نمایندگانی که به تجمیع این دو وزارتخانه رای داده اند در ملاقات های خصوصی با بنده در مجلس از تصمیم مجلس در این تجمیع انتقاد کرده اند. حالا به نکته دوم توجه کنید. پارادوکس این است که خود مجلس و مجلسیان نمی دانند از وزارت ورزش و جوانان چه می خواهند. یعنی یک تعریف مشخص و نظام مند و هدفمند نسبت به مطالبات مجلس از این وزارتخانه وجود ندارد. نکته سوم اینکه عمده مطالبات نمایندگان از این وزارتخانه بخشی، محلی و منطقه ای است. یعنی کمتر نماینده ای دیدم که به ابعاد ملی و بین المللی ورزش توجه کند یا اصلا چنین دغدغه ای داشته باشد.
* اعتقاد دارم مجلس در حوزه ورزش و جوانان به طور کامل فاقد یک نگاه عمیق استراتژیک است. اجماعی هم در بین نمایندگان در این خصوص وجود ندارد. بخشی از پیکره مجلس نسبت به پدیده ورزش حساسیت دارند که عمدتا در فراکسیون ورزش حاضر شده اند؛ ولی اکثریت مجلس نگاهشان به این حوزه محلی، منطقه ای و بخشی است. صریح بگویم وزیری از نظر این دسته از نمایندگان مطلوب است که پاسخگوی نیازهای محلی باشد.
* برداشت من این است که یک جریان سازمان یافته سیاسی هر چه به انتخابات ریاست جمهوری نزدیک تر می شدیم، از ما عصبانی تر می شدند. تیم آقای روحانی مورد هجمه این آدم ها بودند و البته دلایل مخالفتشان هم قوی بود. نقد نداشتند تخریب می کردند. از یک کاندیدای خاص حمایت داشتند و می دیدند که مردم هیچ علاقه ای به این نامزد ندارند و از آقای روحانی حمایت می کنند و همین قضیه باعث شد تا عصبانی تر شوند.
* من رفتار برخی نمایندگان در بحث خودم را ناعادلانه، ظالمانه و غیر اخلاقی و ناشی از همین عصبانیت سیاسی می دانم. آن روز بحران اخلاقي را با همه وجودم لمس كردم.
* حق من بود که پاسخ بدهم و اتفاقا پاسخ های بسیار کوبنده ای هم داشتم که روی کاغذ نوشته بودم و می توانستم به خوبی از خودم دفاع کنم؛ اما بنا به ملاحظات اخلاقی و ملی در آن تریبون رسمی اکثر آن حرف ها را توی دل خودم نگه داشتم. دو سه اتهام را به ناچار پاسخ دادم که نمی خواستم اما اجبار بود ... البته ظلم بزرگ دیگری که به من کردند استفاده از تشبيه به مشایی بود که حقیقتا نه فقط برای من که برای کلیت ما توهین آمیز بود.
* این یک تکنیک سوخته است که فرار رو به جلو نام دارد. جامعه و نخبگان می دانند چه کسانی در دولت احمدی نژاد را مقدس کردند و نقد او را نقد اسلام و انقلاب دانستند. مردم می دانند چه کسانی در مجلس آب نیم خورده احمدی نژاد را به قصد شفا می خوردند و این جریان را تطهیر کردند. در همان سال 84 این واقعیت ها را دیده بودیم که یک مرزبندی مشخص با این نفرات ایجاد کردیم. آقاياني که در این هشت سال بیشترین همکاری را با این نفرات داشتند و سهم بزرگی در اقدامات و تصمیمات احمدی نژاد داشتند، باید پاسخگو باشند. جریانی در کشور و مجلس كه عامل اصلی تقویت، تشویق و حمایت از تصمیمات غلط دولت بودند هم باید پاسخگو باشند.چه کسانی توهین ها و ادبیات نامناسب گذشته را تقدیس و از آن به نام شجاعت یاد می کردند؟ چه کسانی در مجلس توهين ها و مساله سازی های دولت در دنیا را انقلابی گرایی می دانستند. همه کسانی که در حمایت از آن دولت بی چون و چرا حرکت می کردند و راضی بودند باید پاسخگو باشند. مخالفت با من در مجلس از جانب این آقایان بود. من به نفع کشور سکوت کردم.
* در خصوص اتهام عزل از سمت مديركل استان خوزستان به اتهام بازداشت غيرقانوني چند متهم بايد بگويم در سالهاي 71ـ70 سه نفر از جوانان شهر آغاجاري با دارا بودن سلاح و مهمات شبكهاي غيرقانوني تشكيل داده و مهمترين چالش استان خوزستان را وجود مديران غيربومي تشخيص ميدادند و بر اين اساس اقدام به ربايش مسلحانه مديران غيربومي ميكرده يا در حركت پروازهاي فرودگاه اختلال ايجاد ميكردند. در پي شكايت پي در پي مديران منطقه و براساس مصوبه شوراي تأمين كه مرجع قانوني تصميمگيري است اينجانب دستور برخورد قانوني را صادر كردم. اين افراد پس از آزادي از اينجانب شكايت كردند كه قاضي پرونده با رد ادعاي متهم، قرار منع پيگرد را طي نامهاي به شماره 76/17514/ك 64 مورخ 2/10/76 اعلام ميدارد. ادعاي خودكشي يكي از متهمان هم كذب محض است. در حاليكه سه مرجع قانوني و رسمي صاحب صلاحيت در عاليترين سطوح نظام ادعاي عزل اينجانب را كذب دانستهاند؛ اما متأسفانه از آنجا كه در اين كشور براي انتشار اكاذيب و تشويش اذهان عمومي از كسي بازخواست نميشود همچنان شاهد تداوم اينگونه تخريبها و هتك حيثيتها هستيم.
* شعبه رسيدگي به پرونده بيمه ايران طي نامهاي به شماره 920110225400350 مورخه 1/8/92 اعلام كرده «به استحضار ميرساند جنابعالي جزو متهمان پرونده بيمه ايران نبوديد و هيچ پرونده اتهامي نيز در اين دادگاه نسبت به شما وجود ندارد» آقايان از رابطه من با افرادي نام بردند كه بنده هيچگاه آنها را نديدهام. سؤال من اين است كه اگر چنين اتهام سنگيني متوجه من است چرا در چند سال گذشته قوه قضائيه حتي يك سؤال از اينجانب نكرده است؟ واقعاً اگر جمعي با اغراض سياسي بخواهند كساني را كه بيش از سه دهه براي نظام جهاد كردهاند، صرفاً به دليل ارتباط نزديك با دولت و رياستجمهوري مورد هجمه قرار دهند چه مرجعي بايد پاسخگو باشد؟
* كداميك از مديران كشور از آقاي مرتضوي پول ميگرفتند؟ چه كساني وامهاي ميلياردي از نظام بانكي كشور ـ با توصيه مقامات دولتي ـ دريافت كردند؟ واگذاري انبوه كارخانجات، شركتها و سرمايههاي بزرگ ملي به بخشهاي خصوصي و شبهدولتي، با توصيه چه كساني انجام شده است؟ چه كساني در مناطق آزاد، شوراي ايرانيان و ميراث فرهنگي، سرمايههاي ملي را به تاراج گذاشتند؟ چه كساني تسهيلات و منابع ارزي هنگفت از بانك مركزي دريافت كردند؟ چه كساني تورم 42 درصدي، رشد 8/5- درصدي، نقدينگي نزديك به 500 هزار ميليارد توماني، بدهي بيشتر از 200 هزار ميليارد توماني و... را در شرايط درآمد 750 هزار ميليارد توماني به مردم تحميل كردند؟
* مشاوره فکری اگر بخواهند بله اما حضور مجددم در ورزش قطعا اتفاق نخواهد افتاد.
وی در این مصاحبه نکاتی را مطرح کرده که به عدم رای نیاوردنش و ... مربوط است. خلاصه این گفت و گو را در زیر می خوانید:
* ورزش ما امروز بیش از آن که نیاز داشته باشد به یک نام و دانستن درباره اش، به یک مدیر استراتژیک نیاز دارد که حداقل چهار بعد را همزمان در نگرش خودش داشته باشد. یعنی چهار بعدی بیندیشد. ویژگی اول درک لازم تحولات فرهنگی، اجتماعی، سیاسی و جهانی. ویژگی دوم رویکرد استراتژیک به پدیده ها به معنای آنکه رویکرد جامعه نگر، کل نگر، همه جانبه نگر و آینده نگر. ویژگی سوم توانایی بکارگیری همه زمینه های ورزش برای تحول در این حوزه اعم از ظرفیت های درونی ورزش ودرونی ملی. ویژگی چهارم امکان طراحی و برنامه ریزی و تحول در حوزه جوانان. اینها خصلت هایی است که ورزش و جوانان در وزیرش نیاز دارد.
* به اعتقاد رییس جمهور ورزش بیش از آنکه دچار و درگیر مشکلات تکنیکی باشد، مشکلات مدیریتی و استراتژیک دارد. مدیر ورزشی می تواند از ظرفیت های تخصصی ورزشی نهایت استفاده را ببرد؛ اما با بخش جوانان چه کنیم؟ شما بخش جوانان را از ورزش مستقل نبینید. حوزه تخصصی من بخش جوانان و فرهنگی است. برای بخش جوانان برنامه بسیار مشخصی داشتم. در بخش ورزش هم البته بدون نیت و برنامه نبودم؛ بلکه می خواستم بزرگترین تحول را ایجاد کنم. یک تحول فرهنگی در نظام جامع ورزش و استفاده حداکثری از ظرفیت و تجربه افراد صاحبنام یا به تعبیری ژنرال ها در این حوزه.
* مجلس به زبان ساده دچار یک تعارض بسیار جدی است. از یک طرف برای محدود سازی دولت قبل وزارت ورزش و جوانان را تجمیع کرد و یک وزارت ساخت که به اعتقاد من فاقد منطق کارشناسی است. یک تصمیم سیاسی و اجباری برای کاهش مداخله اطرافیان آقای احمدی نژاد در حوزه های ورزش و جوانان. حالا اکثریت همان نمایندگانی که به تجمیع این دو وزارتخانه رای داده اند در ملاقات های خصوصی با بنده در مجلس از تصمیم مجلس در این تجمیع انتقاد کرده اند. حالا به نکته دوم توجه کنید. پارادوکس این است که خود مجلس و مجلسیان نمی دانند از وزارت ورزش و جوانان چه می خواهند. یعنی یک تعریف مشخص و نظام مند و هدفمند نسبت به مطالبات مجلس از این وزارتخانه وجود ندارد. نکته سوم اینکه عمده مطالبات نمایندگان از این وزارتخانه بخشی، محلی و منطقه ای است. یعنی کمتر نماینده ای دیدم که به ابعاد ملی و بین المللی ورزش توجه کند یا اصلا چنین دغدغه ای داشته باشد.
* اعتقاد دارم مجلس در حوزه ورزش و جوانان به طور کامل فاقد یک نگاه عمیق استراتژیک است. اجماعی هم در بین نمایندگان در این خصوص وجود ندارد. بخشی از پیکره مجلس نسبت به پدیده ورزش حساسیت دارند که عمدتا در فراکسیون ورزش حاضر شده اند؛ ولی اکثریت مجلس نگاهشان به این حوزه محلی، منطقه ای و بخشی است. صریح بگویم وزیری از نظر این دسته از نمایندگان مطلوب است که پاسخگوی نیازهای محلی باشد.
* برداشت من این است که یک جریان سازمان یافته سیاسی هر چه به انتخابات ریاست جمهوری نزدیک تر می شدیم، از ما عصبانی تر می شدند. تیم آقای روحانی مورد هجمه این آدم ها بودند و البته دلایل مخالفتشان هم قوی بود. نقد نداشتند تخریب می کردند. از یک کاندیدای خاص حمایت داشتند و می دیدند که مردم هیچ علاقه ای به این نامزد ندارند و از آقای روحانی حمایت می کنند و همین قضیه باعث شد تا عصبانی تر شوند.
* من رفتار برخی نمایندگان در بحث خودم را ناعادلانه، ظالمانه و غیر اخلاقی و ناشی از همین عصبانیت سیاسی می دانم. آن روز بحران اخلاقي را با همه وجودم لمس كردم.
* حق من بود که پاسخ بدهم و اتفاقا پاسخ های بسیار کوبنده ای هم داشتم که روی کاغذ نوشته بودم و می توانستم به خوبی از خودم دفاع کنم؛ اما بنا به ملاحظات اخلاقی و ملی در آن تریبون رسمی اکثر آن حرف ها را توی دل خودم نگه داشتم. دو سه اتهام را به ناچار پاسخ دادم که نمی خواستم اما اجبار بود ... البته ظلم بزرگ دیگری که به من کردند استفاده از تشبيه به مشایی بود که حقیقتا نه فقط برای من که برای کلیت ما توهین آمیز بود.
* این یک تکنیک سوخته است که فرار رو به جلو نام دارد. جامعه و نخبگان می دانند چه کسانی در دولت احمدی نژاد را مقدس کردند و نقد او را نقد اسلام و انقلاب دانستند. مردم می دانند چه کسانی در مجلس آب نیم خورده احمدی نژاد را به قصد شفا می خوردند و این جریان را تطهیر کردند. در همان سال 84 این واقعیت ها را دیده بودیم که یک مرزبندی مشخص با این نفرات ایجاد کردیم. آقاياني که در این هشت سال بیشترین همکاری را با این نفرات داشتند و سهم بزرگی در اقدامات و تصمیمات احمدی نژاد داشتند، باید پاسخگو باشند. جریانی در کشور و مجلس كه عامل اصلی تقویت، تشویق و حمایت از تصمیمات غلط دولت بودند هم باید پاسخگو باشند.چه کسانی توهین ها و ادبیات نامناسب گذشته را تقدیس و از آن به نام شجاعت یاد می کردند؟ چه کسانی در مجلس توهين ها و مساله سازی های دولت در دنیا را انقلابی گرایی می دانستند. همه کسانی که در حمایت از آن دولت بی چون و چرا حرکت می کردند و راضی بودند باید پاسخگو باشند. مخالفت با من در مجلس از جانب این آقایان بود. من به نفع کشور سکوت کردم.
* در خصوص اتهام عزل از سمت مديركل استان خوزستان به اتهام بازداشت غيرقانوني چند متهم بايد بگويم در سالهاي 71ـ70 سه نفر از جوانان شهر آغاجاري با دارا بودن سلاح و مهمات شبكهاي غيرقانوني تشكيل داده و مهمترين چالش استان خوزستان را وجود مديران غيربومي تشخيص ميدادند و بر اين اساس اقدام به ربايش مسلحانه مديران غيربومي ميكرده يا در حركت پروازهاي فرودگاه اختلال ايجاد ميكردند. در پي شكايت پي در پي مديران منطقه و براساس مصوبه شوراي تأمين كه مرجع قانوني تصميمگيري است اينجانب دستور برخورد قانوني را صادر كردم. اين افراد پس از آزادي از اينجانب شكايت كردند كه قاضي پرونده با رد ادعاي متهم، قرار منع پيگرد را طي نامهاي به شماره 76/17514/ك 64 مورخ 2/10/76 اعلام ميدارد. ادعاي خودكشي يكي از متهمان هم كذب محض است. در حاليكه سه مرجع قانوني و رسمي صاحب صلاحيت در عاليترين سطوح نظام ادعاي عزل اينجانب را كذب دانستهاند؛ اما متأسفانه از آنجا كه در اين كشور براي انتشار اكاذيب و تشويش اذهان عمومي از كسي بازخواست نميشود همچنان شاهد تداوم اينگونه تخريبها و هتك حيثيتها هستيم.
* شعبه رسيدگي به پرونده بيمه ايران طي نامهاي به شماره 920110225400350 مورخه 1/8/92 اعلام كرده «به استحضار ميرساند جنابعالي جزو متهمان پرونده بيمه ايران نبوديد و هيچ پرونده اتهامي نيز در اين دادگاه نسبت به شما وجود ندارد» آقايان از رابطه من با افرادي نام بردند كه بنده هيچگاه آنها را نديدهام. سؤال من اين است كه اگر چنين اتهام سنگيني متوجه من است چرا در چند سال گذشته قوه قضائيه حتي يك سؤال از اينجانب نكرده است؟ واقعاً اگر جمعي با اغراض سياسي بخواهند كساني را كه بيش از سه دهه براي نظام جهاد كردهاند، صرفاً به دليل ارتباط نزديك با دولت و رياستجمهوري مورد هجمه قرار دهند چه مرجعي بايد پاسخگو باشد؟
* كداميك از مديران كشور از آقاي مرتضوي پول ميگرفتند؟ چه كساني وامهاي ميلياردي از نظام بانكي كشور ـ با توصيه مقامات دولتي ـ دريافت كردند؟ واگذاري انبوه كارخانجات، شركتها و سرمايههاي بزرگ ملي به بخشهاي خصوصي و شبهدولتي، با توصيه چه كساني انجام شده است؟ چه كساني در مناطق آزاد، شوراي ايرانيان و ميراث فرهنگي، سرمايههاي ملي را به تاراج گذاشتند؟ چه كساني تسهيلات و منابع ارزي هنگفت از بانك مركزي دريافت كردند؟ چه كساني تورم 42 درصدي، رشد 8/5- درصدي، نقدينگي نزديك به 500 هزار ميليارد توماني، بدهي بيشتر از 200 هزار ميليارد توماني و... را در شرايط درآمد 750 هزار ميليارد توماني به مردم تحميل كردند؟
* مشاوره فکری اگر بخواهند بله اما حضور مجددم در ورزش قطعا اتفاق نخواهد افتاد.