جنگ نرم مشرق - کشور انگلستان که بیشترین سابقه استعماری در جهان را دارد، اکنون نگران نفوذ رسانهای چین در آفریقا است.در گزارشی که دکتر ایگینو گاگلیردون -استاد دانشگاه آکسفورد- با عنوان «درسهای قدرت نرم چین در آفریقا برای انگلستان» نوشته است، به ابعاد نفوذ رسانهای چین در قاره آفریقا پرداخته شده و در آن نشان داده شده که رسانههای چینی عرصه را بر رسانههای غربی که همواره نگاهی منفی از آفریقا نشان جلوه میدهند، تنگ کردهاند.
این مطلب به جدیدترین فعالیتهای رسانهای و ارتباطاتی چین در منطقه آفریقا پرداخته و نشان میدهد که چین چگونه در حال اجرای یک راهبرد قدرت نرم منحصر به فرد در این منطقه است.
در ادامه خلاصهای از مقاله مذکور میآید:
چین در سالهای اخیر تلاش کرده که ارتباط بیشتری با مخاطبان آفریقایی پیدا کند و به طور قابل توجهی هم توانسته قدرت بالقوهای به دست آورد که با استفاده از آن تصویر مناسبتری از خود در قاره آفریقا به نمایش بگذارد. چین در این راستا از همه فناوریهای ارتباطی قدیمی و نوآورانه همراه با تصمیمگیریهای سیاسی شجاعانه در یک بستر آزمون و خطاگونه استفاده میکند.
اولین اقدام عملی چین در راستای راهبرد توسعه حضور رسانهای در قاره آفریقا، در سال 2006 و با انتقال دفتر منطقهای خبرگزاری دولتی شینهوا از پاریس به نایروبی رخ داد. همان سال، «رادیو بینالمللی چین» نیز مشارکت با بنگاههای خبری وابسته به دولتهای آفریقایی را با هدف بازپخش برنامههای خود در منطقه کلید زد. در ژانویه 2012 تلویزیون دولتی چین (CCTV) بخش آفریقای خود را راهاندازی کرد که این اقدام را میتوان گل سر سبد فعالیتهای چین برای رسوخ به قلوب و اذهان مردم آفریقا دانست. کانال آفریقایی تلویزیون دولتی چین در مدت کوتاهی توانست به بزرگترین کانال تلویزیونی بینالمللی در خاک آفریقا تبدیل شود. این کانال تلویزیونی بیش از 120 کارمند دارد که حدود 80 نفر از آفریقایی (اکثرا کنیایی) و 40 تن چینی هستند.
توسعه حضور تلویزیونی چین در خاک آفریقا با اقدامات بیسابقه دیگر در عرصه رسانه و ارتباطات همراه بود. مثلا در سال 2011 خبرگزاری شینهوا اولین روزنامه موبایلی در آفریقا را راهاندازی کرد. این برنامه که با همکاری میان شرکت چینی هوآوی و شرکت کنیایی سافاریکام و در خاک کنیا راهاندازی شد، اخبار منتخب شینهوا را از طریق پیام کوتاه به مشترکان ارسال میکند. البته نباید از یاد برد که دولت چین و شرکتهای چینی از سال 2006 حضور بسیار فزایندهای در بخش ارتباطات و مخابرات قاره آفریقا دارند. به عنوان نمونه، شرکت Ethio-Telecom که تنها اوپراتور مخابراتی کشور اتیوپی است از طریق وام چند میلیارد دلاری بانک چینی EXIM توانست قابلیت اینترنت بیسیم را در این کشور ایجاد کند؛ البته این پروژه بعدها به غولهای چینی زد.تی.ای و هوآوی منتقل شد.
هرچند چین مدعی است که حضور رسانهای و ارتباطیاش در آفریقا با هدفی جز پاسخ به تقاضاهای شرکای آفریقایی آن صورت نمیگیرد و تحقیقاتی از جمله همین مطالعه هم چنین چیزی را در ظاهر کار نشان میدهد، اما این بدان معنا نیست که حضور فعال چین در قاره آفریقا کاملا خنثی و بدون تاثیر بر پیشبرد سیاستهای چین در قاره سیاه باشد.
چین حداقل از سه طریق و البته به طور غیرمستقیم در حال نفوذ دادن سیاستهای رسانهای و ارتباطی خود است.
1- در حالی که کشورهای غربی سرمایهگذار در قاره آفریقا معمولا تمایل دارند پروژههای رسانهای آنها به نفع بخش خصوصی و جامعه مدنی کشورهای میزبان تمام شود و اغلب تلاش میکنند دولتها را به باز کردن فضای گفتگو با دیگر قدرتهای داخلی قانع سازند، اما چین نشان داده که تمایل دارد تا به فعالان دولتی امتیاز بدهد که به افزایش ظرفیت دولتهای میزبان در توسعه بخش رسانه و ارتباطات کمک میکند.
2- با راهاندازی کانال آفریقایی تلویزیون دولتی چین، این کشور به طور وسیعی پتانسیل خود در عرصه قدرت نرم در قاره سیاه را با جهت دادن افکار عمومی افزایش داده است. در حالی که شبکههای بینالمللی همچون بی.بی.سی و الجزیره اغلب تمایل دارند تا به سازمانهای مدنی به عنوان نگهبانان اطلاعات، تکیه کنند؛ اما شبکه تلویزیون دولتی چین تاکنون تمایل زیادی به این نهادها نشان نداده و بیشتر به نهادهای رسمی تکیه دارد و به تولید اخبار مثبت از قاره تمایل نشان داده است.
3- موفقیت دولت چین در ایجاد تعادل میان سرمایهگذاری در بخش رسانه و ارتباطات با پوشش ریسکهای بیثباتیهایی که فناوریهای جدید به طور بالقوه ایجاد میکنند، به عنوان الگویی برای سایر کشورهایی در آمده است که نسبت به ایجاد تعادل میان توسعه و امنیت، نگرانند.
درسهای حضور چین برای انگلستان
چین زمانی افزایش حضور رسانهای خود در آفریقا را آغاز کرد که دیگر شبکههای بینالمللی از جمله بی.بی.سی برای تداوم حضور و نفوذ خود در قاره سیاه، تلاش میکردند. بعلاوه، اقداماتی همچون راهاندازی بخش آفریقایی شبکه تلویزیون دولتی چین، از ایده «گزارشدهی مثبت» که مورد اقبال بسیاری از کشورهای قاره است، پشتیبانی کرده است. این مسئله سبب شده تا رسانههای چینی به عنوان متحدان کشورهای آفریقایی جلوه نمایند؛ کشورهایی که همواره تلاش کردهاند تصاویر منفیای که رسانههای غربی از قاره سیاه نشان میدهند، بزدایند.
ریسکی که این وقایع برای انگلستان دارد این است که بی.بی.سی که به طور تاریخی به عنوان رسانهای برای گزارشدهی مستقلانه و بیطرفانه در ملتهایی که از آزادی رسانهای حداقلی برخوردارند، محسوب میشد، اکنون به طور فزایندهای به عنوان رسانهای شناخته میشود که تصاویر منفی از قاره آفریقا را دائمی کرده است.
برای دریافت این مجموعه مقالات به زبان اصلی اینجا کلیک کنید.