این بنده تقریباً در سال یکهزار و دویست و هشتاد و شش 1286 شمسی در مزینان متولد شده‌ام. خواندن و نوشتن را در مکاتب محل آموختم و مقدمات صرف و نحو را در مدرسه مزینان و نزد مرحوم پدرم فرا گرفتم.

گروه تاریخ مشرق- بنام خدای تعالی، نام این بنده محمدتقی نام خانوادگیم مزینانی شهرت شریعتی است. پدرم مرحوم شیخ محمود جدّم مرحوم آخوند ملاقربانعلی از شاگردان برجسته مرحوم حاج ملاهادی سبزواری حکیم و فیلسوف شهیر شرق و ممتاز عصر خویش می‌باشد. طائفه مادری اینجانب نیز از روحانیون و سادات صحیح‌النسب حسنی هستند. همه قبیله من عالمان دین بودند. حدود یک قرن مناصب دینی و ریاست روحانی آن حدود که از توابع قابل توجه و ممتاز سبزوار است و در گذشته به جهاتی که مجال بیانش نیست موقعیت بسیار مهمی داشته با پدران و اقوام من بوده است و هم‌اکنون آثار تهذیب و تربیت و تعلیم و تزکیه آنها در میان اهالی آنجا محسوس و مشهود است و شکر خدا را که آن نیکمردان با همت جز عمل صالح ذخیره‌ای و غیر از نام نیک یادگاری از خود نگذاشتند.


(برای دیدن سایز اصلی تصاویر بر روی آن کلیک کنید)

{$sepehr_album_11785}


این بنده تقریباً در سال یکهزار و دویست و هشتاد و شش 1286 شمسی در مزینان متولد شده‌ام. خواندن و نوشتن را در مکاتب محل آموختم و مقدمات صرف و نحو را در مدرسه مزینان و نزد مرحوم پدرم فرا گرفتم. چون دو برادرم در مشهد مشغول تحصیل بودند، پدرم با حسن ظن که به هوش و استعداد من داشت و آینده درخشانی را برایم پیش‌بینی می‌کرد آن توانائی مالی را در خود نمی‌دید که مرا هم به مشهد بفرستد ولی اصرار و الحاح متوالی و شدید من که گاهی به گریه و زاری می‌کشید آن مرحوم را راضی کرد و در سن چهارده یا پانزده سالگی با هشتاد ریال خرج سفر حرکت نموده و بعد از نه روز با گاری مسافری وارد این شهر شدم و به تحصیل پرداختم. خوب به خاطر دارم که نخستین بار که می‌توانستم برای آینده خود فکر کنم و اولین امید و آرزوئی که در مغز کوچکم وارد شد این بود که مبلّغ دینی شوم. با ورود به مشهد این آرزو قوّت یافت تا به حدّ عشق رسید و از همان اوقات نیک دریافته بودم که برای یک نفر مبلّغ حسابی، مقدم بر هر چیز ادبیات و منطق قوی لازم است و از اساتید هم شنیدم که ابتدا پایه تحصیلات را محکم کنید و پایه علوم دینی ادبیات عربست. از این جهت من به این قسمت توجه کامل کردم و کتب ادبی را با دقت زیاد می‌آموختم. بطوری که هر کتابی را بعد از خواندن درس می‌دادم و نوع آقایان طلّاب اغلب کتاب‌های درسی را تا آخر به درس نمی‌روند و بعضی کتب را به کلّی نمی‌خوانند. ولی من جمیع آنها را از ابتدا تا انتها می‌خواندم و هیچ کتابی را هم ترک نمی‌کردم. حتی وسواس در من پیدا شده بود که برای حصول اطمینان دو بار درس می‌گرفتم و از جمله حاشیه ملاعبدالّه ولآلی و قسمتی از منفی و مطول را دو بار و هر کدام را نزد دو استاد خوانده‌ام و این امر عادی شد که به کتب غیرادبی نیز سرایت کرد. چنانچه مکاسب محترمه را خدمت مرحوم آقای حاج میرزاحسن ارتضاء رحمة‌اله علیه و بعد از اول تا آخر تمام مکاسب را در محضر حضرت آیت‌اله فقیه سبزواری مد ظله آموختم و بعد از تکمیل ادبیات یعنی تعلّم جمیع کتب درس ادبی به فقه و اصول و فلسفه پرداخته آنها را نیز نزد اساتید فن درس گرفتم ولی ادبیات را رها ننموده بلکه همواره کتب ادب و منطق را تدریس می‌کردم.
ایام تعطیل به درس تفسیر و اعتقادات و مقامات حریری و خلاصة‌الحساب شیخ بهائی و الهیات قدیم می‌رفتم در اینجا وظیفه خود می‌دانیم که اسم مبارک بعضی اساتید خود را که حق بزرگی بر من دارند یاد کنم تا حق‌ناشناسی نکرده باشم. از اموات، مرحوم ادیب نیشابوری مرحوم حاجی محقق مدرس نوغانی مرحوم آقا میرزا ابوالقاسم الهی مرحوم آقا میرزا مهدی ابن مرحوم آقا بزرگ حکیم مرحوم آقا میرزا مهدی اصفهانی و مرحوم آقا شیخ محمدرضا زنجانی و مرحوم ارتضاء که مذکور شد رضوان‌اله علیهم و از احیاء آقایان ادیب نیشابوری و حاج‌شیخ محمود حلبی و حاج میرزا احمد مدرس یزدی و حاج‌شیخ کاظم دهقانی و حاج‌شیخ هاشم مدرس قزوینی و آیت‌اله فقیه سبزواری مدّ ظلهم العالی و از محضر بسیاری از دانشمندان و علما و حجج اسلام و آیات الهی استفاده‌های فراوانی برده‌ام که خداوند به همه‌شان از اسلام جزای فراوان مرحمت فرماید
.

باری چنانچه قبلاً گفتم از آغاز امر تبلیغ و تعلیم عشق زیادی داشتم و چون در این کشور ستمدیده اوضاع ناگوار پیش آمد که دستگاه روحانیت برچیده گشت و تبلیغ و تدریس معارف دین تعطیل و مجامع نذهبی ممنوع گردید و از طرفی از حیث معاش بعد از فوت پدرم در مضیقه عجیب افتاده بودم و ضمناً باید اعتراف کنم که ارتزاق از طریق مشاغل دینی را هم از همان ابتدا نمی‌پسندیدم و نوکری دولت را حتی‌الامکان نمی‌خواستم بپذیرم روی همه این جهات با حقوق بسیار بسیار ناچیزی ساعات درسی در مدارس ملی قبول کردم تا هم قوت لایموتی بدست آورن و هم بمقدار اندکی وسیله ترویج و تبلیغ داشته باشم. خدماتی را که در بحبوحه دیکتاتوری و سختگیری‌های شگفت‌انگیز و پاپوش‌سازی‌های شهربانی برای این سنخ مطالب و متروک شدن مذاکرات دینی و مورد تمسخر و استهزا شدن این سخنان و گوینده آنها اینجانب در کلاس‌ها و مدارس و میان طبقه دانش‌آموز انجام داده‌ام و مقالاتی که در این خصوص نوشته‌ام مبحث جداگانه‌ای می‌خواهد. از 1320 که اوضاع این کشور مختل گردید و بحران اقتصادی روزافزون و توجه مردم به فرهنگ کم شد و مدارس بی‌رونق گشت. مدارس ملی که با شهریه دانش‌آموزان اداره می‌شد به وضع بدی درآمد شدائد زندگی برای این بنده ظاقتفرسا شد. علاوه بر ضیق معاش و دست‌تنگی فوق‌العاده تبلیغات مسموم بیگان به ویژه حملات ناروا به اساس مذهب و ملیت و توهین به مقدسات دینی و مفاخر ملی که روزبه‌روز شدیدتر می‌شد و رسمیت مذهب محبوب و استقلال میهن عزیزمان را تهدید می‌کرد از هر چیز بیشتر مرا ناراحت می‌کرد بالاخص بعد از آنکه به حکم ضرورت از یک مدرسه ملی که از طرف مدیر نجیب آن همه امور آن باستثناء قسمت مالی‌اش به من واگذار شده بود به مدارس دولتی منتقل گردیدم در این شغل جدید من در اقلیت محض بودم و یکی دو ساعت درس در هر کلاس نمی‌توانست در برابر بیست و هشت ساعت دروس دیگران افکار و عقائد دانش‌آموزان را صیانت کند علیهذا من مجبور شدم برای محصلین علاقمند به مذهب جلسات دیگری داشته باشم که برای القاء مطالب مورد احتیاج مجال بیشتری باشد.

ضمناً این نکته را نمی‌توانم صرفنظر کنم که قبل از 1320 در موقع نان یک من سی شاهی و قند یک من یک تومان و یازده ریال از حقوق رسمی و کلاس‌های شبانه و درس خارج ماهانه تقریباً دویست تا دویست‌وپنجاه و احیاناً تا سیصد تومان درآمد داشتم. بدیهی است این مبلغ کاملاً زندگی ساده مرا به خوبی اداره می‌کرد. از 1320 به بعد که سطح زندگی منظم بالا می‌رفت درآمد من منحصر به ماهیانه هشتصد ریال حقوق مدرسه و درآمد چند درس خارج شد. با شروع مجالس تبلیغی و احتیاج به مطالعه زیاد درس‌های خارج‌ام به کلی تعطیل گردید تا در 23 به ماهی 1110 یکصد و یازده تومان بدون رعایت سوابق چندین ساله خدمات فرهنگیم استخدام گردیدم. در این اوقات و سنوات و قبل و بعد آن به خاطر دارید که نان تا یک من شش تومان و قند تا یک من چهل و پنجاه و حتی شصت تومان ترقی کرد. در این اوقات علاوه بر 22 ساعت درس در هفته در مدارس دولتی هفته‌ای 8 ساعت در دبیرستان‌های ملی درس می‌دادم و مجموعاً در برابر ماهی دویست تومان تمام ساعات روز را پس از چندین سال خدمت درس می‌دادم. درس خارج را بکلی تعطیل نمودم و غیر اوقاتی که در مدرسه بودم بقیه اوقات حتی ظهرهای گرم تابستان به مطالعه کتب و کسب اطلاعات لازم صرف می‌شد تا در شب‌های دوره با استدلال بتوانم از انجراف افکار جوانان جلوگیری و آنان را به صراط مستقیم دین رهنمایی نمایم. همین جلسات مقدمه تشکیل کانون نشر حقایق اسلامی گردید. علاوه بر خدمات لسانی و بیانی آنچه تا کنون از آثار قلمی این بنده به طبع رسیده است از این قرار است:

1- تاثیر هنرهای مسلمین بویژه ایرانیان در صنایع اروپا مقالاتی است که قسمت اولش ترجمه است و در روزنامه آزادی درج می‌شد و جداگانه به طبع رسید.

2- اصول عقاید و اخلاق تربیتی نخستین کتابی است که نام دین و مذهب و اخلاق اسلامی را در بین دانش‌آموزان احیاء نمود و آنها را به این امور آشنا ساخت. فعلاً جزء کتب درس ابتدائی است و قریب به ده مرتبه تا کنون چاپ خورد.

3- اصول عقاید شریعتی حاوی یک دوره اصول دین و مذهب با استدلال و جامع و مختصر برای دبیرستانها جزو کتب درسی است و چند بار چاپ شده.

4- شرعیات شریعتی فروع دین ساده و جامع و مختصر با اشاره به حکمت هر یک از آنها با قسمتی از اخلاقیات اسلامی و ترجمه چند آیه در معارف و اخلاق جزو کتب درسی است و چند مرتبه به طبع رسیده است.

5- عباسه خواهر هارون یا خواری بر مکیان ترجمه از عباسه اخت الرشید یکی از حَلَقات دوره تاریخ جرجی زیدان مصری دارنده و مؤسس مجله الهلال این کتاب نماینده روش اخلاقی و منش سیاسی خلفا عباسی و آینه عبرتی از بی‌وفائی‌های روزگار است.

6- کارنامه کانون دارای مقدمه‌ای نسبتاً جالبی است که کارمندان کانون چاپ نموده‌اند.

7- فائده و لزوم دین سخنرانی‌های مسلسلی است که در رادیو مشهد در پیرامون موضوع مذکور ایراد شد و به همت برادران کانون به طبع رسیده است.

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha

نظرات

  • انتشار یافته: 29
  • در انتظار بررسی: 0
  • غیر قابل انتشار: 2
  • تــــرنـــــم ۱۸:۲۸ - ۱۳۹۳/۰۱/۳۰
    3 1
    مقام معظم رهبری (حفظه الله): «شریعتی آن کسی بود که نقطه التقاع روشنفکری قبل قرار گرفت. لذا حق بزرگی به گردن اندیشه روشن‌بیانه و روشنفکرانه اسلامی دارد. به قول آقایان «آنتی تز» جریان روشنفکری ضد اسلامی دقیقا شریعتی بود.»
  • ۱۹:۲۴ - ۱۳۹۳/۰۱/۳۰
    3 0
    خدا این پدر و پسر را رحمت کند که حق بزرگی به گردن انقلاب اسلامی دارند.
  • ۲۰:۰۱ - ۱۳۹۳/۰۱/۳۰
    1 0
    آیا ارتباط ایشان با انجمن حجتیه حقیقت دارد ؟
  • ۲۰:۰۶ - ۱۳۹۳/۰۱/۳۰
    2 0
    خدا این پدر و پسر را رحمت کند که حق بزرگی به گردن انقلاب اسلامی دارند.
  • ۲۰:۰۸ - ۱۳۹۳/۰۱/۳۰
    0 5
    پدر را نمی شناسم، اما ضربه ای که علی شریعتی بر تشیع زد، وهابیت نتوانست بزند.
  • علی ۲۰:۱۷ - ۱۳۹۳/۰۱/۳۰
    1 1
    اقا نمیشد عکس سیگار را نمیذاشتی؟ من خیلی شریعتی و خانوادش را دوس دارم اما این عکسی که گذاشتید باعث میشه جوانانی که خانواده ایشان را الگو قرار دادند، نسبت به سیگار که اون دوران مد شده بود و حتی رجال معروفتر ما هم می کشیدند و شما نمیتونی بذاری، دیدگاه بدی نداشته باشند. ممنون میشم اگه ورش دارید.
  • ۲۰:۲۰ - ۱۳۹۳/۰۱/۳۰
    2 0
    خدا این پدر و پسر را رحمت کند که حق بزرگی به گردن انقلاب اسلامی دارند.
  • ۲۰:۵۵ - ۱۳۹۳/۰۱/۳۰
    0 0
    ?
  • هادی ۲۱:۰۹ - ۱۳۹۳/۰۱/۳۰
    0 2
    خدا از سر تقصیراتشان بگذرد.مخصوصا پسر خون به دل مرحوم مطهری کرد
  • عمراني ۲۱:۲۵ - ۱۳۹۳/۰۱/۳۰
    0 0
    ازلطف تهيه كننده بسيار متشكرم وبنده حقيركه ازدوستان مرحوم بودم بسيارمحظوظ گرديدم
  • ۲۲:۲۴ - ۱۳۹۳/۰۱/۳۰
    0 1
    برای کسانی که فکر می کنند علی شریعتی خدمت به انقلاب کرده توصیه می کنم کتاب نقد علی شریعتی حجه الاسلام خیرالله مردانی رو بخوانند .
  • عسکری ۲۳:۳۲ - ۱۳۹۳/۰۱/۳۰
    0 0
    برای اطلاع بیشتر از علامه محمدتقی شریعتی مزینانی به وب شاهدان کویرمزینان هم سری بزنید
  • ۲۳:۳۶ - ۱۳۹۳/۰۱/۳۰
    0 0
    چرا تو کشور ما زیاد دکتر شریعتی رو تحویل نمیگیرند دلیل خاصی داره؟
  • سبحان ۰۱:۰۳ - ۱۳۹۳/۰۱/۳۱
    1 0
    خدا دکتر شریعتی و پدر بزرگوارشان را رحمت کند.دکتر شریعتی یکی از بزرکترین متفکرین معاصر بوده اند
  • سعید ۰۱:۲۷ - ۱۳۹۳/۰۱/۳۱
    0 1
    خدا شریعتی پسرو بیامرزه که افکار انحرافی زیادی رو وارد جامعه کرد. و به مرحوم کافی و علامه مجلسی رحمهم الله بدجور اهانت کرد.... مجلسی که فخر شیعه است. و خدا بیامرزه گناه همکاریش با ساواک رو(اسناد ساواک چاپ مرکز اسناد)
  • ۰۱:۵۹ - ۱۳۹۳/۰۱/۳۱
    0 0
  • سياوش اوستا ۰۳:۵۷ - ۱۳۹۳/۰۱/۳۱
    1 0
    استاد محمد تقي شريعتي يكي از بزرگان و مفاخر علمي ايران بور كه از تمامي ويژه گيهاي يك انسان تمام برخوردار بود بزرگوار و بخشنده و مهربان بود باگذشت و بي كينه و آرام بود استاد و عشق من بود دريچه هاي بزرگي در ذهن من گشود بسيار دلم برايش تنگ است پك زدنهايش به سيگار و خنده هايش و نگاههاي زيبايش و اينكه وقتي از تاريخ اسلام سخن ميگفت بسان ييك سناريست ورزيده آنچنان زيبا شرح ماجرا ميداد كه گويي آنجا حضور داشته و با لحظه به لحظه تاريخ زندگي كرده است
  • آیدین ۰۷:۲۴ - ۱۳۹۳/۰۱/۳۱
    1 0
    لطفا اشخاص بی سواد در مورد آقای دکتر علی شریعتی نظر ندهند و اگه خواستند نظر بدهند اول تحقیق کنند بعد تهمت بزنند
  • بنده خدا ۰۸:۰۶ - ۱۳۹۳/۰۱/۳۱
    0 0
    خدا رحمت کند پدر وپسر را . شریعتی به تفکر اسلامی خدمت کرد اما اشتباهاتش نیز قابل اغماض نیست .
  • ۰۸:۲۷ - ۱۳۹۳/۰۱/۳۱
    0 0
    كافي يك بي سواد بود جناب و بي تربيت كه در منبرش از الفاظ بي ادبي هم استفاده ميكرد اونو با شريعتي مقايسه نكن.
  • جلال ۰۸:۴۷ - ۱۳۹۳/۰۱/۳۱
    0 1
    خدا بيامرزد اين گناه كبيره دكتر شريعتي را كه گفته بود "اشراف بي شرف " استغفرا...
  • ۱۶:۱۷ - ۱۳۹۳/۰۱/۳۱
    0 0
    چون حرفهایی می زد که حق بود و باب میل اشراف نبود.
  • ۱۶:۲۷ - ۱۳۹۳/۰۱/۳۱
    1 0
    به افرادی که علیه شریعتی حرف زدند و به نظرات شهید مطهری استناد کردند: نظر امام خامنه ای در بارهء قضاوت‌های شهید مطهری در مورد شریعتی به نقل از کتاب"جریانها و سازمانهای مذهبی – سیاسی ایران" نظرات مرحوم شهید مطهری درباره شریعتی – چه در آغاز آشنائیشان که تا دو سه سال از وی به نحو شگفت آوری ستایش می کرد و چه در سالهای بعد که از او به نحو شگفت آوری مذمت می فرمود – غالبا مبالغه آمیز … بود. در همین مطالبی که ایشان به امام مرقوم داشته، نشانه های بزرگنمایی آشکار است. برخی دیگر از دوستان ما از جمله مرحوم شهید بهشتی نیز همین نظر را در باره اظهارات شهید مطهری داشتند. جریانها و سازمانهای مذهبی – سیاسی ایران/صفحه ۴۷۶ کتاب
  • سياوش اوستا ۱۷:۲۰ - ۱۳۹۳/۰۱/۳۱
    0 1
    من شايان ياد آوري ميدانم كه بين استاد شريعتي و فرزندشان دكتر علي شريعتي كه من افتخار دوستي با هر دو را داشتم فرق بسيار بود و بدون شك نقدهايي به دكتر علي شريعتي وارو است بدين رو من با حفظ احترام به استاد محمد تقي شريعتي و عروس ايشان خانم ددكتر پوران شريعت رضوي كتابي درباره دكتر شريعتي نوشته ام با عنوان علي شريعتي افسانه پرداز و افسونگر شيرين سخن و هنگام درگذشت استاد كتابي بياد ايشان نوشتم با عنوان و او نيز رفت. بزرگترين افتخار زندگي من سه ماه در سال ١٣٦٠ مهمان آن بزرگ مرد بودم در خانه تهرانشان پشت حسينه ارشاد كه شب و روز از محضرش فيضها بردم از اينكه مشرق ياد استاد محمد تقي شريعتي را گراميداشت سپاسگزارم
  • افشار ۱۷:۲۴ - ۱۳۹۳/۰۱/۳۱
    0 0
    مشرق جان نظر ما رو نذاشتی ها ... نامردیه ها....
  • حبیب ۱۱:۱۰ - ۱۳۹۴/۰۶/۰۲
    0 0
    با سلام؛ بنده ی خدا آدم عاقل غیر از 14 معصوم الگویی برای خود انتخاب نمی کند.
  • یوسف ۲۱:۰۸ - ۱۳۹۴/۰۹/۱۸
    0 0
    عشق است شهید دکتر علی شریعتی
  • حمید ۰۰:۳۵ - ۱۳۹۵/۰۵/۱۶
    0 0
    کسی باید راجع به شریعتی نظر بدهد که هم اورا بشناسد ، و هم بفهمد ، و هم به او ایمان داشته باشد . آثار آن شهید عقیده و جهاد ، برای هر عصری و هر نسلی روشنگر است . فاعتبروا یا اولی الاباب !!!
  • مزینانی ۱۶:۰۱ - ۱۳۹۵/۰۹/۰۱
    0 0
    خدایا! تورا همچون فرزند بزرگ حسین بن علی(ع) سپاس می گزارم که دشمنان مرا از میان احمق ها برگزینی، که چند دشمن ابله، نعمتی است که خداوند تنها به بندگان خاصش عطا می کند.دکتر شریعتی

این مطالب را از دست ندهید....

فیلم برگزیده

برگزیده ورزشی

برگزیده عکس