گروه ورزشی مشرق، هر چه از دوران وزارت محمود گودرزی و یارانش در وزارت ورزش می گذرد، شدت و لحن مصاحبه هایشان علیه دو تیم استقلال و پرسپولیس تندتر و احساسی تر از قبل می شود. البته، این روزها دامنه این حرف ها به فدراسیون هم رسیده و به شکلی، در آستانه جام جهانی شاهد به حاشیه کشاندن این مجموعه از سوی وزارت ورزش هستیم.
در این بین، اعلام فهرست قرارداد بازیکنان دو تیم محبوب پایتخت در شرایطی که وزارت ورزش دعوایی علنی را با این مجموعه ها داشت، این شائبه را ایجاد کرده که این مباحث فاقد بطنی کارشناسی و علمی است و به اصطلاح معروف، فریادها از بغض معاویه است. گودرزی و یارانش که عموما از اهالی کشتی هستند، به شکلی غیر منطقی شمشیر علیه فوتبال کشیده و در حال مقابله ای انهدامی با این رشته هستند. به نظر می رسد در این زمینه، دولتیان ورزش به عواقب و نتایج این رفتارها توجهی نداشته و تدبیرشناسی چندانی به خرج نمی دهند که آینده نه چندان دور می تواند منجر به اتفاقات نامطلوبی شود.
تصمیم گیران امروز وزارت عموما یا دانشگاهیان جدا از بدنه اجرایی ورزش بوده یا قهرمانانی که تازه به ریاست و کیاست رسیده اند و البته، آنها همیشه دشمن فوتبال بوده اند و این روزها در حال تصمیم گیری برای دشمن دیرینه!
* کشتی گیران در فکر انتقام از فوتبال؟
در یک سوی معادله، وزارت خانه ای قرار دارد که عموم مدیرانش را اهالی کشتی تشکیل می دهند و القصه، این افراد در حال تصمیم سازی برای فوتبال و دو باشگاه پر هوادار سرخابی هستند. بر کسی پوشیده نیست که فوتبال دارای چنان فراگیری و محبوبیتی است که همواره سایر رشته ها را تحت الشعاع خود قرار داده است. این موضوع در کشتی نمود بیشتری داشته و همواره فضای این رشته علیه فوتبال و در سایه آن بوده است. در چنین شرایطی، نخ تصمیم گیری برای فوتبال و سرخابی ها در اختیار کسانی است که این کینه را سال ها در دل پرورانده اند. نتیجه نیز این می شود که وزیر اعلام می دارد که هزینه فوتبال حدود هزار و پانصد میلیارد تومان در سال است که دلالت بر آمارها و اطلاعات غلطش است. همین نیز پایه تحلیلی نادرست و رفتارهایی نابه جا در سطح مدیریتی میشود که این روزها میتوان مدام شاهد نمونههای مختلفی از آن بود.
از سویی دیگر، تصمیم سازان امروز وزارت ورزش فاقد تجربه و کارنامهای مشخص در عرصه اجرا هستند که همین بر دامنه نگرانیها می افزاید. آنها عموما یا دانشگاهیان جدا از بدنه اجرایی ورزش بوده اند یا قهرمانانی که تازه به ریاست و کیاست رسیده اند. در چنین فضایی است که آگاهان اظهار نگرانی می کنند که تصمیمها فاقد درایت و تدبیر بوده و منتج به سقوط ناگهانی فوتبال و دو باشگاه تهرانی خواهد شد. در نظر داشته باشید که این دو تیم، از پشتوانه عظیم حمایت مردمی برخوردارند که هر تصمیمی می تواند تبعات اجتماعی گسترده ای را در پی داشته باشد. در چنین فضایی است که بر دامنه نگرانی ها افزوده می شود.
* تناقضات وزیر و معاونان برای سرخابی ها
اگرچه اصرار دولتیان مبنی بر کاهش هزینه ها در فوتبال، دغدغه ای کاملا درست و به جاست؛ اما آن گاه این سخنان نگران کننده به نظر می رسد که فاقد پشتوانه علمی و عملی و متناقض است. در روزهای اخیر، بارها اظهارات متناقضی از سوی وزیر و معاونانش درباره خصوصی سازی سرخابی ها منتشر شده که دلالت بر نداشتن برنامه ای مشخص و مدون از سوی این وزارت خانه است. همین نیز بر میزان نگرانی ها افزوده که مسیر پیشروی دو تیم به کجا منتهی خواهد شد.
مردم فراموش نمی کنند وقتی علی فتح الله زاده اعلام کرد آکادمی استقلال را به قیمت 200 میلیارد تومان خواهد خرید، امیر خادم فقط به دوربین زل زده و نمی توانست کلامی بر زبان آورد یا حسین هدایتی که حاضر است پرسپولیس را با شرایط قابل توجهی مدیریت کند؛ اما وزیر و و برخی یارانش چگونه فرافکنی می کنند و ...
در این بین، تناقضی دیگر نیز بروز داشته که حکایت از وضع نامناسب فوتبال و سرخابی ها در منظومه فکری مدیران کنونی وزارت ورزش است. اگر بنا باشد این مجموعه ها از بودجه عومی و دولت ارتزاق نداشته باشند که الحق سخنی درست و به جاست، چرا حامیان مالی این دو تیم طرد می شوند؟ امیررضا خادم که مسئول دو تیم استقلال و پرسپولیس در وزارت ورزش است، از مذاکره پنهانی برای اسپانسر می گوید؛ اما نکته اینجاست که چرا پنهانی؟ وزارت خانه ای که خود را قانونگرا و علمی می داند، در چه چهارچوبی مذاکره داشته و اساسا مگر این تشکیلات وظیفه واسطه گری برعهده دارد؟ این دوگانگی را چگونه می توان تفسیر کرد؟
از سوی دیگر، مردم فراموش نمی کنند وقتی علی فتح الله زاده در برنامه نود اعلام کرد آکادمی استقلال را به قیمت 200 میلیارد تومان خواهد خرید، امیر خادم فقط به دوربین زل زده و نمی توانست کلامی بر زبان آورد! یا وقتی با پیشنهاد مدیرعامل استقلال مواجه شد که هیئت مدیره را خودش بچیند که در این صورت ریالی از وزارت خانه طلب نخواهد کرد، امیر خادم متحیرانه تلاش داشت تا موضوع را با عصبانیت به بیراهه بکشاند. اگر وزاتخانه قصد دارد تا به فوتبال خدمت کند و بودجه را صرف ورزش های دیگر کند، اینها پیشنهادهایی بسیار خوب بوده و هست. پس چرا مباحث به بیراهه کشیده می شود؟
در پرسپولیس وضعیت به مراتب بدتر است. آنجا با بدهی میلیاردی به دست تقدیر سپرده شده است. اگر قرار است خصوصی سازی صورت گیرد، مگر این تیم مشتری های دست به نقد ندارد؛ پس چرا اقدامی صورت نمی گیرد؟ امروز شخصی مانند حسین هدایتی به هر دلیلی حاضر است با شرایط مناسبی مانند اعطای سپرده بانکی، این تیم را به صورت پیمان مدیریتی در اختیار گیرد؛ پس چرا چنین اتفاقی صورت نمی گیرد؟ وی که میلیاردها تومان در ورزش هزینه کرده، چرا باید اینگونه مورد الفاظ وزیر و برخی نزدیکانش قرار گیرد و به دلایل متفاوتی تلاش شود تا از فوتبال و ورزش دور شود؟ آیا معقول است که در با چنین رفتارهایی، سایر علاقه مندان فعال در بخش خصوصی قدم در ورزش بگذارند؟
سرخابی ها و فوتبال امروز در وضعیت نامطلوبی به سر می برند و به نظر می رسد باید در انتظار روزهای سخت تری باشند. وزارت خانه که امید می رفت با تدبیر به اصلاح امور بپردازد، این روزها تبر به دست در حال پیشروی است. امروز وزارتخانه حرف حقی را بیان می دارد؛ اما نگرانی است که منتج به روزهای نامطلوبی شود. شاید تداوم این روند، تغییراتی را در آینده نه چندان دور به دنبال داشت باشد؛ شاید ...
در این بین، اعلام فهرست قرارداد بازیکنان دو تیم محبوب پایتخت در شرایطی که وزارت ورزش دعوایی علنی را با این مجموعه ها داشت، این شائبه را ایجاد کرده که این مباحث فاقد بطنی کارشناسی و علمی است و به اصطلاح معروف، فریادها از بغض معاویه است. گودرزی و یارانش که عموما از اهالی کشتی هستند، به شکلی غیر منطقی شمشیر علیه فوتبال کشیده و در حال مقابله ای انهدامی با این رشته هستند. به نظر می رسد در این زمینه، دولتیان ورزش به عواقب و نتایج این رفتارها توجهی نداشته و تدبیرشناسی چندانی به خرج نمی دهند که آینده نه چندان دور می تواند منجر به اتفاقات نامطلوبی شود.
تصمیم گیران امروز وزارت عموما یا دانشگاهیان جدا از بدنه اجرایی ورزش بوده یا قهرمانانی که تازه به ریاست و کیاست رسیده اند و البته، آنها همیشه دشمن فوتبال بوده اند و این روزها در حال تصمیم گیری برای دشمن دیرینه!
* کشتی گیران در فکر انتقام از فوتبال؟
در یک سوی معادله، وزارت خانه ای قرار دارد که عموم مدیرانش را اهالی کشتی تشکیل می دهند و القصه، این افراد در حال تصمیم سازی برای فوتبال و دو باشگاه پر هوادار سرخابی هستند. بر کسی پوشیده نیست که فوتبال دارای چنان فراگیری و محبوبیتی است که همواره سایر رشته ها را تحت الشعاع خود قرار داده است. این موضوع در کشتی نمود بیشتری داشته و همواره فضای این رشته علیه فوتبال و در سایه آن بوده است. در چنین شرایطی، نخ تصمیم گیری برای فوتبال و سرخابی ها در اختیار کسانی است که این کینه را سال ها در دل پرورانده اند. نتیجه نیز این می شود که وزیر اعلام می دارد که هزینه فوتبال حدود هزار و پانصد میلیارد تومان در سال است که دلالت بر آمارها و اطلاعات غلطش است. همین نیز پایه تحلیلی نادرست و رفتارهایی نابه جا در سطح مدیریتی میشود که این روزها میتوان مدام شاهد نمونههای مختلفی از آن بود.
از سویی دیگر، تصمیم سازان امروز وزارت ورزش فاقد تجربه و کارنامهای مشخص در عرصه اجرا هستند که همین بر دامنه نگرانیها می افزاید. آنها عموما یا دانشگاهیان جدا از بدنه اجرایی ورزش بوده اند یا قهرمانانی که تازه به ریاست و کیاست رسیده اند. در چنین فضایی است که آگاهان اظهار نگرانی می کنند که تصمیمها فاقد درایت و تدبیر بوده و منتج به سقوط ناگهانی فوتبال و دو باشگاه تهرانی خواهد شد. در نظر داشته باشید که این دو تیم، از پشتوانه عظیم حمایت مردمی برخوردارند که هر تصمیمی می تواند تبعات اجتماعی گسترده ای را در پی داشته باشد. در چنین فضایی است که بر دامنه نگرانی ها افزوده می شود.
* تناقضات وزیر و معاونان برای سرخابی ها
اگرچه اصرار دولتیان مبنی بر کاهش هزینه ها در فوتبال، دغدغه ای کاملا درست و به جاست؛ اما آن گاه این سخنان نگران کننده به نظر می رسد که فاقد پشتوانه علمی و عملی و متناقض است. در روزهای اخیر، بارها اظهارات متناقضی از سوی وزیر و معاونانش درباره خصوصی سازی سرخابی ها منتشر شده که دلالت بر نداشتن برنامه ای مشخص و مدون از سوی این وزارت خانه است. همین نیز بر میزان نگرانی ها افزوده که مسیر پیشروی دو تیم به کجا منتهی خواهد شد.
مردم فراموش نمی کنند وقتی علی فتح الله زاده اعلام کرد آکادمی استقلال را به قیمت 200 میلیارد تومان خواهد خرید، امیر خادم فقط به دوربین زل زده و نمی توانست کلامی بر زبان آورد یا حسین هدایتی که حاضر است پرسپولیس را با شرایط قابل توجهی مدیریت کند؛ اما وزیر و و برخی یارانش چگونه فرافکنی می کنند و ...
در این بین، تناقضی دیگر نیز بروز داشته که حکایت از وضع نامناسب فوتبال و سرخابی ها در منظومه فکری مدیران کنونی وزارت ورزش است. اگر بنا باشد این مجموعه ها از بودجه عومی و دولت ارتزاق نداشته باشند که الحق سخنی درست و به جاست، چرا حامیان مالی این دو تیم طرد می شوند؟ امیررضا خادم که مسئول دو تیم استقلال و پرسپولیس در وزارت ورزش است، از مذاکره پنهانی برای اسپانسر می گوید؛ اما نکته اینجاست که چرا پنهانی؟ وزارت خانه ای که خود را قانونگرا و علمی می داند، در چه چهارچوبی مذاکره داشته و اساسا مگر این تشکیلات وظیفه واسطه گری برعهده دارد؟ این دوگانگی را چگونه می توان تفسیر کرد؟
از سوی دیگر، مردم فراموش نمی کنند وقتی علی فتح الله زاده در برنامه نود اعلام کرد آکادمی استقلال را به قیمت 200 میلیارد تومان خواهد خرید، امیر خادم فقط به دوربین زل زده و نمی توانست کلامی بر زبان آورد! یا وقتی با پیشنهاد مدیرعامل استقلال مواجه شد که هیئت مدیره را خودش بچیند که در این صورت ریالی از وزارت خانه طلب نخواهد کرد، امیر خادم متحیرانه تلاش داشت تا موضوع را با عصبانیت به بیراهه بکشاند. اگر وزاتخانه قصد دارد تا به فوتبال خدمت کند و بودجه را صرف ورزش های دیگر کند، اینها پیشنهادهایی بسیار خوب بوده و هست. پس چرا مباحث به بیراهه کشیده می شود؟
در پرسپولیس وضعیت به مراتب بدتر است. آنجا با بدهی میلیاردی به دست تقدیر سپرده شده است. اگر قرار است خصوصی سازی صورت گیرد، مگر این تیم مشتری های دست به نقد ندارد؛ پس چرا اقدامی صورت نمی گیرد؟ امروز شخصی مانند حسین هدایتی به هر دلیلی حاضر است با شرایط مناسبی مانند اعطای سپرده بانکی، این تیم را به صورت پیمان مدیریتی در اختیار گیرد؛ پس چرا چنین اتفاقی صورت نمی گیرد؟ وی که میلیاردها تومان در ورزش هزینه کرده، چرا باید اینگونه مورد الفاظ وزیر و برخی نزدیکانش قرار گیرد و به دلایل متفاوتی تلاش شود تا از فوتبال و ورزش دور شود؟ آیا معقول است که در با چنین رفتارهایی، سایر علاقه مندان فعال در بخش خصوصی قدم در ورزش بگذارند؟
سرخابی ها و فوتبال امروز در وضعیت نامطلوبی به سر می برند و به نظر می رسد باید در انتظار روزهای سخت تری باشند. وزارت خانه که امید می رفت با تدبیر به اصلاح امور بپردازد، این روزها تبر به دست در حال پیشروی است. امروز وزارتخانه حرف حقی را بیان می دارد؛ اما نگرانی است که منتج به روزهای نامطلوبی شود. شاید تداوم این روند، تغییراتی را در آینده نه چندان دور به دنبال داشت باشد؛ شاید ...