کد خبر 321767
تاریخ انتشار: ۵ تیر ۱۳۹۳ - ۱۳:۵۲

حوزه و مرجعیت و روحانیت می‌بایست در شرایط مختلف، زمان و مکان را در نظر داشته باشد. جناح را به عنوان جناح، حمایت نکند بلکه ارزش را به عنوان ارزش در نظر داشته باشد. لازم است مبلغ حوزه که به میان مردم می‌رود، مردم بدانند که وابستگی به هیچ جناحی ندارد و به خاطر دین تلاش می‌کند.

به گزارش گروه سیاسی مشرق، هرسال با توجه به فرارسیدن ایام ماه مبارک رمضان و تبلیغ طلاب و روحانیون در سراسر کشور، مراجع و بزرگان حوزه تذکرات مهمی به مبلغان دارند. این تذکرات اغلب با توجه به مسائل روز و وظایف متناسب با ایام تبلیغ است. در این خصوص خدمت حضرت آیت الله محمد یزدی ریاست محترم جامعه مدرسین حوزه علمیه قم رسیدیم که ایشان نیز همچون گذشته تذکرات صریحی ارائه کردند.

با توجه به ایام ماه مبارک رمضان و هجرت طلاب و روحانیون برای تبلیغ چه توصیه‌هایی برای طلاب و مبلغین دارید؟

اولاً تبلیغ در دنیای امروز، حرف اول را می‌زند. انواع و اقسام وسایل تبلیغی چه صوتی و چه تصویری و چه فضاهای حقیقی و چه فضاهای مجازی، فوق‌العاده نقش دارد و مؤثر است. و به همین جهت، مقام معظم رهبری هم به مسئله تبلیغ و مسائل تبلیغی توجه فرمودند.

اما در بین اقسام تبلیغ، تبلیغ چهره به چهره و صحبت کردن رودررو، معمولاً اثر بیشتری دارد. این همان روشی است که معمولاً طلاب محترم، در ایام تبلیغ انجام می‌دهند. از این جهت این فرصت در ماه‌های مختلف، به خصوص ماه مبارک رمضان هست که مسائل مورد ابتلاء و نیاز جامعه که مستقیماً با آن درگیر است، مورد توجه قرار گیرد. توجه به نسل جوان، ضرورت بیشتری دارد تا توجه به کسانی که در سنین بالاتری هستند. زیرا افرادی که در سنین جوانی‌اند، هنوز شخصیت‌شان ساخته و محکم نیست و می‌شود اعتقادات و تفکر و روش زندگی آن‌ها را به راحتی تغییر داد. اما افراد مسن، ساخته شده‌اند و به راحتی نمی‌شود تفکراتشان را تغییر داد. در روایات ما مثال می‌زنند به درختی که کهنسال باشد در مقایسه با شاخه‌ای که جوانه و نهال باشد. دومی را به راحتی می‌توان درست کرد. به همین جهت هم دشمنان اسلام و دشمنان کشور، نسل جوان را بیشتر مورد هدف قرار می‌دهند. آنها از طرق مختلف مانند ماهواره و سی‌دی‌ها و جشن‌هایی که گرفته می‌شود و ابزار و وسایل دیگری که برای جوان جاذبه دارد و فریبنده است، به اعتقادات او آسیب می‌زنند.

کم نیستند جوان‌هایی که در خانواده مسلمان، پدر مسلمان و با شرایط خوب زندگی می‌کنند، ولی به دلیل وجود ماهواره، اینترنت یا سی دی‌های مبتذل، تردیدهایی در مسائل مذهبی برایش ایجاد شده است و نسبت به قطعیات و مسائل اعتقادی، برایشان سستی به وجود آمده است. این نشان‌دهنده این است که باید، به این نسل، عنایت داشته باشیم. برای ساختن شخصیت دینی جوان‌ها، باید بیشتر توجه کرد. مسائل اعتقادی و زیربناهای فکری در رده اول اولویت قرار دارند.

نکته دوم این است که باید با جوان‌ها به زبان خودشان حرف زد، نه با زبان پیرمردها. به عبارت دیگر، باید با آن‌ها با توجه به شرایط و محیطی که دارند صحبت کرد. بحث‌های پیچیده فلسفی را باید کمتر مطرح کرد. بهتر است از بحث‌های نصیحتی و موعظه‌ای که در قرآن کریم هم به چشم می‌خورد استفاده کرد. البته درست است که در قرآن به حکمت اشاره شده است. ولی مرحوم فیض کاشانی، حکمت را به فلسفه تعبیر نکرده‌اند، بلکه آن را قسمتی از موعظه در نظر گرفته‌اند. در کنار موعظه قرار گرفته اما قسمتی از آن است. در موعظه بیشتر با ذکر مثال و ذکر نمونه‌های تاریخی صحبت می‌کنند، اما در حکمت از استدلال هم استفاده می‌شود.

به هر ترتیب در اسلام، دعوت به هر سه قسمت مقدور است ولی جوان امروز را باید با زبان خودش دعوت کرد. مثلاً اگر از کلاس باز بمانی به شما مدرک نمی‌دهند و برای درس خواندن شرایطی لازم است. در مسائل دینی هم همین‌طور است که باید با تشویق و تنبیه و با زبان خودش رفتار کرد. مثلاً در محله خودتان می‌بینید نوجوانانی را که خانواده‌شان به آنها توجه نداشته‌اند و آنها از سایت‌های مختلف اینترنتی استفاده کرده‌اند و بلوغ زودرس برایشان اتفاق افتاده است. شما رابطه بعضی از دختر و پسرها را که بعضاً به جاهای بد و نامطلوبی می‌رسد و باعث فساد می‌شود را می‌بینید. ذکر نمونه و مثال در تبلیغ، می‌تواند نقش مؤثری داشته باشد. حالا من منظورم این است که باید، با جوان به زبان خودش توجه و صحبت کرد.

باید بگویم که مسئولیت خانواده‌های امروزی با گذشته خیلی تفاوت کرده است. در گذشته به خاطر اینکه محیط بیرون، محیط آرامی بود، سازگاری بهتری با خانواده داشت، ولی امروز متأسفانه محیط بیرون آلودگی بیشتری دارد و اگر خدای ناکرده پدر و مادرها مراقب نباشند می‌بینیم که اثرات خوب خانواده، تحت تأثیرات محیط مسموم بیرون، قرار می‌گیرد یا به تعبیر فنی، قدرت سازندگی بیرونی، بیشتر از قدرت سازندگی درونی شده است و موجب انحراف می‌شود. حتی متأسفانه بعضاً می‌بینید که خانواده‌ای روحانی است و فرزندشان گرفتار این مسائل شده است. من نمونه سراغ دارم، چه در خانواده روحانی و چه در خانواده غیر روحانی که با این مشکلات درگیرند.

یادم است به پدری گفتم شما که در اتاق را می‌بندید و پسرتان تنها در اتاق با اینترنت و کامپیوتر است، می‌دانید ممکن است چه فسادهایی برایش پیش بیاید؟ خیلی تعجب کرد. گفت: منظورتان چیست؟ گفتم چطور شما متوجه نیستید؟ معمولاً از ساعت دوازده شب به بعد، وسایل ارتباطی، جوان‌های ما را هدف قرار می‌دهند. بیشتر هم روی جوان‌ها و غریزه جنسی کار می‌کنند. اتفاقاً زمان زیادی طول نکشید که من دیدم بین آن پدر و پسر اختلاف پیش آمد و معلوم شد پسر دختری را از طریق شبکه‌های مجازی پیدا کرده است و قصد ازدواج دارد. من با آن پسر صحبت کردم معلوم شد که آن دختر، مذهب دیگری دارد و پسر می‌خواهد با او ازدواج کند و می‌گوید می‌خواهم آن دختر را مسلمان کنم.

موضوع را با پدر مطرح کردم. پدر گفت اگر پسرم می‌خواهد من کمکش کنم، باید به حرف من گوش کند و اگر با آن دختر ازدواج کند، من از پسرم حمایتی نخواهم کرد. این جوان، دید شغل و درآمدی ندارد، ناچار است از کمک پدر استفاده کند. من کمی پسر را نصیحت کردم. خوشبختانه پذیرفت و با یک خانواده مسلمان وصلت کرد. الان شکر خدا زندگی آبرومندانه‌ای دارند. این نمونه‌هایی است که آدم در جامعه می‌بیند. فضلای محترم، در ماه رمضان در مساجد حضور دارند، مسجد و گرمی حضور افراد را غنیمت بدانند و مشکلات اصلی را مورد توجه قرار دهند.

رابطه یک طلبه با نظام در تبلیغ چگونه باید باشد و از چه چیزی دفاع کند؟

اینکه به طور کلی، روحانیت ما چه رابطه‌ای با نظام داشته باشد، سؤال بجایی است. در درجه اول، تا رهبر داریم هیچ مشکلی نداریم. باید به رهبر نگاه کرد. راه رهبر را ادامه داد و پشت سر او حرکت کرد. اما می‌دانیم چیزهایی است که رهبر برای ورود به آنها محذور دارد. اما برای دیگرانی که پشت سر رهبری‌اند این محذوریت وجود ندارد.

به عنوان نمونه، مسائل شرعی کلی مثل امر به معروف و نهی از منکر. مثلاً وقتی یک روحانی، یک منکر قطعی را با شرایطی که در فقه تبیین کرده‌اند تشخیص داد، نمی‌بایست درنگ کند، بلکه باید امر به معروف و نهی از منکر کند. البته باید احترام شخصیت‌ها را نگه دارد. حالا فرض کنید وزیر ارشاد در دهه فجر جشنی گرفته است تحت عنوان «جشن‌های دهه فجر». بعد می‌بینید خدایی ناکرده در آن جشن انحرافی دیده می‌شود. روحانی محترم وظیفه دارد در صحبت‌هایش بگوید آقای وزیر، مراقب باشید وقتی برای مردم، در کشور اسلامی و به عنوان وزیر جمهوری اسلامی جشن می‌گیرید، دیگران هم به شما نگاه می‌کنند و خیال می‌کنند کار جایزی است. ولی مسلمات شرعی را نمی‌توان جابجا کرد؛ شما نمی‌توانی به عنوان جشن دهه فجر، حرامی را جایز بدانی یا مثلا یک کتاب یا یک نشریه را که علیه اسلام و ضد انقلاب است، ترویج کنید.

پس اگر از من می‌پرسید، باید بگویم مبلغانی که از حوزه قم به سراسر کشور می‌روند و با مردم کشور روبه‌رو هستند، باید مطابق مبانی شرعی و با رعایت ادب،کارهای اشتباه آنها را تذکر دهند. برای امر به معروف و نهی از منکر، باید به این مسائل توجه داشته باشید.

پس در رابطه روحانیت و نظام، اول آنکه کلیاتی که رهبری تبیین می‌کنند، باید ملاحظه شود. باید پشت سر رهبری، حرکت کنیم. اما این‌طور هم تصور نکنیم که وقتی رهبری درباره مسئله‌ای صحبتی نفرمودند، ما هم باید بی‌توجه باشیم و حرفی نزنیم. من دقیقاً خاطرم هست که وقتی مسئول بخش سیاسی جامعه مدرسین بودم، وقت ملاقاتی با آیت‌الله خامنه‌ای گرفتیم و با برخی از دوستان جامعه مدرسین، به دیدار ایشان رفتیم. آن زمان رئیس جمهور بودند. از جمله نکاتی که ایشان در آن جلسه گفتند این بود، که فرمودند ممکن است مسئولان رده بالای مملکت محذوراتی مانند ملاحظات بین‌المللی و غیره داشته باشند، ولی شما که در بخش‌هایی مثل جامعه مدرسین کار می‌کنید یا دیگر واحدهای آزاد، مثل حوزه علمیه یا طلبه‌ای که مسئولیت دولتی ندارد لزومی ندارد ملاحظه دولت را بکنید. البته نباید با دولت پرخاش کرد و در مقابل دولت ایستاد، مگر اینکه رهبری در مقابل دولت بایستد که در اینصورت باید پشت سر رهبری حرکت کرد.

در تاریخ سی‌سال گذشته، نمونه‌هایی داشته‌ایم در حد وزیر یا دیگرانی در این سطح که رهبری با آنها مقابله مستقیم داشته‌اند. مثلاً بنی صدر که رئیس جمهور بود، بی‌کفایتی‌اش از طریق قانون اجرا شد. من آن زمان در مجلس بودم که امام هم حکم بی‌کفایتی را که مجلس رأی داده بود، امضا کردند و بنی‌صدر کنار گذاشته شد. دیدیم که الان چه وضعیتی پیدا کرده است و معلوم شد چه افکار خطرناکی داشته است.

ثانیاً امر به معروف و نهی از منکر، چیزی نیست که انسان صبر کند تا کسی واکنش نشان دهد. بلکه باید گفت. حالا گاهی نیروی انتظامی را مخاطب قرار می‌دهید. ولی باید با منکر برخورد کرد و از معروف حمایت نمود.

امروز یک روحانی باید زمان و مکان را به خوبی بشناسد. مثلاً روحانی‌ای که در تهران تبلیغ می‌کند با روحانی‌ای که در اصفهان و یا یک شهر کوچک تبلیغ می‌کند متفاوت است. گاهی اقوام مختلف یا برادران اهل سنت در یک شهر زندگی می‌کنند یا احیاناً دشمنان دینی حضور دارند. شما نباید دشمن را تحریک کنید. می‌شود حقایق را به‌گونه‌ای مطرح کرد که تنش ایجاد نشود. من در شهری در دوران طاغوت که اهل سنت در آنجا حضور داشتند، تبعید بودم. به بازار می‌رفتم و در مغازه‌ها با مردم صحبت می‌کردم. در یکی از مغازه‌ها به شخصی از برادران اهل سنت گفتم شما می‌دانید ما چرا اینجا آمدیم و جریان چیست؟ می‌دانید آقای خمینی چه می‌گوید؟ آن برادر سنی آدم خیلی خوبی بود. به من گفت حقیقتش را اگر بخواهید این مغازه شیعه است، این مغازه سنی است. ما همه برادریم و باهم به خوبی زندگی می‌کنیم. در این بازار هیچ وقت دعوا نیست، حتی به مسجد همدیگر می‌رویم. نماز هم می‌خوانیم، ولی فلانی نمی‌گذارد ما باهم دوستانه زندگی کنیم.

اسم رئیسشان را گفت. آقایی بود که من در گذشته با او برخوردی داشتم. به او پیغام دادم که مشروب‌فروشی را که چسبیده به مسجد است، تعطیل کن یا حداقل به چند مغازه دورتر از مسجد منتقل کن.

بنابراین مبلغ، باید به زمان و مکانی که در آن تبلیغ می‌کند، توجه داشته باشد. باید به زمان تبلیغ توجه کند، به مخاطبان توجه داشته باشد و تفاوت‌ها را بشناسد. از این رو هرکسی نمی‌تواند مبلغ باشد. ما برای ساختن مبلغ باید او را با مباحث جامعه‌شناسی و روان‌شناسی آشنا کنیم تا یک مبلغ، خطا یا اشتباهی مرتکب نشود. نمونه‌ای داشتیم که به خاطر عدم تدبیر، درگیری ایجاد شده بود و مبلغ را بیرون کرده بودند.

مسئولان اعزام مبلغین هم باید در انتخاب مبلغین دقت کافی داشته باشند. باید دوره‌های لازم را ببینند و در این دوره‌ها باید تفاوت شهرها و مکان‌های مختلف را در نظر گرفت.

رفتار طلبه‌ها در تبلیغ چگونه باید باشد تا مردم واقعاً بدانند طلبه دغدغه دین دارد و اهل جناح‌‌بازی‌های سیاسی و امثال این‌ها نیست؟ به طور مثال برخی از مردم می‌گویند مگر مقوله حجاب نسبت به سال‌های گذشته فرقی کرده است؟ پس چرا این اعتراضات در سال‌های گذشته نبوده است و الان این اعتراضات ایجاد شده است؟

روحانیت، نباید وابستگی داشته باشد. اصولاً حوزه علمیه قم باید مستقل باشد. این یک بحث حوزوی است و لزوماً ربطی به مبلغان ندارد و حرف کلی است. حوزه علمیه قم، چه در مجموعه مراجع و اساتید و طلاب و فضلا، چه واحدهایی که در چنین حوزه‌ای کار می‌کنند مثل مراکز تحقیقی، مراکز پژوهشی و مراکز علمی و همچنین درس‌های آزاد، کسانی که فعالیت می‌کنند، نباید به این جناح و آن جناح وابستگی داشته باشند و به عبارت دیگر، حزب‌هایی که با هم تقابل دارند، با حوزه سازگار نیستند؛ زیرا حوزه علمیه ثابت است و خواهد بود ولی دولت‌ها می‌آیند و می‌روند و تغییر می‌کنند. یک روز اصلاح طلب‌ها، مسلطند و روز دیگر اصول‌گراها. روحانی کسی است که هم در آن روز که تندرو مسلط است و هم آن روزی که کندرو مسلط است، دین خدا جلوی چشمش باشد و بر اساس آن عمل کند. شنونده سخنان او باید در هر دو وقت بداند که منظور این روحانی دین خداست نه اینکه این دولت را تحکیم یا دولتی دیگر را تضعیف کند.

آقای احمدی نژاد در ماه‌های آخر واقعاً کارهای خلاف می‌کرد و خیلی از روحانیون هم برخورد کردند؛ همان روحانیونی که کمک کرده بودند و برایش از آبرویشان مایه گذاشته بودند، به او تذکر دادند ولی گوش نکرد. در حقیقت در ماه‌های آخر، اعتبار او به سختی آسیب دید. همان روحانی محترمی که واقعاً برای روی کار آمدن آقای احمدی نژاد هزینه کرده بود و شخصیت و آبرویش را صرف کرده بود، وقتی دید که حرف گوش نمی‌دهد، همان روحانی محترم وارد بحث شد و گفت برای من احمدی‌نژاد ملاک نیست، دین خدا ملاک است. شنوندگان متوجه شدند که احمدی نژاد تا زمانی که با مسائل دین، همراه باشد با او همراه‌اند.

دولت نیز همین طور است. آنجا که با ارزش‌ها و اصول اسلامی همراه است همه با او همراه‌اند. ولی آنجا که با ارزش‌های اسلامی همراهی ندارد، روحانیت با دولت همراهی نمی‌کند و تذکر می‌دهد.

البته، مراتب تذکر دادن فرق دارد و اشخاص هم موقعیت‌های متفاوتی دارند. گاهی رهبری تذکر می‌دهد، گاهی مجلس تذکر می‌دهد، گاهی هم یک روحانی محترم تذکر می‌دهد. حوزه، مرجعیت و روحانیت می‌بایست در شرایط مختلف، زمان و مکان را در نظر داشته باشد. مرحوم امام نیز خیلی روی این نکته تأکید داشتند.

وقتی دقت کنیم می‌بینیم این جمله در طلبگی و مبلغ بودن هم نقش دارد. طلبه باید در زمان انجام وظیفه، این را در نظر داشته باشد تا بداند در کجا حرف بزند و کجا ساکت باشد. مثلاً در این اواخر، جامعه مدرسین چند تذکر به رئیس جمهور محترم داده است. ولی من مطمئنم اگر آقای رئیس جمهور توجه نکند، همین جامعه مدرسین، همین مواردی که محرمانه و فوق محرمانه تذکر داده شده است را ممکن است رسماً تذکر بدهد. روزی هم ممکن است رودرروی همدیگر قرار بگیرند.

نمونه‌هایی در دوره احمدی‌نژاد وجود داشت و اقدامات لازم انجام گرفت. در پاسخ به اینکه یک روحانی چه کند که متهم به جناح‌گرایی نشود، باید گفت راهش این است که جناح را به عنوان جناح، حمایت نکند، بلکه ارزش را به عنوان ارزش در نظر داشته باشد. خیلی عجیب است که امام (رضوان الله تعالی علیه) در یک بحث اخلاقی می‌فرمودند خوبی را باید به خاطر خوبی دوست داشت، نه به خاطر گوینده آن. بدی را نیز باید به خاطر بدی، بد دانست، نه به خاطر گوینده آن. ارزش‌های الهی این گونه است. روحانی هم باید این گونه باشد. (أعرف الحق؛ تعرف أهله). لازم است مبلغ حوزه که به میان مردم می‌رود، خیال مردم راحت باشد که آن روحانی، وابستگی به هیچ جناحی ندارد و فقط به خاطر دین تلاش می‌کند. اگر از رهبری هم حمایت می‌کند، به خاطر دین خداست. اگر از مرجعیت حمایت می‌کند، به خاطر حمایت از رعایت ارزش‌های الهی است. اگر جایی معایب و مشکل ببیند، این‌گونه نیست که تذکر ندهد و دربست در اختیار دولت و وزیر خاصی باشد.

مقام معظم رهبری امسال را سال «اقتصاد و فرهنگ با عزم ملی و مدیریت جهادی» نام‌گذاری کردند. مبلغین در راستای فرهنگ‌سازی و رسیدن به اهداف شعار سال چه کمکی می‌توانند بکنند؟

مقام معظم رهبری در رأس امورند و معمولاً برای هر سال، نام‌گذاری دارند. این نام‌گذاری با مطالعه و دقت انجام می‌گیرد و در آن به نیازمندی‌های جامعه توجه می‌شود. لذا نکته به نکته این کلماتی که در شعار سال آمده است، مهم است. فرهنگ، اقتصاد مقاومتی، عزم ملی و مدیریت جهادی، هرکدام بار خود را دارد. وقتی می‌گویند فرهنگ، مقصود آداب و رسوم عمومی است؛ چون رهبری می‌گویند فرهنگ، از این رو منظور لغت‌شناسی و اصطلاحات نیست، یعنی زندگی مردم، کوچه و بازار، پارک و سینما، ادارات و بیمارستان‌ها و همه جاهایی که مردم رفت و آمد می‌کنند. لذا گاهی ایشان، تعبیری دارند و می‌فرمایند: «چهره شهرها باید اسلامی باشد، معماری باید اسلامی باشد.» وقتی گفته می‌شود اقتصاد، یعنی باید قوانین اسلامی در معاملات و دادوستدها رعایت شود. کسانی که مسئول اقتصادند، در درجه اول، وزرای اقتصادی‌اند که در تمام امورات اقتصادی مردم گام برمی‌دارند؛ لذا مثلاً باید به تولید، توجه بیشتری شود، دولت باید به مولدین بیشتر توجه کند.

مولد چیست؟ مولد دارو و خوراک. ابزارهای زندگی و وسائل ضروری زندگی؛ نه وسایل تشریفات و امثال این‌ها و چیزهایی که حاشیه‌ای است. دستگاه‌های مولد باید تقویت شوند. وقتی قرار است دولت تسهیلاتی در اختیار دستگاه‌های مولد بگذارد یعنی کارخانه نساجی، یعنی کارخانه ماشین‌سازی، مواد غذایی و چیزهای دیگری که جزء نیازمندی‌های تولید داخلی باشد. وقتی گفته می‌شود جهادی، یعنی این کاغذبازی‌ها و کارهایی که برای گرفتن تسهیلات، برای افراد معمولی و افراد مولد و تولیدکننده است، وجود نداشته باشد. جهادی یعنی کاغذبازی‌ها را کم کنید. کلمه اقتصاد مقاومتی یعنی برای تهیه، تحلیل کنیم. برای تولید لباس باید از پارچه داخلی استفاده کرد. این چه فرهنگی است که خیال می‌کنند استفاده کردن از لباس خارجی بهتر است؟ متأسفانه این مسائل خیلی دیده می‌شود. خلاصه اینکه این مسائل را در تبلیغ، برای مردم و مردم را به سمت تقویت فرهنگ و اقتصاد تشویق کنیم.

امام (رضوان الله تعالی علیه) در یک بحث اخلاقی می‌فرمودند خوبی را باید به خاطر خوبی دوست داشت، نه به خاطر گوینده آن. بدی را باید به خاطر بدی بد دانست، نه به خاطر گوینده. ارزش‌های الهی این گونه است. روحانی هم باید این گونه باشد.

منبع: ویژه نامه تبلیغ جامعه مدرسین حوزه علمیه قم

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha

این مطالب را از دست ندهید....

فیلم برگزیده

برگزیده ورزشی

برگزیده عکس