به گزارش گروه اجتماعی مشرق، معمولا هر پدر و مادري شيوه خاصي براي تربيت فرزندان خود دارند؛ يعني هر خانواده اي شرايط و قانون هاي خاص خودش را دارد که فرزندان تحت آن شرايط رشد مي کنند. جالب اين جاست که بسياري از والدين به شيوه هاي تربيتي ديگر والدين انتقادهايي دارند، اما به راستي بهترين شيوه تربيت فرزند چه ويژگي هايي دارد و والدين بايد چه نکاتي را در امر پرورش و تربيت کودک مدنظر داشته باشند؟
بر کسي پوشيده نيست که والدين نقش اساسي در حفظ سلامت رواني، اجتماعي و جسماني کودکان دارند.
خانواده اولين و مهم ترين بافت اجتماعي را براي رشد انسان فراهم مي سازد. از سوي ديگر بيشتر مشکلات رفتاري کودکان، منعکس کننده شرايط پيچيده بين فردي اعضاي خانواده به ويژه والدين است؛ به عبارت ديگر مي توان گفت دليل بيشتر مشکلات رفتاري کودک، روابط معيوب اعضاي خانواده با يکديگر است و با روش هاي تربيتي نادرست والدين و تعاملات معيوب آن ها با فرزندان ارتباط دارد.
کارشناسان خانواده شيوه هاي زيادي را براي تربيت فرزند برشمرده اند، اما از يک منظر اصلي شيوه هاي تربيت فرزند شامل دو معيار عمده است: «محبت» و «کنترل والدين». کنترل والدين آن دسته از رفتارهاي والدين را شامل مي شود که در خدمت جامعه پذيري کودک قرار دارد؛ به عبارت ديگر در فرآيند انتقال ارزش هاي اجتماعي از والدين به فرزندان، کنترل والدين نقش اساسي دارد.
اين مسئله مي تواند به صورت مشورتي و رهنمود و حتي توانايي تحمل رفتارهاي نامطلوب کودک مانند فرياد کشيدن، بهانه جويي، گريه و ... نمود داشته باشد.
محبت نيز شامل صميميت، علاقه، مهرباني و عاطفه والدين است. بر اساس اين دو شاخص مهم، کارشناسان شيوه هاي تربيت فرزند را به سه دسته عمده تقسيم مي کنند: شيوه «مقتدرانه»، شيوه «سهل گيرانه»، شيوه «استبدادي». در ادامه، به بررسي معايب و فوايد هر يک از اين شيوه هاي تربيتي مي پردازيم:
والدين مستبد و کودکان خشمگين
نمايش قدرت والدين، اولين عاملي است که اين شيوه را از دو شيوه ديگر متمايز مي کند. اين والدين بسيار پرتوقع اند و پذيراي نيازها و اميال کودکان نيستند. پيام هاي کلامي والدين يک جانبه و فاقد محتواي عاطفي است.
والدين مستبد غالبا هنگام اعمال دستورات، دليلي ارائه نمي دهند. والدين متمايل به شيوه استبدادي کمترين مهرورزي و محبت را از خود نشان مي دهند. آن ها به ندرت در رابطه اي که به خشنودي کودک منجر شود، شرکت مي کنند و اغلب نسبت به تلاش هاي کودکان براي جلب حمايت و توجه بي تفاوت اند.
ابراز محبت در اين الگو در پايين ترين سطح قرار دارد. اين والدين، تاييد، همدلي و همدردي اندکي را نسبت به فرزندان خود ابراز مي کنند. براي کنترل کودکان خود از شيوه هاي ايجاد ترس استفاده مي کنند و هيچ گونه تفاهمي بين والدين مستبد و فرزندانشان وجود ندارد.
اين والدين اطاعت بي چون و چراي کودک در هر مسئله اي را يک حسن تلقي مي کنند و در مواقعي که اعمال و رفتار کودک در تعارض با معيارهاي آن ها قرار مي گيرد، از تنبيه و اعمال زور براي مهار خواسته کودک استفاده مي کنند.
بر اساس تحقيقات، فرزندان والدين مستبد نسبت به فرزندان والدين مقتدر در برقراري رابطه با همسالان و داشتن موقعيت فعال و نيز استقلال راي در سطح پاييني قرار مي گيرند. اين کودکان همچنين افرادي خشمگين، منزوي، غمگين و آسيب پذير هستند.
والدين سهل گير و کودکان ناپخته
والدين سهل گير کنترل کمتري بر کودکان خود اعمال مي کنند و خواسته هاي آن ها از کودکانشان چندان معقول نيست. مهرورزي و محبت والدين در حد متوسطي قرار دارد. فعاليت خانواده، نامنظم و اعمال مقررات، اهمال کارانه است. والدين، کنترل کمي بر کودکانشان دارند، همين طور درباره انضباط کودک از نگرش هايي متعارض برخوردارند.
والدين سهل انگار در عين آن که به ظاهر نسبت به کودکان خود حساس هستند، اما توقع چنداني از آن ها ندارند. فقدان خواسته هاي معقول همراه با خودداري از ارائه دليل و گفت وگو با کودک، همواره از ويژگي هاي اين شيوه به شمار مي رود.
اين والدين به ندرت به فرزندان خود اطلاعات صحيح يا توضيحات دقيق ارائه مي دهند. والدين سهل انگار در بيشتر موارد در مواجهه با بهانه جويي و شکايت کودک، سر تسليم فرود مي آورند. مادران سهل انگار به عنوان تنبيه، کودک را از محبت خود محروم مي سازند و به تمسخر او مي پردازند.
کودکان اين والدين متکي به خود، نيستند و يا از استقلال راي اندکي برخوردارند. اين کودکان، افرادي نسبتا ناپخته توصيف شده اند که هنگام مواجهه با ناملايمات، به واپس روي (روي گرداني) تمايل دارند. اين کودکان نسنجيده عمل مي کنند و به فعاليت بي هدف مي پردازند. پرخاشگر و فاقد اعتماد به نفس هستند و رفتارهاي بزهکارانه از خود نشان مي دهند.
والدين مقتدر و کودکان مستقل
والديني که از شيوه مقتدرانه براي تربيت فرزندان استفاده مي کنند، واقعيت ها را به کودکان خود منتقل مي کنند و تمايل بيشتري براي پذيرش دلايل کودک خود در يک رهنمود (دستور) از خود نشان مي دهند.
اين والدين سخنوران خوبي هستند و اغلب براي مطيع سازي از استدلال و منطق بهره مي جويند و به منظور توافق با کودک با او گفت وگو مي کنند، از رفتارهاي نامطلوب کودک نمي ترسند و تاب مقاومت در برابر عصبانيت او را دارند.
والدين مقتدر به تلاش هاي کودکان براي جلب حمايت و توجه پاسخ مي دهند و از تقويت هاي مثبت بيشتري استفاده مي کنند.اين والدين در بعد محبت نيز عملکرد خوبي دارند و از ابراز محبت و علاقه و مهرباني دريغ نمي ورزند. آن ها حقوق ويژه خود را به عنوان يک بزرگسال مي شناسند و از علايق فردي و ويژگي هاي خاص کودک خود نيز آگاهي دارند.کودکان اين والدين؛ فعال، داراي اعتماد به نفس، استقلال راي، واقع گرا، باکفايت و خشنود هستند.
آن ها به دليل اين که والدينشان فرصت هاي زيادي در تصميم گيري و انتخاب در اختيارشان قرار مي دهند و به خاطراين که مورد عشق و محبت واقع مي شوند از نوعي احساس امنيت عاطفي برخوردارند. اما همان طور که اشاره شد شيوه هايي که والدين در تربيت فرزندان خود به کار مي گيرند، نقش اساسي در تامين سلامت رواني فرزندان دارد.
در سايه ارتباط سالم است که مي توان نيازهاي فرزندان را شناخت و نسبت به تامين و ارضاي آن ها همت گماشت. در نتيجه بهترين شيوه تربيت فرزند، شيوه «مقتدرانه» است که والدين در عين داشتن رفتاري گرم و صميمي با فرزند، کنترل کننده و مقتدر نيز هستند.
مخاطبان محترم گروه اجتماعی مشرق می توانند اخبار، مقالات و تصاویر اجتماعی خود را به آدرس shoma@mashreghnews.ir ارسال کنند تا در سریع ترین زمان ممکن به نام خودشان و به عنوان یکی از مطالب ویژه مشرق منتشر شود. در ضمن گروه اجتماعی مشرق در صدد است با پیگیری مشکلات ارسالی شما از طریق کارشناسان و مشاوران مجرب پاسخی برای ابهامات مخاطبان عزیز بیابد.
منبع: خراسان
بر کسي پوشيده نيست که والدين نقش اساسي در حفظ سلامت رواني، اجتماعي و جسماني کودکان دارند.
خانواده اولين و مهم ترين بافت اجتماعي را براي رشد انسان فراهم مي سازد. از سوي ديگر بيشتر مشکلات رفتاري کودکان، منعکس کننده شرايط پيچيده بين فردي اعضاي خانواده به ويژه والدين است؛ به عبارت ديگر مي توان گفت دليل بيشتر مشکلات رفتاري کودک، روابط معيوب اعضاي خانواده با يکديگر است و با روش هاي تربيتي نادرست والدين و تعاملات معيوب آن ها با فرزندان ارتباط دارد.
کارشناسان خانواده شيوه هاي زيادي را براي تربيت فرزند برشمرده اند، اما از يک منظر اصلي شيوه هاي تربيت فرزند شامل دو معيار عمده است: «محبت» و «کنترل والدين». کنترل والدين آن دسته از رفتارهاي والدين را شامل مي شود که در خدمت جامعه پذيري کودک قرار دارد؛ به عبارت ديگر در فرآيند انتقال ارزش هاي اجتماعي از والدين به فرزندان، کنترل والدين نقش اساسي دارد.
اين مسئله مي تواند به صورت مشورتي و رهنمود و حتي توانايي تحمل رفتارهاي نامطلوب کودک مانند فرياد کشيدن، بهانه جويي، گريه و ... نمود داشته باشد.
محبت نيز شامل صميميت، علاقه، مهرباني و عاطفه والدين است. بر اساس اين دو شاخص مهم، کارشناسان شيوه هاي تربيت فرزند را به سه دسته عمده تقسيم مي کنند: شيوه «مقتدرانه»، شيوه «سهل گيرانه»، شيوه «استبدادي». در ادامه، به بررسي معايب و فوايد هر يک از اين شيوه هاي تربيتي مي پردازيم:
والدين مستبد و کودکان خشمگين
نمايش قدرت والدين، اولين عاملي است که اين شيوه را از دو شيوه ديگر متمايز مي کند. اين والدين بسيار پرتوقع اند و پذيراي نيازها و اميال کودکان نيستند. پيام هاي کلامي والدين يک جانبه و فاقد محتواي عاطفي است.
والدين مستبد غالبا هنگام اعمال دستورات، دليلي ارائه نمي دهند. والدين متمايل به شيوه استبدادي کمترين مهرورزي و محبت را از خود نشان مي دهند. آن ها به ندرت در رابطه اي که به خشنودي کودک منجر شود، شرکت مي کنند و اغلب نسبت به تلاش هاي کودکان براي جلب حمايت و توجه بي تفاوت اند.
ابراز محبت در اين الگو در پايين ترين سطح قرار دارد. اين والدين، تاييد، همدلي و همدردي اندکي را نسبت به فرزندان خود ابراز مي کنند. براي کنترل کودکان خود از شيوه هاي ايجاد ترس استفاده مي کنند و هيچ گونه تفاهمي بين والدين مستبد و فرزندانشان وجود ندارد.
اين والدين اطاعت بي چون و چراي کودک در هر مسئله اي را يک حسن تلقي مي کنند و در مواقعي که اعمال و رفتار کودک در تعارض با معيارهاي آن ها قرار مي گيرد، از تنبيه و اعمال زور براي مهار خواسته کودک استفاده مي کنند.
بر اساس تحقيقات، فرزندان والدين مستبد نسبت به فرزندان والدين مقتدر در برقراري رابطه با همسالان و داشتن موقعيت فعال و نيز استقلال راي در سطح پاييني قرار مي گيرند. اين کودکان همچنين افرادي خشمگين، منزوي، غمگين و آسيب پذير هستند.
والدين سهل گير و کودکان ناپخته
والدين سهل گير کنترل کمتري بر کودکان خود اعمال مي کنند و خواسته هاي آن ها از کودکانشان چندان معقول نيست. مهرورزي و محبت والدين در حد متوسطي قرار دارد. فعاليت خانواده، نامنظم و اعمال مقررات، اهمال کارانه است. والدين، کنترل کمي بر کودکانشان دارند، همين طور درباره انضباط کودک از نگرش هايي متعارض برخوردارند.
والدين سهل انگار در عين آن که به ظاهر نسبت به کودکان خود حساس هستند، اما توقع چنداني از آن ها ندارند. فقدان خواسته هاي معقول همراه با خودداري از ارائه دليل و گفت وگو با کودک، همواره از ويژگي هاي اين شيوه به شمار مي رود.
اين والدين به ندرت به فرزندان خود اطلاعات صحيح يا توضيحات دقيق ارائه مي دهند. والدين سهل انگار در بيشتر موارد در مواجهه با بهانه جويي و شکايت کودک، سر تسليم فرود مي آورند. مادران سهل انگار به عنوان تنبيه، کودک را از محبت خود محروم مي سازند و به تمسخر او مي پردازند.
کودکان اين والدين متکي به خود، نيستند و يا از استقلال راي اندکي برخوردارند. اين کودکان، افرادي نسبتا ناپخته توصيف شده اند که هنگام مواجهه با ناملايمات، به واپس روي (روي گرداني) تمايل دارند. اين کودکان نسنجيده عمل مي کنند و به فعاليت بي هدف مي پردازند. پرخاشگر و فاقد اعتماد به نفس هستند و رفتارهاي بزهکارانه از خود نشان مي دهند.
والدين مقتدر و کودکان مستقل
والديني که از شيوه مقتدرانه براي تربيت فرزندان استفاده مي کنند، واقعيت ها را به کودکان خود منتقل مي کنند و تمايل بيشتري براي پذيرش دلايل کودک خود در يک رهنمود (دستور) از خود نشان مي دهند.
اين والدين سخنوران خوبي هستند و اغلب براي مطيع سازي از استدلال و منطق بهره مي جويند و به منظور توافق با کودک با او گفت وگو مي کنند، از رفتارهاي نامطلوب کودک نمي ترسند و تاب مقاومت در برابر عصبانيت او را دارند.
والدين مقتدر به تلاش هاي کودکان براي جلب حمايت و توجه پاسخ مي دهند و از تقويت هاي مثبت بيشتري استفاده مي کنند.اين والدين در بعد محبت نيز عملکرد خوبي دارند و از ابراز محبت و علاقه و مهرباني دريغ نمي ورزند. آن ها حقوق ويژه خود را به عنوان يک بزرگسال مي شناسند و از علايق فردي و ويژگي هاي خاص کودک خود نيز آگاهي دارند.کودکان اين والدين؛ فعال، داراي اعتماد به نفس، استقلال راي، واقع گرا، باکفايت و خشنود هستند.
آن ها به دليل اين که والدينشان فرصت هاي زيادي در تصميم گيري و انتخاب در اختيارشان قرار مي دهند و به خاطراين که مورد عشق و محبت واقع مي شوند از نوعي احساس امنيت عاطفي برخوردارند. اما همان طور که اشاره شد شيوه هايي که والدين در تربيت فرزندان خود به کار مي گيرند، نقش اساسي در تامين سلامت رواني فرزندان دارد.
در سايه ارتباط سالم است که مي توان نيازهاي فرزندان را شناخت و نسبت به تامين و ارضاي آن ها همت گماشت. در نتيجه بهترين شيوه تربيت فرزند، شيوه «مقتدرانه» است که والدين در عين داشتن رفتاري گرم و صميمي با فرزند، کنترل کننده و مقتدر نيز هستند.
مخاطبان محترم گروه اجتماعی مشرق می توانند اخبار، مقالات و تصاویر اجتماعی خود را به آدرس shoma@mashreghnews.ir ارسال کنند تا در سریع ترین زمان ممکن به نام خودشان و به عنوان یکی از مطالب ویژه مشرق منتشر شود. در ضمن گروه اجتماعی مشرق در صدد است با پیگیری مشکلات ارسالی شما از طریق کارشناسان و مشاوران مجرب پاسخی برای ابهامات مخاطبان عزیز بیابد.
منبع: خراسان