به گزارش مشرق، سال گذشته همزمان با تشديد فضاسازي ها و بحران هاي سياسي و امنيتي دشمنان نظام و ضدانقلاب، يک گروه فرهنگي غيررسمي با عنوان "مبشران ظهور" فعاليت خود را آغاز کرد.
اين گروه که از اواسط سال 1388 فعاليت هاي خود را از طريق ارسال ايميل هاي گروهي به مردم آغاز کرده بود، روز دوازدهم اسفند سال گذشته، فعاليت خود را بطور آشکار کليد زد و اقدام به تاسيس وبلاگي کرد که به دليل طرح مسائل انحرافي و تعيين وقت براي ظهور امام عصر(عج) از سوي نهادهاي مربوطه فيلتر شد.
فعالان اين گروه که به نظر مي رسد از سوي محافل خاصي مورد حمايت قرار دارند، اعتقاد دارند که ظهور امام عصر(عج) قطعاً در دوره جاري انجام مي شود و علائم و اسامي مطرح شده درباره آستانه ظهور از جمله سفياني، يماني، خراساني، شعيب بن صالح و غيره، همه و همه، بدون استثناء منطبق بر شخصيت هاي معاصر هستند.
اعضاي اين گروه، به قدري براي اين فرضيات، استحکام قائلند که هر کس نظري را بر خلاف آنان بگويد نظر او را قاطعانه رد مي کنند و دلايلي براي انحرافش ذکر مي کنند.
اين در حالي است که در وادي نشانه هاي ظهور، به جز شورش سفياني و بعضاً قيام يماني از يمن، هيچ علامت قطعي ديگري وجود ندارد و حتي طبق روايتي از امام جواد(ع)، درباره خروج سفياني که از مهم ترين علائم قطعيه ظهور امام زمان(عج) است، نيز امکان تغيير تقدير الهي و بداء وجود دارد.
از سوي ديگر، توقيت (تعيين وقت) براي ظهور امام عصر(عج) از سوي اهل بيت(ع) مورد نهي شديد واقع و تأکيد شده که کسي جز خداوند عالم، از اين موضوع اطلاع ندارد.
اين گروه، پس از گسترش فعاليت هاي خود و جمع آوري مبالغي براي هزينه کرد نشر عقايد خود از طريق سايت و توزيع سي دي، اقدام به ارتباط گيري با سازمان ها و نهادهاي مختلف کرد.
البته اين بدان معنا نيست که تمامي احتمالات درباره علائم ظهور، نادرست باشد اما قطعي دانستن علائم و شخصيت هايي که اين ادعاها بر آنها منطبق مي شود، انحراف از جريان اصيل مهدويت به شمار مي آيد.
موضوع ظهور امام مهدي عجل الله تعالي فرجه الشريف اولين و اصليترين و به عبارت دقيقتر تنها مسأله مهم فرا روي جامعه انساني و به ويژه مسمانان و بالاخص شيعيان است. امري که حيات انساني مردم به آن وابسته است. اميد و آرزوي آيندهاي روشن با آمدن او، انسانها را زنده نگه داشته و با فرهنگ انتظار است که زندگي ما معنا پيدا کرده است. موضوع مهدويت و فرهنگ انتظار که در کلمات پيشوايان دين از آن سخن به ميان آمده است مجموعهاي کامل از باورها و رفتارهاي لازم براي يک حرکت صحيح به سمت مقصد نهايي که همان آمادگي براي ظهور است را در درون خود دارد تا هر کس که خواهان آمدن اوست بتواند به درستي و بر اساس رضايت ولي خدا در مسير آمادگي براي تحقق ظهور گام بردارد.وما اميدوار هستيم که اين دوران زيبا و شکوهمند در زمان ما اتفاق بيافتد، و بخاطر همين اولين دعاي ما ظهور امام زمان عجل الله تعالي فرجه الشريف مي باشد.
اما هر از چند گاه، موجي انحرافي فضاي فکري و رفتاري مردم را دچار تشويش کرده و با ايجاد برخي انتظارات و توقعات کاذب، آسيب جدي به حرکت مردم در مسير آمادگي فکري و روحي براي ظهور وارد ميکند. که تهيه و توزيع اينگونه سيديها که حاوي تطبيقهايي است از آن نمونه است.
بر اهل علم و نظر لازم است با موضعگيري درست و تبيين مباحث، اين فضاي مسموم را از بين برده و آرامش فکري و رفتاري را به مردم بازگردانند.
الف . نکات راهبردي
1. در مکتب گرانسنگ و بي بديل شيعه و تفکر ناب مهدويت، محکمات و مسلماتي وجود دارد که مردم با تأسي و عمل به آنها، از هر تأويل و توجيه و حدس و گمانهاي نابهجا، بي نياز ميشوند. از جمله آنها لزوم تبعيت علماء در عصر غيبت و ولي فقيه در صورت تشکيل حکومت اسلامي در اين دوران است. لزوم تبعيت در امور متعدد از جمله حوادث واقعه را شامل ميشود. بنابراين بر همه ما لازم است در جهتگيريها و اظهار نظرها، توجه به علما داشته باشيم و همراه آنان حرکت کنيم نه جلوتر؛ و در هر موضعگيري نظرات آنان را جويا شده و عمل کنيم. علمايي که عمل به دين و وظيفه ديني را سرلوحه رفتار خود قرار دادهاند؛ آناني که مخالفت با هواي نفس را نصب العين قرار دادهاند و رغبتي به دنيا و لذات زودگذر آن ندارند.
همچنين در معارف بلند شيعه، وظايف افراد در قالب فرهنگ انتظار به روشني بيان شده است که جهتگيري کلي آن زمينهسازي براي ظهور در قالب دستورات دين تحت سرپرستي علما و ولي فقيه است و لذا معنا ندارد که انسان، وارد فعاليتهاي به اصطلاح تحليلي بدون پشتوانه شود و کساني که شايستگي براي اظهار نظر ندارند سخناني را مطرح کرده و جهت حرکت مردم را دچار انحراف کنند.
2. مباحث مهدويت مانند ساير معارف ديني از پشتوانه عقلي و نقلي برخوردار است و معارف نقلي نيز شامل آيات قرآن و روايات ميباشد. همانگونه که در ساير معارف ديني، برخي روايات ضعيف و غير قابل استناد وجود دارد و علما با جُهد علمي خود، اينگونه احاديث را از احاديث صحيح جدا ميکنند، در بحث مهدويت نيز، روايات ضعيف و غير قابل اعتبار وجود دارد که بايد پالايش شود و کسي حق ندارد اين روايات را بدون توجه به ضعف سند و اشکال در محتوا و متن دست مايه حرفهاي خود قرار دهد و فضاي فکري جامعه را دچار تشويش کند.
3. از کارهاي بسيار مهمي که فقها در راستاي فهم صحيح معارف و احکام دين انجام ميدهند بررسي سند روايات ميباشد که به علت اهميت آن، علم رجال شکل گرفت، و هيچ فقيهي به خود اجازه نميدهد بدون توجه به سند، روايتي را پذيرفته و بر طبق آن فتوا دهد. بر اين اساس، آيا ميتوان پذيرفت که علم رجال در احکام فرعي رعايت شود ولي در مباحث مهمي مانند مباحث مهدويت که عموم مردم به آن حساسيت داشته و واکنش نشان ميدهند فراموش شود؟ و عدهاي غير متخصص به خود اجازه دهند با استفاده از هر حديثي هر چند ضعيف، با عقايد و احساسات مردم بازي کنند؟
4. علامت ظهور با توجه به روايات به علايم حتمي و غير حتمي تقسيم ميشوند. معناي علامت غير حتمي نيز از خود روايت روشن است که يعني عدم تحقق آن امکان دارد. وقتي خود ائمه علامتي را غير حتمي معرفي ميکنند دليلي ندارد اين گونه علايم پررنگ نشان داده شود و به گونهاي ارائه شود که بايد باشد و اکنون هست.
5. از معضلاتي که فرهنگ ناب مهدويت را دچار آسيب ميکند بحث «تطبيق» است. يعني مطابقت دادن علايم با حوادث خارجي. تطبيق قطعي تقريباً غير ممکن است زيرا ما علم کافي نداريم. تطبيق احتمالي ممکن است آن هم توسط افرادي که متخصص در فن بوده و جوانب کار را کاملاً ميسنجند. مرجع در اينگونه امور، علماي راستين هستند که اظهار نظر آنها مورد توجه است.
مگر اين امور از حوادث واقعه نيستند (و اما الحوادث الواقعه) و نبايد طبق دستور امام زمان عجل الله تعالي فرجه الشريف به علما رجوع کرد؟ چگونه عدهاي ناآشنا به معارف مهدوي به خود اجازه ميدهند کلام امام زمان را زير پا گذاشته و مرز علما را بشکنند و هرچه خواستند بگويند؟
6. رهبر فرزانه انقلاب حضرت امام خامنهاي شخصيتي بي بديل در زمان کنوني است که در قله علم و عمل، تقوا و درايت، شجاعت و زمانشناسي بوده و در هر زمان که لازم باشد آنچه را مورد نياز مردم است تذکر ميدهند. کمالات ايشان براي همگان روشن است و براي بيان عظمت و بزرگي ايشان هيچ نيازي نيست تا بخواهيم او را بر کسي تطبيق دهيم (اگر باعث منقصت و کوچکي ايشان نشود) ما به ايشان کمال ارادت را داشته و امر ايشان را مطاع دانسته و وجوب تبعيت و اطاعت از ايشان را لازم ميدانيم و بهترين تعبير را براي ايشان به اين عنوان «روحي له الفداء» بکار ميگيريم. مردم ايران اين رهبر عظيم الشأن را به خاطر ويژگيهاي خودش دوست دارند و علما براي ايشان کمال احترام را قائلند.
7. به نظر ميآيد تطبيق برخي افرادي که در روايات از آنان ياد شده به برخي شخصيتهايي که در زمان حاضر وجود دارند منشاأ آمريکايي و اسرائيلي دارد و آنان بودن که اينگونه تطبيقها را ابتدا مطرح کردند. و برخي افراد در جامعه ما نيز از روي بي دقتي به آن دامن زدند. لازم است کمي تأمل شود. آيا اين کار نوعي علامتسازي نيست؟
بايد توجه داشت برخي افراطيون مسيحي و يهودي که از آنان صهيونيسم مسيحي ياد ميشود اينگونه تلقين ميکنند که ما بايد زمينه را براي آمدن مسيح موعود فراهم کنيم. ما بايد جنگ آرماگدون را ايجاد کنيم تا او بيايد زيرا آمدن مسيح موعود متوقف بر آمدن اوست. آيا آنچه برخي افراد در کشور ما انجام ميدهند به نوعي حرکت در مسير خواست دشمنان نيست.
ب. تأملي گذرا به محتواي اين فيلم مستند
در اين فيلم به گونهاي القا شده است که گويا محتواي آن بر اساس نظر کارشناسان و محققين متعدد عرصه مهدويت است و از پشتوانه روايي فراوان و احاديث صحيح برخوردار است.
لازم است اشاره شود که مستندات اصلي اين فيلم کتب و روايات ذيل است:
ـ الزام الناصب: اين کتاب که توسط يکي از معاصرين نوشته شده است از منابع معتبر روايات مهدويت شمرده نميشود. رواياتي در آن وجود دارد که در کتب معتبر و علما گذشته نبوده است. البته ما نويسنده آن را محترم دانسته و با حسن ظن ميگوييم احتمالاً ايشان در صدد جمع مطالبي در مورد امام مهدي بودند و متناسب با شرايط زمان خود مي خواستند آنچه را در اختيار دارند مکتوب کنند تا اهل فن در مورد آنها تأمل کنند.
ـ عصر ظهور: اين کتاب که حالت تحليلي دارد توسط يکي از نويسندگان و کارشناسان عرصه مهدويت نگاشته شده است. خود ايشان در بخشهاي متعددي از کتاب تصريح به ضعف روايات از حيث سند و متن دارند و در موارد متعددي با کلمه «والله العالم» خواستهاند بگويند اين مطلب فقط يک فرضيه است، با توجه به روايات هر چند ضعيف.
ـ خطبة البيان: علما و محققين متعددي که اين حديث را مورد بررسي قرار دادهاند آن را از حيث سند ضعيف و بي اعتبار ميدانند. فقط محتواي ابتداي روايت را که در مورد شخصيت امام علي عليه السلام است با توجه به عقل و ساير روايات معتبر، صحيح مي دانند. هر چند اينان نيز نميگويند اين حرفها مستند به امام علي عليه السلام است.
اکثر مطالب اين فيلم مستند، بر اساس روايات ضعيف و يا بدون پشتوانه روايي است. يعني بخشي از مطالب مستند به روايات ضعيف است و بخشي نيز اصلاً مستند روايي ندارد و هيچ حديثي حتي حديث ضعيف و غير معتبر نيز به آن اشاره نکرده است.
اکنون مناسب است در مورد شخصيتهايي که در روايات از آنان ياد شده به صورت گذرا نکاتي را مطرح کنيم.
1. شعيب بن صالح
با مسامحه ميتوان گفت که در کتب شيعه، در شش روايت اين نام آمده و از فردي به نام شعيب ياد شده است. اولاً سند همه روايتها ضعيف است و دو روايت نيز اصلا به امام معصوم نميرسد. ثانياً هيچ ارتباطي بين شعيب با خراساني نيست. در يک روايت فقط آمده که قبل از اين امر (قيام) چند نفر هستند: سفياني، يماني، مرواني، شعيب بن صالح. در يک روايت خروج او از سمرقند و قبل از خروج سفياني است و در روايتي خروج امام و حضور شعيب در مقدمه لشگر ايشان است و در يک روايت حضور او در عراق قبل از قيام امام مطرح شده و اينکه در عراق به امام ملحق ميشود. به علاوه اگر بپذيريم وجود فردي به نام شعيب در روايات ذکر شده از علايم حتمي نيست.
2. يماني
علامت يماني از علايم حتمي بوده و حديث صحيح دارد. حديث صحيح در مورد يماني فقط دو نکته را دارد: 1ـ اصل قيام و خروج او در برابر سفياني 2ـ بر حق و هدايت بودن او. در هيچ روايتي از تعدد يماني سخني مطرح نيست و از روايات چنين مطلبي قابل استفاده نيست. با توجه به روايت ضعيف، خروج او از يمن است. در روايات ما اسمي از نصر براي او نيامده است. در روايتي از اهل سنت نام نصر آمده آن هم به صورت لقب يعني به او نصر ميگويند زيرا نصر خدا براي اوست و در همين روايت اشاره شده نام او سعيد است.
3. عبدالله
که به پادشان عربستان تطبيق داده شده است. اين فقط يک روايت است منقول از امام صادق، که مبهم است يعني حضرت فرموده است: من يضمن لي موت عبدالله اضمن له القائم. منظور از عبدالله کيست؟
4. رَوح الله
که مستند به يک روايت است با مراجعه به روايت روشن ميشود که کلام پيامبردر وصف شيعيان امام علي علي السلام است.
حضرت ابتدا اشاره دارند آنان بر منابري از نور هستند و صورتشان نوراني و لباسشان از نور است. بعد ميفرمايند: هم قوم تحابوا بِرَوْح الله علي غير انساب و لا اموال اولئک شيعتک و انت امامهم يا علي. مرحوم مجلسي در ذيل حديث ميگويد: رَوْح الله يعني به رحمت خدا و اينکه حبّ آنان نسبت به يکديگر به خاطر خدا است نه به خاطر مال و نَسَب و ساير امو دنيوي. (بحارالانوار، ج65، ص139)
5. خراساني
در تعدادي از روايات اشاره به خراساني شده است. با توجه به روايات اشاره به خروج اين فرد در روايات مورد پذيرش است. اما اولاً از علايم حتمي نيست. ثانياً مدح خاصي از او نشده است. يعني در روايات نيامده که انساني وارسته، عالم و ... هست که به خاطر امام زمان و امر ايشان قيام ميکند و براي زمينهسازي ظهور حرکت ميکند. بله ميتواند مدح کلي نسبت به او را فهيمد زيرا به امام ملحق ميشود.
البته بايد توجه داشت رواياتي که در مورد جزئيات امر خراساني صحبت کردهاند ضعيف هستند.
نکته قابل توجه دقت اينکه در روايات (بنا بر پذيرش سند) پرچم يماني داراي بهترين و کاملترين هدايت مطرح شده است و تهيهکنندگان اين مستند نيز به آن اشاره دارند. آيا اينان ميخواهند فعاليت جناب سيد حسن نصرالله و حرکت و حرفهاي او را هدايت کنندهتر از رهبر معظم انقلاب معرفي کنند؟ در حالي که آقاي سيد حسن نصرالله خود را سرباز اين رهبر ميداند و ما به روشني شاهديم که مقام معظم رهبري بهترين فرد در امر مديريت و هدايت جامعه انساني است. و يا ميگويند حسين الحوئي از رهبران جهادي يمن برتر از رهبر است؟ آيا واقعاً تهيه کنندگان اين فيلم به دنبال معرفي شخص خاصي به هر قيمتي نيستند؟
6. سفياني
با تأمل در روايات سفياني ميتوان پذيرفت که ائمه از خروج فردي به نام سفياني نام بردهآند. اما جزئيات حرکت او مستند به روايت ضعيف و بياعتبار است و نميتوان بر اساس آن ادعايي کرد. و تطبيق آن بر فرد خاص به شکلي که در فيلم آمد با اين پشتوانه ضعيف واقعاً محل تأمل است.
در آخر باز هم لازم است اشاره شود که بر ما لازم است توجه به کلام علما و اطاعت از ولي فقيه و حرکت در مسير زمينهسازي با پالايش دروني خود با تطهير نفس و تلاش براي ايجاد آمادگي عمومي تحت سرپرستي و هدايت ولي فقيه و علماي بزرگوار باشيم.