به گزارش گروه فرهنگی مشرق، «دو برادر» از جمله آثاریاست که با محوریت زندگی زندهیاد جلال آل احمد به رشته تحریر درآمده است. این اثر که زمستان سال گذشته منتشر شد، دربردارنده خاطرات زندهیاد این نویسنده نامآشنا و برادرش، شمس آل احمد است که به کوشش محمدحسین دانایی، خواهرزاده آل احمد، نوشته شده است. دانایی در این اثر خاطرات را در بازه زمانی 70 سال روایت میکند. این خاطرات از دهه 20، یعنی دوره آغاز جنگ جهانی اول تاکنون آغاز میشود و تا سال 89، زمانی که شمس آل احمد به دیار باقی میشتابد، ادامه مییابد.
تمامی حوادث نقل شده در این کتاب منوط به خاطرات دانایی از دو داییام و یا گفتههایی است که وی از والدین در رابطه با آنها شنیده است. این اثر در بخشهای مختلفی تشکیل شده که از این جمله میتوان به تاریخچه خاندان آل احمد، رابطه دو برادر، فعالیتهای سیاسی و فرهنگی برادران آل احمد و... اشاره کرد.
محمدرضا کائینی که خاطرات را به رشته تحریر درآورده و تدوین کرده است، در بخش مقدمه این اثر که در 1000 صفحه به چاپ رسیده است، مینویسد: «با انتشار اثری که پیش روی دارید، برگی دیگر بر کتاب قطور «آلاحمد پژوهی» افزوده میشود. حال و قال عرصه فرهنگی و روشنفکری جامعه ما، نشان میدهد که پدیده آلاحمد هنوز برای موافقان و مخالفان موضوعی جذاب و درخور گفتوگوست. حجم گسترده مدح و ذمّی که از او میشود، نمایانگر آن است که وی همچنان در ساحت فرهنگ و سیاست ایران نفس میکشد.
موافقان، مکتب او را همچنان قابل اقتباس و استناد میدانند. در اثبات این ادعا کافی است به حجم فروش آثارش، پس از نزدیک به پنج دهه از درگذشت او، نگاهی بیفکنیم که همچنان چند ناشر مهم کشور را سر پا نگه داشته است. مخالفان اما، اگر او را حریف قدرتمندی نمیانگاشتند، همچنان تمامی توش و توان خود را صرف تخطئه و تخریب او نمیکردند، اگرچه به نظر میرسد در این امر چندان توفیقی نداشتهاند. به هر روی اگر طرح مسئله و دعوت اصحاب فکر به اندیشیدن پیرامون آن، از فرائض روشنفکری است، به نظر میرسد آل احمد در انجام این وظیفه توفیقی شگرف داشته است، به طوری که ذهن دانشوران جامعه،اعم ازموافق و مخالف و سالها پس از درگذشت وی، همچنان درگیر مقولات مطرح شده توسط اوست.»
تسنیم چندی پیش با دانایی به مناسبت چاپ این اثر به گفتوگو پرداخته که به مناسبت بزرگداشت زندهیاد جلال آل احمد بازچاپ میشود. وی در این گفتوگو به چرایی نگارش این اثر پرداخت و گفت: بسیاری از موضعگیریها و تصاویر ساخته شده از این دو شخصیت فرهنگی و سیاسی کشورمان، تصاویری غیرواقعی و خیالی هستند. به عنوان نمونه، برخی از افراد جلال را یک روشنفکر بیدین و لاییک می دانند که فرنگی شده و زمانی عضو حزب توده هم بوده است و افرادی دیگر با استناد به بعضی قراین ضعیف یا حدسیات خودشان، او را یک مسلمان متدین دوآتشه به حساب می آورند که پس از طی کردن مراحل کفر و الحاد! به دامان دین برگشته است. حالا من ضمن شرح این خاطرات، می خواهم بگویم که جلال نه این بود و نه آن و نه چیزهای دیگری که از سر افراط یا تفریط به او بسته اند. به عبارت دیگر، هدف از انتشار این کتاب، زدودن غبار توهمات از چهره این دو برادر است، به این امید که چهره حتی الامکان نزدیک به واقعیت آنها را به دیگران معرفی کنم.
این نویسنده در ادامه به بخش خاطرات جلال با امام(ره) اشاره کرد و افزود: در بخشی از این کتاب هم به بیان خاطره دیدار زندهیاد آل احمد با امام(ره) در قم پرداختهام. این ماجرا به زمانی مربوط می شود که پدر جلال و شمس که یکی از علمای سرشناس تهران بود، فوت کرده بود و علاوه بر مجالس ترحیمی که در تهران برای ایشان برگزار شده بود، بعضی از علمای قم هم برای ایشان مجلس ختم گذاشته بودند و جلال و شمس به توصیه پدرم به قم رفتند تا به خاطر این قضیه از علمای قم تشکر کنند.
دانایی ادامه داد: من در آن موقع نوجوانی شانزده- هفده ساله بودم و خوب به خاطر دارم که زندهیاد جلال از این دیدار به نیکی یاد میکرد. حتماً می دانید که روحانیت ایران در آن موقع به طور کلی خیلی بی توش و توان شده بود، یعنی بعضی از علما به دلیل سرکوبهای سخت رضاشاهی در حالت انفعال و انزوا بودند و برخی دیگر از رژیم حمایت می کردند و عده ای هم سرشان را به درس و مشق گرم کرده بودند و اصلاً کاری به کار دولت و حکومت و سیاست نداشتند. بدیهی است که در این فضا، وجود شخصی مثل حضرت امام(ره) که هنوز روحیه مبارزاتیاش را حفظ کرده بود و سر سازش با رژیم نداشت، خیلی جالب توجه بود. جلال هم بعد از دیدار با امام(ره) همین نکته را یادآوری میکرد و میگفت: با وجود حاج آقا روحالله، میتوان به روحانیت امیدوار بود.
وی یادآور شد: البته ارتباط آقادایی جلال با امام(ره) محدود به همان یک جلسه نبود، بلکه تا سال های تبعید امام ادامه داشت و جلال در آن دوره هم سعی میکرد تا برای پیشبرد اهداف امام(ره) و ریشهدار کردن نهضت در ایران کارهایی را انجام بدهد، از جمله توصیه به شمس برای چاپ و توزیع پنهانی اعلامیه های امام توسط انتشارات رواق و پیشنهاد به ایشان که اعلامیه هایشان را قبل از انتشار برای او بفرستند تا زبان و ادبیاتش را اصلاح کند و به سبک مورد پسند جامعه درآورد. که البته اجل مهلت این کار را نداد و این رشته قطع شد.
تمامی حوادث نقل شده در این کتاب منوط به خاطرات دانایی از دو داییام و یا گفتههایی است که وی از والدین در رابطه با آنها شنیده است. این اثر در بخشهای مختلفی تشکیل شده که از این جمله میتوان به تاریخچه خاندان آل احمد، رابطه دو برادر، فعالیتهای سیاسی و فرهنگی برادران آل احمد و... اشاره کرد.
محمدرضا کائینی که خاطرات را به رشته تحریر درآورده و تدوین کرده است، در بخش مقدمه این اثر که در 1000 صفحه به چاپ رسیده است، مینویسد: «با انتشار اثری که پیش روی دارید، برگی دیگر بر کتاب قطور «آلاحمد پژوهی» افزوده میشود. حال و قال عرصه فرهنگی و روشنفکری جامعه ما، نشان میدهد که پدیده آلاحمد هنوز برای موافقان و مخالفان موضوعی جذاب و درخور گفتوگوست. حجم گسترده مدح و ذمّی که از او میشود، نمایانگر آن است که وی همچنان در ساحت فرهنگ و سیاست ایران نفس میکشد.
موافقان، مکتب او را همچنان قابل اقتباس و استناد میدانند. در اثبات این ادعا کافی است به حجم فروش آثارش، پس از نزدیک به پنج دهه از درگذشت او، نگاهی بیفکنیم که همچنان چند ناشر مهم کشور را سر پا نگه داشته است. مخالفان اما، اگر او را حریف قدرتمندی نمیانگاشتند، همچنان تمامی توش و توان خود را صرف تخطئه و تخریب او نمیکردند، اگرچه به نظر میرسد در این امر چندان توفیقی نداشتهاند. به هر روی اگر طرح مسئله و دعوت اصحاب فکر به اندیشیدن پیرامون آن، از فرائض روشنفکری است، به نظر میرسد آل احمد در انجام این وظیفه توفیقی شگرف داشته است، به طوری که ذهن دانشوران جامعه،اعم ازموافق و مخالف و سالها پس از درگذشت وی، همچنان درگیر مقولات مطرح شده توسط اوست.»
تسنیم چندی پیش با دانایی به مناسبت چاپ این اثر به گفتوگو پرداخته که به مناسبت بزرگداشت زندهیاد جلال آل احمد بازچاپ میشود. وی در این گفتوگو به چرایی نگارش این اثر پرداخت و گفت: بسیاری از موضعگیریها و تصاویر ساخته شده از این دو شخصیت فرهنگی و سیاسی کشورمان، تصاویری غیرواقعی و خیالی هستند. به عنوان نمونه، برخی از افراد جلال را یک روشنفکر بیدین و لاییک می دانند که فرنگی شده و زمانی عضو حزب توده هم بوده است و افرادی دیگر با استناد به بعضی قراین ضعیف یا حدسیات خودشان، او را یک مسلمان متدین دوآتشه به حساب می آورند که پس از طی کردن مراحل کفر و الحاد! به دامان دین برگشته است. حالا من ضمن شرح این خاطرات، می خواهم بگویم که جلال نه این بود و نه آن و نه چیزهای دیگری که از سر افراط یا تفریط به او بسته اند. به عبارت دیگر، هدف از انتشار این کتاب، زدودن غبار توهمات از چهره این دو برادر است، به این امید که چهره حتی الامکان نزدیک به واقعیت آنها را به دیگران معرفی کنم.
این نویسنده در ادامه به بخش خاطرات جلال با امام(ره) اشاره کرد و افزود: در بخشی از این کتاب هم به بیان خاطره دیدار زندهیاد آل احمد با امام(ره) در قم پرداختهام. این ماجرا به زمانی مربوط می شود که پدر جلال و شمس که یکی از علمای سرشناس تهران بود، فوت کرده بود و علاوه بر مجالس ترحیمی که در تهران برای ایشان برگزار شده بود، بعضی از علمای قم هم برای ایشان مجلس ختم گذاشته بودند و جلال و شمس به توصیه پدرم به قم رفتند تا به خاطر این قضیه از علمای قم تشکر کنند.
دانایی ادامه داد: من در آن موقع نوجوانی شانزده- هفده ساله بودم و خوب به خاطر دارم که زندهیاد جلال از این دیدار به نیکی یاد میکرد. حتماً می دانید که روحانیت ایران در آن موقع به طور کلی خیلی بی توش و توان شده بود، یعنی بعضی از علما به دلیل سرکوبهای سخت رضاشاهی در حالت انفعال و انزوا بودند و برخی دیگر از رژیم حمایت می کردند و عده ای هم سرشان را به درس و مشق گرم کرده بودند و اصلاً کاری به کار دولت و حکومت و سیاست نداشتند. بدیهی است که در این فضا، وجود شخصی مثل حضرت امام(ره) که هنوز روحیه مبارزاتیاش را حفظ کرده بود و سر سازش با رژیم نداشت، خیلی جالب توجه بود. جلال هم بعد از دیدار با امام(ره) همین نکته را یادآوری میکرد و میگفت: با وجود حاج آقا روحالله، میتوان به روحانیت امیدوار بود.
وی یادآور شد: البته ارتباط آقادایی جلال با امام(ره) محدود به همان یک جلسه نبود، بلکه تا سال های تبعید امام ادامه داشت و جلال در آن دوره هم سعی میکرد تا برای پیشبرد اهداف امام(ره) و ریشهدار کردن نهضت در ایران کارهایی را انجام بدهد، از جمله توصیه به شمس برای چاپ و توزیع پنهانی اعلامیه های امام توسط انتشارات رواق و پیشنهاد به ایشان که اعلامیه هایشان را قبل از انتشار برای او بفرستند تا زبان و ادبیاتش را اصلاح کند و به سبک مورد پسند جامعه درآورد. که البته اجل مهلت این کار را نداد و این رشته قطع شد.