کد خبر 346367
تاریخ انتشار: ۲۸ شهریور ۱۳۹۳ - ۱۹:۲۴

«وقتی دیدیم برای ملاقات امروز و فردا می‌کنند، احساس کردیم ماندن ما بی‌نتیجه است و فقط زمان را از دست می‌دهیم ... تصمیم گرفتیم برگردیم. وقتی به فرودگاه رفتیم، گفتند آقای قذافی وقت ملاقات داده است ...»

به گزارش مشرق، در بخشی از کتاب «خاطرات علی جنتی» که از سوی انتشارات مرکز اسناد انقلاب اسلامی منتشر شده است، می‌خوانیم: «یکی از مسائلی که در آن زمان درباره اقامت امام مطرح بود، این بود که چون معمولا ویزای فرانسه سه ماه بود، با توجه به روابط تجاری و اقتصادی فرانسه با ایران احتمال داده می‌شد که فرانسه بر اثر فشار رژیم شاه، بعد از اتمام سه ماه اقامت امام، با ماندن ایشان در فرانسه موافقت نکند. به فکر افتادیم با سران بعضی از کشورهای انقلابی مذاکره کنیم تا اگر فرانسه برای خروج امام فشار آورد، امام به آن کشور مهاجرت کنند.

آقای قطب‌زاده به دلیل ارتباطاتی که از قبل، از طریق امام موسی صدر با مقامات سوریه داشت، با حافظ اسد و سران سوریه ارتباط برقرار کرد و قرار شد به دمشق برود و با دولت سوریه درباره اقامت امام در سوریه مذاکره کند. در همان زمان قرار شد من و آقای غرضی نیز به لیبی برویم و با قذافی در این‌باره وارد مذاکره بشویم. به همین دلیل با سفارت لیبی در پاریس تماس گرفتیم و بعد از طریق ارتباطاتی که داشتیم، با وزیر خارجه لیبی تماس گرفتیم و با هماهنگی قبلی به لیبی رفتیم.

در آنجا ابتدا با احمد شحاطه وزیر امورخارجه وقت ملاقات کردیم و پس از آن قرار شد با قذافی ملاقات داشته باشیم. حدود هشت روز در آنجا ماندیم. وقتی دیدیم که برای ملاقات با ایشان ما را سر می‌دوانند و امروز و فردا می‌کنند، احساس کردیم ماندن ما بی‌نتیجه است و به این ترتیب فقط زمان را از دست می‌دهیم. به همین دلیل تصمیم گرفتیم برگردیم.

وقتی به فرودگاه رفتیم، به ما گفتند آقای قذافی وقت ملاقات داده است. چون از گذشته سر مفقود شدن امام موسی صدر به دولت لیبی مظنون بودیم، ترسیدیم که نکند در راه بازگشت از فرودگاه ما را سر به نیست کنند. به هر حال برگشتیم و یک‌سره ما را به کاخ قذافی بردند. کاخ در داخل یک پادگان قرار داشت. قذافی به ظاهر خیلی سعی کرده بود ساده زندگی کند. جلوی کاخ ماشین پژویی پارک شده بود که گفتند این ماشین متعلق به ایشان است. نمره آن هم عادی بود و با همین ماشین در سطح شهر تردد می‌کند.

وارد کاخ شدیم. بلافاصله ایشان به اتاق ملاقات آمد. ما به وی توضیح دادیم که امام از شخصیت‌های برجسته اسلامی هستند و علیه شاه مبارزه می‌کنند و چون احتمال دارد که دولت فرانسه در پایان سه ماه اقامت فشار بیاورد که ایشان آنجا را ترک کنند، اگر شما موافقت کنید، ایشان به لیبی بیایند و در اینجا اقامت کنند. آقای قذافی با ایراد سخنانی، نسبت به امام ابراز علاقه کرد و گفت: برای انجام هر گونه کمکی آمادگی دارم. اکنون حاضرم هر مقدار کمک مالی بخواهید، بکنم. همچنین اگر سلاح نیاز داشته باشید در هر نقطه‌ای، حتی روی آب‌های خلیج فارس، به شما تحویل می‌دهم.

گفتیم: نه، بحمد الله ملتمان غنی است و احتیاج به کمک مالی نداریم. انقلابیون و مبارزانی که در ایران هستند از طرف ملت حمایت می شوند.

برای ما همیشه این نکته مذموم بود که بخواهیم از خارج کشور کمک مالی بگیریم، حتی از قذافی که شعار اسلامگرایی می‌داد. درباره سلاح هم خیلی بحث نکردیم. ایشان از اینکه امام به لیبی بیایند ابراز خرسندی می‌کرد. حتی تاکید کرد ضرورت ندارد بعد از پایان سه ماه به لیبی بیایند، پیشنهاد می‌کنم همین الان تشریف بیاورند. ما از ایشان استقبال می‌کنیم و می‌توانند تا هر زمان که بخواهند در اینجا بمانند. اینجا کشور خودشان است.

ما از برخورد آقای قذافی خوشحال شدیم و بلافاصله به پاریس برگشتیم. در پاریس، در همان اتاق کوچکی که امام اقامت داشتند، خدمت ایشان رسیدیم. گزارش سفر و گفت‌وگوهایی را که با قذافی داشتیم به عرض ایشان رساندیم. برخلاف انتظار فکر می‌کردیم امام خوشحال شوند. تاملی کردند و فرمودند: «قذافی شایسته اعتماد نیست» و جمله‌ای اضافه فرمودند که دقیقا آن جمله را به یاد ندارم اما مضمونش این بود که با طناب قذافی نمی‌شود به داخل چاه رفت.

خوشبختانه با اوج‌گیری جریان مبارزات و نفوذی که امام پیدا کرده بودند، فرانسوی‌ها اصلا بحث تمدید اقامت ایشان را مطرح نکردند ...»

کتاب خاطرات علی جنتی در 300 صفحه و با قیمت 7500 تومان منتشر شده است.

منبع: خبرآنلاین

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha

این مطالب را از دست ندهید....

فیلم برگزیده

برگزیده ورزشی

برگزیده عکس