به گزارش مشرق، در حالیکه کشورهای غربی و در راس آن امریکا به هیاهوی سیاسی و تبلیغاتی برای مقابله با خطر داعش دست زده اند و در این راستا تلاش های گسترده ای برای تشکیل ائتلاف بین المللی و منطقه ای را آغاز کرده اند اما در همان حال در قبال تعرضات دیگر گروههای وابسته به القاعده شامل جبهه النصره درمنطقه جولان سوریه ساکت و منفعل بوده و عملا به هیچ اقدام جدی دست نزده و سعی کرده اند بی سر و صدا از کنار این مسئله عبور کنند و این در حالی است که اولا در قطعنامه های متعدد سازمان ملل از جمله قطعنامه 2017شورای امنیت که مبنای تشکیل ائتلاف ضد تروریستی قرار گرفته به لزوم مقابله با النصره نیز در کنار داعش تاکید و تصریح شده و دوم اینکه گروه النصره جدا از اینکه تاکنون جنایات زیادی در حق مردم و دولت سوریه مرتکب شده و به اقدامات تروریستی علیه نیروهای پاسدار صلح سازمان ملل در منطقه اشغالی جولان سوریه نیز دست زد به گونه ایی که با گروگانگیری تعدادی از اعضای فیجی و فیلیپینی این نیروها در نهایت آنها را وادار کرد که از منطقه حائل عقب نشینی کنند و این منطقه را به همراه امکانات و تجهیزات خود در اختیار نیروهای شورشی النصره قرار دهند .حال سوال این است که چه عواملی موجب اتخاذ یک چنین رویکردی منفعلانه از سوی کشورهای غربی و حتی سازمان ملل وبخصوص شورای امنیت در قبال تعرضات گروههای تروریستی همچون النصره در جولان شد ؟
متغیرهای تاثیرگذار بر انفعال غرب و سازمان ملل در قبال تعرضات داعش در جولان
در این زمینه چند عامل محتمل به نظر می رسد. نخست؛ نیاز رژیم صهیونیستی به گسترش منطقه حائل و ایجادکمربند امنیتی در منطقه سوری جولان دوم؛ اعمال فشار بر دولت سوریه برای تقسیم قدرت با مخالفان و در صورت امکان اجرای مجدد طرح براندازی و سوم؛ حاکمیت استانداردهای دوگانه در امر مبارزه با تروریسم
الف) نیاز رژیم صهیونیستی به گسترش منطقه حائل و ایجادک مربند امنیتی در منطقه سوری جولان
اززمان استقرار کلاه آبی های سازمان ملل در سال 1974 تا قبل از اجرای پروژه براندازی در سوریه (در پوشش موج خیزش های مردمی در خاورمیانه و شمال آفریقا )در سال 2011 مرزهای سوریه و فلسطین اشغالی یکی از امن ترین و کم حادثه ترین مرزها بود و برهمین اساس حتی گفته می شد رژیم صهیونیستی و غرب مایل به تغییر حکومت و نظام سیاسی سوریه نیستند اما تسری هدفمند موج اعتراضات منطقه ای به داخل سوریه به منظور اجرای پروژه براندازی، معادلات قبلی را به هم ریخت و ورود مستقیم و غیر مستقیم این رژیم به درگیری های داخلی سوریه (که با حملات هوایی به انبارهای مهمات ارتش سوریه و یا تسلیح و تجهیز و مداوای زخمی های شورشیان و تکفیری های سوری همراه بوده است ) در نهایت زمینه را برای فعال شدن جبهه جولان علیه رژیم صهیونیستی فراهم کرد و بشار اسد رئیس جمهور سوریه و سید حسن نصرالله دبیر کل حزب الله لبنان اظهارات معنادار و تهدید آمیزی در این زمینه ایراد کردند.
پس از این بیانات در چند نوبت حملات ضد صهیونیستی در جولان صورت گرفت که این تهدیدها را برای مسئولان این رژیم باور پذیر کرد. در چنین وضعیتی رژیم صهیونیستی نیاز به گسترش منطقه حائل در جولان و ایجاد کمربند امنیتی در این منطقه را احساس کرد و در پی این احساس نیاز بود که در جریان سفر اخیر پاپ به فلسطین اشغالی که به همراهی رهبر مذهبی مارونی های لبنان صورت گرفت برای اولین بار از زمان عقب نشینی ارتش صهیونیستی از جنوب لبنان در سال 2000 میلادی (که با فرار مزدوران این رژیم به رهبری انتوان لحد همراه بود)، دیداری بین وی و رهبر مارونی های لبنان صورت گرفت و بدین ترتیب بار دیگر نام آنتوان لحد بر زبان ها افتاد. در واقع از حاشیه به متن آوردن مزدوران لحد تصادفی نبود و از دور جدید تلاش های این رژیم برای ایجاد کمربند امنیتی جدید در جولان خبر می داد اما شاید بتوان گفت تفاوتی که بین طرح ایجاد کمربند امنیتی در دست اقدام جدید در جولان با طرح مشابه قبلی در جنوب لبنان وجود دارد این است که در اجرای طرح قبلی رژیم صهیونیستی تنها بود و حداکثر از حمایت غرب برخوردار بود اما متاسفانه در اجرای طرح جدید در جولان برخی از کشورهای عربی و حتی اسلامی نیز در کنار این رژیم قرار دارند. چنانکه بشار جعفری نماینده دائم سوریه در سازمان ملل طی اظهارتی افشاگرانه در نشست اخیر شورای امنیت درباره تحولات اخیر جولان گفت : "من قبلا هشدار داده بودم سیاست قطر، عربستان سعودی، ترکیه و اسرائیل در حمایت از گروه های مسلح تروریست قرار دارد تا این تروریست ها وارد منطقه جدایی نیروها ( در بلندی های اشغالی جولان) شوند تا یک منطقه حائل ایجاد کنند به مانند آنچه که اسرائیل و مزدوران این رژیم در جنوب لبنان ایجاد کرده بودند و در نهایت گروه های مقاومت این کشور این منطقه را در سال 2000 آزاد کردند. دو سال است که چنین مسئله ای در ذهن ما وجود دارد. ما ده ها نامه در اختیار دبیر کل سازمان ملل و اعضای شورای امنیت و معاون امور صلح بانی دبیر کل سازمان ملل ارسال کردیم و در این نامه ها درباره این مسئله هشدار دادیم ولی این مقامات هیچ واکنشی نشان ندادند. من به نمایندگی از دولت سوریه در مجمع عمومی سازمان ملل شماره تلفن افسر اطلاعاتی قطر که به تروریست ها دستور داده بود نیروهای صلح بان فلیپینی را بربابند اعلام کردم ولی هیچ یک از مسئولان اداره صلح بانی سازمان ملل و دبیر کل آن تصمیمی اتخاذ نکرد. به نظر می رسد فساد مالی قطر و عربستان سعودی سازمان ملل را تا حدی تخریب کرده که قطر رئیس محفل ائتلاف تمدن ها شده، ترکیه مسئول مرکز هماهنگی سازمان ملل برای مقابله با تروریسم شده و عربستان سعودی نیز یکصد میلیون دلار به این مرکز کمک کرده است."از این اظهارات چنین برمی آید که اگر در طرح کمربند امنیتی شکست خورده جنوب لبنان مزدوران آنتوان لحد برای این رژیم ایفای نقش می کردند در طرح جدید ایجاد کمربندامنیتی در جولان همین نقش را تکفیری ها ایفاء خواهند کرداما مزدوران آنتوان لحد نیز با توجه به تجارب قبلی اشان در جنوب لبنان بکار گرفته خواهند شد . در واقع رژیم صهیونیستی با این پیش فرض که حزب الله در جولان فعال خواهد شد در تدارک تشکیل یک نیروی عقیدتی تکفیری است تا اینبار از انها برای خود سپر انسانی بسازد و این نشان می دهد که چگونه تکفیری ها و حامیان عربی آنها به پیشبرد راهبردهای نظامی و امنیتی این رژیم کمک می کنند .
ب)اعمال فشار بر دولت سوریه برای تقسیم قدرت با مخالفان و در صورت امکان اجرای مجدد طرح براندازی
بلافاصله بعد از آنکه باراک اوباما رئیس جمهور امریکا فرمان استفاده از نیروهای هوایی این کشور را برای مقابله با تعرضات داعش به سمت مناطق کردنشین در شمال عراق صادر کرد، رهبری ائتلاف ملی مخالفان درخواست کرد که این حملات باید به سوریه نیز گسترش یابد. در پی این اظهارات احتمال داده می شد که حامیان عربی این ائتلاف و در راس آن عربستان و همچنین رژیم صهیونیستی کوشش خواهند کرد امریکا را به گسترش حملات هوایی خود از عراق به سوریه متقاعد و یا حتی مجبور خواهند کرد و روند تحولات بعدی صحت این احتمال را تائید کرد. چرا که از یکسو گروههای تکفیری و در راس آن جبهه النصره طی چند اقدام تحریک امیز از قبیل به گروگان گرفتن تعدادی از نیروهای پاسدار صلح سازمان ملل کوشید زمینه دخالت نظامی خارجی را تا منطقه جولان نیز گسترش دهد و از دیگر سو جمهوریخواهان و دموکرات ها با عجله و بدور از هرگونه بحث و جدل های همیشگی در خصوص راهبرد جدید امریکا در مقابله با داعش (با تکیه بر حملات هوایی امریکا و تشکیل نیروی پیاده نظام از نیروهای به اصطلاح میانه رو با اختصاص نیم میلیارد دلار )به اجماع دست یافتند. در چنین وضعیتی با برداشته شدن محدودیت های قبلی، تسلیح مخالفان دولت سوریه در دستور کار قرار گرفته و تنها سوالی که باقی می ماند این است که دامنه حملات هوایی امریکا و برخی از کشورهای اروپایی مانند سوریه و یا حملات زمینی شورشیان به اصطلاح میانه رو تا کجا ادامه خواهد یافت؟ پاسخ این سوال به طور دقیق مشخص نیست (به علت اینکه تا حدود زیادی به تحولات آتی در منطقه و نظام بین الملل بستگی دارد) اما دو احتمال قابل تشخیص است . نخست؛ اینکه حملات هوایی و زمینی تا حدی پیش رود که دولت سوریه را به تقسیم قدرت با مخالفان بر اساس تفاهم ژنو وادار کند و دوم؛ اینکه تا مرحله براندازی دولت ونظام سیاسی سوریه پیش رود .
برخی از متغیرها از جمله وجود موازنه قدرت نسبی در عرصه نظام بین الملل ، تجربه اخیر تشکیل دولت فراگیر در عراق و شکست طرح براندازی در سه سال گذشته گزینه اولی را محتمل تر می سازد اما از آنجا که دولت سوریه با توجه به برتری های زمینی به طرح تقسیم قدرت تن نخواهد داد لذا احتمال اینکه روند تحولات به سمت گزینه دوم منحرف شود وجود خواهد داشت اما فصل مشترک هر دو گزینه این است که تلاش های جدید بر ایجاد بی ثباتی و ناامنی داخلی در سوریه استوار شده است .
ج)حاکمیت استانداردهای دوگانه در امر مبارزه با تروریسم
البته حاکمیت استاندارهای دوگانه در امر مبارزه با تروریسم پیش از اینکه علت باشد محصول یک فرایند است اما از آنجا که شکل نهادینه و هنجاری به خود گرفته لذا شاید بتوان از آن به عنوان یک علت نیز نام برد .عمق و گستره این نا به هنجاری به حدی است که موجب می شود سازمان ملل و شورای امنیت حتی برخلاف مصوبات خود گام بردارد که به چند نمونه روشن می توان در خصوص قضایای اخیر اشاره کرد.از جمله اینکه در قطعنامه 2017 شورای امنیت سازمان ملل که چارچوب حقوقی و قانونی تشکیل ائتلاف به اصطلاح ضد داعش را فراهم کرد به صراحت بر مبارزه با النصره در کنار داعش اشاره شده است اما در حالیکه این گروه حتی به گروگانگیری نیروهای پاسدار صلح سازمان ملل دست زد ولی هیچ اقدامی درخور از سوی این شورا صورت نگرفت که به نظر می رسد علت ان احساس نیاز رژیم صهیونیستی به اقدامات تحریک آمیز این گروههای برای ایجاد کمربند امنیتی مورد نظر خود در جولان بوده است. علاوه بر این در مصوبات نشست های ولز ،جده و پاریس که به کانون تحرکات منطقه ای و بین المللی برای تشکیل ائتلاف ضد داعش تبدیل شده است باز هیچ حرفی از گروه النصره به میان نیامد و این نشان می دهد که عربستان دیدگاه خود را بر طرف های غربی و امریکایی تحمیل کرده است .
نتیجه گیری
از آنچه که گفته شد به روشنی می توان مصادیق جدیدی از داستان قدیمی حاکمیت استاندارهای دوگانه بر جامعه جهانی و سازمان های بین المللی در خصوص مبارزه با تروریسم را مشاهده کرد که این خود دلیل روشنی است که پیشاپیس از شکست دور جدید تحرکات مربوط به ائتلاف ضد داعش یا ضد تروریسم خبر می دهد. اما نکته مهم در اینجاست که مسئله تنها به آثار و پیامدهای مخرب اخلاقی این برخورد محدود نمی شود بلکه چه بسا از طرح ها و پروژه های تجاوزگرانه جدید پرده برمی دارد که می تواند از ایجاد کمربند امنیتی در جولان گرفته تا طرح تقسیم قدرت و حتی فاز جدید طرح براندازی در سوریه را در بر بگیرد .