به گزارش مشرق، توجه به انسان و مقام و منزلت او در فرهنگ اسلامی ریشه در آموزههای اسلامی دارد. همچنین آیات بسیاری از قرآن کریم و روایات اسلامی درباره جایگاه انسان به طور عام و انسانهای برتر به طور خاص سخن گفتهاند.
بشر حتی با وجود قانونِ بدون اخلاق نمیتواند زندگی ایدهآل و سعادتمندی را درک کند و در این مسأله اسلام به عنوان دین کامل و جامع بهترین دستورات اخلاقی را برای زندگی زیبا دارد که فراگیری آن برای هر فرد مؤمنی لازم و ضروری است.
در حدیث معروفى از پیامبر اکرم(ص) میخوانیم: إنَّما بُعِثتُ لاُتَمِّمَ مَکارِمَ الخلاقِ؛ من تنها براى تکمیل فضائل اخلاقى مبعوث شدهام.
در حدیث دیگری از امیرالمؤمنین(ع) آمده است: اگر ما امید و ایمانى به بهشت و ترس و وحشتى از دوزخ، و انتظار ثواب و عقابى نمىداشتیم، شایسته بود به سراغ فضائل اخلاقى برویم، چرا که آنها راهنماى نجات و پیروزى و موفقیت هستند.
آنچه در ادامه میخوانید سخنانی از آیتالله عبدالله جوادی آملی پیرامون اخلاق اسلامی است که در اختیار علاقهمندان قرار میگیرد:
نابودی دین و آبروی انسان، هدف نهایی شیطان
کار شیطان این نیست که شما را بکُشد یا مالتان را بگیرد، او از شما جان و مال نمیخواهد، بلکه فقط دو چیز میخواهد: دین و آبرو. اینچنین نیست که اگر شیطان، دین کسی را گرفت رهایش کند، زیرا ممکن است انسان بیدینِ آبرومند، کار مفید انجام دهد؛ ولی از انسان بیدین و بیآبرو کاری ساخته نیست. بنابراین شیطان تا انسان را بیدین و بی آبرو نکند، دستبردار نخواهد بود.
چگونگی تسلط شیطان بر انسان
حضرت امیر مؤمنان فرمودند: شیطان برای انجام این کار، ابتدا با وسوسه وارد میشود؛ مانند اینکه زنگ در را بزنند؛ اگر کسی در را محکم ببندد و او را طرد کند، خود را جمع میکند: «و اگر از جانب شیطان در تو وسوسهای پدید آمد، به خدا پناه ببر»؛ اما از آنجا که او خناس است و رها نمیکند، پشت در میایستد، یک پا جلو و یک پا عقب؛ اگر کسی به این وسوسه پاسخ مثبت بدهد، ابتدا با انجام مکروهات، وارد میشود؛ بعد گناهان کوچک و سپس گناهان بزرگ؛ وقتی هم آمد، لانه میکند، خانه میسازد، تخمگذاری میکند و مشغول کار خود میشود: «فَبَاضَ وَ فَرَّخَ فِی صُدُورِهِم»؛ اگر انسان اهل مراقبه نباشد تا به دل خود سر زده و خلوتی داشته باشد و ببیند در آن چه خبر است؟! او تخمگذاری میکند و آنها را زیر بالوپر میگیرد.
وسوسههای چند سال قبل تخم شیطان میشود؛ بعد تخمها به جوجه تبدیل شده، این جوجهها را تقویت میکند و میپروراند: «دَبَّ وَ دَرَجَ فِی حُجُورِهِم»؛ وقتی چنین شد، صاحبخانه را بیرون میکند و او را دربان قرار میدهد؛ یعنی خود به جای صاحبخانه مینشیند و به صاحبخانه میگوید: تو دربان ما باش! مجری ما باش! «فَنَظَرَ بِأَعْیُنِهِمْ وَ نَطَقَ بِأَلْسِنَتِهِم»؛ از این به بعد صاحبخانه میشود بلندگوی شیطان. در واقع این شیطان است که حرف میزند، ولی از زبان او؛ مینویسد اما با قلم او؛ میبیند ولی با چشم او؛ به او میگوید به نامحرم نگاه کن و او در حالی که میداند حرام است، نگاه میکند، چون دیگر تحت ولایت شیطان است و شیطان از او سواری میگیرد.
در قرآن کریم از شیطان نقل شده است: «من به انسان افسار میزنم» و این اسب بیچاره باید جایی برود که شیطان سوار بر او میخواهد.