به گزارش مشرق، محمد قنبری متولد سال ۱۳۰۱ کوچه قجرها یا همان آبشار فعلی در تهران بود که از ۲۵ سالگی زیر نظر مرشد قدیمی و راهنمای مداحان پیشکسوت، یعنی استاد باقر، مداحی را یاد گرفت. توجه فراوان به توسل به اهل بیت (ع)، حتی در مهمانیهای خانوادگی و جمعهای خودمانی از خصوصیات و علاقههای این مداح بااخلاص بود؛ به گونهای که اگر در یک نشست خانوادگی ـ که معمولاً بزرگترها و کوچکترها گرم گپ و گفت و شوخی و خنده هستند ـ حضور داشت، بعد از بگو و بخندها، توسل مختصری پیدا میکرد تا آن مهمانی به عطر سیدالشهدا (ع) معطر شود.
او با اینکه دکانی در حوالی سهراه شکوفه داشت، اما روضههای خانگی و هیئتهایش را ترک نمیکرد و در جلسات مهم و معتبری مانند بنیفاطمه، حتی آن زمان که این هیئت تاریخی، حسینیه نداشت و سیار بود و در محلههای خیابان ایران، سرچشمه و میرزا محمود وزیر، گردش میکرد، مداحی داشت. جلسات دیگر مداحی او در تکیه سادات اخوی (زمانی که در حوالی چهارراه سیروس در حیاطی خیمه و چادر میزدند)، هیئت زنجیرزنان سرچشمه، هیئت بنیالزهرا (س) و هیئت متوسلین به امام مجتبی (ع) (بیتالحسن فعلی) در خیابان ایران تشکیل میشد و مرحوم حاج سیدعلی سالکفر و مرحوم حاج محسن دربندی از همدورهایهای مرحوم حاج محمد قنبری بودند.
قنبری، معاونت هیئت مداحان در زمان مرحوم حاج سیدمصطفی هاشمی دانا در هیئت صبحهای یکشنبه و معاونت استاد علی آهی و مرحوم حاج عزیزالله مبارکی در هیئت صبح سهشنبه را نیز به عهده داشت.
خیلی دوست داشت فرزندانش مداح بشوند، اما از میان آنها، این حاج علی قنبری بود که به راه پدر رفت و اکنون در بعضی هیئتهای او انجام وظیفه میکند. البته او هم در زمان حیات پدرش ذاکر نشد و سه ـ چهار سال بعد، رخت مقدس مداحی به تن کرد.
اما آنچه او را بیش از پیش سعادتمند کرد، خدمتگزاری حجاج بیتالله الحرام بود که نهایتاً در همین راه، پر پروازش کارساز شد و از کنار بیت نورانی خداوند پر کشید. او سالها در نقش خدمه و معاون کاروان و نهایتاً در جایگاه مدیر کاروان، حاجیان را به عمره و تمتع میبرد. وقتی کارت مدیریت گرفت، برنامه زیارتی حرم حضرت زینب (س) و دردانه سیدالشهدا، حضرت رقیه (س) را هم به بعضی سفرها اضافه کرد. به این معنا که حاجیان را از جده به سوریه میبرد تا پس از حج، به زیارت عمه سادات هم رفته باشند.
همیشه قبل از سفر، وصیتنامهاش را بهروز میکرد و نکات جدیدش را مینوشت، اما در شب آخر واپسین سفرش در سال ۱۳۶۰، گویا سخت دلواپس بود. فرزندش علی را وصی خود قرار داده بود و وصیتنامه را به او نشان داد. حاجیانش را اول به مدینه برد و هنگامی که آنها را با لباس احرام، راهی مکه مکرمه کرد، خود با آنها به طواف بیتالله آمد و هنگامی که در دور سوم یا چهارم طواف بود، دچار حمله قلبی شد. تا او را به مستشفی (درمانگاه) مسجدالحرام برسانند، در شب شهادت امام نهم و در لباس احرام جان داد.
آنجا هم هیئتیهایی مانند علی آقابزرگ، او را غسل دادند و کفن کردند و در قبرستان شریف ابوطالب به خاک سپردند. حالا، ۳۳ سال است که فرزندان مرحوم حاج محمد قنبری، شب شهادت امام جواد (ع) به یاد پدر گرد هم جمع میشوند و عزاداری میکنند.
منبع: عقیق
او با اینکه دکانی در حوالی سهراه شکوفه داشت، اما روضههای خانگی و هیئتهایش را ترک نمیکرد و در جلسات مهم و معتبری مانند بنیفاطمه، حتی آن زمان که این هیئت تاریخی، حسینیه نداشت و سیار بود و در محلههای خیابان ایران، سرچشمه و میرزا محمود وزیر، گردش میکرد، مداحی داشت. جلسات دیگر مداحی او در تکیه سادات اخوی (زمانی که در حوالی چهارراه سیروس در حیاطی خیمه و چادر میزدند)، هیئت زنجیرزنان سرچشمه، هیئت بنیالزهرا (س) و هیئت متوسلین به امام مجتبی (ع) (بیتالحسن فعلی) در خیابان ایران تشکیل میشد و مرحوم حاج سیدعلی سالکفر و مرحوم حاج محسن دربندی از همدورهایهای مرحوم حاج محمد قنبری بودند.
قنبری، معاونت هیئت مداحان در زمان مرحوم حاج سیدمصطفی هاشمی دانا در هیئت صبحهای یکشنبه و معاونت استاد علی آهی و مرحوم حاج عزیزالله مبارکی در هیئت صبح سهشنبه را نیز به عهده داشت.
خیلی دوست داشت فرزندانش مداح بشوند، اما از میان آنها، این حاج علی قنبری بود که به راه پدر رفت و اکنون در بعضی هیئتهای او انجام وظیفه میکند. البته او هم در زمان حیات پدرش ذاکر نشد و سه ـ چهار سال بعد، رخت مقدس مداحی به تن کرد.
اما آنچه او را بیش از پیش سعادتمند کرد، خدمتگزاری حجاج بیتالله الحرام بود که نهایتاً در همین راه، پر پروازش کارساز شد و از کنار بیت نورانی خداوند پر کشید. او سالها در نقش خدمه و معاون کاروان و نهایتاً در جایگاه مدیر کاروان، حاجیان را به عمره و تمتع میبرد. وقتی کارت مدیریت گرفت، برنامه زیارتی حرم حضرت زینب (س) و دردانه سیدالشهدا، حضرت رقیه (س) را هم به بعضی سفرها اضافه کرد. به این معنا که حاجیان را از جده به سوریه میبرد تا پس از حج، به زیارت عمه سادات هم رفته باشند.
همیشه قبل از سفر، وصیتنامهاش را بهروز میکرد و نکات جدیدش را مینوشت، اما در شب آخر واپسین سفرش در سال ۱۳۶۰، گویا سخت دلواپس بود. فرزندش علی را وصی خود قرار داده بود و وصیتنامه را به او نشان داد. حاجیانش را اول به مدینه برد و هنگامی که آنها را با لباس احرام، راهی مکه مکرمه کرد، خود با آنها به طواف بیتالله آمد و هنگامی که در دور سوم یا چهارم طواف بود، دچار حمله قلبی شد. تا او را به مستشفی (درمانگاه) مسجدالحرام برسانند، در شب شهادت امام نهم و در لباس احرام جان داد.
آنجا هم هیئتیهایی مانند علی آقابزرگ، او را غسل دادند و کفن کردند و در قبرستان شریف ابوطالب به خاک سپردند. حالا، ۳۳ سال است که فرزندان مرحوم حاج محمد قنبری، شب شهادت امام جواد (ع) به یاد پدر گرد هم جمع میشوند و عزاداری میکنند.
منبع: عقیق