گروه ورزشی مشرق؛ می گویند معمولا بهترین بازیکن های شیفته های فوتبال آنهایی هستند که در سنین نوجوانی بازی های شان را دنبال کرده اید. همان هایی که با شیفتگی به دویدن های شان خیره شدید. به ضربه ها و گل های شان. به درگیری ها و فریادهای شان. به غم ها و شادی های شان. به عکس های شان. غلامحسین مظلومی برای ما چهارده پانزده ساله های امجدیه اواخر دهه 1340 و اوایل 1350 یکی از آن بازیکنان بود. مهاجمی - کنار صفر ایرانپاک در همان دوره در پرسپولیس -با گل های پرشمار که ضربه هایش هم آمیخته به قدرت بودند و هم زیرکی. هنوز می توانم آلبوم های فوتبالی آن دوران را بیرون بکشم و به امضاهای گرفته شده از هر دو شان خیره شوم و خاطرات نوجوانی را دوره کنم و دوره...
غلامحسین مظلومی مهاجم نوک تاج بود. بلند بالا و با
اندامی ورزیده که مدافعان مقابلش را عذاب می داد و عذاب. اهمیتی نداشت تاجی
بودید یا نبودید، به او نگاه می کردید و می دانستید مهاجمی انکار ناپذیر
است. یکی از بهترین گلزن های عصر خود که بی اعتنا به خشونت حریفان یا
شعارهای پرسپولیسی های روی سکوها وظیفه اش را انجام می داد. او را با فرصت
طلبی اش تعریف می کردند. با ضربه های تمام کننده اش به توپ های سرگردان در
محوطه جریمه. در کورس های ده تا بیست متری بسیار سریع می دوید و ضربه هایش
همان چیزی بودند که تمام کننده خوانده می شدند. هم با پا گل می زد و هم با
سر.
اولین بار عکسش را در نشریه در تاج ورزشی 14 آذر 1347 دیدیم.
جایی که او را پسر نوزده ساله آبادانی معرفی کرده بودند که در تیم های
منتخب آبادان و کلنی خوزستان همشهری هایش را مفتون خود کرده. می گفتند احمد
هدایت مربی تاج آبادان او را در زمین های باوارده و سده آبادان در حالی که
دنبال توپ های چرمی چند لایه سنگین می دویده به جلو رانده و نوید داده "
تو روزی کسی خواهی شد". نام آن جوان آبادانی غلامحسین مظلومی بود. غلامحسین
مظلومی را زدراکف رایکف کشف کرد. مربی یوگسلاو او را به تیم جوانان دعوت
کرد و مظلومی کنار مهدی حاج محمد، جهانگیر فتاحی و حسین باباخانلو در صف
مهاجمانش قرار گرفت و با زدن 7 گل در بانکوک رتبه سوم را برای ایران به
رامغان آورد. وقتی رایکف در تابستان 1348 او را برای همراهی در سفر به
شوروی انتخاب شد خیلی ها تعجب کردند. ولی کمی بعدتر بازی اش برابر مردان
بزرگسال و پر زور زسکا مسکو در زمین ناهموار امجدیه - همان شبی که ناصر
حجازی درون دروازه یکی از بهترین بازی هایش را انجام داد - نشان داد آماده
پرواز بلند شده و پرواز هم کرد. جلو رفت و جلو...
وقتی رایکف مربی
تاج شد با کنار گذاشتن قدیمی ها او را در خط حمله قرار داد. آن هایی که
روی سکوهای امجدیه می نشستند نمی توانستند گل های غلامحسین مظلومی را
نشمرند: تاج 4 - دیهیم صفر با سه گل او. تاج 7 - دخانیات صفر با چهار گل
او... ولی در دیدار نیمه کاره تاج و پرسپولیس در 17 بهمن 1348 بود که همه
او را در میدانی که چهره های سرشناس دوران از همایون بهزادی و محراب شاهرخی
و جعفر کاشانی گرفته تا علی جباری و پرویز قلیچ خانی شناختند. مظلومی بود
که در دقیقه 9 از تردید اکبر محمدی بهره برد و دروازه عزیز اصلی را باز
کرد. همان دیدار پرهیاهویی که حاج ابوالحسن گل تساوی بخش محمود خوردبین را
نادیده گرفت و عزیز اصلی همه طول میدان را طی کرد و آن سیلی تاریخی را بر
گوش مرد سیاه پوش نواخت و دیدار او نیمه کاره ماند... بعدها جایگاه تاریخی
غلامحسین مظلومی در دیدارهای تاج / استقلال - پرسپولیس نادیده گرفته شد، در
حالی که تک گل برادرش پرویزمظلومی در مهر ماه 1362 پس از انقلاب به دلیل
هجوم حیرت آور تماشاگران به سکوها مورد اشاره قرار گرفت. بارها و بارها.
غلامحسین مظلومی بود که طی تساوی یک - یک دو تیم در 1350 - دیداری که توفیق
بهرامف آن را سوت زد - گل تاج را در نیمه اول وارد دروازه عزیز اصلی و صفر
ایرانپاک در واپسین لحظات ضربه تساوی بخش را نواخت. او بود که در پیروزی
2-1 پرسپولیس در 1352 تک گل تاجی ها را زد و در پیروزی 3-1 تاج در بهار1354
او بود که دو گل را به ثمر رساند. حتی سال 1352 که پرسپولیس در آن نبرد
تاریخ 6 گل به تاج زد و با بهترین خط حمله به عنوان تیمی بی شکست قهرمان
جام شد، غلامحسین مظلومی بود که با 15 گل عنوان بهترین گلزن را کسب کرده
بود. با پاس او بود که حسن روشن دروازه بهرام مودت را در خرداد 1353 باز
کرد و پیروزی یک - صفر تاج را برابر پرسپولیس رقم خورد.
غلامحسین
مظلومی مرد دیدارهای بین المللی هم بشمار می رفت و مایه تاسف است فقط فیلم
دو گلی که او به کره جنوبی در دیدارهای آسیایی 1974 زده برجای مانده. دو گل
دیرهنگام برابر حریفی سرسخت که خوشبختانه در همین حد هم بازتابنده قدرت و و
طراوت او هست و می توانیم بارها و بارها تماشایش کنیم. بی ترحم بودنش
برابر مدافعان را پیشترها در شهریور 1349 طی پیروزی با 8 گل برابر سیلانی
ها در امجدیه دوره کرده بودیم. همان شبی که او 4 گل زد و علی پروین 3 گل.
وقتی تاج سال 1349 با پیروزی بر هاپوئل قهرمان آسیا شد او یکی از آبی پوش
ها بود. آن سال ها تاج راهی مالزی می شد و در جامی تحت عنوان میلز شرکت می
کرد و جام میلز پاییز 1350 با 7 گل او طی 4 دیدار به تاج تعلق گرفت. وقتی
بایرن مونیخ در تیر 1351 به تهران آمد و 2-6 خرد شد یکی از گل ها را او زده
بود. او بود که در آستانه المپیک 1972 در دیدار تدارکاتی برابر تیم فرانسه
که میشل پلاتینی یکی از بازیکنانش بود 2 گل زد تا ایران 4-3 پیروز شود.
وقتی دیدارهای مقدماتی جام جهانی 1978 آغاز شد او بهترین گلزن نوک حمله ما
بشمار می رفت. در نخستین دیدار که با سه گل عربستان را ریاض خرد کردیم دو
گل از سه گل ما را او زد. هنوز می توانیم تصویری که سنگر عربستان را فتح
کرده و به سوی نیمکت کنار زمین می دود به یاد آوریم. نیمکتی که حشمت
مهاجرانی، اصغرشرفی و پرویز قلیچ خانی برایش دست می زنند و غلامحسین مظلومی
سبکبالانه به سوی شان می دود. ولی آن روز آخرین نقطه اوج زندگی حرفه ای اش
هم بود. کمی بعد مصدوم شد و از همراهی تیم در ادامه دیدارهای مقدماتی
بازماند. نتوانست در جام جهانی 1978 که عصاره فوتبال دهه 1350 ایران بود به
میدان رود، در حالی که یکی از مردان کلیدی آن فوتبال در آن عصر بشمار می
رفت و حضورش - اگر همان غلامحسین مظلومی بود که می شناختیم - نیش زهردارتری
به مهاجمان مان می بخشید که نبخشید.
غلامحسین مظلومی مهاجم بزرگ
آبی پوش های تهران در 23 دی 1328 در آبادان زاده شد و در 28 آبان 1393 در
تهران پس از مبارزه طولانی با سرطان وداع کرد و رفت. شش سال پیشتر در 1387
صفر ایرانپاک شمایل سرخپوش های آن دوران که موازی با مظلومی دروازه ها را
می گشود مغلوب این بیماری لعنتی شده بود... و خاطره های شان ما را نشانه می
روند و نشانه.