به گزارش مشرق، احمد شاکری نویسنده و پژوهشگر ادبیات انقلاب اسلامی به نسبت ادبیات انقلاب با ادبیات فتنه اشاره کرد و گفت: در مورد ادبیات فتنه نکته نخستی که باید به آن توجه کرد این است که ما در حوزه ادبیات داستانی پس از انقلاب با یک چرخش و تغییر همراه بودهایم، چیزی که موجب این تغییر بوده وقوع انقلاب اسلامی به عنوان یک حادثه تاریخساز است، لذا مجموعه تغییرات و دگرگونیهایی که پس از انقلاب رخ میدهد، مبدأ و خاستگاه آنها در این چرخش است.
*ادبیات پیش از انقلاب و پس از انقلاب دارای تفاوت ماهوی در رویکرد هستند
وی افزود: آن چیزی که در این زمینه باید مورد توجه قرار گیرد برخی مؤلفه های این چرخش است و آن چیزی که اهمیت دارد این است که اولاً ادبیات داستانی پیش از انقلاب با ادبیات داستانی بعد از انقلاب تفاوت ماهوی در رویکرد و نوع نگاه دارد؛ یعنی در ادبیات پیش از انقلاب گروه متدین و مذهبی نگاه مثبتی به ادبیات ندارند که این مسئله در گفتار شهید مطهری نیز دیده میشود.
*ادبیات پیش از انقلاب با فرهنگ دیندارانه مقابله میکرد
شاکری ادامه داد: در رویکرد ارزشی ادبیات پیش از انقلاب که متأثر از رویکرد ادبیات سوسیالیستی شرق و لیبرالیستی غرب است، این ادبیات به شدت وابسته به مفاهیم اومانیستی است و مفاهیمی که انسان را در یک چرخه تجربی طبیعی قرار میدهند. الهامات غیبی، شریعت، الهامات وحیانی و هر امری که نوعی نشانه از عالم قدس و غیب باشد یا اساساً طرح نمیشود و یا هجو میشود، که برای نمونه آثار چوبک، صادق هدایت، گلشیری و ... از جمله آنها است.
نویسنده «انجمن مخفی» گفت: اینها به صراحت با افراد و شخصیتهای متدین در ضدیت و مخالفت هستند و با نوع رفتار و فرهنگ دیندارانه مقابله میکنند و در آثار دیگرشان هم که این افراد حضور ندارند، برآیند جهان داستانی، برآیند جهان بیخدا، جهان بیآرمان و برآیندی از جهان مأیوسکننده است.
*پس از انقلاب نویسندگانی از دل انقلاب بیرون آمدند
وی افزود: نکته دیگری که در تغییر ادبیات ما رخ داد خوانندگان بودند، یعنی طیفی از خوانندگان با ادبیات آشتی کردند که پیش از انقلاب ادبیات را دنبال نمیکردند. نکته سوم نیز در نویسندگان است، پیش از انقلاب طیف نویسندگان ثابتی که ادبیات نوین را به کشور معرفی کردند افرادی بودند از همین طیف شبهروشنفکران که پس از انقلاب نویسندگانی از دل انقلاب بیرون آمدند.
شاکری در ادامه گفت: حال میخواهیم ببینیم آن چیزی که سبب چرخش شد آیا موجب این شد که جریان شبهروشنفکری پیش از انقلاب کامل از بین برود یا هنوز وجود دارد و یا به تعبیری ادبیات دوران پس از انقلاب دچار یک تحول قطعی شد یا دائم دچار تحول میشود مانند خود انقلاب. همانطور که مقوله انقلاب مقولهای است زنده و در حال شدن و انقلاب ما در بهمن 57 پایان نپذیرفت بلکه آغاز شد و تنها در عرصه سیاسی حکومت را تغییر دادیم ولی در عرصههای فرهنگی و اقتصادی و بسیاری از عرصههای دیگر همچنان در حال سیرورت و تغییرات هستیم.
*وقوع انقلاب محکی برای نویسندگان پیش از انقلاب
وی یادآور شد: جدال بین ادبیات آرمانی انقلاب با ادبیات پیش از انقلاب و ارکان این دو با هم ادامه دارد. در تمام ارکان، ادبیات انقلاب و ادبیات پیش از انقلاب از موضوع، نویسنده، مخاطب و ... دارای تفاوت هستند. این تغییر و سیرورت در ادبیات ما دائم است، همانطور که انقلاب یک محکی برای نویسندگان پیش از انقلاب بود که به نوعی این تغییر و تحول دائمی یک غربالگری دائمی است.
*نویسندگان شبهروشنفکر موضوعات انقلاب و دفاع مقدس را بایکوت کردند
این پژوهشگر ادبیات گفت: از همان آغاز شکلگیری انقلاب، نویسندگان شبهروشنفکر، مسائل انقلاب اسلامی و دفاع مقدس را بایکوت کردند یا چیزی در مورد آن ننوشتند و در سالهای دفاع مقدس به آن توجه نکردند و در سالهای دهه هفتاد هم در زاویه مقابل این دیدگاه قرار گرفتند. موضوعاتی مانند فتنه 88 نیز همین است یعنی هر موضوعی که درحوزه ادبیات و داستان رخ میدهد نوعی ابتلا و آزمایش است.
*فتنه 88 قطعا از سوی نویسندگان شبهروشنفکر بایکوت خواهد شد
وی گفت: ادبیات فتنه و مسائل مرتبط با آن قطعاً از سوی طیف نویسندگان شبهروشنفکر بایکوت خواهد شد و این اتفاق را به رسمیت نمیشناسند و همین نوعی آزمایش است، بنابراین هر قدر این اتفاقات ارزشمندتر باشد، نتیجه غربال و آزمایش شفافتر و روشنتر خواهد بود.
*دولتآبادی انقلاب اسلامی را بایکوت کرده است
شاکری اضافه کرد: نویسندگانی که شبه روشنفکر هستند مانند دولتآبادی، مقولهای مانند انقلاب را که در هر کشوری تاریخساز و ادبیاتساز است را کتمان نکردهاند، اما آنچه را در که در قبال آن انجام دادهاند این است که اثری در مقیاس جهانی و یا حتی ملی خلق نکردهاند. خلق اثری مانند «زوال کلنل» بعد از سالها از سوی دولتآبادی نشان از بایکوت دارد.
*عدم خلق اثر برای فتنه 88 نشانهای بر عدم همراهی برخی است
نویسنده مجموعه داستان «سرزمین پدری» گفت: در فتنه 88 نیز که وقایع به عنوان یکی از نقاط عطف تاریخ انقلاب و چرخش تاریخی به حساب میآید، از نظر دید داستاننویسانه بهترین مایه برای خلق اثر به شمار میرود و علت ننوشتن این افراد هم روشنترین دلیل برای عدم همراهی افراد است.
وی در ادامه این گفتوگو یادآور شد: در بیان نسبت ادبیات فتنه و ادبیات پایداری نکتهای باید لحاظ شود، آن هم این است که اصطلاح ادبیات یک لفظ عام است که برای بسیاری از گونهها استفاده میشود، چیزی که در تعیین نسبت مهم است شناخت گونهها است. نکته اصلی این است که ادبیات پایداری دارای تعاریف مختلفی است و من ادبیات دفاع مقدس را برای آن استفاده میکنم.
شاکری اضافه کرد: ما در ادبیات دفاع مقدس در زیرشاخههای آن مانند ادبیات مستندنگار بسیار موفق بودهایم، اما در ادبیات داستانی به خصوص در حوزه داستان بلند و رمان توفیقات چشمگیری نداشتهایم، علت اینکه ما در مستندنگاری موفق بودهایم دلایل نظری، جامعهشناختی و ... برای آن وجود دارد.
*روی مستندنگاری فتنه 88 باید پافشاری کرد
وی گفت: نکتهای که وجود دارد این است که ما برای رسیدن به گونههای پیچیده ادبیات مانند رمان ناگزیر به تجریه گونههای ساده ادبیات چون مستندنگاری هستیم، چنین تجربهای اختصاص به ادبیات دفاع مقدس ندارد و همه حوزههای ادبیات تابع چنین تجربهای است. در ادبیات فتنه نیز آنچه که امروز اهمیت دارد این است که حرکت ما باید به سمت مستندنگاری باشد و باید به آن تأکید کرد. انتظاری که بالفعل است و باید روی آن پافشاری کرد این است که باید به مستندنگاری توجه نشان داد.
شاکری در ادامه گفت: اتفاقی که در حوزه مستندنگاری و خاطرهنگاری دفاع مقدس روی داده نباید در مورد فتنه 88 نیز رخ دهد و باید مراقب باشیم که دچار گذر زمان نشویم، همانطور که در مورد دفاع مقدس این اتفاق برای ما رخ داده است.
*اگر هوشیار باشیم، روایت مستندنگاری فتنه اولویتمان است
این نویسنده ادامه داد و گفت: نباید فراموش کنیم که فتنه 88 نسبت به دفاع مقدس اتفاق جدیدتری است و اگر هوشیار باشیم و از دفاع مقدس عبرت گرفته باشیم، باید اولویت خودمان را روایت مستندنگاری فتنه قرار دهیم.
شاکری در ارتباط با روایت مستندنگاری توضیح داد و گفت: مراد از روایت مستندنگاری، روایت یک تاریخنگار نیست، بلکه روایت یک شاهد عینی است و تفاوت آن با تاریخنگاری این است که از زاویه شخصی در حال روایت است که مبتنی بر احساس و جزئیات شخصی است و میتواند در آینده بر مبنای آن داستان نوشت، زیرا با روایت داستانی تناسب دارد.
وی گفت: استعمال عنوان رمان برای کتابهایی نظیر «دا»، «کوچه نقاشها»، «من زندهام» و امثال این به خاطر این است که روایت، شخصیت، احساسات و... که از ارکان رمان به شمار میرود در آنها وجود دارد و به همین خاطر است که برای آنها به اشتباه لفظ رمان به کار برده میشود.
شاکری در ادامه به اهمیت تولید نظریه برای ادبیات انقلاب اشاره کرد و گفت: ما نه تنها نیازمند تولید ادبیات همسنخ با انقلاب اسلامی به معنای جامع هستیم، بلکه نیازمند یک دستگاه هستیم تا این روایتهای تولیدشده در آن بنشیند و معنا پیدا کند، به تعبیر دقیقتر، نیازمند نظریهای هستیم که چارچوبهای کلی ولایت را تعریف کند، توضیح دهد و قواعد آن را استنباط کند.
وی افزود: یکی از شاخههای پژوهشی که در کشور تولید بومی ندارد، روایتشناسی و نشانهشناسی است. روایتشناسی به این معنی که ساختارهای کلی روایت چیست؟ به طور مثال، روایت ادبیات داستانی انقلاب باید دارای الگویی باشد و اگر ادبیات غرب در روایت دارای یک ساختار است، این ساختار با توجه به شرایط آنجا تولید شده و باید برای تعریف روایت خود نظریه بومی تولید کنیم. امروز مشغول تطبیق هستیم نه تولید فکر.
*پژوهشهای ادبیات داستانی در کشور فقیر است
شاکری ادامه داد: ما باید مؤلفههای ادبیات خود را مبتنی بر ادبیات دینی خودمان تعریف کنیم. پژوهشهای مرتبط در حوزه ادبیات داستانی در کشور ما مهجور و فقیر است. در پژوهشهایی هم که انجام میشود و به آثار مرتبط با انقلاب اسلامی و دفاع مقدس توجه میشود، در آنها آثاری که مورد پژوهش قرار میگیرد اصولاً مبانی تحلیلی آنها نظریه های غربی است.
وی ادامه داد و گفت: در این حوزه فقیر و نحیف انتظار تولید نظریه و فکر براساس فلسفه اسلامی انتظاری نابجاست و حتی لوازم آن را در حوزه پرورش پژوهشگر و هدفگذاری دقیق در حوزه پژوهش را نیز سراغ نداریم.
*برگزاری جشنوارهها منتهی به تولید فکر نمیشوند
نویسنده رمان «عریان در برابر باد» در پایان گفت: تمهیدی را باید برای جامعه ادبیات به خصوص تصمیمسازان اندیشید، یعنی هرگاه راجع به یک گونهای موضوعی در ادبیات انقلاب سخن میرود، نگاهها و تصمیمها برای حمایت از ادبیات انقلاب به طور مثال برای تولید آثار روایی در حوزه فتنه 88 منتهی به برگزاری جشنواره میشود، این نگاهی است که غالب دولتها و مؤسسات فرهنگی دارند که نگاه غلطی است. اینکه تصور شود جشنوارهها ما را به سمت تولید فکر میبرند تصور اشتباهی است و در این دوره کارکرد خود را از دست داده و نباید به این سمت حرکت کنیم که جشنوارهها تقویت شود.