به گزارش مشرق، در حال حاضر جمعیت ایران همانند بسیاری از کشورهای در حال توسعه بهدنبال کاهش مداوم و مستمر باروری و افزایش امید زندگی، تغییرات اساسی و مهمی را در ساختار سنی خود تجربه میکند که این تغییرات دارای ملاحظات اقتصادی، اجتماعی مهمی از نظر سیاستگذاری اقتصادی و اجتماعی است. طی دهه اخیر، جمعیت واقع در سنین زیر ۱۵سالرو به کاهش است و در مقابل تعداد جمعیت جوان و در سن کار رو به افزایش نهاده است، همچنین سرعت سالخوردگی جمعیت با آهنگی آرام رو به افزایش است، جمعیتشناسان از این تغییرات و تحولات ساختار سنی تحت عنوان «گذار سنی» یاد میکنند.
در حال حاضر جوانی جمعیت (بالای ۴۰درصد، جمعیت صفر تا ۱۴سال) که از ویژگیهای کشورهای در حال توسعه است، در این کشورها در حال کاهش است. در ایران این شاخص در سال ۱۹۷۵ برابر ۴۴درصد و از سال ۲۰۲۵ به زیر ۲۰درصد کاهش مییابد. در مقابل آن جمعیت بالای ۶۵سال در حال افزایش است بهطوری که در سال ۲۰۵۰ به بالای ۲۰درصد میرسد. کشورهای توسعهیافته آلمان، انگلستان، ژاپن و فرانسه و کشور در حال توسعه کره از سال ۲۰۲۵ بالای ۲۰درصد از جمعیت آنها وارد ۶۵سالگی به بالا میشوند و این وضعیت برای کشورهای در حال توسعه ایران و ترکیه از سال ۲۰۵۰ و کشور پاکستان در سال ۲۱۰۰ مشاهده میشود.
یکی از تصمیمهای دهه هفتاد که اینک کشورمان شاهد آثار زیانبار آن است، اجرای سیاستهای کاهش رشد جمعیت به بهانه تنظیم خانواده بود. اجرای این سیاستها به اندازهای بر رشد و پیشرفت کشور اثر نامطلوب گذاشته که آن را به مرحله هشدار رسانده است. مقام معظم رهبری در سفر استانی به خراسان شمالی، ضمن گلایه از مسؤولان گذشته و با تواضع و فروتنی اظهار داشتند که همه از جمله رهبری باید در پیشگاه خداوند به واسطه این موضوع طلب عفو کنند. سال جاری رشد جمعیت در کشور با محاسبه رشد بالای استان سیستان و بلوچستان(۶/۳ درصد)، به ۲/۱ درصد رسیده است.
چنانچه این روند ادامه یابد، تا ده سال آینده با بحران اقتصادی، امنیتی و فرهنگی مواجه خواهیم شد و باید برای اداره اقتصاد کشور، محتاج همسایگان مهاجر باشیم. تغییر بافت جمعیتی کشور از توابع خطرناک این سیاست است که در مقالات پیشین درباره آن هشدار دادهایم. مقام معظم رهبری در سال جاری برای چندمین بار نسبت به این موضوع مهم هشدار دادهاند و در سفر اخیرشان به خراسان شمالی هم دوباره این موضوع مهم را متذکر شدند.در اینباره نکاتی را باید مورد توجه قرار دهیم.
افزایش و رشد نرخ جمعیت در دهه ۶۰ سیاست گذاران و برنامه ریزان کشور را به سمت تصویب و اجرای برنامه های کنترل جمعیت سوق داد. در سال ۶۴ با تصویب قانون در مجلس شورای اسلامی، کشور در مسیر تنظیم و کاهش جمعیت حرکت کرد. شتاب این حرکت تا اندازه ای بود که این سیاست ها که قرار بود طی ۲۵ سال جمعیت کشور را کنترل کند طی ۶ سال اجرا شد و متوسط میزان باروری اکنون به جای ۲.۷ به ۱.۷۹ رسید. این شتاب زدگی بدون توجه به معضلی به نام بحران سالمندی برای آینده کشور اتفاق افتاد و رهبر معظم انقلاب نیز چندین بار در سخنان خود لزوم برنامه ریزی مناسب برای حل این مسئله و پیشگیری از بحران سالمندی و پیری کشور را یادآور شدند و توجه مسئولان را به طور جدی به این امر جلب کردند. با وجود این هشدارها و از سوی دیگر ضرورت وجود نیروی جوان در کشور به عنوان نیروهای مولد و سرمایه های اصلی تولید، حرکت و پیشرفت جامعه بارها وعده طرح ها و ایده هایی از سوی برخی مسئولان داده شده است که یا مسکوت مانده و یا با نواقص و ایرادهایی همراه بوده است که کارشناسان مختلف نسبت به آن ها واکنش نشان دادند و نتیجه قابل اجرایی حاصل نشد، یکی از این طرح های ناتمام که مدتی است در مجلس شورای اسلامی در حال بررسی است طرح جمعیت و تعالی خانواده است که نقدهای فراوانی از سوی کارشناسان در سطوح مختلف به آن وارد شده است. از سوی دیگر مقام معظم رهبری پنج شنبه گذشته در پیامی به همایش جمعیت که در قم برگزار شد با هشدار نسبت به خطر پیرشدن جمعیت کشور از مسکوت و معطل ماندن امر فرهنگ سازی در زمینه افزایش جمعیت و لزوم اقناع نخبگان جامعه نسبت به این موضوع یاد کردند.موضوعی که جای آن در برنامه های مسئولان خالی است و کمتر مورد توجه قرار گرفته است.
۱. هشدارهای مکرر رهبری برای چیست؟
رهبر معظم انقلاب بارها در سخنرانی های عمومی به موضوع بحران جمعیت اشاره داشتند و این موضوع را برای آینده کشور خطر جدی معرفی کرده اند. ایشان در اینباره فرمودهاند "من معتقدم که کشور ما با امکاناتی که داریم میتواند صد و پنجاه میلیون نفر جمعیت داشته باشد. من معتقد به کثرت جمعیتم. هر اقدام و تدبیری که میخواهند برای متوقف کردن رشد جمعیت انجام بگیرد، بعد از صد و پنجاه میلیون انجام بگیرد."
۲. زنگ خطر آمار:
واحد آمار و اطلاعات سازمان مرکزی اطلاعات آمریکا (سیا) در آخرین آمار خود که چندین سال پیش منتشر کرده، رشد جمعیت ایران را در سال ۲۰۰۵ کمتر از یک درصد یعنی ۸۶/۰ درصد تخمین زده بود که بر اساس آن گزارش، جمعیت ایران تا پایان ماه ژوئن سال ۲۰۰۵ به ۶۸ میلیون و ۱۷ هزار و ۸۶۰ نفر میرسید. بر اساس این گزارش، نرخ رشد جمعیت ایران در سال ۲۰۰۵، کمتر از یک درصد و معادل ۸۶/۰ درصد میشد و نرخ رشد جمعیت ایران نسبت به سایر کشورهای خاورمیانه پایینتر و به نرخ رشد کشورهای پیشرفته نزدیک میگردید.
بر این اساس، نرخ رشد جمعیت آمریکا ۹۲/۰ درصد، استرالیا ۸۷/۰ درصد، آلمان صفر درصد، فرانسه ۳۷/۰ درصد، انگلستان ۲۸/۰ درصد، روسیه منفی ۳۷/۰ درصد، چین ۵۸/۰ درصد، و ژاپن ۰۵/۰ درصد میباشد. (خبرگزاری فارس) بر اساس این گزارش، تعداد فرزندان در یک خانواده ایرانی، کمتر از تعداد فرزندان در خانوادههای انگلیسی، آمریکایی، فرانسوی وحتییک خانواده اسرائیلی است.
زنان ایرانی با دارا بودن ۱.۸۷ فرزند در مکان ۱۴۴ام جدول جهانی قرار میگیرند، این در حالی است که اسرائیل با رتبه ۷۵، آفریقای جنوبی ۹۷، برزیل ۱۰۶، ترکیه ۱۱۰، فرانسه ۱۱۸، آمریکا ۱۲۲، انگلیس ۱۳۷ در مکانهای بالاتر از ایران قرار میگیرند.
هرچند این آمار توسط سازمان سیا و دشمنان ایران اسلامی تهیه شده است ولی گزارش سازمان آمار ایران در سال ۹۰ نیز چندان فاصلهای با این آمار ندارد! رشد جمعیت ایران براساس نتایج سرشماری سال ۱۳۹۰ به ۱.۳ درصد رسیده که به میانگین رشد جمعیت جهان در سال ۲۰۱۱ میلادی به میزان ۱.۲ درصد، نزدیک شده است. مرکز آمار ایران در نتایج سرشماری سال ۹۰ جمعیت کشور را حدود ۷۵ میلیون نفر اعلام کرده است. در صورتی که رشد جمعیت به میزان ۱.۳ درصد طی پنج سال آینده باقی بماند، جمعیت کشور در سال ۱۳۹۵ به اندکی بیش از ۸۰ میلیون نفر میرسد. به عبارتی، به جمعیت کشور سالانه حدود یک میلیون نفر افزوده میشود. (گزارش پایگاه اطلاع رسانی دولت)
جالب است بدانید بر اساس سناریوی رشد پایین جمعیتی که سازمان ملل متحد در سال ۲۰۱۰ منتشر کرده است، اگر ایران به همین صورت به ادامه جایگزینی جمعیتی بپردازد و برنامهای برای تعادل آن نداشته باشد، در ۸۰ سال آینده جمعیت ۳۱ میلیونی را تجربه خواهد کرد که ۴۷ درصد آن را افراد سالمند بالای ۶۰ سال در برمیگیرد؛ این درحالی است که در خاورمیانه، کشورهای عربستان و قطر دارای بیشترین رشد جمعیتی در میان سایر کشورهای منطقه هستند. ایران در حال حاضر نیز جزو ۱۰ کشوری است که به سرعت به سمت کهنسالی در حال حرکت هستند و در جایگاه ششمین کشور جهان قرار دارد که افراد آن به سن پیری میرسند و در بیست سال آینده وارد فاز اول سالمندی جمعیتی خواهد شد و در ده سال آتی نیز فاز دوم سالمندی را تجربه خواهد کرد.
۳. . خطرهای سیاسی و امنیتی
نکته حائز اهمیت در خصوص کاهش جمعیت، برنامهای است که سیاستمداران و استراتژیستهای امریکایی و اروپایی برای مقابله با جمهوری اسلامی ایران در نظر گرفته اند. برژینسکی، سیاستمدار کهنه کار امریکایی و مشاور سابق امنیت ملی امریکا، در مصاحبهای با روزنامه وال استریت ژورنال در مارس ۲۰۰۹، درباره تغییر جمعیت ایران نکتهای را بیان کرد که ابعاد بسیار گستردهای دارد. وی در آن مصاحبه گفته بود: "از فکر کردن به حمله پیشدستانه علیه تاسیسات هستهای ایران بپرهیزید و گفتوگوها با تهران را حفظ کنید، بالاتر از همه بازی طولانی مدتی را انجام دهید؛ چون زمان و آمارهای جمعیتی و تغییر نسل در ایران به نفع رژیم کنونی نیست." آنچه را که برژینسکی در یک جمله کوتاه بیان کرده، میتوان با تفصیل بیشتری اینگونه بیان کرد:
۱-۱. رشد منفی جمعیت از هم اکنون پادگان های نظامی را تحت تاثیر قرار داده است؛ به گونه ای که ناچار، مدت سربازی افزایش یافته است. چنانچه این روند منفی ادامه یابد در ۱۵ سال آینده ارتش و سپاه برای تامین نیرو با مشکلات جدی روبه رو خواهند شد. در آینده نیروهای مسلح چه وضعیتی خواهند داشت؟ این درحالی است که طبق گزارش خبرگزاریها، مطبوعات رژیم اشغالگر فلسطین نوشتند جمعیت رژیم صهیونیستی یعنی دشمن اصلی ایران اسلامی، به ۲۸/۵ میلیون نفر رسیده است. بر اساس آخرین آمار بانک جهانی، جمعیت این رژیم هر ساله به طور متوسط ۸/۲ درصد رشد داشته که بالاترین میزان رشد در جهان است.
۳-۱. از نظر نیروی کار هم ایران اسلامی با مشکل جدی مواجه خواهد شد؛ زیرا اکثر جمعیت ایران را افراد سالخورده تشکیل میدهند. بنابراین برای جلوگیری از تعطیلی کارخانه ها باید از کارگران و نیروهای وارداتی خارجی استفاده کرد و برای دیگر کارها و پستهای مهم نیز باید از نیروهای خارجی بهره گرفت. فراموش نمیکنیم که در سالهای قبل از پیروزی انقلاب و حتی در سالهای اولیه پیروزی انقلاب، بهداشت و سلامت کشور توسط نیروهای وارداتی مثل پزشکان هندی و پاکستانی اداره میشد. واردات نیرو از خارج، علاوه بر اینکه آثار منفی اقتصادی مثل خروج ارز را به دنبال دارد، حامل آثار مخرب فرهنگی و اجتماعی است که میتواند جامعه ایرانی را به سرعت متلاشی کند.
۴. خطرهای اقتصادی
به موازات پیر شدن جمعیت و کاهش میزان رشد جمعیت، تولید نیز در کشور کاهش مییابد. فراموش نمیکنیم در سالهایی که جمعیت ایران ۲۷ میلیون بود، از نظر مواد غذایی حتی گندم و میوه جات نیاز مبرم به واردات گسترده وجود داشت ولی امروزه با جمعیت ۷۵ میلیونی، علاوه بر تامین مایحتاج خود، در بسیاری از موارد جزو کشورهای صادرکننده هستیم. افزون بر این، با کاهش رشد جمعیت و پیر شدن جمعیت کشور، هزینه های سنگین بیمه و طرحهای حمایتی دولت برای بازنشستگان کمرشکن خواهد شد. واردات نیروی کار هم موجب خروج ارز خواهد شد و در نتیجه بحران اقتصادی کشور را فرا خواهد گرفت.
۵. خطرهای فرهنگی و اجتماعی
زمانی که تفکر کنترل جمعیت و تک فرزندی در کشور به گفتمان رایج تبدیل شد، آثار و تبعات فرهنگی خاصی در پی داشت و عقیم سازی زنان و مردان به یک عرف مجاز تبدیل شد، به گونه ای که در گذشته در جمهوری اسلامی تنها موردی که در بیمارستانها و خانه های بهداشت به صورت رایگان انجام و بعضا جایزه هم اعطا میشود، عمل عقیم سازی است! البته سقط جنین هم در نگاه برخی خانواده ها مجاز دانسته میشود؛ زیرا تنظیم خانواده را یک ضرورت و فرزند چهارم به بعد را در حد جرم تلقی میکنند! طبیعی است در این فرهنگ، برخی خانواده ها که از تنهایی رنج میبرند خلأ انس با فرزند را با انس با حیوانات به ویژه سگ پر کنند؛ واقعیت تلخی که امروزه در بسیاری از شهرهای بزرگ به ویژه مناطق اشراف نشین به چشم میخورد. شغل های جدید و مغازه هایی با عنوان غذای سگ و شست و شوی سگ و درمانگاه سگ و... از پدیده هایی است که هر روز بر تعداد آنها افزوده میشود! روشن است خانوادهای که فرزند نمیآورد یا تک فرزند است و فرزندش به دانشگاه رفته و یا ازدواج کرده است، چنین خلایی را در زندگی احساس میکند و برای جبران آن چنین راهکارهایی می اندیشد که غربیها اندیشیده اند.
6. مقصران باید عذرخواهی و توبه کنند
دولتهای کارگزاران و اصلاحات، سیاستهای کاهش رشد جمعیت را به عنوان یک استراتژی مهم در پیش گرفته بودند و با تبلیغات سنگین و هزینه های زیاد آن را اجرا میکردند. متأسفانه عوامل اصلی اعمال اینگونه سیاستها در دولتهای دهه ۷۰ و اوایل دهه ۸۰ و به عبارت دیگر دولتهای۱۶ ساله کارگزاران و اصلاحطلبان که نقش بسزایی در کاهش رشد جمعیت و ایجاد بحران جمعیتی داشتهاند، تا کنون هیچگونه اعترافی به اشتباه خود نداشته و عذرخواهی نکرده اند.
در باب توبه اینگونه گفته شده است که صرف پشیمانی کافی نیست بلکه باید خطا و تقصیر گذشته را به نحوی جبران کرد. مسؤولانی که بحران کاهش جمعیت برای کشور، ناشی از سیاستهای آنان است، باید علاوه بر اعتراف به گناه و توبه و استغفار، برای جبران و از بین بردن آثار خطرناک آن چارهای بیندیشند و به مسؤولان کنونی نظام کمک کنند.
منبع: دوتا کافی نیست
در حال حاضر جوانی جمعیت (بالای ۴۰درصد، جمعیت صفر تا ۱۴سال) که از ویژگیهای کشورهای در حال توسعه است، در این کشورها در حال کاهش است. در ایران این شاخص در سال ۱۹۷۵ برابر ۴۴درصد و از سال ۲۰۲۵ به زیر ۲۰درصد کاهش مییابد. در مقابل آن جمعیت بالای ۶۵سال در حال افزایش است بهطوری که در سال ۲۰۵۰ به بالای ۲۰درصد میرسد. کشورهای توسعهیافته آلمان، انگلستان، ژاپن و فرانسه و کشور در حال توسعه کره از سال ۲۰۲۵ بالای ۲۰درصد از جمعیت آنها وارد ۶۵سالگی به بالا میشوند و این وضعیت برای کشورهای در حال توسعه ایران و ترکیه از سال ۲۰۵۰ و کشور پاکستان در سال ۲۱۰۰ مشاهده میشود.
یکی از تصمیمهای دهه هفتاد که اینک کشورمان شاهد آثار زیانبار آن است، اجرای سیاستهای کاهش رشد جمعیت به بهانه تنظیم خانواده بود. اجرای این سیاستها به اندازهای بر رشد و پیشرفت کشور اثر نامطلوب گذاشته که آن را به مرحله هشدار رسانده است. مقام معظم رهبری در سفر استانی به خراسان شمالی، ضمن گلایه از مسؤولان گذشته و با تواضع و فروتنی اظهار داشتند که همه از جمله رهبری باید در پیشگاه خداوند به واسطه این موضوع طلب عفو کنند. سال جاری رشد جمعیت در کشور با محاسبه رشد بالای استان سیستان و بلوچستان(۶/۳ درصد)، به ۲/۱ درصد رسیده است.
چنانچه این روند ادامه یابد، تا ده سال آینده با بحران اقتصادی، امنیتی و فرهنگی مواجه خواهیم شد و باید برای اداره اقتصاد کشور، محتاج همسایگان مهاجر باشیم. تغییر بافت جمعیتی کشور از توابع خطرناک این سیاست است که در مقالات پیشین درباره آن هشدار دادهایم. مقام معظم رهبری در سال جاری برای چندمین بار نسبت به این موضوع مهم هشدار دادهاند و در سفر اخیرشان به خراسان شمالی هم دوباره این موضوع مهم را متذکر شدند.در اینباره نکاتی را باید مورد توجه قرار دهیم.
افزایش و رشد نرخ جمعیت در دهه ۶۰ سیاست گذاران و برنامه ریزان کشور را به سمت تصویب و اجرای برنامه های کنترل جمعیت سوق داد. در سال ۶۴ با تصویب قانون در مجلس شورای اسلامی، کشور در مسیر تنظیم و کاهش جمعیت حرکت کرد. شتاب این حرکت تا اندازه ای بود که این سیاست ها که قرار بود طی ۲۵ سال جمعیت کشور را کنترل کند طی ۶ سال اجرا شد و متوسط میزان باروری اکنون به جای ۲.۷ به ۱.۷۹ رسید. این شتاب زدگی بدون توجه به معضلی به نام بحران سالمندی برای آینده کشور اتفاق افتاد و رهبر معظم انقلاب نیز چندین بار در سخنان خود لزوم برنامه ریزی مناسب برای حل این مسئله و پیشگیری از بحران سالمندی و پیری کشور را یادآور شدند و توجه مسئولان را به طور جدی به این امر جلب کردند. با وجود این هشدارها و از سوی دیگر ضرورت وجود نیروی جوان در کشور به عنوان نیروهای مولد و سرمایه های اصلی تولید، حرکت و پیشرفت جامعه بارها وعده طرح ها و ایده هایی از سوی برخی مسئولان داده شده است که یا مسکوت مانده و یا با نواقص و ایرادهایی همراه بوده است که کارشناسان مختلف نسبت به آن ها واکنش نشان دادند و نتیجه قابل اجرایی حاصل نشد، یکی از این طرح های ناتمام که مدتی است در مجلس شورای اسلامی در حال بررسی است طرح جمعیت و تعالی خانواده است که نقدهای فراوانی از سوی کارشناسان در سطوح مختلف به آن وارد شده است. از سوی دیگر مقام معظم رهبری پنج شنبه گذشته در پیامی به همایش جمعیت که در قم برگزار شد با هشدار نسبت به خطر پیرشدن جمعیت کشور از مسکوت و معطل ماندن امر فرهنگ سازی در زمینه افزایش جمعیت و لزوم اقناع نخبگان جامعه نسبت به این موضوع یاد کردند.موضوعی که جای آن در برنامه های مسئولان خالی است و کمتر مورد توجه قرار گرفته است.
۱. هشدارهای مکرر رهبری برای چیست؟
رهبر معظم انقلاب بارها در سخنرانی های عمومی به موضوع بحران جمعیت اشاره داشتند و این موضوع را برای آینده کشور خطر جدی معرفی کرده اند. ایشان در اینباره فرمودهاند "من معتقدم که کشور ما با امکاناتی که داریم میتواند صد و پنجاه میلیون نفر جمعیت داشته باشد. من معتقد به کثرت جمعیتم. هر اقدام و تدبیری که میخواهند برای متوقف کردن رشد جمعیت انجام بگیرد، بعد از صد و پنجاه میلیون انجام بگیرد."
۲. زنگ خطر آمار:
واحد آمار و اطلاعات سازمان مرکزی اطلاعات آمریکا (سیا) در آخرین آمار خود که چندین سال پیش منتشر کرده، رشد جمعیت ایران را در سال ۲۰۰۵ کمتر از یک درصد یعنی ۸۶/۰ درصد تخمین زده بود که بر اساس آن گزارش، جمعیت ایران تا پایان ماه ژوئن سال ۲۰۰۵ به ۶۸ میلیون و ۱۷ هزار و ۸۶۰ نفر میرسید. بر اساس این گزارش، نرخ رشد جمعیت ایران در سال ۲۰۰۵، کمتر از یک درصد و معادل ۸۶/۰ درصد میشد و نرخ رشد جمعیت ایران نسبت به سایر کشورهای خاورمیانه پایینتر و به نرخ رشد کشورهای پیشرفته نزدیک میگردید.
بر این اساس، نرخ رشد جمعیت آمریکا ۹۲/۰ درصد، استرالیا ۸۷/۰ درصد، آلمان صفر درصد، فرانسه ۳۷/۰ درصد، انگلستان ۲۸/۰ درصد، روسیه منفی ۳۷/۰ درصد، چین ۵۸/۰ درصد، و ژاپن ۰۵/۰ درصد میباشد. (خبرگزاری فارس) بر اساس این گزارش، تعداد فرزندان در یک خانواده ایرانی، کمتر از تعداد فرزندان در خانوادههای انگلیسی، آمریکایی، فرانسوی وحتییک خانواده اسرائیلی است.
زنان ایرانی با دارا بودن ۱.۸۷ فرزند در مکان ۱۴۴ام جدول جهانی قرار میگیرند، این در حالی است که اسرائیل با رتبه ۷۵، آفریقای جنوبی ۹۷، برزیل ۱۰۶، ترکیه ۱۱۰، فرانسه ۱۱۸، آمریکا ۱۲۲، انگلیس ۱۳۷ در مکانهای بالاتر از ایران قرار میگیرند.
هرچند این آمار توسط سازمان سیا و دشمنان ایران اسلامی تهیه شده است ولی گزارش سازمان آمار ایران در سال ۹۰ نیز چندان فاصلهای با این آمار ندارد! رشد جمعیت ایران براساس نتایج سرشماری سال ۱۳۹۰ به ۱.۳ درصد رسیده که به میانگین رشد جمعیت جهان در سال ۲۰۱۱ میلادی به میزان ۱.۲ درصد، نزدیک شده است. مرکز آمار ایران در نتایج سرشماری سال ۹۰ جمعیت کشور را حدود ۷۵ میلیون نفر اعلام کرده است. در صورتی که رشد جمعیت به میزان ۱.۳ درصد طی پنج سال آینده باقی بماند، جمعیت کشور در سال ۱۳۹۵ به اندکی بیش از ۸۰ میلیون نفر میرسد. به عبارتی، به جمعیت کشور سالانه حدود یک میلیون نفر افزوده میشود. (گزارش پایگاه اطلاع رسانی دولت)
جالب است بدانید بر اساس سناریوی رشد پایین جمعیتی که سازمان ملل متحد در سال ۲۰۱۰ منتشر کرده است، اگر ایران به همین صورت به ادامه جایگزینی جمعیتی بپردازد و برنامهای برای تعادل آن نداشته باشد، در ۸۰ سال آینده جمعیت ۳۱ میلیونی را تجربه خواهد کرد که ۴۷ درصد آن را افراد سالمند بالای ۶۰ سال در برمیگیرد؛ این درحالی است که در خاورمیانه، کشورهای عربستان و قطر دارای بیشترین رشد جمعیتی در میان سایر کشورهای منطقه هستند. ایران در حال حاضر نیز جزو ۱۰ کشوری است که به سرعت به سمت کهنسالی در حال حرکت هستند و در جایگاه ششمین کشور جهان قرار دارد که افراد آن به سن پیری میرسند و در بیست سال آینده وارد فاز اول سالمندی جمعیتی خواهد شد و در ده سال آتی نیز فاز دوم سالمندی را تجربه خواهد کرد.
۳. . خطرهای سیاسی و امنیتی
نکته حائز اهمیت در خصوص کاهش جمعیت، برنامهای است که سیاستمداران و استراتژیستهای امریکایی و اروپایی برای مقابله با جمهوری اسلامی ایران در نظر گرفته اند. برژینسکی، سیاستمدار کهنه کار امریکایی و مشاور سابق امنیت ملی امریکا، در مصاحبهای با روزنامه وال استریت ژورنال در مارس ۲۰۰۹، درباره تغییر جمعیت ایران نکتهای را بیان کرد که ابعاد بسیار گستردهای دارد. وی در آن مصاحبه گفته بود: "از فکر کردن به حمله پیشدستانه علیه تاسیسات هستهای ایران بپرهیزید و گفتوگوها با تهران را حفظ کنید، بالاتر از همه بازی طولانی مدتی را انجام دهید؛ چون زمان و آمارهای جمعیتی و تغییر نسل در ایران به نفع رژیم کنونی نیست." آنچه را که برژینسکی در یک جمله کوتاه بیان کرده، میتوان با تفصیل بیشتری اینگونه بیان کرد:
۱-۱. رشد منفی جمعیت از هم اکنون پادگان های نظامی را تحت تاثیر قرار داده است؛ به گونه ای که ناچار، مدت سربازی افزایش یافته است. چنانچه این روند منفی ادامه یابد در ۱۵ سال آینده ارتش و سپاه برای تامین نیرو با مشکلات جدی روبه رو خواهند شد. در آینده نیروهای مسلح چه وضعیتی خواهند داشت؟ این درحالی است که طبق گزارش خبرگزاریها، مطبوعات رژیم اشغالگر فلسطین نوشتند جمعیت رژیم صهیونیستی یعنی دشمن اصلی ایران اسلامی، به ۲۸/۵ میلیون نفر رسیده است. بر اساس آخرین آمار بانک جهانی، جمعیت این رژیم هر ساله به طور متوسط ۸/۲ درصد رشد داشته که بالاترین میزان رشد در جهان است.
۳-۱. از نظر نیروی کار هم ایران اسلامی با مشکل جدی مواجه خواهد شد؛ زیرا اکثر جمعیت ایران را افراد سالخورده تشکیل میدهند. بنابراین برای جلوگیری از تعطیلی کارخانه ها باید از کارگران و نیروهای وارداتی خارجی استفاده کرد و برای دیگر کارها و پستهای مهم نیز باید از نیروهای خارجی بهره گرفت. فراموش نمیکنیم که در سالهای قبل از پیروزی انقلاب و حتی در سالهای اولیه پیروزی انقلاب، بهداشت و سلامت کشور توسط نیروهای وارداتی مثل پزشکان هندی و پاکستانی اداره میشد. واردات نیرو از خارج، علاوه بر اینکه آثار منفی اقتصادی مثل خروج ارز را به دنبال دارد، حامل آثار مخرب فرهنگی و اجتماعی است که میتواند جامعه ایرانی را به سرعت متلاشی کند.
۴. خطرهای اقتصادی
به موازات پیر شدن جمعیت و کاهش میزان رشد جمعیت، تولید نیز در کشور کاهش مییابد. فراموش نمیکنیم در سالهایی که جمعیت ایران ۲۷ میلیون بود، از نظر مواد غذایی حتی گندم و میوه جات نیاز مبرم به واردات گسترده وجود داشت ولی امروزه با جمعیت ۷۵ میلیونی، علاوه بر تامین مایحتاج خود، در بسیاری از موارد جزو کشورهای صادرکننده هستیم. افزون بر این، با کاهش رشد جمعیت و پیر شدن جمعیت کشور، هزینه های سنگین بیمه و طرحهای حمایتی دولت برای بازنشستگان کمرشکن خواهد شد. واردات نیروی کار هم موجب خروج ارز خواهد شد و در نتیجه بحران اقتصادی کشور را فرا خواهد گرفت.
۵. خطرهای فرهنگی و اجتماعی
زمانی که تفکر کنترل جمعیت و تک فرزندی در کشور به گفتمان رایج تبدیل شد، آثار و تبعات فرهنگی خاصی در پی داشت و عقیم سازی زنان و مردان به یک عرف مجاز تبدیل شد، به گونه ای که در گذشته در جمهوری اسلامی تنها موردی که در بیمارستانها و خانه های بهداشت به صورت رایگان انجام و بعضا جایزه هم اعطا میشود، عمل عقیم سازی است! البته سقط جنین هم در نگاه برخی خانواده ها مجاز دانسته میشود؛ زیرا تنظیم خانواده را یک ضرورت و فرزند چهارم به بعد را در حد جرم تلقی میکنند! طبیعی است در این فرهنگ، برخی خانواده ها که از تنهایی رنج میبرند خلأ انس با فرزند را با انس با حیوانات به ویژه سگ پر کنند؛ واقعیت تلخی که امروزه در بسیاری از شهرهای بزرگ به ویژه مناطق اشراف نشین به چشم میخورد. شغل های جدید و مغازه هایی با عنوان غذای سگ و شست و شوی سگ و درمانگاه سگ و... از پدیده هایی است که هر روز بر تعداد آنها افزوده میشود! روشن است خانوادهای که فرزند نمیآورد یا تک فرزند است و فرزندش به دانشگاه رفته و یا ازدواج کرده است، چنین خلایی را در زندگی احساس میکند و برای جبران آن چنین راهکارهایی می اندیشد که غربیها اندیشیده اند.
6. مقصران باید عذرخواهی و توبه کنند
دولتهای کارگزاران و اصلاحات، سیاستهای کاهش رشد جمعیت را به عنوان یک استراتژی مهم در پیش گرفته بودند و با تبلیغات سنگین و هزینه های زیاد آن را اجرا میکردند. متأسفانه عوامل اصلی اعمال اینگونه سیاستها در دولتهای دهه ۷۰ و اوایل دهه ۸۰ و به عبارت دیگر دولتهای۱۶ ساله کارگزاران و اصلاحطلبان که نقش بسزایی در کاهش رشد جمعیت و ایجاد بحران جمعیتی داشتهاند، تا کنون هیچگونه اعترافی به اشتباه خود نداشته و عذرخواهی نکرده اند.
در باب توبه اینگونه گفته شده است که صرف پشیمانی کافی نیست بلکه باید خطا و تقصیر گذشته را به نحوی جبران کرد. مسؤولانی که بحران کاهش جمعیت برای کشور، ناشی از سیاستهای آنان است، باید علاوه بر اعتراف به گناه و توبه و استغفار، برای جبران و از بین بردن آثار خطرناک آن چارهای بیندیشند و به مسؤولان کنونی نظام کمک کنند.
منبع: دوتا کافی نیست