مشرق- اسلام و آموزه هاي اسلامي در تاريخ تحولات سياسي يکصد ساله اخير کردستان عراق تأثيرات قابل توجه ( نه محوري و اساسي ) داشته است و رهبران جنبش هاي آزادي بخش کردي در اين منطقه در مقاطع زماني مختلف عمدتا" از افراد و رهبران ديني مورد اعتماد مردم بوده اند که با تمسک به حساسيت ها و ويژگيهاي قومي کردي مردم منطقه را بر عليه اشغالگران خارجي، استعمارگران جهاني و مستبدين داخلي فراخوانده و رهبري انقلابات و خيزشهاي مردم را رهبري نموده اند .
اکثريت جمعيت ساکن در اقليم کردستان عراق را پيروان دين اسلام تشکيل مي دهند و در ميان مسلمانان کرد، اکثريت آنان اهل تسنن مي باشند و شيعيان کرد نيز اقليت قابل توجهي از ساکنين منطقه را تشکيل مي دهند. البته مسيحيان ( آشور ، کلداني و ارمني ) و همچنين پيروان آيين ايزدي نيز در اين اقليم حضور دارند . پيروان اديان و مذاهب مختلف در اقليم کردستان عراق ساليان درازي است که به صورت مسالمت آميز زيسته اند و اين موضوع يکي از افتخارات اجتماعي و ديني و فکري مردم کردستان عراق است .
اسلام و آموزه هاي اسلامي در تاريخ تحولات سياسي يکصد ساله اخير کردستان عراق تأثيرات قابل توجه ( نه محوري و اساسي ) داشته است و رهبران جنبش هاي آزادي بخش کردي در اين منطقه در مقاطع زماني مختلف عمدتا" از افراد و رهبران ديني مورد اعتماد مردم بوده اند که با تمسک به حساسيت ها و ويژگيهاي قومي کردي مردم منطقه را بر عليه اشغالگران خارجي، استعمارگران جهاني و مستبدين داخلي فراخوانده و بسياري از انقلابات و خيزشهاي مردم را رهبري نموده اند؛ اما فقدان مباني و آموزه هاي سياسي اسلامي در خيزشهاي مردم و رويکرد رهبران خيزشهاي کردي حداقل تا اوايل دهه 80 ميلادي گذشته کاملا" مشهود بوده است و تفکرات قوم گرايانه کردي و حداکثر اختلاط آن با تفکرات مارکسيستي و سوسياليستي موجود در جوامع بشري در دهه هاي 50 تا 70 ميلادي توسط برخي از جريانات کردي محور همه جنبشهاي کردي در عراق بوده است.
از اوايل دهه 80 ميلادي جريانات سياسي و بعضا" جهادي اسلام گرا در کردستان عراق شکل گرفت و فعاليت رسمي خود را بعنوان احزاب سياسي شناسنامه دار آغاز نمودند و در دوران مبارزات سهمگين نظامي و سياسي با رژيم بعث حضوري فعال و تأثيرگذار داشتند و در روند سياسي پس از آزادي اقليم از حاکميت رژيم ديکتاتوري بعث در دهه 90 ميلادي مشارکت کردند اما از اواسط دهه 90 ميلادي فشارهاي حاکمال اقليم و برخي اقدامات جناحهاي اسلامي موجب بروز درگيريهاي نظامي و خونين بين اسلام گرايان و دو حزب حاکم بويژه در منطقه عمومي حلبچه گرديد . که در نهايت اين درگيريها موجب مطرح شدن جناحهاي تندرو در احزاب اسلامي شده که باتوجه به شرايط بين المللي در اواخر دهه 90 ميلادي و رشد و گسترش اسلام گريان افراطي بين المللي در قالب گروه ((القاعده)) اين جناحهاي افراط گراي اسلامي در منطقه کردستان تقويت شدند بگونه اي که ميتوان جريانات اسلام گراي منطقه کردستان در سالهاي 1998 تا 2003 را بدين گونه تقسيم کرد :
1 – اسلام گرايان غيرسياسي
2 – اسلام گرايان سياسي غيرجهادي
3 – اسلام گرايان سياسي جهادي معتدل
4 – اسلام گرايان سياسي جهادي افراطي
نکته قابل توجه در اين سالها ( 20 ساله پس از آزادي کردستان عراق ) انفعال و سکوت بخش اعظم علماي ديني و خطيبان مساجد کردستان نسبت به تحولات سياسي منطقه بوده است . بنابراين مي توان گفت در اين سالها، احزاب اسلام گراي منطقه کردستان در جريان خواستهاي سياسي خود از حمايت بخش اندکي از علماي ديني برخوردار بوده اند و ميزان آراي 12 تا 18 درصدي احزاب در دو انتخابات اخير منطقه کردستان عراق ( انتخابات پارلمان کردستان ژوئيه 2009 و انتخابات مجلس نمايندگان عراق در کردستان مارس 2010 ) نمونه اي از آن است.
اما در شرايط کنوني و اعتراضات مردم استان سليمانيه حضور گسترده علماي ديني در تجمعات مردم و برگزاري نمازجمعه توسط معترضين و صدور بيانيه هاي علماي ديني اربيل درحمايت از اعتراضات مردم، نشانگر حضور علماي ديني در تحولات اخير مي باشد؛ و اگر فعاليتها و مواضع دو حزب اسلام گراي اتحاد اسلامي و جماعت اسلامي در کنار ((حزب تغيير)) بعنوان سه ضلع مثلث اصلي اپوزسيون سياسي منطقه در حمايت از خواسته هاي معترضين را به حضور علماي ديني در صحنه تحولات سياسي بيافزاييم ميتوان گفت اسلام گرايان (علماي ديني و احزاب سياسي) کردستان اکنون در جريان تحول سياسي کردستان حضور فعال و گسترده اي دارند و شايد همکاري نزديک آنان در اين مسير با جريانات سکولار تجددخواه ( حرکت تغير و روشنفکران ليبرال ) بيش از هر موضوع ديگري قابل توجـــه مي نماياند .
اين در حالي است که در تاريخ منطقه کردستان عراق همواره حاکمان مستبد براي سرکوب مبارزان آزادي خواه و تجددگرا از نيروهاي سنتي اسلام گرا بهره جسته اند و بارها تحت پوشش دفاع از (( دين )) هر نيروي مبارزي را به اتهام کمونيست ((ضددين)) و يا ليبرال (( بي دين )) سرکوب کرده اند و همين حاکمان هر گاه جريانات ديني به دفاع از مظلومين برخاسته اند ، به کمک روشنفکران غرب گرا و يا شرق گرا آنان را به ((ارتجاع ديني)) و يا مخالف با (( تجدد و پيشرفت )) متهم ساخته اند .
در سالهاي اخير نيز در مقاطع مختلف زماني متجددين سکولار تلاشهاي اسلام گرايان براي حضور و مشارکت در تحولات کردستان را به افراط گرايان اسلامي (( القاعده )) منتسب ساخته اند و اسلام گرايان نيز سکولارهاي متجدد را اذناب امپرياليسم آمريکا و صهيونيسم خواندند و شايد اين اولين باري است که در کردستان عراق نوعي سازگاري و همکاري بين دو گرايش دمکراسي خواهي و اسلام گرايي مشاهده مي شود و اين دو جريان فکري قدرتمند اقليم بدور از اختلافات فکري موجود و يا توطئه هاي تفرقه افکنانه ديگران، اصلاحات در ساختار قدرت اقليم را مطالبه مي کنند و هر دو جريان فکري در جلوگيري از شکل گيري انسداد فکري ، سياسي ، اجتماعي و اقتصادي اقليم هم مسير و هم قدم شده و مبارزه با خودمحوري و انحصارطلبي درد مشترک بين آنان است که اين درد هرگز جدا جدا درمان نمي شود و هر حرکتي بسوي دور شدن از (( خودرايي )) و ((انحصارطلبي)) و گشوده شدن راهي بسوي مذاکره و تفاهم و تحمل پذيري به سود دمکراسي و دين داري است .
اين تسامح دوطرفه يکي از نقاط اساسي تفاوت ميان تجارب سياسي گذشته جريانات کردي عراقي و تجربه اخير آنان است . اسلام گرايان کردستان گويا متوجه شده اند که در شرايط کنوني بازشدن گره 20 ساله (( دور بسته چرخش قدرت )) و رها شدن از دو گيره آهنين تفکرات جزمي (( افراط گرايان مسلمان )) و (( اقتدارگرايان حاکم )) در گرو درک صحيح آنان از تحولات بين المللي و منطقه اي ، به رسميت شناختن وجود و حقوق ساير نيروهاي فکري جامعه و تفاهم و همکاري تعريف شده با آنان چه ميزان تفکرات و شعارها و اقدامات افراط گرايانه انحصارطلبانه مي باشد و از سوي ديگر تربيت شدگان مکاتب کمونيستي و سوسياليستي شرقي و ليبراليستي غربي اذعان دارند مردم مسلمان منطقه با اتکاء به باورهاي ديني ( اسلامي ) و هويت قومي ( کردي ) خود در صحنه سياسي حاضر شده و ضمن تمسک به شعائر ديني ( اقامه نماز جمعه ، قرائت قرآن و سردادن شعار الله اکبر ) مطالبات سياسي ، اقتصادي ، اجتماعي خود را در چارچوبهاي دمکراتيک و مسالمت آميز امروزين مطرح مي نمايند و هيچگونه نشانه اي از تماميت خواهي در آنان ديده نمي شود و خبري از تکفيرها و اقدامات افراط گرايانه گذشته نمي باشد.
شرايط کنوني کردستان عراق آزموني بزرگ براي دو جريان اسلام گرا و دمکراسي خوه است. اسلام گرايان ضمن پايبندي به اصول و احکام ديني بايد تصوير صحيح و مناسبي از رابطه آموزه هاي ديني با مطالبات دمکراتيک امروزين و مدرن مردم ارائه دهند و از سوي ديگر دمکراسي خواهان سکولار نيز بايد تصوير واقعي از دمکراسي بويژه تحمل آراء و حق انتخاب و پذيرش انتخاب مردم ( هرچند مخالف نظرشان باشد ) براي مردم مسلمان و جريانات اسلام گراي منطقه کردستان عراق ارائه نمايند .
در هر حال حضور بخشهاي مختلف وابسته به تفکرات اسلام گرا و تحولات اخير و تفاهم و همکاري آنان با جريانات مختلف سکولار ، ليبرال ، دمکرات و قوم گراي کردستان عراق ( جداي از هر گونه نتيجه اي که تحولات اخير کردستان عراق بر جاي خواهد گذاشت) دستاورد بزرگي براي مردم کردستان عراق محسوب مي شود؛ خاصه آنکه حضور احزاب اسلام گرا در کنار حرکت تغيير ( در رأس هرم سياسي مطالبات معترضين کردستان عراق ) و صدور بيانيه 22 ماده اي اصلاح طلبانه اين سه حزب اپوزسيون (حرکت تغيير ، اتحاد اسلامي ، جماعت اسلامي) نشانگر نقش تعديل کننده جريانات اسلام گرا در خواسته هاي حداکثري و ساختار شکنانه حرکت تغيير ( نسبت به خواسته هاي هفتگانه حرکت تغيير در بيانيه 29 ژانويه 2011 ) مي باشد و حاکمان کنوني کردستان بايد از اين مواضع و رويکرد دمکراتيک و مسالمت آميز و اصلاح طلبانه جريانات اسلامي استقبال نموده و از توان و ظرفيت هاي اين جريانات در راستاي تحکيم و تثبيت وحدت فکري و اجتماعي اقليم کردستان عراق بهره جويند .
کد خبر 38204
تاریخ انتشار: ۱۸ فروردین ۱۳۹۰ - ۱۹:۲۷
- ۰ نظر
- چاپ