به نظر می‌رسد که در نگاه مقامات آمریکایی مذاکرات با ایران، از جنس مذاکرات تاکتیکی است و هنوز از مسیر تقابل خارج نشده و نیاز خود به مذاکرات را اشاره نمی‌کنند.

گروه بین‌الملل مشرق - در سند 2015 استراتژی امنیت ملی آمریکا چنین به نظر می‌رسد که در نگاه مقامات آمریکایی مذاکرات با ایران، از جنس مذاکرات تاکتیکی است و هنوز از مسیر تقابل خارج نشده و نیاز خود به مذاکرات را اشاره نمی‌کنند و همزمان از مذاکرات به‌عنوان بازدارندگی بهره‌گیری و اشاره‌ای هم به سیاست برد برد وجود ندارد.

بر طبق مندرجات این سند کماکان ادبیات فشار و مذاکره است و این همان اشتباه محاسباتی است که همچون یک کلاف به دور استراتژی امنیت ملی آمریکا پیچیده شده است.

در ابتدا نگاه کلی شما به این سند چیست؟ آیا با توجه به سند 2010 تغییر محسوسی احساس می‌شود؟

پاسخ به سؤال شما حوصله زیادی را طلب می‌کند سعی می‌کنم با جملات قصار و مختصر در حد توان پاسخگو باشم.

این سند بخش آشکار سند استراتژی امنیت ملی آمریکا است و طبیعی است که اصل سند دارای طبقه‌بندی است و هدف آمریکا از انتشاران قسمت اعلامی آن است که البته بیشتر در چارچوب تبلیغ و اطلاع‌رسانی عمومی است و شاید بتوان گفت که نوعی از دیپلماسی عمومی آمریکا نیز محسوب می‌شود؛ اما در نگاه کلی به نظر می‌رسد که در سند 2010 تأکید آقای اوباما بیشتر معطوف به راهکار ملی و همراه سازی حداکثری جمهوری‌خواهان با آن سند بود و در آن زمان نیز موقعیت دموکرات‌ها در کنگره بهتر از وضع موجود بود.

در سند 2015 ملاحظات جمهوری‌خواهان مشاهده می‌شود و این سند جدید با توجه به دو سال باقیمانده به دور دوم ریاست اوباما تهیه‌شده است. اکنون ثبات راهبردی آمریکا به نسبت سند 2010 تغییر کرده است و در ابعاد اقتصادی خروج از بحران دوران پسا بوش در حال شکل‌گیری است ولی در چارچوب موازنه با قدرت‌ها خصوصاً چین و روسیه موضوع فرق کرده است.

در بخش‌هایی موفق شده‌اند تا ترمیم چهره آمریکا را از وضعیت اشغال‌گر با تدوین ترفندها و برنامه‌های تا حدودی تغییر دهند البته در هر حوزه از جهان این موضوع فرق می‌کند.

ادامه تغییر دولت‌ها در خاورمیانه و کم شدن نقش اخوانی‌ها در دولت سازی و عدم موفقیت غرب در برکناری دولت اسد در سوریه و ادامه درگیری همچنین شکست اسرائیل در سریال درگیری‌ها در فلسطین اشغالی، شدت واکنش روسیه به تحولات جدید خصوصاً در اوکراین و خاورمیانه، افزایش میل به واگرایی در اتحادیه اروپا و بازگشت چپ و راست افراطی به صحنه سیاسی، باز زایش تروریسم دست‌ساز، تغییر قیمت انرژی، نقش سریع‌تر و پرشتاب فن‌آوری نوین در تسلیحات، سخت‌تر شدن شرایط تغییر آب‌وهوا و تأثیران در مدل ژئواستراتژیک جهانی، افزایش تصاعدی مهاجرت، امتداد نقش چین در اقتصاد جهانی و تغییر تدریجی ادبیات بین‌المللی این کشور، افزایش بازیگری برخی از متحدین آمریکا باهدف کنترل کنش‌های سیاست خارجی آمریکا، ظهور بیماری‌های جدید در ابتدای هزاره سوم، تغییر در مدل‌سازی و تحلیل از محیط امنیت جهانی، ادامه مذاکرات هسته‌ای و تلاش برای چارچوب جدید و ... اشاره‌ای به سطح تغییرات جدید در حدفاصل تهیه این دو سند است.

در این سند هنوز ابهام و روشنی مواضع و کلیت درهم‌آمیخته است. به‌عنوان‌مثال در مورد با توجه به تمرکز قوی آمریکا در شرق سخنی از محاصره ژئوپلتیکی چین به میان نمی‌آید ولی بر ادامه همکاری و احتیاط تأکید می‌شود که قابل‌توجه است و یا درباره تروریسم داعش در منطقه مواضع مشخص‌تری بیان می‌گردد و ادامه لفظ دولت به‌اصطلاح اسلامی پرهیز می‌شود.

با توجه به اهمیت سند راهبردی و تفاوت آن با اسناد تاکتیکی دورنما خیلی به چشم نمی‌خورد و تأکید بر به‌کارگیری مجموعه ابزارها در واکنش‌ها از اهمیت بیشتری برخوردار شده است. شاید هم پیش‌بینی‌ناپذیر شدن برخی از تحولات و یا جلوه ندادن برخی از راه‌حل‌ها از پیش‌بینی‌های مؤثر از اهداف پنهان دیگر این سند باشد.

به نظر شما کلیدواژه‌های راهبردی در این سند چیست و آیا پاسخگوی چالش‌های امنیتی امریکا به‌حساب می‌آید؟

در این سند آمریکا قوی‌تر از واقعیت احساس شده است و شاید ترغیبی عمدی از جانب سیاست گزاران شورای امنیت ملی آمریکا به‌حساب آید که قصد دارند با یک انرژی بیشتر و تأکید روبه‌جلو تشکیل و تقویت اراده ملی را افزایش دهند.

اگر بپذیریم که این سند بخشی از اهداف جدی و واقعی آمریکا است، می‌توان گفت که در این سند ریسک‌های راهبردی کاهش پیداکرده است. رویکردها بیشتر اقتصادی تا نظامی تعریف‌شده است ولی چارچوب در رویکرد امنیت جهانی پایدار مطرح‌شده است؛ صریح عرض کنم در این سند آرامش و امنیت از درون‌بر استرس‌های سیاست خارجی ترجیح داده‌شده است. ارتباط صبر راهبردی که اخیراً در ادبیات مقامات آمریکا مشاهده می‌شود شاید لفظ افزایش دیپلماسی در سند مذکور بی‌ارتباط با این موضوع نباشد. اشاره به حرکت آمریکا به‌صورت چشم‌انداز طولانی‌مدت و با تحت تأثیر قرار دادن مسیر تغییرات اصلی در دورنمای امنیتی گویای این مطلب است.

در نگاه دموکرات‌ها کماکان اهمیت جنگ نرم و بازی امنیتی جایگاه بالایی دارد و به‌صورت نانوشته در این سند بر آن تأکید شده است. کسینجر اخیراً بعد از انتشار سند به‌صورت تلویحی انتقاداتی را مطرح ساخته است و به چشمان بسته در این سند اشاره‌کرده است که البته تأکیدات وی بیشتر بوی محافظه‌کارانه دارد و تلاش می‌کند تا جهت‌دهی بیشتری به این سند را به وجود آورد.

واژگانی همچون "رهبری قوی و پایدار، قدرت رهبری، هدایت جامعه بین‌المللی، توسعه مجموعه‌ای از اولویت‌ها (پیگیری چندین هدف همزمان)، الگوسازی رهبری آمریکا، ارتش بی‌رقیب، ظرفیت‌سازی، تمام ابزار قدرت، افزایش امنیت، واکنش سریع به برخی از تهدیدات، ثابت کردن مدل‌های جدید توسعه پایدار، توسعه یک نظم بین‌المللی، قدرتمند کردن رهبران آینده، رشد فرصت‌ها و منافع " و ... بیانگر تأکید بر رهبری آمریکا و اصرار بر نقش اول است که با مدل رؤیایی هژمون در دوران جمهوری‌خواهان تفاوت دارد و بیشتر تأکید بر مدیریت و هدایت بر چندجانبه گرایی محدود است.

در سند استراتژی امنیت ملی آمریکا 2015 همکاری با شرکا برای تقویت و به‌روزرسانی قواعد مسیر، معیارها و نهادهایی که زیربنای صلح، سودمندی و شأن انسانی در قرن بیست‌ویک هستند و همچنین تقویت و افزایش اتحادها و مشارکت‌های جهانی با توسعه ائتلاف‌های متنوع و پیشتازی آمریکا در سازمان ملل و سایر ارگان‌های چندجانبه از قبیل G-20 نیز اشاره می‌شود که در اصل یک نوع نگاه ابزاری به چندجانبه گرایی را تداعی می‌کند.

در سؤال آخر قصد داشتیم تا در مورد میزان اثربخشی سند 2015 استراتژی امنیت ملی امریکا سؤال کنیم. واقعاً چقدر این سند قابلیت پیشبرد منافع آمریکا را دارد؟ در مورد ایران و این سند هم اگر مطلبی است بفرمایید؟

تلاش این سند به‌عنوان وظیفه دولت محسوب می‌شود و قرار بود که هرساله این سند بهینه‌سازی شود. این سند قصد دارد تا قرائت حاکمیت آمریکا از محیط امنیتی ایالات متحده و جهان را تابع یک منطق مشترک برای تنظیم اراده کرده و رویکرد مواجهه با چالش‌ها از نگاه آمریکا را تدوین کند؛ سیال بودن تحولات عمر تدوین راهبردها را کوتاه کرده است و معمولاً اسناد راهبردی که غیر چشم‌اندازی هستند امروزه نهایتاً بیش از سه سال نیست و برخی نیازمند بررسی دوره‌ای هستند.

مدل تعریف از درک از تهدیدات سنتی و نوین و ترکیب آن با اهداف و منافع متحرک شده است. لزومی به پیروی محض در همه ابعاد چاره‌ساز نیست و معمولاً ذهنیت برابر و حقیقی در نزد نخبگان به‌سختی به دست می‌آید.

آمریکا فراتر از این شرایط نیست و بدیهی است نقش سلیقه‌ها و پارادایم قدرت و رسوخ تهدیدات و فرصت‌های ناشناخته در مسیر تأثیر آفرینی خاص خود را دارد. نگاه به این سندها قدر نسبی دارد.

در جهان پراگماتیسم آمریکایی هنوز دنبال می‌شود و ارتباط فرض مشترک در اسناد با عمل‌گرایی در آمریکا بیش از دیگر نقاط جهان به چشم می‌خورد؛ به‌عنوان‌ مثال این نسبت در چین و حتی ژاپن وجود دارد.

آمریکا هنوزر در حالت تقابلی با ایران مذاکره می‌کند// اماده انتشاراوباما سعی دارد تا یک مکتب جدید در آمریکا را متولد کند ولی هنوز نتوانسته است بر شرایط غلبه کند و معنای کلیدهای قدرت در جهان را تاکتیکی ارزیابی می‌کند. درباره ایران در جایی از این سند: " به‌صورت کلی به تلاش در جهت دنیایی عاری از سلاح‌های هسته‌ای و اطمینان یافتن از این‌که ملزومات هسته‌ای به دست دولت‌های غیرمسئول و بازیگران غیردولتی تندرو نمی‌افتد را اشاره می‌کند "

و در بخش دیگری در بخشی از سند استراتژی امنیت ملی آمریکا درباره برنامه هسته‌ای ایران آمده است که: "در حال حاضر در حال آزمودن امکان رسیدن به توافق جامع هسته‌ای با ایران هستند و تأکید می‌کند که برنامه اقدام مشترک عملاً پیشرفت برنامه هسته‌ای ایران را متوقف کرده و واشنگتن با ایجاد یک نظام بی‌سابقه بین‌المللی از تحریم‌ها تلاش کرده تا ایران را به خاطر عدم موفقیت در پایبندی به تعهدات بین‌المللی این کشور، مسئول کند و ترجیح می‌دهد به توافقی جامع و قابل راستی آزمایی با ایران برسد و در ادامه تصریح می‌کند که آمریکا تمامی گزینه‌ها را برای جلوگیری از دستیابی ایران به تسلیحات اتمی روی میز نگاه داشته است."

با درک از این گزاره‌ها چنین به نظر می‌رسد که در نگاه مقامات آمریکایی مذاکرات با ایران از جنس مذاکرات تاکتیکی است و هنوز از مسیر تقابل خارج نشده و تعامل را گم‌کرده‌ است؛ به نظر می‌رسد آمریکا به مذاکرات ادامه خواهند داد ولی به نیاز خود به مذاکرات اشاره نمی‌کنند و همزمان از مذاکرات به‌عنوان بازدارندگی بهره‌گیری می‌کنند و اشاره‌ای هم به سیاست برد برد وجود ندارد.

بر طبق مندرجات این سند کماکان از ادبیات فشار و مذاکره پیروی می‌کنند. این‌ها همان اشتباه محاسباتی است که همچون یک کلاف به دور استراتژی امنیت ملی امریکا پیچیده شده و معنای پویایی را به دست خود نابود می‌کند.

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha

نظرات

  • انتشار یافته: 6
  • در انتظار بررسی: 0
  • غیر قابل انتشار: 0
  • سهیلا ۰۱:۲۵ - ۱۳۹۳/۱۱/۲۴
    0 0
    من از بیگانگان دیگر ننالم که بامن هرچه کرد آن آشنا کرد
  • ۰۷:۵۸ - ۱۳۹۳/۱۱/۲۴
    0 0
    ضعف نشان دادن در مذاکره حاصلی جز پیشروی طرف مقابل ندارد.
  • ۱۱:۲۹ - ۱۳۹۳/۱۱/۲۴
    0 0
    این آقا یکم آسون ترم حرف بزنه ایرادی نداره ها
  • ناشناس ۱۱:۵۱ - ۱۳۹۳/۱۱/۲۴
    0 0
    خوشبختانه امریکا در سالهای اخیر تضعیف شده است و در حال حاضر به هیچ عنوان ابر قدرت محسوب نمیشود .
  • ۱۳:۰۳ - ۱۳۹۳/۱۱/۲۴
    0 0
    مرگ بر خاتمی
  • ۱۴:۰۹ - ۱۳۹۳/۱۱/۲۴
    0 0
    روزی شاخ های قلدری می شکند و بشریت در صلح و صفا و آزادی زندگی می کند. ما فقط خدا را به بزرگی می شناسیم.

این مطالب را از دست ندهید....

فیلم برگزیده

برگزیده ورزشی

برگزیده عکس