گروه ورزشی مشرق، جاسم کرار در مصاحبه تندی که انجام داده، جملاتی را بر زبان رانده که فقط می توان افسوس خورد که کار به جایی رسیده که بازیکن درجه دو فوتبال عراق به خود اجازه می دهد تا چنین وقیحانه، هر آنچه می خواهد بر زبان بیاورد. او که کلکسیونی از بی نظمی ها و بی ادبی هاست، امروز چنان افسار گسیخته سخن می گوید که مدیران آبی نیز بر نمی تابند؛ اما چرا باید کار به اینجا می رسید؟
ریشه این رفتارهای ناهنجار را باید در مدیرانی دانست که همیشه برابر او کوتاه آمدند و نتایج مقطعی را قربانی انضباط و دیسیپلینی کردند که امروز بر باد رفته است. او باید در تراکتورسازی تبریز می آموخت که بازیکن باید حد خود را بداند؛ اما اینگونه نشد تا قدم در استقلال بگذارد و کار به جایی برسد که صدای همه دربیاید. اما مگر مدیران استقلال نبودند که آنقدر مقابل او کوتاه آمدند که تیم را تبدیل به "محله برو بیا" کرد؟ هر وقت دلش گرفت، اخراج شد تا به دیار جنگ زده اش برود و آب از آب تکان نخورد که نخورد.
کرار آنقدر رفتارهایش غیر عادی هست که مخاطب عادی هم می فهمد که او در قامت بازیکن نیست. وقتی کارت قرمز را دید، چه مسخره تصمیم داشت از زمین خارج نشود و تلویزیون را مجبور به سانسور الفاظ رکیکش کرد. العجب از این فوتبال که یک بازیکن درجه دو فوتبال عراق آنقدر گستاخ می شود که همه چیز را به سخره می گیرد. همه اینها محصول بخشیدن ها و ندیدن هایی است که در این سال ها در قبال بازیکنی صورت گرفت که نه لیاقتش را داشت و نه ارزشش را.
البته، بر فدراسیون فوتبال نیز باید خرده نگرفت؛ اما نه برای تعلیق اخیرش که خود حدیث مفصلی است، بلکه برای آن حواشی که در تبریز ایجاد شد و آنها سکوت کردند. اگر آن روز در قبال حریم شکنی های این بازیکن که مجال و امکان بیانش در این نوشتار نیست، محکم می ایستادند، امروزی رقم نمی خورد که او چنان جامه درد و فریاد برآورد.
جاسم کرار، بازیکن عراقی که مشتری جز در ایران ندارد، بازتابی از رفتار مربیان و مدیرانی است که یک بازیکن را چنان بها می دهند که چنین گستاخ و افسار گسیخته می شود. او که مدعی است که دیگر نمی خواهد در ایران بماند، باید بداند که ما از او مشتاق تریم. لطفا هر چه سریع تر قراردادت را فسخ کن و برای همیشه بار سفر را ببند. امیدواریم دیگر تو را نبینیم؛ برای همیشه ...
ریشه این رفتارهای ناهنجار را باید در مدیرانی دانست که همیشه برابر او کوتاه آمدند و نتایج مقطعی را قربانی انضباط و دیسیپلینی کردند که امروز بر باد رفته است. او باید در تراکتورسازی تبریز می آموخت که بازیکن باید حد خود را بداند؛ اما اینگونه نشد تا قدم در استقلال بگذارد و کار به جایی برسد که صدای همه دربیاید. اما مگر مدیران استقلال نبودند که آنقدر مقابل او کوتاه آمدند که تیم را تبدیل به "محله برو بیا" کرد؟ هر وقت دلش گرفت، اخراج شد تا به دیار جنگ زده اش برود و آب از آب تکان نخورد که نخورد.
البته، بر فدراسیون فوتبال نیز باید خرده نگرفت؛ اما نه برای تعلیق اخیرش که خود حدیث مفصلی است، بلکه برای آن حواشی که در تبریز ایجاد شد و آنها سکوت کردند. اگر آن روز در قبال حریم شکنی های این بازیکن که مجال و امکان بیانش در این نوشتار نیست، محکم می ایستادند، امروزی رقم نمی خورد که او چنان جامه درد و فریاد برآورد.
جاسم کرار، بازیکن عراقی که مشتری جز در ایران ندارد، بازتابی از رفتار مربیان و مدیرانی است که یک بازیکن را چنان بها می دهند که چنین گستاخ و افسار گسیخته می شود. او که مدعی است که دیگر نمی خواهد در ایران بماند، باید بداند که ما از او مشتاق تریم. لطفا هر چه سریع تر قراردادت را فسخ کن و برای همیشه بار سفر را ببند. امیدواریم دیگر تو را نبینیم؛ برای همیشه ...