وقتى سوار موتور تريل، داشت مي رفت به سمت خط ( جزيره مجنون) زيارتش كردم ، مستانه‌ى مستانه مي رفت اما وقتى حاجى رو مياوردن ديگه نديديمش

به گزارش گروه جهاد و مقاومت مشرق، 17 اسفند ماه، مصادف است با سال گشت شهادت «حاج محمد ابراهیم همت» فذمانده محبوب «لشکر 27 محمد رسول الله(صلوات الله علیه)» در «عملیات خیبر». به همین مناسبت «محمد طاهری» مداح آستانِ اهل بیت عصمت و طهارت(صلوات الله علیهم) در شبکه اجتماعی «اینستاگرام» (mohamadtaheri135) نوشت:

«وقتى سوار موتور تريل، داشت مي رفت به سمت خط ( جزيره مجنون) زيارتش كردم ، مستانه‌ى مستانه مي رفت اما وقتى حاجى رو مياوردن ديگه نديديمش، فقط شنيدم سردار لشگر ، بدون سر مهمان حضرت اباعبدالله عليه السلام شده .... هنوز سخنرانى بعد عمليات والفجر يك حاجى تو گوشمه مخصوصاً اون جمله ى معروفش ( كربلا رفتن خون ميخواهد ) ... اونشب همه ى بچه ها بعد از سخنرانى حاجى دوباره شور و شوق برگشتن به عمليات رو داشتند ... شايد دليل اين عكس رو كنار عكس حاج همت بپرسيد ؟

وقتى از عمليات خيبر ، جزيره ى مجنون برگشيم پادگان دوكوهه ، خيلى از بچه ها ميخواستن برا مرخصى به شهرشون برگردن ، اما وقتى گفتند يه عده تصميم دارن برن شهر حاج همت به خانواده ى شهيد سر بزنند ،كسى ديگه مرخصى نرفت و همه ى نيروها تصميم گرفتند براى عزيمت به شهرضا در استان اصفهان اماده بشن ، يادم نيست چند تا اتوبوس از دوكوهه حركت كرديم ولى ميدونم تعداد اتوبوسها زياد بود ، نيروهاى حاجى در لشگر ٢٧ مجلس بسيار خوبى تو شهرضا گرفتند و قرعه ى مداحى اونروز هم به نام بنده ى حقير افتاد و خدارو شكر از اين توفيق بى نصيب نموندم ، و اين عكس ياداور مجلس شهيد والامقام حاج همت در شهرضاست
نثار شهيد حاج ابراهيم همت و يارانش صلوات
»

فرمانده مان مستانه‌ى مستانه مي رفت

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha

نظرات

  • انتشار یافته: 2
  • در انتظار بررسی: 0
  • غیر قابل انتشار: 0
  • رحمن ۱۵:۳۱ - ۱۳۹۳/۱۲/۱۸
    0 0
    خداوند رحمتش کند جوانان برومندی که تاریخ بخود کم دیده است
  • ۲۲:۱۴ - ۱۳۹۳/۱۲/۱۸
    0 0
    خدا رحمت کند همه شهدا را از جمله شهید همت را اما اجازه بدهید یادی کنم از فرمانده گردانمان شهید یاری نسب فرمانده گردان حنظله تیپ سلمان لشگر حضرت رسول در عملیات والفجر مقدماتی شنیده بودم برخی در جبهه نورانی می شوند اما من در چنانه قبل از شروع عملیات شهید یاری نسب را انیچنین دیدم واقعا نورانی شده بود او شهید شد و ما اسیر شدیم خیلی از نیروهامون شهید شدند ما اول صبح جلوتر اسیر شدیم بچه ها که قبل از معبر همراه شهید یاری نسب بودند می گویند تیر خورده بود تو سرش و به حال بچه ها که قتل عام شده بودند گریه می کرد و شهید شد نثار روحشان صلوات

این مطالب را از دست ندهید....

فیلم برگزیده

برگزیده ورزشی

برگزیده عکس