هیلاری پس از ترک پست خود در وزارت خارجه آمریکا، در 10 ژوئن 2014 کتاب خاطراتش را تحت عنوان "انتخابهای سخت" منتشر کرد. این کتاب به موضوعاتی همچون کشته شدن اسامه بنلادن، سرنگونی رژیم قذافی در لیبی، خروج نظامیان آمریکایی از افغانستان و عراق، انقلابهای عربی، سیاستهای مرتبط با ایران و کره شمالی، افزایش قدرت چین و روابط با متحدان آمریکا میپردازد.
فصل بیست و چهارم کتاب به بیان خاطرات کلینتون با موضوع دیپلماسی در عصر مدرن میپردازد که این فصل، "سیاستمداری در قرن 21: دیپلماسی دیجیتال در جهانی به هم پیوسته" نام دارد. گروه بینالملل مشرق قصد دارد طی روزهای آتی متن کامل فصل مربوط به دیپلماسی دیجیتال در کتاب "انتخابهای سخت" را در چند شماره منتشر کند.
بخش اول این فصل را میتوانید از اینجا، بخش دوم را از اینجا و بخش سوم را از اینجا و بخش چهارم را اینجا بخوانید.
هیلاری کلینتون در کنار کتاب تازهمنتشرشده "انتخابهای سخت"
بخش پنجم/فصل "سیاستمداری در قرن 21: دیپلماسی دیجیتال در جهانی به هم پیوسته"
در تمامی این تماس ها، ضمن اشاره به افشای اسناد محرمانه دولت آمریکا از آنها خواستم که شرایط ما را درک کنند. عده ای از این موضوع بسیار عصبانی بودند، برخی دیگر نیز تلاش می کردند تا از شرایط به وجود آمده به عنوان اهرم فشاری علیه آمریکا به نفع خود بهره ببرند. با این حال مقامات بسیاری از کشورهای دیگر رفتار دوستانه و مسالمت آمیزی از خود نشان دادند.
"گیدو وستروله" وزیر امور خارجه آلمان گفت: "از اینکه شما خود تماس گرفته اید بسیار سپاسگزارم". "یانگ" وزیر امور خارجه چین نیز چنین گفت: "نمی دانم مردم در برابر این موضوع چه واکنشی از خود نشان میدهند، ولی تحت هر شرایطی ما باید اعتماد دو جانبه را تقویت کنیم چرا که مهم ترین نکته در روابط میان چین و آمریکا وجود اعتماد است." نکته قابل توجه این است که یکی از همین مقامات به شوخی به من گفت: "شما نمی دانید ما درباره شما چه حرف هایی زده ایم!".
شرایط سخت تری بر گفتگوهای حضوری حاکم بود. هفته نخست ماه دسامبر برای شرکت در نشست سازمان همکاری و امنیت اروپا به شهر "آستانه" قزاقستان رفتم که مقامات سایر کشورها نیز در آنجا حضور داشتند. در میان اخبار و اسناد افشا شده مطالبی در رابطه با رفتارهای عجیب "سیلویو برلوسکنی" نخست وزیر ایتالیا وجود داشت که او را به سوژه روزنامه های ایتالیایی تبدیل کرده بود. برلوسکنی ضمن ابراز ناراحتی از این موضوع از من پرسید: "چرا این حرف ها را درباره من زده اید؟ آمریکا دوستی بهتر از ایتالیا ندارد. شما من را کاملا می شناسید و من هم با خانواده شما آشنایی دارم".
سپس خاطره ای نقل کرد از دوران کودکی که به همراه پدرش به محل دفن سربازان آمریکایی رفته بود. سربازانی که برای دفاع از ایتالیا جان خود را از دست داده بودند. او تاکید کرد که هرگز این صحنه را از یاد نخواهد برد. در واقع اینگونه رسوایی ها برای برلوسکنی تازگی نداشت چنانچه اخبار مطبوعات به خوبی گواه این واقعیت بود. آنچه در این میان برای او اهمیت داشت طرز تلقی دوستان و به ویژه مقامات آمریکایی از او بود. چیزی که در حال حاضر مایه شرمساری برلوسکنی به شمار می رفت.
با این وجود من باز هم از او عذرخواهی کردم. واقعیت این بود که محرمانه ماندن این اطلاعات برای هیچ کس به اندازه من مهم نبود. عذرخواهی من از برلوسکنی نتوانست از شدت ناراحتی او بکاهد. بنابراین او از من خواست تا به همراه او در مقابل دوربین خبرنگاران بایستم و درباره اهمیت رابطه ایتالیا و آمریکا سخن بگویم. و من مجبور شدم به خواسته او تن بدهم.
برلوسکنی (راست) از مقاماتی بود که از افشای اسناد محرمانه آمریکا ضربه شدیدی خورد
من این کار را انجام دادم، چرا که برلوسکنی علی رغم تمام ضعف هایی که داشت، واقعا به آمریکا علاقمند بود. به علاوه نباید فراموش کرد که ایتالیا یکی از همپیمانان مهم ما در ناتو بود و ما به حمایت های این کشور نیاز داشتیم. همکاری ایتالیا با ما در عملیات نظامی که قرار بود چندی بعد در لیبی صورت بگیرد، حائز اهمیت فراوان بود. از این رو تمامی تلاشم را به کار بستم تا بار دیگر احترام و اعتماد متقابل میان دو دولت شکل بگیرد.
در پایان این نشست، من و همراهانم موفق شدیم با تمامی افرادی که به نوعی نامی از آنها در اسناد منتشر شده وجود داشت، صحبت کنیم. تلاش جمعی ما مانع از تداوم آسیب ها شد. حتی در پاره ای موارد صداقت گفتار ما موجب تحکیم روابط فی مابین شد و نتایج مثبت فراوان با خود به همراه داشت.
افشای گزارش های "جن کرتز" سفیر آمریکا در لیبی از عملکرد معمر قذافی جایگاه او را به خطر انداخته بود به طوری که حتی برخی از هواداران قذافی اقدام به تهدید کرتز کرده بودند. از این رو از من خواست تا به منظور حفظ امنیتش او را به آمریکا بازگردانم.
انتشار این اخبار باعث شد تا رهبر دیکتاتور تونس که در همسایگی لیبی قرار داشت نیز از این کشور بگریزد. افشای فساد دولت و سرخوردگی مردم از شرایط موجود، انقلابی را در پی داشت که نتیجه آن بیرون راندن "بن علی" از دفتر ریاست جمهوری این کشور بود.
باید اذعان کرد افشای اسناد محرمانه دولت آمریکا در ویکی لیکس از نظر دیپلماتیک پیامدهای ناخوشایندی برای کاخ سفید در پی داشت. هر چند این ماجرا نتوانست به طور کامل مانع ادامه فعالیت های دولت آمریکا شود، اما خبر از وقوع رویداد مهم تری می داد که پس از پایان دوره کاری من اتفاق افتاد. "ادوارد اسنودن" کارمند آژانس امنیت ملی آمریکا که مسئولیت نظارت بر ارتباطات خارجی را بر عهده داشت بخش زیادی از اسناد فوق محرمانه دولتی را به سرقت برده و آنها را در اختیار روزنامه نگاران قرار داد.
او نخست به هنگ کنگ و سپس به روسیه
گریخت و توانست در آنجا از امتیاز پناهندگی این کشور برخوردار شود. اطلاعات افشا
شده شامل بخش مهمی از برنامه های امنیتی طبقه بندی شده بود. با انتشار این اسناد و
افشای شنود مکالمات تلفنی مقامات سایر کشورها از جمله "آنجلا مرکل" صدر اعظم آلمان و "دیلما روسف" رئیس جمهور
برزیل، خشم جهانیان نسبت به آمریکا برانگیخته شد. از سوی دیگر گفته می شد که با
افشای روش کار آژانس امنیت ملی آمریکا گروه های تبهکاری و تروریستی برای ارتباط
برقرار کردن با یکدیگر به دنبال شیوه های جدیدتری خواهند بود.
ادوارد اسنودن سال 2013 به یکی از مشهورترین افشاگران تاریخ تبدیل شد
در این میان توجه بسیاری به داخل کشور معطوف بود و اینکه اقدامات آژانس امنیت ملی آمریکا در جهت جمع آوری اطلاعات مورد نیاز چه تاثیری بر زندگی شهروندان آمریکا داشته است. عموما محتوای مکالمات و یا هویت طرفین گفتگو چندان حائز اهمیت نبود.
آژانس امنیت ملی در صدد بود تا بانک اطلاعاتی از شماره تلفن ها، تاریخ و مدت زمان مکالمات تهیه کند تا در صورتیکه گمان برود هر یک از این شماره ها به نوعی با گروه های تروریستی در ارتباط هستند بتواند از آنها برای بررسی های دقیق تر استفاده کند. پس از ماجرای اسنودن، اوباما از کنگره خواست تا با اعمال اصلاحات لازم استفاده دولت از اینگونه اطلاعات را محدود کند.