شاهد مثال اين مدعا صحبتهاي خود مقدم است كه درباره سريالش گفته است: « در اين مدت اخير با ديدن سريالهاي تركيهاي به اين نتيجه رسيدم كه سازندگان آن سريالها هم از اين روش (استفاده از چند لوكيشن زيبا در كنار يكديگر) استفاده كرده و بهترين و زيباترين لوكيشنهاي چند شهر را به هم وصل ميكنند. وقتي توسط مونتاژ اين فضاها در كنار يكديگر قرار ميگيرد، يك شهر زيبا را براي مخاطب به تصوير ميكشد. مخاطب ما از ديدن فضاهاي تكراري خسته شده و نياز به ديدن تصاويري جديد و بكر دارد. ما در ساخت ميكائيل تصاوير زيبايي از مناطقي چون قشم، تهران، لواسان، شمال كشور و... را به هم وصل و شهري فرضي با نام 60 كيلومتر را ترسيم كرديم.»
هر چند فقط خواندن اين سطور براي مخاطبان باهوش و سليقهمند ايراني جهت پي بردن به اصل سريالي كه با آن مواجه هستند كافي است اما توضيح چند نكته نيز لازم است. خود آقاي مقدم در اين مصاحبه به صراحت اعلام ميكند كارش نوعي گرته برداري از سريالهاي ماهوارهاي است كه تنها هدفشان سرگرمسازي مخاطب بدون توجه به عواقب محتواي ارائه شده در سريال است. چه اينكه قطعاً بين رسانه ملي و شبكههاي ماهوارهاي نه تنها تفاوت ظاهري كه تفاوت ماهوي وجود دارد.
از سوي ديگر هزينه ساخت سريال مقدم از محل بيتالمال است و حداقل اين است كه مخاطب پس از تماشاي يك سريال پليسي اعتماد و احساس امنيت نسبت به محيط زندگي و مأموران پليس كشورش بيشتر از قبل گردد، نه اينكه خلافكاران را صاحب و همه كاره شهرها جلوه بدهند! مسئله ديگري كه حائز اهميت است دستاندركاران سريال ميكائيل مقدم هستند كه با دستاندركاران سري چندگانه و موفق سريال «پايتخت» فرق دارند و ظاهراً محتوا و درونمايه سريالهاي ساخته شده توسط وي ارتباط مستقيمي با تيم همكارش دارد، وگرنه موفقيت و باور پذيري سريالي مثل پايتخت كجا و تخيلي و ناكجاآباد بودن درام قصه و محل اتفاقات سريال ميكائيل كجا؟!
منبع: روزنامه جوان