به گزارش مشرق، از سوی دیگر مدیرکل حراست وزارت ورزش که به عنوان نماینده وزارتخانه در این نشست حضور داشته، به صراحت اعلام میکند که هر کسی با کیروش مشکل دارد، برود.
این ظاهر ماجرا است؛ برداشتها از جلسه آخر و توافق با کیروش این بوده که همه چیز برای ادامه همکاری سرمربی پرتغالی تیم ملی با فدراسیون فراهم شده اما واقعیت این است که از این به بعد کارلوس کیروش در فضایی متفاوت از قبل باید کار کند. او که در 4 سال همکاریاش با تیم ملی همواره مورد حمایت بود و هر چه خواست را مهیا دید، حالا با منتقدانی مواجه است که صرفا نویسندگان مطبوعات و رسانهها نیستند بلکه مدیران رده بالای فدراسیون و حتی وزارتخانه بر سر عملکرد او بحث داشته و دارند اما به اقتضای شرایط و فضای موجود، فتیلههای انتقاد را پایین کشیده و از موضع خود عقبنشینی کردهاند اما بعید به نظر میرسد که این آرامش در ادامه کار همراه او باشد. حالا کیروش با چالشی تازه روبهرو است. از سویی او موظف شده تا طبق مفاد قرارداد به همکاریاش ادامه دهد که این شاید کلید ماجرا باشد.
کیروش در طول 4 سال گذشته همواره براساس سلیقه، منافع و آنچه که مورد وثوقش بود، برنامههایش را پیش میبرد اما حالا باید به مفاد قرارداد تمکین کند و تابع آن چیزی باشد که میان او و فدراسیون فوتبال به امضا رسیده است. در یک ماه گذشته، کیروش بارها و بارها از مفاد قرارداد امضا شده تخطی کرد اما هرگز فدراسیون فوتبال را مقابل خود ندید که بابت این رفتارهایش او را بازخواست کند اما حالا شرایط فرق کرده است. سرمربی تیم ملی میداند که در صورت برکناری مبلغی معادل یک میلیون و 400 هزار دلار – یعنی دستمزد یکسالش – را به عنوان غرامت خواهد گرفت اما فدراسیون نمیخواهد در صورت پایان همکاری زیر بار چنین هزینهای برود و چارهای جز این ندارد که به لحاظ قانونی مستنداتی در دست داشته باشد که ثابت کند کیروش به تعهداتش عمل نکرده است. این قرارداد شاید در ظاهر به نفع کیروش و به ضرر فدراسیون فوتبال باشد اما از یکسو کیروش را که در این 4 سال مستقل و خودمحور عمل میکند در یک چارچوب معین قرار میدهد تا برای آنکه بهانهای دست منتقدان تصمیمگیر خود در فدراسیون ندهد، به وظایف تعیین شده در متن قرارداد جامه عمل بپوشاند. شاید از این به بعد دیگر شاهد مصاحبههای گاه و بیگاه سرمربی با رسانهها نباشیم چرا که در قرارداد او قید شده که برای تمام مصاحبههایش باید با فدراسیون هماهنگ عمل کند؛ یا او موظف است که برنامههایش را به صورت مکتوب به فدراسیون ارائه و همواره گزارش کار خود را به فدراسیون فوتبال تحویل دهد.
مجموعه اتفاقاتی که پیرامون ماندن یا نماندن کیروش رخ داد، شاید یک ماه تیم ملی را بلاتکلیف و مستاصل نگه داشت و بابت زمان از دست رفته ما را عقب برد که جبرانناپذیر است اما لااقل به سرمربی تیم ملی این نکته را القا کرد که از این به بعد باید در شرایطی جدید و با فضایی متفاوت کار کند.
این ظاهر ماجرا است؛ برداشتها از جلسه آخر و توافق با کیروش این بوده که همه چیز برای ادامه همکاری سرمربی پرتغالی تیم ملی با فدراسیون فراهم شده اما واقعیت این است که از این به بعد کارلوس کیروش در فضایی متفاوت از قبل باید کار کند. او که در 4 سال همکاریاش با تیم ملی همواره مورد حمایت بود و هر چه خواست را مهیا دید، حالا با منتقدانی مواجه است که صرفا نویسندگان مطبوعات و رسانهها نیستند بلکه مدیران رده بالای فدراسیون و حتی وزارتخانه بر سر عملکرد او بحث داشته و دارند اما به اقتضای شرایط و فضای موجود، فتیلههای انتقاد را پایین کشیده و از موضع خود عقبنشینی کردهاند اما بعید به نظر میرسد که این آرامش در ادامه کار همراه او باشد. حالا کیروش با چالشی تازه روبهرو است. از سویی او موظف شده تا طبق مفاد قرارداد به همکاریاش ادامه دهد که این شاید کلید ماجرا باشد.
کیروش در طول 4 سال گذشته همواره براساس سلیقه، منافع و آنچه که مورد وثوقش بود، برنامههایش را پیش میبرد اما حالا باید به مفاد قرارداد تمکین کند و تابع آن چیزی باشد که میان او و فدراسیون فوتبال به امضا رسیده است. در یک ماه گذشته، کیروش بارها و بارها از مفاد قرارداد امضا شده تخطی کرد اما هرگز فدراسیون فوتبال را مقابل خود ندید که بابت این رفتارهایش او را بازخواست کند اما حالا شرایط فرق کرده است. سرمربی تیم ملی میداند که در صورت برکناری مبلغی معادل یک میلیون و 400 هزار دلار – یعنی دستمزد یکسالش – را به عنوان غرامت خواهد گرفت اما فدراسیون نمیخواهد در صورت پایان همکاری زیر بار چنین هزینهای برود و چارهای جز این ندارد که به لحاظ قانونی مستنداتی در دست داشته باشد که ثابت کند کیروش به تعهداتش عمل نکرده است. این قرارداد شاید در ظاهر به نفع کیروش و به ضرر فدراسیون فوتبال باشد اما از یکسو کیروش را که در این 4 سال مستقل و خودمحور عمل میکند در یک چارچوب معین قرار میدهد تا برای آنکه بهانهای دست منتقدان تصمیمگیر خود در فدراسیون ندهد، به وظایف تعیین شده در متن قرارداد جامه عمل بپوشاند. شاید از این به بعد دیگر شاهد مصاحبههای گاه و بیگاه سرمربی با رسانهها نباشیم چرا که در قرارداد او قید شده که برای تمام مصاحبههایش باید با فدراسیون هماهنگ عمل کند؛ یا او موظف است که برنامههایش را به صورت مکتوب به فدراسیون ارائه و همواره گزارش کار خود را به فدراسیون فوتبال تحویل دهد.
مجموعه اتفاقاتی که پیرامون ماندن یا نماندن کیروش رخ داد، شاید یک ماه تیم ملی را بلاتکلیف و مستاصل نگه داشت و بابت زمان از دست رفته ما را عقب برد که جبرانناپذیر است اما لااقل به سرمربی تیم ملی این نکته را القا کرد که از این به بعد باید در شرایطی جدید و با فضایی متفاوت کار کند.