به موضوع هستهای و مذاکرات میان ایران و گروه 1+5 درباره مسائل هستهای ایران، باید به عنوان یک موضوع مهم ملی نگریست و از هر نوع نگرش و قضاوت و داوری در این خصوص با نگاه حزبی و جناحی پرهیز نمود. متأسفانه در پارهای موارد مشاهده میشود که برخی از افراد یا گروههای سیاسی، با نگاهی کاملاً جناحی و منفعتطلبانه به تجزیه و تحلیل مسائل هستهای و مذاکرات مرتبط با آن پرداخته و نهایت تلاش آنان، نه تامین منافع ملی بلکه تامین منافع باندی و گروهی است. ملت ایران بیش از یک دهه روی حقوق هستهای خود پافشاری کرده و تحت شدیدترین تحریمهای اقتصادی تاریخ به اعتراف خود غربیها قرار گرفته؛ لکن با عزت و افتخار به پیش رفته و تسلیم زورگوییها و باجخواهیهای زورگویان عالم نشده است.
بدیهی است که انتظار ملت از مسئولان و دولتمردان این است که پای میز مذاکره، تحت هیچ شرایطی حقوق، منافع، استقلال و عزتشان ضایع نشود. روشن است که در مذاکره، نوعی بده و بستان انجام میشود و بر اساس همین منطق توافق حاصل میشود. نکته مهم و اساسی این است که در این مسیر، اولاً باید میان دادهها و ستاندهها توازن وجود داشته باشد و ثانیاً هیچیک از امتیازات داده شده، نباید مغایر استقلال، عزت و امنیت ملی باشد. با چنین نگاهی، توافق خوب یا توافق بد معنا پیدا میکند. به عبارت دیگر شاخص اصلی برای تشخیص توافق خوب از توافق بد، همانا منافع ملی و امنیت ملی است و این شاخص اصلی را نباید با رویکردهای منفعتطلبانه حزبی و جناحی مخدوش ساخت.
اگر تمامی چهرههای شاخص سیاسی، احزاب و گروههای سیاسی با شاخص منافع ملی به موضوع هستهای و مذاکرات بنگرند و از همین زاویه نسبت به کلیات و جزئیات مذاکرات اتخاذ موضع نمایند، آنگاه خواهیم دید که تمامی ملت ایران با توافق هستهای موافق خواهند بود و آن توافقی است که «خوب» باشد، و بالعکس، تمامی ملت ایران با توافق هستهای مخالف خواهند بود و آن توافقی است که «بد» باشد. اما اگر خدایی ناکرده به جای شاخص منافع ملی، منافع حزبی و گروهی و جناحی شاخص ارزیابی مذاکرات و توافق احتمالی شد، آنگاه در صفوف منسجم ملت خلل وارد شده و بیگانگان امیدوار میشوند از همین مسیر به خواستههای خود دست یابند. شعار سال مبنی بر «دولت، ملت، همدلی و همزبانی» را همگان باید جدی بگیرند و باید در موضوعات مهم و سرنوشتسازی چون موضوع هستهای، این همدلی و همزبانی آشکار شود.
تمرکز بر منافع ملی و دوری جستن از منافع جناحی و گروهی در موضوع هستهای، آحاد مردم و ملت و دولت را همدل و همزبان میکند. در موضوع مذاکرات هستهای، شش موضوع کلیدی و اساسی وجود دارد که برای طرفین مذاکرات، چگونگی توافق بر سر هر یک، بسیار مهم است. این شش موضوع عبارت است از: 1- تحریمها و چگونگی برداشتن آنها؛ 2- بازرسیها و چگونگی راستیآزمایی فعالیتهای ایران؛ 3- تحقیق و توسعه؛ 4- غنیسازی به لحاظ حجم، دوره محدودیت و میزان ذخایر؛ 5- وضعیت آب سنگین اراک و 6- وضعیت فردو.
طرف مقابل و خصوصاً امریکاییها بارها و بارها تأکید کردهاند که پای توافق بد با ایران را هرگز امضا نخواهند کرد. مقاممعظم رهبری هم با اشاره به این نظر امریکاییها، میفرمایند: این حرف درستی است و ما هم عدم توافق را بر توافق بد ترجیح میدهیم.
سؤال این است که آیا یک توافق خوب برای طرف مقابل و خصوصاً امریکاییها، برای ما هم یک توافق خوب خواهد بود یا الزاماً یک توافق بد ارزیابی میشود.
به طور قطع امریکاییها با یکسری شاخصها و معیارهایی توافق خوب و توافق بد را برای خودشان تعریف کردهاند. برای تعریف یک توافق خوب که تأمینکننده منافع و امنیت ملت ایران باشد، باید اولاً برای هر یک از موارد ششگانه مذکور، شاخصها را مشخص کرد و ثانیاً به معیارها و شاخصهای طرف مقابل که تلاش میکند بر اساس آن توافق صورت پذیرد، دست یافت. یکی از موارد ششگانه، موضوع بازرسیها است.
دامنه و حدود این بازرسیها و چگونگی انجام آن نباید مغایرت با منافع ملی و امنیت ملی داشته باشد. شواهد و قرائن نشان میدهد که غربیها و خصوصاً امریکاییها، به دنبال آن هستند که به بهانه بازرسیها از مراکز هستهای ایران، به حریم دفاعی و امنیتی کشور راه یافته و به اسرار نظامی و هر آنچه میتواند عامل و تضمینکننده امنیت ایرانیان باشد، دست یابند. بدون تردید، هر نوع توافقی که چنین امکانی را برای بیگانگان و خصوصاً دشمنان ملت ایران، همانند امریکاییها، فراهم سازد، یک توافق کاملاً خوب برای آنها و یک توافق صددرصد بد برای ملت ایران خواهد بود.
اظهارنظرهای مقامات امریکایی پس از انتشار بیانیه لوزان، به گونهای بوده است که گویا تیم مذاکرهکننده هستهای ایران با چنین بازرسیهایی با ویژگی «هر مکان و هر زمان» موافقت کرده است. آقای اوباما، رئیسجمهور ایالات متحده پس از انتشار بیانیه لوزان در مصاحبه با روزنامه تایمز میگوید: «باید ساز و کاری ایجاد کنیم که بازرسان آژانس بتوانند هر جایی بروند.»
وی در بخشی از این مصاحبه تأکید میکند: «صورت مسئله تنها پروتکل الحاقی که آژانس بر کشورهایی که مظنون به اقدامات مشکوک در برنامه هستهای است، نیست، بلکه از آن هم فراتر رفتهایم و ایران، تحت نوعی ساز و کار بازرسی و راستیآزمایی خواهد بود که پیش از این هرگز اجرا نشده است.»
از اظهارات آقای اوباما و دیگر مقامات امریکایی، به خوبی دریافت میشود که «مراکز نظامی ایران»، از مصادیق «هر جایی» و «هر مکانی» است که مدام بر آن تأکید دارند. در فکتشیت انتشار یافته از سوی امریکاییها، از بازرسیهای مورد توافق قرار گرفته، با عنوان پیشرفتهترین، مدرنترین و بیسابقهترین نوع بازرسیها یاد میشود. آقای «جان هاتسون»، عبارت «تأسیسات نظامی ایران در کانون تمرکز توافق هستهای قرار دارند»، را به عنوان تیتر مقاله خود برای سیانان انتخاب کرده و آقای اشتین کارتر، وزیر دفاع امریکا طی مصاحبهای با سیانان، با صراحت اعلام میکند که امریکا خواستار دسترسی به مراکز نظامی ایران است. بسیار جالب است که رئیس کمیته روابط خارجی مجلس نمایندگان امریکا در یادداشت خود برای سیانان مینویسد: «آژانس باید بتواند در هر زمان و هر مکان از تأسیسات نظامی ایران بازدید کند.»
موضوع کاملاً روشن است و جای استدلال نیست، چرا که نیازی به استدلال ندارد و هر کسی که دارای عقل اندک باشد، به خوبی میفهمد که چنین توافقی برای ملت ایران، نه تنها یک توافق «بد» بلکه یک توافق خسارت بار است و میتواند چنین توافقی پایههای امنیت ملی و ارکان قدرت دفاعی کشور را متزلزل سازد.
بر همین اساس است که رهبر معظم انقلاب اسلامی، در اولین واکنش نسبت به اظهارات غربیها پس از بیانیه لوزان با اشاره به قصد دشمنان برای نفوذ به حریم دفاعی و امنیتی کشور به بهانه نظارت و بازرسی فرمودند: «به مسئولین محترم تذکر دادیم و به شما هم عرض میکنیم، به هیچ وجه اجازه داده نشود که به بهانه نظارت، اینها به حریم امنیتی و دفاعی کشور نفوذ کنند؛ مطلقاً مسئولین نظامی کشور به هیچ وجه مأذون نیستند که به بهانه نظارت و به بهانه بازرسی و مانند این حرفها، بیگانگان را به حریم و حصار امنیتی و دفاعی کشور راه بدهند، یا توسعه دفاعی کشور را متوقف کنند، توسعه دفاعی کشور، توانایی دفاعی کشور، مشت محکم ملت در عرصه نظامی، این بایستی همچنان محکم بماند و محکمتر بشود.»
البته آقای عباس عراقچی، عضو ارشد تیم مذاکرهکننده، ادعای طرف غربی مبنی بر موافقت ایران با بازرسیهای ویژه و فراپروتکلی و از جمله بازرسی از مراکز نظامی را رد کرده و میگوید: «هیچ نظارت و دسترسیای را به مراکز نظامی نخواهیم پذیرفت. تأسیسات نظامی ما تحت نظر و نظارت طرفهایمان نخواهد رفت.»
آنچه مسلم و قطعی است و در این نوشتار میتوان بر آن تأکید داشت، آن است که بازرسیهای ابدی از هر مکان و هر زمان در ایران از آرزوهای رؤیاگونه امریکاییهاست و هرگز چنین رؤیاهایی تعبیر نخواهد شد. امریکاییها حسرت نفوذ در حریم دفاعی و امنیتی جمهوری اسلامی ایران را به گور خواهند برد. همگان باید بدانند که ملت ایران، به صورت یکپارچه حفظ اسرار نظامی کشور را واجب دانسته و همه گروهها و جریانهای سیاسی، بر ضرورت حفظ این اسرار اتفاق نظر دارند.