حضرت ابا عبد الله حسين بن علي بن ابي طالب (عليهم السلام)، در سوم ماه شعبان سال چهارم هجري، در شهر مدينه و در خانه وحي و ولايت، چشم به جهان گشود.
چون خبر ولادتش به پيامبر گرامي اسلام (صلي الله عليه و آله) رسيد، به خانه علي و فاطمه (عليهما السلام) آمد و اسماء (1) را فرمود تا کودکش را بياورد. اسماء او را در پارچه اي سپيد پيچيد و خدمت رسول اکرم (صلي الله عليه و آله) برد، آن گرامي به گوش راست او اذان و به گوش چپ او اقامه گفت.(2)
او کیست جز ابوالائمه که محفل آلکسا را با قدمهای سرخش رونق میدهد؟ کیست جز خامس آل عبا، که فوجی از ملایک را به شوق سیاحتش از عرش به فرش میکشاند؟
سرور جوانان بهشت آمده است. زمین حق دارد برای در آغوش گرفتن رکنی از بهشت، دستانش بلرزد و پاهایش سُست شود. چه کسی در بزرگی نسب به قدر و پایه حسین(علیه السلام) خواهد رسید.
نسبش را باید در عطر جانفزای رسول الله بجویى! نسبش را باید در جنس لطیف یاس جستوجو کنى.
نسب حسین به پایههای کعبه میرسد؛ به على!
رواست که تنپوشش، پرنیان پر جبرئیل باشد و کامش را از شیره جان رسول برگیرند. رواست که شفاعت قدومش، فرشته مطرود عرش (یعنی فطرس) را مقرب درگاه سازد تا از شوق این شرافت، بر جماعت فرشتگان فخر فروشد..
به روزهاي اول يا هفتمين روز ولادت با سعادتش، امين وحي الهي، جبرئيل، فرود آمد و گفت: سلام خداوند بر تو باد اي رسول خدا، اين نوزاد را به نام پسر کوچک هارون «شبير» (3) که به عربي«حسين» خوانده مي شود، نام بگذار. (4) چون علي (ع) براي تو بسان هارون براي موسي بن عمران است جز آنکه تو خاتم پيغمبران هستي.
و به اين ترتيب نام پر عظمت «حسين» از جانب پروردگار، براي دومين فرزند علي و فاطمه (عليهما السلام) انتخاب شد.
به روز هفتم ولادتش، حضرت فاطمه زهراء که سلام خداوند بر او باد، گوسفندي را براي فرزندش به عنوان عقيقه (5) کشت و سر آن حضرت را تراشيد و هم وزن موي سر او نقره صدقه داد.(6)
سلام ای فرزند مهربانی بتول و حیدر! ای میوه عشق تنها زوج معصوم آفرینش! ای حاصل پیوند دو دریای بیکران! ای اقیانوس تا ابد! بگذار رسول خدا(ص)، تو را در آغوش بگیرد و اشک هایش را پنهان از همه، با گوشه قنداقه تو بزداید و در دل خویش، از مصیبتهای آینده تو اندوهناک شود. بگذار امیر مؤمنان، لبخندِ شُکر بر لبانش بنشیند از اینکه آینده امامت از نسل سبر تو تداوم خواهد داشت.
لبخند بزن تا مادر به یاد نیاورد که قرار است شاهد چه ستمها در زندگانی ات باشى. آنگونه بخند که تمام هستی به روی زهرا بخندد و نداند که پیامبر، روزهای سختِ نیامده را برای تو،در دل میگرید.
چشم امید تمام رسولانِ پیش از این، چشم امید علی و فاطمه به توست. به دستهای منبری که اینک در گاهواره آرام گرفتهاند فردا زمین و زمان را به لرزه درمیآورند. به چشمهای کودکی که امروز بیدغدغه مادر و پدر را مینگرد و فردایی نه چندان دور بر زمین و آسمان ولایت مییابد.
اینک آسوده بخواب. امروز بیاضطراب باش، ای مرد فردای خون و شمشیر! که آینده، توفان ِمصایبش را چنان به سوی تو روانه خواهد کرد که یک عمر، فرصتِ آسوده را کم میآورى. آغوش مهر زهرا غنیمت است اینک. در آغوش عصمت او تا میتوانى، قد بکش. تا میتوانى، صبر و عظمت و استواری بیندوز. از این آغوش بیهمتا تا میشود حقیقت را بیاموز که او آینده اسلام و راه سرخ شهادت خونینش را به تو میسپارد.
حسین! تمام تاریخ به تو تکیه دارد و به خون تو؛ خونی که قطرهقطرهاش سرنوشت انسانها را تا ابد رقم خواهد زد و پیامی سرخ را به گوش تمام زمین و زمان خواهد رساند. چشم ِ تمام گذشتگان و آیندگان به توست؛ به مرد قهرمانی که با شمشیر خویش، با خون عزیزان و خون خویش، پرده از حقایق برمیافکند و هر چه باطل را محو میکند. به آنانکه انتظار تو را کشیدهاند، آنانکه آرزوی اقتدا به قیام تو را دارند، بگو شمشیرهایشان را مهیا کنند. تو اینک متولد شدهای و قیام بیبدیل خون علیه شمشیر اینک تولد یافته است. از امروز کربلا چشم به راه میماند برای روز موعود تو ای حسین! روزی که شبیه هیچ روزی نیست.
1- احتمال دارد منظور از اسماء، دختر يزيد بن سکن انصاري باشد.ر.به.ک.اعيان الشيعه جزء 11 ص 167. «به نقل از: کتاب " پيشواي سوم "»
2- امالي شيخ طوسي ج 1 ص 377. «به نقل از:همان»
3- شبر بر وزن حسن و شبير بر وزن حسين و مشبر بر وزن محسن نام پسران هارون بوده است و پيغمبر اسلام (ص) فرزندان خود حسن و حسين و محسن را به اين سه نام ناميده است- تاج العروس ج 3 ص 389،اين سه کلمه در زبان عبري همان معني را دارد که حسن و حسين و محسن در زبان عربي دارد- لسان العرب ج 6 ص 60. «به نقل از:همان»
4- معاني الاخبار ص 57 «به نقل از:همان»
5- در منابع اسلامي در بارهي عقيقه سفارش فراوان شده و براي سلامتي فرزند بسيار مؤثر دانسته شده است، وسائل الشيعه ج 15 ص 143 به بعد. «به نقل از:همان»
6- کافي ج 6 ص 33. «به نقل از:همان»
7- مریم، آیه 15
چون خبر ولادتش به پيامبر گرامي اسلام (صلي الله عليه و آله) رسيد، به خانه علي و فاطمه (عليهما السلام) آمد و اسماء (1) را فرمود تا کودکش را بياورد. اسماء او را در پارچه اي سپيد پيچيد و خدمت رسول اکرم (صلي الله عليه و آله) برد، آن گرامي به گوش راست او اذان و به گوش چپ او اقامه گفت.(2)
او کیست جز ابوالائمه که محفل آلکسا را با قدمهای سرخش رونق میدهد؟ کیست جز خامس آل عبا، که فوجی از ملایک را به شوق سیاحتش از عرش به فرش میکشاند؟
سرور جوانان بهشت آمده است. زمین حق دارد برای در آغوش گرفتن رکنی از بهشت، دستانش بلرزد و پاهایش سُست شود. چه کسی در بزرگی نسب به قدر و پایه حسین(علیه السلام) خواهد رسید.
نسبش را باید در عطر جانفزای رسول الله بجویى! نسبش را باید در جنس لطیف یاس جستوجو کنى.
نسب حسین به پایههای کعبه میرسد؛ به على!
رواست که تنپوشش، پرنیان پر جبرئیل باشد و کامش را از شیره جان رسول برگیرند. رواست که شفاعت قدومش، فرشته مطرود عرش (یعنی فطرس) را مقرب درگاه سازد تا از شوق این شرافت، بر جماعت فرشتگان فخر فروشد..
به روزهاي اول يا هفتمين روز ولادت با سعادتش، امين وحي الهي، جبرئيل، فرود آمد و گفت: سلام خداوند بر تو باد اي رسول خدا، اين نوزاد را به نام پسر کوچک هارون «شبير» (3) که به عربي«حسين» خوانده مي شود، نام بگذار. (4) چون علي (ع) براي تو بسان هارون براي موسي بن عمران است جز آنکه تو خاتم پيغمبران هستي.
و به اين ترتيب نام پر عظمت «حسين» از جانب پروردگار، براي دومين فرزند علي و فاطمه (عليهما السلام) انتخاب شد.
به روز هفتم ولادتش، حضرت فاطمه زهراء که سلام خداوند بر او باد، گوسفندي را براي فرزندش به عنوان عقيقه (5) کشت و سر آن حضرت را تراشيد و هم وزن موي سر او نقره صدقه داد.(6)
سلام ای فرزند مهربانی بتول و حیدر! ای میوه عشق تنها زوج معصوم آفرینش! ای حاصل پیوند دو دریای بیکران! ای اقیانوس تا ابد! بگذار رسول خدا(ص)، تو را در آغوش بگیرد و اشک هایش را پنهان از همه، با گوشه قنداقه تو بزداید و در دل خویش، از مصیبتهای آینده تو اندوهناک شود. بگذار امیر مؤمنان، لبخندِ شُکر بر لبانش بنشیند از اینکه آینده امامت از نسل سبر تو تداوم خواهد داشت.
لبخند بزن تا مادر به یاد نیاورد که قرار است شاهد چه ستمها در زندگانی ات باشى. آنگونه بخند که تمام هستی به روی زهرا بخندد و نداند که پیامبر، روزهای سختِ نیامده را برای تو،در دل میگرید.
چشم امید تمام رسولانِ پیش از این، چشم امید علی و فاطمه به توست. به دستهای منبری که اینک در گاهواره آرام گرفتهاند فردا زمین و زمان را به لرزه درمیآورند. به چشمهای کودکی که امروز بیدغدغه مادر و پدر را مینگرد و فردایی نه چندان دور بر زمین و آسمان ولایت مییابد.
اینک آسوده بخواب. امروز بیاضطراب باش، ای مرد فردای خون و شمشیر! که آینده، توفان ِمصایبش را چنان به سوی تو روانه خواهد کرد که یک عمر، فرصتِ آسوده را کم میآورى. آغوش مهر زهرا غنیمت است اینک. در آغوش عصمت او تا میتوانى، قد بکش. تا میتوانى، صبر و عظمت و استواری بیندوز. از این آغوش بیهمتا تا میشود حقیقت را بیاموز که او آینده اسلام و راه سرخ شهادت خونینش را به تو میسپارد.
حسین! تمام تاریخ به تو تکیه دارد و به خون تو؛ خونی که قطرهقطرهاش سرنوشت انسانها را تا ابد رقم خواهد زد و پیامی سرخ را به گوش تمام زمین و زمان خواهد رساند. چشم ِ تمام گذشتگان و آیندگان به توست؛ به مرد قهرمانی که با شمشیر خویش، با خون عزیزان و خون خویش، پرده از حقایق برمیافکند و هر چه باطل را محو میکند. به آنانکه انتظار تو را کشیدهاند، آنانکه آرزوی اقتدا به قیام تو را دارند، بگو شمشیرهایشان را مهیا کنند. تو اینک متولد شدهای و قیام بیبدیل خون علیه شمشیر اینک تولد یافته است. از امروز کربلا چشم به راه میماند برای روز موعود تو ای حسین! روزی که شبیه هیچ روزی نیست.
«وَ سَلَامٌ عَلَیْهِ یَوْمَ وُلِدَ وَ یَوْمَ یَمُوتُ وَ یَوْمَ یُبْعَثُ حَیًّا»؛ (7)
«سلام بر او، آن روز که تولّد یافت، و آن روز که میمیرد، و آن روز که زنده (قیامت) برانگیخته میشود.»
پی نوشت ها:1- احتمال دارد منظور از اسماء، دختر يزيد بن سکن انصاري باشد.ر.به.ک.اعيان الشيعه جزء 11 ص 167. «به نقل از: کتاب " پيشواي سوم "»
2- امالي شيخ طوسي ج 1 ص 377. «به نقل از:همان»
3- شبر بر وزن حسن و شبير بر وزن حسين و مشبر بر وزن محسن نام پسران هارون بوده است و پيغمبر اسلام (ص) فرزندان خود حسن و حسين و محسن را به اين سه نام ناميده است- تاج العروس ج 3 ص 389،اين سه کلمه در زبان عبري همان معني را دارد که حسن و حسين و محسن در زبان عربي دارد- لسان العرب ج 6 ص 60. «به نقل از:همان»
4- معاني الاخبار ص 57 «به نقل از:همان»
5- در منابع اسلامي در بارهي عقيقه سفارش فراوان شده و براي سلامتي فرزند بسيار مؤثر دانسته شده است، وسائل الشيعه ج 15 ص 143 به بعد. «به نقل از:همان»
6- کافي ج 6 ص 33. «به نقل از:همان»
7- مریم، آیه 15