کد خبر 421593
تاریخ انتشار: ۶ خرداد ۱۳۹۴ - ۰۴:۱۲

پس از آن که دانشمندان اتمی ما به طرز فجیعی ترور شدند، و آژانس نیز مسئولیت درز اطلاعات را نپذیرفت، هم‌اکنون، دولت‌های خودبزرگ‌بین دنیا فهرست جدیدی از دانشمندان اتمی ما تحویل داده‌اند و خواهان بازجویی از آن‌ها شده‌اند.

 به گزارش مشرق، روزنامه «رسالت» در سرمقاله شماره امروز خود نوشت:

قضیه جناب دکتر سید عباس عراقچی (که خداوند ایشان را در خدمت به ملت خود مدد رساند)، نه فقط در جلسه غیر علنی اخیر مجلس شورای اسلامی، بلکه پس از دیدار با یوکیو آمانو (پنج شنبه 24 اردیبهشت ، خبر آنلاین ، خبر شماره 21622712) در ژنو نیز تصریح فرمودند که بازرسی از مراکز نظامی پذیرفته شده است. از این گذشته، پس از آن که دانشمندان اتمی ما به طرز فجیعی ترور شدند، و آژانس نیز مسئولیت درز اطلاعات را نپذیرفت، هم‌اکنون، دولت‌های خودبزرگ‌بین دنیا فهرست جدیدی از دانشمندان اتمی ما تحویل داده‌اند و خواهان بازجویی از آن‌ها شده‌اند. خب؛ این‌ها در کنار انبوهی از رویدادهایی که طی دو سال دیپلماسی اخیر روی داده است، وجه نیرومندی از تحمیل حقارت بر یک ملت را به دنبال دارد. ملتی که یک جنگ جهانی هشت ساله را پر عزت سپری کرد، امروز، در مقابل کسانی که سابقه‌شان نشان می‌دهد که قطعاً هیچ گاه وارد جنگ با یک ملت مسلح نشده‌اند، کوتاه می‌آیند؛ خیلی کوتاه می‌آیند.

دولتمردان آمریکایی و انگلیسی، در کنار آن سیاستمدار خام فرانسوی، تمایل خود را برای تحقیر ملتی که دشوار بتوان آن را تحقیر کرد، پنهان نمی‌دارند. مذاکرات ما با پنج به علاوه یک، در دوران دولت فعلی، همگی در خانه حریف برگزار شده است، و آلماتی و استانبول و حتی مسقط، دیگر میزبان مذاکرات ایران و پنج به علاوه یک نبوده‌اند. لحن حریف نیز تند و تندتر شده است؛ حریفی که خود مجهز به سلاح اتمی است و تنها استعمال کننده سلاح اتمی هم بوده است، و مع‌الوصف، با وقاحت، از «مهار اتمی ایران» سخن می‌گوید. آن‌ها ایران را دروغ‌گو و حیله‌گر خطاب می‌کنند! آن‌ها!خب؛ در یک افق وسیع‌تر و در یک تحلیل تاریخی، استمرار این لحن و رفتار و تحمل آن از سوی سربازان عزیز و موثق دیپلماسی ایران، ممکن است فعلا نزد ایرانیان، تحمل شود، ولی در یک استمرار تاریخی، مورد تفسیر مجدد قرار خواهد گرفت، و می‌تواند واکنش‌هایی به بار آورد، و نباید در مورد برخی واکنش‌های طبیعی ملت در مقابل تحقیر شدن، بی‌تفاوت بود. به هر تقدیر، آشکار است که فی‌الحال، در پشت خط بردباری که رهبر جمهوری اسلامی ایران ترسیم فرموده‌اند، مردمی ایستاده‌اند که در سر سئوالاتی بسیار دارند، ولی بردبار هستند. اما، در یک افق تاریخی، معین نیست که این سئوالات چگونه از تاریخ تغذیه خواهند کرد و رشد خواهند نمود.

تز اصلی که در این گفتار کاوش خواهد شد، این است که برنامه‌ریزان سیاست «نرمش قهرمانانه»، لاجرم باید متوجه مفهوم تاریخی این حقارت‌هایی که به ملت تحمیل می‌شود، باشند. در درجه اول، اطمینان داشته باشند که هر قدر هم جلسات خود را غیر علنی برگزار کنند، این مردم هوشمند متوجه انبوه تحقیرها که همین غیرعلنی برگزار شدن جلسات، یکی از آن‌هاست، می‌شوند. سپس، باید آگاه باشند که شاید این مردم هوشمند فعلاً این تحقیرها را تحمل کنند، ولی، این را از این قلم جامعه‌شناس‌مآب بپذیرند که رویدادها از تاریخ تغذیه می‌کنند و بزرگ می‌شوند، و از قضا، چیزهایی که امروز پنهان یا اجباراً پنهان می‌شوند، در ارتزاق از تاریخ مستعدترند، و در آتیه بزرگ‌تر خواهند شد.

کاوش در قضیه

تز 1. فرم کلی سیاست «نرمش قهرمانانه»

فرم کلی سیاست «نرمش قهرمانانه» این چنین به نظر می‌رسد که «ما» به عنوان نسل اول انقلاب، با اطمینان از این که قدرت‌های خودبزرگ‌بین و «مستکبر»، نهایتاً به یک بازی برد-برد با یک ملت «دیگر» تن نمی‌دهند، ولی برخی از جوانان نسل نوین که کم‌تر تاریخ خوانده‌اند و بیش‌تر فیزیک و ریاضی آموخته‌اند و با رایانه و نرم‌افزارهای شکیل امریکایی کار کرده‌اند، کمتر خلقیات آن قوم «مستکبر» را فارغ از بزک‌های رایانه‌ای لمس کرده‌اند، طوری که در گفتار خود، کمتر از الفاظی مانند «استکبار» استفاده می‌کنند. آنان حتی وانمود می‌نمایند که در قضاوت راجع به آمریکا جانب انصاف را رعایت می‌کنند و می‌توانند گاهی به آن‌ها که تنها چند سال پیش، قاتلان مسافران هواپیمای مسافربری بودند، نیز حق بدهد. خب؛ این معجزه امپریالیسم فرهنگی و صنعت هالیوود است.

اما، سیاست «نرمش قهرمانانه» برای این معجزه، فن بدلی ترسیم می‌کند. به جوانان وطن نشان می‌دهد که ما تمام راه‌های معقول حتی تحقیرآمیز در مقابل این خود بزرگ‌بین‌ها را می‌رویم، تا شما هم طی پانزده سال، مانند ما ببینید که آن‌ها تا ملتی را تحقیر نکنند، خوی زشت خود را تشفی‌یافته نمی‌یابند. خب؛ پس، به نظر می‌رسد که در ماجرای مذاکرات اتمی، این کشور مشغول یک آموزش با حوصله و طولانی سیاسی است. البته، فایده دیگر سیاست پر حوصله «نرمش قهرمانانه»، تحکیم مقبولیت جهانی سبک خاص و پخته مقاومت ایرانی در مقابل خودبزرگ‌بینان است.

تز 2. دامنه افراط و تفریط در سیاست «نرمش قهرمانانه»

برای آنان که شدیداً مایل‌اند که آتیه این مذاکرات را برآورد کنند، یا برای ما که در این گفتار در صدد تعیین دامنه افراط و و تفریط در سیاست «نرمش قهرمانانه» هستیم تا به ملت خود حقارتی تحمیل نکنیم، بیانات آیت الله سید علی حسینی خامنه‌ای، در بیست و شش شهریور ماه نود و دو، معلوم کننده است: «... البتّه عالَم دیپلماسی، عالَم لبخند زدن است؛ لبخند هم می‌زنند، مذاکره هم می‌کنند، درخواست مذاکره هم می‌کنند، خودشان هم می‌گویند. به یکی از این سیاستمداران غربی چند روز پیش از این گفته بودند شما که می‌خواهید مذاکره بکنید با ایران، خب دشمن است ایران؛ گفته بود خب، آدم با دشمن مذاکره می‌کند دیگر! یعنی اقرار به دشمنی با ایران؛ صریح می‌گویند. علت دشمنی اشخاص نیستند، علت دشمنی این حقیقت و این هویت است.
همه‌ آنچه که می‌گویند در این چارچوب باید تفسیر و تحلیل بشود، در این چارچوب باید فهمیده بشود. «ما مخالف با حرکت‌های صحیح و منطقی دیپلماسی هم نیستیم؛ چه در عالم دیپلماسی، چه در عالم سیاست‌های داخلی. بنده معتقد به همان چیزی هستم که سال‌ها پیش [17 مرداد 1375؛ فارس، خبر شماره 13920627001015] اسم‌گذاری شد «نرمش قهرمانانه»؛ نرمش در یک جاهایی بسیار لازم است، بسیار خوب است؛ عیبی ندارد، اما این کشتی‌گیری که دارد با حریف خودش کشتی می‌گیرد و یک جاهایی به دلیل فنّی نرمشی نشان می‌دهد، فراموش نکند که طرفش کیست؛ فراموش نکند که مشغول چه کاری است؛ این شرط اصلی است؛ بفهمند که دارند چه‌کار می‌کنند، بدانند که با چه کسی مواجه‌اند، با چه کسی طرف‌اند، آماج حمله‌ی طرف آن‌ها کجای مسئله است؛ این را توجّه داشته باشند» (وب‌گاه leader.ir، بیانات شماره 11104).

تز اصلی

دغدغه ما در اینجا، داوری در مورد رفتار دیپلمات‌ها نیست، بلکه در پی آنیم تا برآورد کنیم که با توجه به این رویدادها، در یک افق تاریخی، چه نیروهایی در پی این تحقیر در مقیاس ملی شکل خواهند گرفت. برای ما و هم‌وطنانمان، بعید است که واکنش ایرانی‌ها به یک تحقیر ملی مانند واکنش آلمان‌ها یا اسپانیایی‌ها یا روس‌ها، یک واکنش فاشیستی و فاجعه‌بار باشد، ولی چطور آمریکایی‌ها، انگلیسی‌ها و فرانسوی‌ها، بدون در نظر داشتن خاطره‌های بدی که جهان از تحقیرهای ملی دارند، به این تحقیر گسترده تن می‌دهند؟ هیچ ملتی را نباید تحقیر کرد.

صرف نظر از این که این مذاکرات، پس از این تحقیرهای ملی به نتیجه برسد یا خیر، بی‌گمان، پس از آن که زمانی بگذرد و واقعیات از تاریخ تغذیه کنند و بزرگ شوند، بی‌اعتمادی به نخبگان غرب‌گرا یکی از نتایج محتوم آن خواهد بود. عقل ساده و در عین حال پخته مندرج در فرهنگ عامه، در برابر مهملات روشنفکر غرب‌زده موضع خواهد گرفت و از آن‌ها در مورد نقش ایشان در شکل‌گیری این حقارت ملی خواهد پرسید. این انتقادات، شاید متوجه دیپلمات‌ها نباشد، ولی بی‌گمان متوجه روشنفکران و سیاستمداران مدافع «توافق به هر قیمت» خواهد بود.

ویژگی‌های تاریخی و فرهنگی این سرزمین پهناور بر روحیات و خلقیات امروز و آتی آنان، آثار عمیقی بر جای نهاده و این آثار، محرک «روحیه» مردم خواهد بود. دیر یا زود، همان طور که به دفعات، طی سالیان پس از مشروطه سابقه داشته است، مردم، اصلاحات سیاسی و روشنفکری به هدف «غربی‌ کردن‌» ایران را خیانت به «مبانی ملی» تلقی‌ خواهند کرد. بویژه که منش و رفتار روشنفکران غرب‌گرا، با اعمال خشونت‌های لفظی متعدد، می‌کوشند تا معترضان به این روند تحقیر را به سکوت وادارند.

اصلاح‌طلبان و سایر هواداران دولت، در شرایط فعلی اصرار دارند که با پذیرش اصل «حقیقت»، واقعیت تحقیر ایران در مناسبات جهانی پذیرفته شود، ولی دفن آرمان‌گرایی برای همیشه میسر نیست. حتی اگر جوانان امروز، تا پیری، در پشت خط دفاع از مذاکرات بمانند، جوانان آینده چنین نخواهند کرد. آن‌ها به دنبال معنایی برای زندگی خویش خواهند بود، و در این معناجویی، پرسش‌هایی از تاریخ خود خواهند پرسید که شنیدن پاسخ‌های زیادی واقع‌نگر و بیش از حد آرمان‌گریز تنها آنان را عصبانی خواهد کرد. این جوانان، ایران درگیر مذاکرات اتمی را با واقعیت‌ تاریخی‌ آن قابل‌ مقایسه نخواهند دانست. بی‌تردید، تعریف جایگاه و موقعیت جدید ایران در سایه تحمیل این حقارت‌های متوالی، یکی‌ از‌ وظایف دشوار دولت ایران خواهد بود.

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha

این مطالب را از دست ندهید....

فیلم برگزیده

برگزیده ورزشی

برگزیده عکس