سحر صمدیان - نویسنده و منتقد هنرهای تجسمی - در یادداشت خود آورده است: زندگی در کلانشهرها، با پیامدهای ناخوشایند بسیاری همراه است: آلودگی، ترافیک، گرانی، انواع بیماری و استرس و همچنین بمبارانهای تبلیغاتیای که آرامش را از ساکنانش سلب میکند. در راستای تحقق بخشیدن به رویای یک آرمانشهر* «اتین لاوی»* فرانسوی تا کنون دو مجموعه عکس از پاریس و میلان روی سایت شخصیاش منتشر کرده که در آنها تبلیغات خفقانآور و فشرده شهری، جای خود را به شاهکارهای کلاسیک نقاشی دادهاند. در این پروژه که «اوه خدای من! چه کسی تبلیغات را دزدیده است؟»* نام دارد، نقاشیها در فرآیندی دیجیتالی روی بیلبوردها قرار گرفتهاند و قرار است در آینده نزدیک، شهرهای بزرگ دیگری را هم شامل شوند. «لاوی» میخواهد به این طریق هشداری به ساکنان جامعه مصرفی دهد که چطور صاحبان سرمایه از هیچ فضای خالی آرامش و تنفسی برای مخاطب نمیگذرند تا بتوانند با ایجاد نیازهای کاذب، پایههای سرمایهداریشان را مستحکمتر کنند.
حضور یک تابلوی نقاشی اما در میان فضای متشنج شهری، مجالی است برای تأمل و تنفس در هوایی دیگر. او با انتخاب این دو شهر با پیشینه تاریخی و معماری کلاسیکشان و آوردن نقاشیهایی که به درستی برای هر فضا انتخاب شدهاند، بدترکیبی و ناهماهنگی حضور تبلیغات مدرن و بروز را با زمینه نمایششان به نقد میکشد و با این جایگزینی نمونههای ایدهآلی از این شهرها را در شرایطی که اگر تحت سیطره مصرف قرار نمیگرفتند، به ما نمایش میدهد. متأسفانه این عکسها دستکاری شدهاند و در واقعیت چنین چیزی رخ نداده است؛ ولی خیالپردازی مرزی ندارد …
اما در انگلیس، همسایه فرانسه، شورشهای تصویری سابقهی طولانی دارد. مثلا «براندالیسم»* که بزرگترین شورش بصری تاریخ علیه تصاویر تبلیغات است و در آن، طی دو روز تعطیلات آخر هفته گروههای متعدد هنرمندان در اقدامی پارتیزانی به تصرف فضاهای اشغالشده توسط تبلیغات در ۱۰ شهر انگلیس از گلاسکو تا برایتون پرداختند و نتیجه آن آثار بسیار بجامانده در فضاهای عمومی و شهری از ۴۰ هنرمند است که جایگزین حداقل ۳۶۰ تصاویر تبلیغاتی شدند. هر یک از آثار نمایشگر معضلات و دغدغههای بروز اعم از تأثیرات منفی مصرفگرایی، نادیده گرفتن حقوق بشر، گرم شدن زمین، کلیشههای رایج جنسیتی و … است. آنها با ذکر این تفاوت که هنر، بخشنده و در عوض تبلیغات، مطالبهگر هستند، اقدام خود را طغیانی علیه آلودگی بصری تصاویر تبلیغاتی معرفی کردند و از مردم نیز دعوت بهعمل آوردند تا چنانچه از هریک از آنها خوششان نیامد، آن را آزادانه با تصویری دیگر جایگزین کنند!
شاید تعدد اقدامات خودسرانه و یاغیگرانهای از این دست بود که نهایتا باعث شد در آگوست ۲۰۱۳، ۵۷ اثر هنری محبوب مردم برای دوهفته بهصورت رسمی جایگزین تابلوهای تبلیغات در سرتاسر لندن شوند. آثاری از تمام ژانرهای شش قرن اخیر هنر بریتانیا. ریچارد رید* بنیانگذار این پروژه آن را در ادامه هنر خیابانی اما نه الزاما بهشکل هنر اعتراضی یا گرافیتی دانست، بهانهای برای آشتی دادن مردم با هنر و هنرمندان و نه ایجاد فاصله و کینه از برخی نحلهها و رویکردهای آن. در آخر هم جوایزی به بهترین عکسهایی که شهروندان از این رویداد شهری بگیرند، تعلق میگیرد تا سهم تهییج و مشارکت مردم در آن افزایش یابد.
یک سال بعد یعنی در سال ۲۰۱۴، کمپین هنر در همه جای آمریکا* در ادای دینی به هنر آمریکا، آثاری را در تمام ۵۰ ایالت کشور و روی فضاهای نمایش تبلیغات (بیلبورد، مبلمان شهری، ایستگاههای اتوبوس، پوسترهای مترو و …) به نمایش گذاشت و از آن پس هر سال در طول ماه آگوست، مردم در سرتاسر آمریکا حین انجام امور روزمره شهری اعم از رفتن به سر کار، به مدرسه بردن بچهها، خرید، انتظار برای تاکسی و اتوبوس و مترو و … با شاهکارهای هنری محبوب و برگزیدهای مواجهاند که با انتخاب متخصصان یک هیئت ژوری خبره و سلیقه و رأی اکثریت خودشان دراین فضاها قرار گرفتهاند. این اقدام ملهم از همان نسخه مشابه مذکور و با همین عنوان در انگلستان* است که توسط ریچارد رید بدعتگذاری و هر ساله از تابستان ۲۰۱۳ تابهحال اجرا شده است.
اما انتخاب این آثار به چه صورت است؟ پنج موزه* مطرح از سرتاسر کشور حدود ۱۰۰ اثر شاخص بازتابدهنده تاریخ و فرهنگ آمریکا (۲۰ اثر از کلکسیون هر موزه) را انتخاب میکنند و آنها را به رأیگیری بین مردم میگذارند. به منظور اطلاعرسانی و پخش این صد تصویر اولیه بین شهروندان، این پنج موزه با انجمنهای تبلیغات فضاهای بیرونی*، هنرمندان، ایالتها، موسسات و انجمنهای متعددی همکاری میکنند تا نهایتا به مجموعه خلاصهتری از آثار برگزیده توسط مردم دست یابند. هدف، شوکه کردن و تحقیر جهل بصری مخاطب نیست، بلکه آموزش همراه با دموکراسی مدنظر است. چنانکه مشارکت شهروندان از همان مراحل ابتدایی به چشم میآید.
برای تکمیل آرشیو و نیز بهمنظور تسهیل دستیابی به اطلاعات، جزییات کامل و نقشه محل قرارگیری آثار برگزیده و نصبشده در سطح کشور روی سایتی که نام همین پروژه را دارد، موجود است. این انتخابها گستره وسیعی از تاریخ شکلگیری آمریکا تا انقلاب ۱۷۷۶ و سایر وقایع مهم این کشور را بهصورت تصویری روایتگرند؛ اما تصاویر منتخب، همه الزاما فقط وجهه شعاری و میهنپرستانه ندارند، چنانکه از طبیعت بیجان و صحنههای زندگی روزمره اواخر قرن هجدهم، نقاشی مناظر قرن نوزدهم و نمایش طبیعتهای متفاوت این سرزمین و کار و تلاش سرخپوستان و سیاهپوستان در آن، تا مجموعه متنوعی از عکاسی، نقاشیهای آبستره اکسپرسیونیستی، پاپآرت و دغدغههای پرداختن به هویت، جنسیت و محیط زیست در دهههای اخیر را هم دربر میگیرند. در چنین مجموعهای از برهههای تاریخی و تنوع شیوههای بیان است که داستان یک ملت روایت میشود. روایتی که هر بخش آن از دل همان دوران خود برخاسته و به نسل امروز رسیده است و با برپا نگهداشتن این میراث، به نسلهای بعدی هم خواهد رسید.