این گروه در پیامی در توئیتر نوشت: «عناصر داعش در قاهره یک خودروی بمبگذاریشده حامل 450 کیلوگرم مواد منفجره را در مقر کنسولگری ایتالیا منفجر کردند.» این بیانیه افزود: «به مسلمانان توصیه میکنیم از این لانههای امنیتی دور بمانند».
نکته قابل تأمل در این میان این است که پیش از این عمده حملات داعش در مصر به صحرای سینا محدود میشد و عمدتاً بهشکل حملات مسلحانه بود که علیه نیروهای ارتش و پلیس مصر صورت میگرفت. ازاینرو گسترش دامنه حملات از سینا به قاهره و تغییر اهداف آن از نظامیان و نیروهای پلیس مصر به مراکزی دیپلماتیک چون ایتالیا بسیار سؤال برانگیز است.
نکته قابل تأمل دیگر در این زمینه این است که چرا داعش کنسولگری ایتالیا را مورد هدف قرار داده و برای هشدار انتخاب کرده است آن هم در شرایطی که ایتالیا در مقایسه با سایر کشورهای غربی در تحولات خاورمیانه کمترین دخالت و تأثیر گذاری را دارد، البته ایتالیا از این جهت با دیگر کشورهای غربی متفاوت است و آن اینکه رم پایتخت این کشور مقر استقرار دولت واتیکان است که رهبری جامعه مسیحیان جهان بهخصوص کاتولیکها را بهعهده دارد.
بنابراین سؤال دیگری که مطرح میشود این است که آیا علت حمله هشدار آمیز به کنسولگری ایتالیا در قاهره همین مسئله بوده است و یا اینکه امکان دارد دلایل دیگری در این زمینه تأثیر گذار باشد؟ در بین این دلایل احتمالی تنها چیزی که جلب توجه میکند این است که دولت واتیکان نیز بهتازگی به جمع حامیان دولت فلسطینی پیوست و آن هم در حالی که رژیم صهیونیستی نهایت تلاش خود را به کار گرفته بود تا از اتخاذ چنین مواضعی از سوی واتیکان بهعنوان نماینده جامعه مسیحیان جهان جلوگیری کند. بر این اساس مشخص میشود که تنها طرفی که میتواند از حمله هشدار آمیز به کنسولگری ایتالیا نفع داشته باشد رژیم صهیونیستی است و در چنین وضعیتی پذیرش مسئولیت این حمله از سوی داعش شاخص دیگری است که از ارتباط میان داعش و این رژیم پرده برمیدارد و یا اینکه عوامل نفوذی این رژیم در پوشش داعش به یک چنین حملهای دست زدهاند که در هر دو صورت این سؤال مطرح میشود که چرا سرویسهای اطلاعاتی و امنیتی مصر نتوانستهاند و یا نخواستهاند جلوی این حمله را بگیرند؟ اگر نتوانسته باشند این بهمنزله ضعف این سرویسها و افول اقتدار آنهاست و اگر نخواسته باشند بهمنزله عملکرد مدیریتی این سرویسها خواهد بود.
به هر حال آنچه از قرائن و شواهد موجود برمیآید این است که ظاهراً مصر با توجه به شاخصهای موجود از جمله خودروی بمبگذاری شده جلوی کنسولگری ایتالیا و یا پیش از این انفجار خودروی هشام برکات دادستان کل مصر وارد تونل تاریک امنیتی میشود و در نهایت این سؤال را مطرح میکند: چه عواملی امکان دارد در این زمینه نقش داشته باشند؟ در پاسخ به این سؤال دو عامل محتمل به نظر میرسد: نخست عملکرد دولت مصر در برقراری "این همپیمانی" بین اخوان المسلمین و تکفیریها و دوم برقراری ارتباط میان رژیم صهیونیستی و تکفیریها و شکلگیری ائتلاف نانوشته میان آنها.
نقش دولت مصر در گسترش ناامنیها از سینا به قاهره
آنچه از آن به نقش دولت مصر تعبیر میشود در واقع نتیجه عملکرد اشتباهآمیز آن در قبال مخالفان و بهخصوص اخوان المسلمین است. این اشتباه از آنجا ناشی میشود که در عرف سیاسی حاکم بر جهان معمولاً تلاش میشود یک گروه مسلح بهسمت مذاکره و یا دستکم مقاومت مدنی حرکت کند و از اقدامات مسلحانه فاصله بگیرد. اما دولت مصر در مسیر خلاف گام برمیدارد و در شرایطی که اخوان المسلمین بهلحاظ ماهیت یک جنبش مدنی و غیرمسلحانه است و میکوشد به اصول و مبانی مبارزاتی خود در این زمینه متعهد بماند اما در مقابل دولت مصر سعی میکند این جنبش را به هر طریق ممکن بهسمت حرکت مسلحانه سوق دهد تا هم اقدامات سرکوبگرانه و سیاست مشت آهنین خود را در این زمینه توجیه کند و هم اینکه زمینه را برای سرکوبها و قلع و قمعهای بیشتر فراهم سازد.
دولت السیسی از زمان سقوط دولت مرسی و اخوان المسلمین این رویکرد را اتخاذ و بیوقفه آن را ادامه داده است و حتی زمانی که بحث تشکیل ائتلاف ضد داعش مطرح شد دولت مصر آن را بهگونهای بازتعریف کرد که اخوان المسلمین را نیز شامل شود. در آخرین مورد از اقدامات مصر در این زمینه میتوان به این اشاره کرد که بعد از حملات غافلگیرکننده اخیر شاخه مصری داعش موسوم به ولایت سینا به نیروهای ارتش این کشور در صحرای سینا، نیروهای ارتش مصر به محل تجمع تعدادی از اعضای اخوان المسلمین در قاهره حمله کرد و آنها را به تدارک عملیات مسلحانه متهم کرد حال آنکه در این درگیری هیچ یک از نیروهای ارتش مصر آسیب ندید و این نشان میداد که آنها مسلح نبودند.
برقراری ائتلاف نانوشته میان رژیم صهیونیستی و تکفیریها
این ارتباط میان شاخه سوری القاعده موسوم به جبهه النصره و رژیم صهیونیستی کاملاً به اثبات رسیده و هیچ شک و شبههای در این زمینه باقی نمانده است چرا که ارتباطات در این زمینه کاملاً علنی شده و مسئولان این رژیم بارها از مداوای مصدومان النصره در بیمارستان صحرایی ارتش اسرائیل در جولان بازدید کرده که اخبار آن در رسانههای جمعی منتشر شده است.
گزارشهای آماری نیز حاکی از مداوای نزدیک به دوهزار مجروح تکفیری در بیمارستانهای رژیم صهیونیستی است، بنابراین اگر در سوریه ارتباطات میان این رژیم و داعش آشکار و علنی نشده به این مفهوم نیست که چنین ارتباطاتی میان این دو نیست بلکه به این دلیل است که داعش بهلحاظ جغرافیایی در سوریه هممرز فلسطین اشغالی نیست اما درست بهعکس در مصر و بهخصوص در صحرای سینا هممرز این رژیم است و بر همین اساس همه اقداماتی که داعش چه در سینا علیه ارتش مصر و چه در غزه علیه حماس انجام میدهد تماماً بهنفع این رژیم است.
در موارد اخیر نیز همچنان که در جریان خودروی بمبگذاری شده جلوی کنسولگری ایتالیا در قاهره مشاهده شد این حمله با منافع هیچ کس جز رژیم صهیونیستی سازگار نیست که بهشدت از رویکرد دولت واتیکان در رم در حمایت از دولت فلسطینی دلخور و خشمگین بود و در جریان ترور هشام برکات دادستان کل مصر نیز هرچند در نگاه نخست انگشت اتهام ممکن است بهسمت اخوان المسلمین برود اما از آنجا که این جنبش دست داشتن در این عملیات را رد کرده و این اقدامات با مواضع اصولی این جنبش نیز مغایرت و منافات دارد لذا احتمال اینکه ترور هشام برکات نیز همانند ترور رفیق حریری از سوی سرویسهای اطلاعاتی و امنیتی رژیم صهیونیستی طراحی و مدیریت شده باشد بسیار زیاد است چرا که این رژیم اکنون به یک کشور ناامن در مرزهای خود نیاز دارد تا باز هم بتواند برای خود حاشیه امن ایجاد کند و با توجه به اینکه ارتش مصر تقریباً تنها ارتش عرب است که توانسته انسجام خود را حفظ کند لذا به هم ریختن مصر میتواند هدفی مناسب برای این رژیم باشد.
از آنچه گفته شد در نهایت میتوان به این نتیجه رسید که مقوله ناامنیهای مشکوک و هدایت شده در مصر نیز جدا از سایر کشورهای عربی منطقه نیست و اگرچه در ظاهر اغلب حملات تروریستی به دست تکفیریها صورت میگیرد اما در باطن از سوی سرویسهای اطلاعاتی و امنیتی رژیم صهیو نیستی هدایت و مدیریت میشوند و یکی از دلایل موجود در این زمینه این است که همه حملات و عملیاتهایی که تکفیریها اعم از داعش و غیر داعش چه در مصر و چه در سوریه و عراق انجام میدهند تماماً بهنفع این رژیم تمام میشود. البته در مورد مصر همچنان که گفته شد عملکرد دولت این کشور نیز بهخصوص در تمایز قائل نشدن بین جنبش اخوان المسلمین با داعش در فرصت سازی رژیم صهیونیستی از حوادث امنیتی مصر مؤثر بوده است و با توجه به نیاز این رژیم برای به هم ریختن یک کشور عربی دیگر در جهت ایجاد حاشین امن برای خود، حوادث امنیتی اخیر در مصر میتواند بسیار هشدار آمیز باشد و در صورتی که بهموقع جلوی آن گرفته نشود میتواند مصر را همانند سایر کشورهای عربی وارد تونل تاریک سازد.