نامش احمد بود
همنام پیامبرش
وقتی می رفت بر دوشش تفنگ بود و در دلش آرزوی شهادت
وقتی آمد، بر دوش دوستانش بود و "شهید" صدایش می کردند
او رفت اما آرمانش بر سطرهای خونین تاریخ ماندگار شد
احمد جان!
سوریه مرا به یاد جبهه های وطنم می اندازد
آنگونه که هر روز شهیدی بود و خبری
احمد جان!
چقدر دلم برایت تنگ می شود
برادرم! به من رخ بنما و نفسی تازه کن
رنگ و رویت به خون آغشته و روح بلندت در کنار حرم بی بی حضرت زینب (س) از جان بدر آمد
چگونه در دیار غربت همچون مولایت امام حسین (ع) به شهادت رسیدی
در فضای عطر آگین میلاد امام علی ابن موسی الرضا (ع) فضای شهرمان با خبر شهادتت حال و هوایی دیگر گرفته است. عقیله بنی هاشم (س) نظری به شهر "شوش دانیال" نموده و مدافعی از خطه عشائر دلاور عرب انتخاب نموده است. گوی که حضرت زینب (س) گفته است که ای احمد تو بمان! احمد تو بر عهد خود وفا کردی و با اهدای خون وفای به عهد را معنا بخشیدی.
احمد جان!
تو فرزند عشائر غیور و دلاور عرب هستی. فرزند عشائری که سالهاست با پوشیدن لباس رزم حمایت از انقلاب اسلامی و حریم آل الله لرزه بر اندام خودکامان انداخته اند.
روسفیدمان کردی برادرجان....خوشا بحالت ای "شهید عقیله بنی هاشم"