به گزارش مشرق، هزاران آرزو براي پسرش داشت. قرار بود براي تمام روزهايي كه مردش در خارج از كشور مشغول كار است، او تنها همدمش باشد. دلش مادر شدن ميخواست اما سرنوشت داستان ديگري براي او نوشته بود. يك هفته هر روز با همسرش به بيمارستان ميرفت و ميگفتند زمان زايمان فرا نرسيده است تا اينكه 25 بهمن ماه 93 وارد بخش زايمان بيمارستان قروه شد.
روژين 19 ساله بر اثر تشخيص اشتباه پزشكان طعم زيباي مادر بودن را هرگز نچشيد و در عين ناباوري دنياي كوچك همسر و پسرش را ترك كرد، بدون اينكه حتي يك بار بتواند آراد كوچكش را در آغوش بگيرد. در سالگرد ازدواجشان، يونس، چهلمين روز درگذشتش را كنار پسر 40 روزه اش به سوگ نشست تا فراموش نكنيم جان انسانها براي عدهاي از جامعه پزشكي ارزشي ندارد.
اشتباهات پزشكي از جمله مواردي است كه به بدترين شكل ممكن با زندگي انسانهاي وا مانده از درد و بيماري بازي ميكند و عدم برخورد متناسب با تخلف رخ داده باعث شده پزشكان نگرانياي از مجازات خود نداشته باشند. در صورت اثبات خطاي پزشكي حداكثر به پرداخت ديه محكوم خواهند شد كه حتي اين پرداخت از بيمه پزشكان را نيز ازآسيب ديدگان دريغ ميكنند، زيرا دربسياري از موارد پزشكان زماني كه درمسند قضاوت قرار ميگيرند عدالت را با رابطه همكاري خود، گره ميزنند.
روژين در صحت و سلامت براي زايمان به بيمارستان مراجعه كرد، تمامي تستها، آزمايشها وسونوگرافيها از سلامت مادر و كودك خبر ميداد هرچند شرايط فيزيكي او مناسب زايمان طبيعي نبود، اما پزشك و پرستاران تاكيد داشتند براساس قوانين بايد او زايمان طبيعي داشته باشد در حالي كه قد روژين175 سانتيمتر و وزنش 58 كيلوگرم بود. به گفته همسرش سيستم استخوانبندي او دخترانه بود و تحمل زايمان طبيعي را نداشت. او 11 صبح 25 بهمن ماه بستري شد و تا صبح روز بعد جز صداي فريادهاي او صدايي به گوش نميرسيد. خبري هم از تولد بچه نبود. هرچه هم خانواده مادر باردار تلاش كردند تا با عمل سزارين موافقت شود اما فقط پاسخ شنيدند كه معيارها اجازه نميدهد مادر سزارين شود.
رضايتنامه را مشروط امضا كردم
سعيد، همسر روژين برايمان تعريف كرد كه هر چه اصرار كرده در رابطه با وضعيت مادر به او اطلاعاتي دهند، توجهي نكردهاند، تا اينكه صبح به يكباره صداي نالههاي همسرش قطع ميشود. ساعت 7:30 صبح، خانمي با عجله آمد تا از من امضا بگيرد براي سزارين. گفتم جان مادر براي من مهم است، الان ديگر به سزارين راضي نيستم. جان مادر را نجات دهيد. او مجبورم كرد نامه را امضا كنم. منهم مجبور شدم نامه را مشروط امضا و اعلام كنم هرگونه عوارض و عواقب بعدي را نميپذيرم متاسفانه اين نامه مشرط در پرونده من نيست.
نكته جالب اين است كه دقيقا 5 دقيقه بعد از امضا من پسرم را ديدم. يعني قبل از دريافت امضاي من همسرم را سزارين كرده بودند. بعد از يك ساعت (8:30صبح) در حالي كه به همسرم آمبوبك ميزدند به سمت «آي سي يو» بردند. حتي در آن زمان هم از شرايط او به ما توضيحي ندادند. متوجه شدم خون از ريه او ساكشن ميكنند. وقتي دليل را پرسيدم گفتند اين خون نيست دارو است داريم تخليه ميكنيم.
زماني كه همسرم در اتاق عمل بود با سامانه 1590 تماس گرفتم و گفتم بيش از 20 ساعت است همسر من در بلوك زايمان است و هرچه روز گذشته اصرار به سزارين كرديم قبول نكردهاند تا اينكه الان مجبور به سزارين شدند و با اينكه كودك متولد شده خبري از مادر نيست. وقتي او را به «آي سي يو» بردند نيز به 1590 زنگ زدم و گفتم مادر باردار در شرايط نامناسبي است و كار او به «آي سي يو» كشيده شده است. اپراتور به معاون درمان شهرستان موضوع را انتقال ميدهد.
دو تشخيص اشتباه
معاونت درمان زماني كه مطلع ميشود مادر باردار19 ساله در قروه دچار مشكل شده است، نامه ميزند به بيمارستان كه اگر نمي توانيد مادر را درمان كنيد بفرستيد سنندج. نهايتا، يك ظهر اين تصميم گرفته و ابلاغ شده است اما ساعت 8:45 شب تصميم به انتقال همسرم به بيمارستان سنندج گرفتند. طي 10 ساعتي كه همسرم در «آي سي يو» بيمارستان قروه بستري بود، نه تنها تشخيص درستي از وضعيت همسرم داده نشد بلكه دو تشخيص اشتباه نيز در رابطه با بيماري همسرم دادند كه همان آسم وآسپيره بود. درمان آسپيره ساكشن خون بود كه انجام دادند و حال روژين خوب نشد. تشخيص دوم آسم بود كه آنهم با مشورت تلفني با يك پزشك حاذق صورت گرفت كه براي درمان او اسپري آتروونت را تجويز كرد.
در قروه اين اسپري نبود و مجبور شدم تا همدان بروم و اسپري را ازداروخانه هلال احمر همدان بخرم و بياورم. اسپري هم حال همسرم را خوب نكرد و شرايط هر لحظه بدتر ميشد. تشخيص وتجويزها همگي اشتباه بود. در طول زماني كه در«آي سي يو» بود، كاملا هوشيار بود و چندين بار تقاضا كرد نوزاد را ببيند اما متاسفانه موافقت نكردند پسرش را ببيند. طول مسيرانتقال به سنندج هم هوشيار بود و هرچه ميخواست بگويد را مينوشت.
در طول مسير يكبار از هوش رفت؛ وقتي چشمانش را بازكرد در دستم نوشت من ميميرم. من در جواب گفتم «حالت خوبه در قروه خون نيست ميرويم در سنندج چند واحد خون بزنند برگرديم.» قصدم دادن روحيه بود. وقتي به اورژانس بيمارستاني در سنندج رسيديم، اورژانس شلوغ بود. به سرعت پزشك اورژانس بدون ديدن بيمار اورا پذيرش كرد، زيرا بيمارستان قروه هماهنگيهاي لازم را انجام داده بود هرچند بيمارستان امكانات لازم را آماده نكرده بود.
در اورژانس بيمارستان سنندج،روژين 5 دقيقه بدون اكسيژن ماند
به محض ورود مجبورم كردند روژين را ترك كنم و به باجه تشكيل پرونده بروم. بعد چند لحظه متوجه شدم اورژانس كد 99 را پيج كرد. من مطمئن بودم فقط همسر من بيمار بد حال اورژانس است. به سرعت برگشتم و ديدم چند نفر بالاي سر همسرم دارند ماساژ قلبي ميدهند. دو پرستار و يك ماما نيز همراه ما از قروه آمده بودند؛ آنها نيز بعد از شنيدن پيج كد 99 به اورژانس برگشتند. همسرم كلا كبود شده بود و معلوم بود اكسيژن به او نرسيده است. زماني كه من را براي تشكيل پرونده فرستادند كسي بالاي سر او نمانده بود تا آمبوبك بزند.
من و 2 پرستار و ماما تمام مسير آمبولانس تا در اورژانس نگذاشتيم لحظهاي اكسيژن قطع شود ولي زماني كه ما جدا شديم پرستاران اورژانس بي تفاوت به وضعيت روژين به او اكسيژن نرساندند و اورا تنها رها كرده بودند. 4تا 5 دقيقه او بدون اكسيژن ماند كه همين امر عامل اصلي صدمه به ريه و نابودي ريه او شد. زماني كه هم كه براي كمك آمدند او را به اكسيژن سنترال وصل كردند كه اين عمل هم خلاف است و نبايد اينكار را انجام ميدادند.
در نهايت آن شب متخصص قلب، متخصص ريه، متخصص زنان و زايمان و يك متخصص داخلي به همراه معاون درمان تا يك بامداد 27 بهمن ماه بالاي سرش بودند وتشخيص آنها آمبولي مايع آمونيوتيك بود كه متاسفانه اين تشخيص هم اشتباه بود و درمان براساس يك تشخيص اشتباه انجام شد. بعد از دو روز كه روژين در «آي سي يو» دو بار دچارايست قلبي شد در نهايت فوت كرد. بعد از پاتولوژي دليل مرگ مادر باردار، ترمبوي آمبولي يا ورود لحظه خون عروق به ريه عنوان شده كه درمان سادهاي چون تزريق وارفارين براي زنده ماندن نياز داشت. مرگ روژين بر اثر اشتباهات پيدرپي پزشكان رخ داد اما تا امروز خبري از مجازات متخلفان نبوده كه هيچ، در توجيه اتفاق رخ داده معاونت درمان كردستان با انتشار بيانيهاي به تبرئه پزشكان بيمارستان قروه و بيمارستاني در سنندج پرداخته است.
يونس سعيدي در ادامه اظهارات خود به مشكلاتي كه در روند زايمان طبيعي وجود داشت كه براساس قوانين بايد همسر او سزارين ميشد، اشاره كرد و گفت:
1- ما 5 روز مستمر به بيمارستان ميرفتيم و به ما ميگفتند دهانه رحم باز نشده، سندهاي اين حضور مستمر ما موجود است.
2-عدم پيشرفت زايمان كاملا محرز بود. عدم پيشرفت زايمان به هردليلي كه باشد، نهايتا 10 ساعت بعد طبق اصول علمي بايد عمل سزارين انجام شود. همچنين تنگي لگن و كانال زايمان در همسر من باعث زجر جنين ميشد پس طبق قوانين بايد سزارين انجام ميگرفت.
3- استفاده بيش از حد از آمپول هاي فشار و قرصهاي محرك باعث تحت تاثير قرار گرفتن ماهيچهها و خود عاملي در كندي روند زايمان شده بود.
4- چند بار وكيوم ناموفق انجام دادند كه تاثيراين عمل را ما برروي سر نوزاد ديديم. سر نوزاد من 2 برابر اندازه طبيعي بود و خون بسياري زير پوست سر او جمع شده بود كه از عوارض بعدي اين اتفاق بياطلاع هستيم.
5- افت ضربان قلب جنين ناشي از تنگي كانال زايمان است كه در رابطه با نوزاد ما اتفاق افتاد.
6- عدم وجود رضايتنامه مشروط من در پرونده، زماني كه بعد 70 روز براي دريافت كپي مدارك به بيمارستان رفتم متوجه شدم پرونده همسرم در بايگاني ثبت نشده است. من در دوبرگ رضايت خود را اعلام كردم كه در يكي شرايطي براي اعلام رضايت خود قيد كرده بودم كه آن برگه از پرونده برداشته شده است.
7-«اپي زيوتومي» روي خانم من انجام شده كه ناموفق بوده است درحالي كه در مرحله دوم زايمان طبيعي زماني كه از موفقيت زايمان مطمئن شدند بايد اين عمل را انجام ميدادند اما همسرم هم «اپيزيوتومي» شده و هم سزارين كه كاملا خلاف علم پزشكي است.
8- بيهوشي عمومي به جاي بيحسي موضعي در مورد روژين انجام شد. بيهوشي كامل برآمده از عدم بهره وري لازم از دانش پزشكي در پزشك معالج است.
9- 10 ساعت بدون درمان در«آي سي يو» قروه و 2 روز در بيمارستاني در سنندج همراه با تشخيصهاي غلط پي در پي جان روژين را گرفت.
10- بدون اكسيژن ماندن در اورژانس بيمارستاني در سنندج و عدم آمادگي اورژانس با وجود اينكه در جريان وضعيت مادر قرار داشت.
پاسخ به ادعاي مرگ طبيعي مادر باردار
سعيدي درباره پيگيريهاي انجام شده در اين رابطه نيز گفت:دانشگاه علوم پزشكي كردستان يك جوابيه به شكايت ما حاوي اطلاعات غلط در 29 ارديبهشت 94منتشر كرد كه در پاسخ به اين بيانيه بايد بگويم. آنها مدعي شدهاند كه روژين در هفته چهلويكم حاملگي خود بوده است درحالي كه روژين در هفته چهلم بوده نه چهل ويكم. اگردر هفته چهل ويكم هم بود من 5 روز مراجعه ميكردم چرا نگفتند وضعيت اورژانسي و لازم به ختم دوره بارداري است ؟ چرا سزارين نكردند؟آخرين مراجعه ما به پزشك براي بررسي وضعيت روژين 20 بهمن 93 بود كه در سند پزشكي قيد شده روژين درهفته سي و نهم بوده است.
من 25 بهمن روژين را بستري كردم. گفته اند كه اندازه لگن و جنين طبيعي بوده اگر بوده چرا وكيوم شكست خورده. چرا افت ضربان قلب داشتند. گفتند فاز نهفته 14 ساعت و 4 ساعت فاز آشكار بوده در حالي كه 5 يا 6 ساعت بعد از ورود به بلوك زايمان فريادهاي همسر من بلند شده بود و فاز نهفته فقط5 ساعت بود. آنها دليل افت ضربان قلب نوزاد را ناشي از پيچيده شدن بند ناف دور گردن كودك عنوان كرده اند! اما سوال اينجاست سونوگرافي 25 بهمن قبل از ورود همسرم به بلوك زايمان نشاني از حلقه شدن بند ناف دور گردن نوزاد ندارد. پزشك از روي پوست نميتوانسته تشخيص دهد بند ناف دور گردن نوزاد است مگر اينكه سر و گردن نوزاد خارج شده باشد كه در اين صورت ديگر نيازي به سزارين نبوده است . آنها مدعي هستند جلسات متعدد برگزار كردهاند خب من يا نماينده قانوني من چرا به اين جلسات دعوت نشده تا از خود دفاع كنيم. سعيدي در رابطه با رفتار پزشك روژين بعد از مرگ او گفت: حتي يك عذرخواهي هم از ما نشد.
روژين ترجيح داد در قروه زايمان كند تا تحت نظر پزشكي كه ميشناخت و به او اعتماد داشت باشد اما با تماسهاي مكرر ما پزشك روژين از مطب خود به بيمارستان نيامد كه از نزديك در جريان تاخير در زايمان بيمارش باشد. متاسفانه جان انسانها ارزشي ندارد. زماني كه يكي از پزشكان به يك دليل شخصي به قتل رسيد جامعه پزشكي كلي اعتراض و عزاي عمومي اعلام ميكند اما وقتي همين جامعه خلاف سوگند خود باعث مرگ انساني مي شود كوچكترين عكسالعملي ما نميبينيم. نه تنها عذرخواهي نميكنند بلكه به راحتي راي بر برائت همكار خود ميدهند در حالي كه در پرونده همسرم كاملا واضح است كه اشتباهات پيدرپي باعث مرگ روژين شده است. با اين حال يك بار در جلسه پزشكي قانوني شركت كردم كه پزشك متخلف خود در هيات منصفه و عضو بررسي كننده پرونده بود و مگر ميشود در اين شرايط فردي راي عليه خود بدهد. سعيدي در رابطه با نتایج بررسیهاي وزارت بهداشت هم تصريح كرد هنوز نتيجه به ما اعلام نشده است.
نتایج بررسیها به دانشگاه علوم پزشکی کردستان اعلام شده است
مدیر کل دفتر بازرسی، ارزیابی عملکرد و پاسخگویی به شکایات وزارت بهداشت، 14 شهريور سال جاري عنوان کرد: پس از بررسیهای صورت گرفته در وزارت بهداشت نتایج این پرونده به دانشگاه علوم پزشکی کردستان اعلام شد.
دکتر سید جواد رضوی در گفتوگو با آنا درباره آخرین جزيیات پرونده مرگ مادر باردار قروهای در حین زایمان گفت: مرگ مادران باردار حین زایمان به دستور وزیر بهداشت در کمیتهای در وزارت بهداشت مورد بررسی قرار میگیرد که معاونتهای درمان و بهداشت نیز در این مسئله پیگیریهای لازم را انجام میدهند.
مدیر کل دفتر بازرسی، ارزیابی عملکرد و پاسخگویی به شکایات وزارت بهداشت افزود: برای بررسی جزییات این پرونده تیمی از سوی وزارت بهداشت به کردستان اعزام شد و تمام مسائل مورد بررسی قرار گرفت و نهایتا به وزیر بهداشت و معاونتها اعلام شد که پس از تايید نهایی نتیجه حاصل شده به دانشگاه علوم پزشکی کردستان اعلام شد.
رضوی اضافه کرد: اگر قصور صورت گرفته از سوی دانشگاه باشد، دستوری مبنی بر تغییر ساختار به دانشگاه ابلاغ خواهد شد و یا اگر قصوری هم مربوط به شخص (پزشک) باشد با آن فرد برخورد قانونی میشود.
رسيدگي كننده به تخلفات پزشكان، همه پزشك هستند
بحث خلأهاي قانوني برخورد با تخلفات پزشكي امري جديد نيست . بر اساس بخشنامه دستگاه قضا كه با درخواست وزير بهداشت و درمان صادر شده است ديگر پزشكان براي قصور پزشكي به زندان نخواهند رفت. از طرفي قاضي صادر كننده راي از دستگاه قضاست و صدور نظر و راي در رابطه با قصور پزشكي ديگر فقط منوط به نظر كارشناسان پزشكي نيست و قضات مجرب دستگاه قضا بر اين پروندهها راي خواهند داد هرچند نظر كارشناسي پزشكان در اكثر موارد به باور مردم در جهت حفظ منافع همكاران خود است.
عبدالصمد خرمشاهي در رابطه با تخلف پزشكان عنوان كرد: دعواي پزشك و بيمار از قديمالايام مطرح بود و هر كدام مدعي بوده اند كه حق با آنها است. در اين مسئله مشكل اين است سازماني كه بايد ميزان قصور يا اساسا اصل قصور يا تخلف از ناحيه پزشك را احراز و به دادگاه اعلام كند سازمان مربوط به پزشكان (كميسيون نظام پزشكي) است و بايد گفت افراد تشكيل دهنده اين سازمان به نوعي همكار آن پزشك متخلف هستند. اين شائبه در ميان مردم وجود دارد كه وقتي همكارهستند ممكن است احساس حمايت يا جانبدارانه نسبت به آن پزشك متخلف، وجود داشته باشد. به همين دليل است كه اعلام شده پزشك بايد از بيمار رضايتنامه بگيرد تا زماني كه بيمار امضا نكرده پزشك مجوز براي انجام عمل جراحي ندارد.
مرگ بيماران بر اثر قصور پزشكي زياد است
اين وكيل دادگستري تصريح كرد: طبيعي است بيماري كه وضعيت حادي دارد درهر شرايطي رضايتنامه را امضا خواهد كرد. براي نجات خود از بيماري يا چنگال مرگ به هر شكلي كه شده متوسل به اولين پناهگاه ميشود كه در آن وضعيت، پناهگاه پزشك است. به طور كلي اصل بر برائت و اين باور است كه پزشكان سوگند خوردهاند و به سوگند خود عمل خواهند كرد. اما متاسفانه اينگونه نيست و مشاهده ميكنيم پروندهاي كه در پزشكي قانوني يا كميسيونهاي مربوطه تشكيل ميشود آمارآنها بسيار بالا است. تعداد بيماراني كه به لحاظ عدم توانايي يا قصور پزشك يا ساير موارد سلامتي خود را از دست داده اند بسيار زياد است.
وي ادامه داد: اما بحث اين است كه حق با چه كسياست؟ و چه كسي درست ميگويد و چه كسي واقعيت را كتمان ميكند؟ متاسفانه همانطور كه گفته شد آمار شكايت از پزشكان روز افزون است. به طو ركلي اين موضوع دو جنبه دارد؛ يا پزشك از لحاظ انتظامي تخلف كرده يعني مقررات صنفي خود را رعايت نكرده در اين صورت قوانيني وجود دارد و مجازات براي آن مشخص شده است. اما برخي مسائل ديگر وجود دارد كه سهلانگاري، بي مبالاتي يا عدم رعايت نظامات دولتي ازسوي پزشك صورت گرفته باشد كه مورد اول در سازمانها و كميسيونهاي پزشكي قانوني و مورد دوم در محاكم كيفري مورد رسيدگي قرارميگيرد.
رعايت نكردن شئونات پزشكي با عدم مهارت پزشك مجازات هاي جداگانه دارد
خرمشاهي خاطر نشان كرد: ممكن است هر كدام از اين مراجع نظر خود را دهند مثلا كميسيون پزشكي قانوني بگويد اين پزشك مرتكب تخلف انتظامي شده كه شئونات پزشكي يا حرفهاي يا صنفي توسط پزشك رعايت نشده؛ در اين وضعيت مجازاتهاي خاصي براي آن در نظر گرفته شده است. اما گاهي بي مبالاتي يا عدم مهارت پزشك كه گاهي پزشكها عمل جراحي يا زيبايي انجام ميدهند به لحاظ عدم توانايي يا عدم رعايت نظامات مربوطه موجب بروز آسيب به سلامتي بيمار ميشوند كه اين در صلاحيت محاكم كيفري است كه تشخيص دهند آن پزشك قصور كرده يا خير.
اين وكيل دادگستري عنوان كرد: بايد در نظر گرفت كه اغلب بر اين گمان هستند كه نظام پزشكي يا كميسيونهاي مربوطه از پزشك حمايت ميكنند. دعاوي كه مطرح ميشود چون محاكم يعني قضات تخصصي در اين رابطه ندارند مجبورهستند آن را به كارشناس ( امور پزشكي) ارجاع دهند. مسئله اين است كه مردم معتقدند كه اين كميسيونهاي نظام پزشكي از دعواي بين بيمار و پزشك جانب پزشك را ميگيرند و حقوق آنها از بين ميرود. بايد مطرح كرد كه پزشك سوگند خورده و مسئوليت هايي دارد همچنين هم پزشك داراي حقوقي است و هم بيمار، نبايد بيمار اسير بي مبالاتي پزشك شود.
متاسفانه مشاهده ميشود براي پزشكان بحثهاي مادي بيشتر مطرح است و مردم از اين مسئله گله دارند كه برخي پزشكان متعهد نيستند و مسئوليت عمل اشتباه خود را برعهده نميگيرند. در برخي موارد بيماري مريض را جدي نميگيرند يا در مواردي كه توانايي ندارند دخالت ميكنند كه در اين صورت موجب آسيب به سلامتي بيمارميشوند.
قاضي ميتواند بدون نظر كارشناسي پزشكي قانوني، حكم دهد
وي در پايان خاطر نشان كرد: به طور كلي بايد گفت نهايتا اين دادگاه است كه به اينگونه مسائل رسيدگي ميكند. اگر در باب مسئوليت كيفري پزشك مشكلي ايجاد شد قاضي تصميم گيرنده است و اگر تشخيص داده شد كه پزشك دچار قصور يا بيمبالاتي شده قاضي ميتواند تشخيص دهد و اگر تشخيص داد بدون نظرخواستن از پزشكي قانوني خود ميتواند حكم دهد و خسارتي كه به بيمار وارد شده است را جبران كند.
منبع: قانون
اشتباهات پزشكي از جمله مواردي است كه به بدترين شكل ممكن با زندگي انسانهاي وا مانده از درد و بيماري بازي ميكند و عدم برخورد متناسب با تخلف رخ داده باعث شده پزشكان نگرانياي از مجازات خود نداشته باشند. در صورت اثبات خطاي پزشكي حداكثر به پرداخت ديه محكوم خواهند شد كه حتي اين پرداخت از بيمه پزشكان را نيز ازآسيب ديدگان دريغ ميكنند، زيرا دربسياري از موارد پزشكان زماني كه درمسند قضاوت قرار ميگيرند عدالت را با رابطه همكاري خود، گره ميزنند.
روژين در صحت و سلامت براي زايمان به بيمارستان مراجعه كرد، تمامي تستها، آزمايشها وسونوگرافيها از سلامت مادر و كودك خبر ميداد هرچند شرايط فيزيكي او مناسب زايمان طبيعي نبود، اما پزشك و پرستاران تاكيد داشتند براساس قوانين بايد او زايمان طبيعي داشته باشد در حالي كه قد روژين175 سانتيمتر و وزنش 58 كيلوگرم بود. به گفته همسرش سيستم استخوانبندي او دخترانه بود و تحمل زايمان طبيعي را نداشت. او 11 صبح 25 بهمن ماه بستري شد و تا صبح روز بعد جز صداي فريادهاي او صدايي به گوش نميرسيد. خبري هم از تولد بچه نبود. هرچه هم خانواده مادر باردار تلاش كردند تا با عمل سزارين موافقت شود اما فقط پاسخ شنيدند كه معيارها اجازه نميدهد مادر سزارين شود.
رضايتنامه را مشروط امضا كردم
سعيد، همسر روژين برايمان تعريف كرد كه هر چه اصرار كرده در رابطه با وضعيت مادر به او اطلاعاتي دهند، توجهي نكردهاند، تا اينكه صبح به يكباره صداي نالههاي همسرش قطع ميشود. ساعت 7:30 صبح، خانمي با عجله آمد تا از من امضا بگيرد براي سزارين. گفتم جان مادر براي من مهم است، الان ديگر به سزارين راضي نيستم. جان مادر را نجات دهيد. او مجبورم كرد نامه را امضا كنم. منهم مجبور شدم نامه را مشروط امضا و اعلام كنم هرگونه عوارض و عواقب بعدي را نميپذيرم متاسفانه اين نامه مشرط در پرونده من نيست.
نكته جالب اين است كه دقيقا 5 دقيقه بعد از امضا من پسرم را ديدم. يعني قبل از دريافت امضاي من همسرم را سزارين كرده بودند. بعد از يك ساعت (8:30صبح) در حالي كه به همسرم آمبوبك ميزدند به سمت «آي سي يو» بردند. حتي در آن زمان هم از شرايط او به ما توضيحي ندادند. متوجه شدم خون از ريه او ساكشن ميكنند. وقتي دليل را پرسيدم گفتند اين خون نيست دارو است داريم تخليه ميكنيم.
زماني كه همسرم در اتاق عمل بود با سامانه 1590 تماس گرفتم و گفتم بيش از 20 ساعت است همسر من در بلوك زايمان است و هرچه روز گذشته اصرار به سزارين كرديم قبول نكردهاند تا اينكه الان مجبور به سزارين شدند و با اينكه كودك متولد شده خبري از مادر نيست. وقتي او را به «آي سي يو» بردند نيز به 1590 زنگ زدم و گفتم مادر باردار در شرايط نامناسبي است و كار او به «آي سي يو» كشيده شده است. اپراتور به معاون درمان شهرستان موضوع را انتقال ميدهد.
دو تشخيص اشتباه
معاونت درمان زماني كه مطلع ميشود مادر باردار19 ساله در قروه دچار مشكل شده است، نامه ميزند به بيمارستان كه اگر نمي توانيد مادر را درمان كنيد بفرستيد سنندج. نهايتا، يك ظهر اين تصميم گرفته و ابلاغ شده است اما ساعت 8:45 شب تصميم به انتقال همسرم به بيمارستان سنندج گرفتند. طي 10 ساعتي كه همسرم در «آي سي يو» بيمارستان قروه بستري بود، نه تنها تشخيص درستي از وضعيت همسرم داده نشد بلكه دو تشخيص اشتباه نيز در رابطه با بيماري همسرم دادند كه همان آسم وآسپيره بود. درمان آسپيره ساكشن خون بود كه انجام دادند و حال روژين خوب نشد. تشخيص دوم آسم بود كه آنهم با مشورت تلفني با يك پزشك حاذق صورت گرفت كه براي درمان او اسپري آتروونت را تجويز كرد.
در قروه اين اسپري نبود و مجبور شدم تا همدان بروم و اسپري را ازداروخانه هلال احمر همدان بخرم و بياورم. اسپري هم حال همسرم را خوب نكرد و شرايط هر لحظه بدتر ميشد. تشخيص وتجويزها همگي اشتباه بود. در طول زماني كه در«آي سي يو» بود، كاملا هوشيار بود و چندين بار تقاضا كرد نوزاد را ببيند اما متاسفانه موافقت نكردند پسرش را ببيند. طول مسيرانتقال به سنندج هم هوشيار بود و هرچه ميخواست بگويد را مينوشت.
در طول مسير يكبار از هوش رفت؛ وقتي چشمانش را بازكرد در دستم نوشت من ميميرم. من در جواب گفتم «حالت خوبه در قروه خون نيست ميرويم در سنندج چند واحد خون بزنند برگرديم.» قصدم دادن روحيه بود. وقتي به اورژانس بيمارستاني در سنندج رسيديم، اورژانس شلوغ بود. به سرعت پزشك اورژانس بدون ديدن بيمار اورا پذيرش كرد، زيرا بيمارستان قروه هماهنگيهاي لازم را انجام داده بود هرچند بيمارستان امكانات لازم را آماده نكرده بود.
در اورژانس بيمارستان سنندج،روژين 5 دقيقه بدون اكسيژن ماند
به محض ورود مجبورم كردند روژين را ترك كنم و به باجه تشكيل پرونده بروم. بعد چند لحظه متوجه شدم اورژانس كد 99 را پيج كرد. من مطمئن بودم فقط همسر من بيمار بد حال اورژانس است. به سرعت برگشتم و ديدم چند نفر بالاي سر همسرم دارند ماساژ قلبي ميدهند. دو پرستار و يك ماما نيز همراه ما از قروه آمده بودند؛ آنها نيز بعد از شنيدن پيج كد 99 به اورژانس برگشتند. همسرم كلا كبود شده بود و معلوم بود اكسيژن به او نرسيده است. زماني كه من را براي تشكيل پرونده فرستادند كسي بالاي سر او نمانده بود تا آمبوبك بزند.
من و 2 پرستار و ماما تمام مسير آمبولانس تا در اورژانس نگذاشتيم لحظهاي اكسيژن قطع شود ولي زماني كه ما جدا شديم پرستاران اورژانس بي تفاوت به وضعيت روژين به او اكسيژن نرساندند و اورا تنها رها كرده بودند. 4تا 5 دقيقه او بدون اكسيژن ماند كه همين امر عامل اصلي صدمه به ريه و نابودي ريه او شد. زماني كه هم كه براي كمك آمدند او را به اكسيژن سنترال وصل كردند كه اين عمل هم خلاف است و نبايد اينكار را انجام ميدادند.
در نهايت آن شب متخصص قلب، متخصص ريه، متخصص زنان و زايمان و يك متخصص داخلي به همراه معاون درمان تا يك بامداد 27 بهمن ماه بالاي سرش بودند وتشخيص آنها آمبولي مايع آمونيوتيك بود كه متاسفانه اين تشخيص هم اشتباه بود و درمان براساس يك تشخيص اشتباه انجام شد. بعد از دو روز كه روژين در «آي سي يو» دو بار دچارايست قلبي شد در نهايت فوت كرد. بعد از پاتولوژي دليل مرگ مادر باردار، ترمبوي آمبولي يا ورود لحظه خون عروق به ريه عنوان شده كه درمان سادهاي چون تزريق وارفارين براي زنده ماندن نياز داشت. مرگ روژين بر اثر اشتباهات پيدرپي پزشكان رخ داد اما تا امروز خبري از مجازات متخلفان نبوده كه هيچ، در توجيه اتفاق رخ داده معاونت درمان كردستان با انتشار بيانيهاي به تبرئه پزشكان بيمارستان قروه و بيمارستاني در سنندج پرداخته است.
يونس سعيدي در ادامه اظهارات خود به مشكلاتي كه در روند زايمان طبيعي وجود داشت كه براساس قوانين بايد همسر او سزارين ميشد، اشاره كرد و گفت:
1- ما 5 روز مستمر به بيمارستان ميرفتيم و به ما ميگفتند دهانه رحم باز نشده، سندهاي اين حضور مستمر ما موجود است.
2-عدم پيشرفت زايمان كاملا محرز بود. عدم پيشرفت زايمان به هردليلي كه باشد، نهايتا 10 ساعت بعد طبق اصول علمي بايد عمل سزارين انجام شود. همچنين تنگي لگن و كانال زايمان در همسر من باعث زجر جنين ميشد پس طبق قوانين بايد سزارين انجام ميگرفت.
3- استفاده بيش از حد از آمپول هاي فشار و قرصهاي محرك باعث تحت تاثير قرار گرفتن ماهيچهها و خود عاملي در كندي روند زايمان شده بود.
4- چند بار وكيوم ناموفق انجام دادند كه تاثيراين عمل را ما برروي سر نوزاد ديديم. سر نوزاد من 2 برابر اندازه طبيعي بود و خون بسياري زير پوست سر او جمع شده بود كه از عوارض بعدي اين اتفاق بياطلاع هستيم.
5- افت ضربان قلب جنين ناشي از تنگي كانال زايمان است كه در رابطه با نوزاد ما اتفاق افتاد.
6- عدم وجود رضايتنامه مشروط من در پرونده، زماني كه بعد 70 روز براي دريافت كپي مدارك به بيمارستان رفتم متوجه شدم پرونده همسرم در بايگاني ثبت نشده است. من در دوبرگ رضايت خود را اعلام كردم كه در يكي شرايطي براي اعلام رضايت خود قيد كرده بودم كه آن برگه از پرونده برداشته شده است.
7-«اپي زيوتومي» روي خانم من انجام شده كه ناموفق بوده است درحالي كه در مرحله دوم زايمان طبيعي زماني كه از موفقيت زايمان مطمئن شدند بايد اين عمل را انجام ميدادند اما همسرم هم «اپيزيوتومي» شده و هم سزارين كه كاملا خلاف علم پزشكي است.
8- بيهوشي عمومي به جاي بيحسي موضعي در مورد روژين انجام شد. بيهوشي كامل برآمده از عدم بهره وري لازم از دانش پزشكي در پزشك معالج است.
9- 10 ساعت بدون درمان در«آي سي يو» قروه و 2 روز در بيمارستاني در سنندج همراه با تشخيصهاي غلط پي در پي جان روژين را گرفت.
10- بدون اكسيژن ماندن در اورژانس بيمارستاني در سنندج و عدم آمادگي اورژانس با وجود اينكه در جريان وضعيت مادر قرار داشت.
پاسخ به ادعاي مرگ طبيعي مادر باردار
سعيدي درباره پيگيريهاي انجام شده در اين رابطه نيز گفت:دانشگاه علوم پزشكي كردستان يك جوابيه به شكايت ما حاوي اطلاعات غلط در 29 ارديبهشت 94منتشر كرد كه در پاسخ به اين بيانيه بايد بگويم. آنها مدعي شدهاند كه روژين در هفته چهلويكم حاملگي خود بوده است درحالي كه روژين در هفته چهلم بوده نه چهل ويكم. اگردر هفته چهل ويكم هم بود من 5 روز مراجعه ميكردم چرا نگفتند وضعيت اورژانسي و لازم به ختم دوره بارداري است ؟ چرا سزارين نكردند؟آخرين مراجعه ما به پزشك براي بررسي وضعيت روژين 20 بهمن 93 بود كه در سند پزشكي قيد شده روژين درهفته سي و نهم بوده است.
من 25 بهمن روژين را بستري كردم. گفته اند كه اندازه لگن و جنين طبيعي بوده اگر بوده چرا وكيوم شكست خورده. چرا افت ضربان قلب داشتند. گفتند فاز نهفته 14 ساعت و 4 ساعت فاز آشكار بوده در حالي كه 5 يا 6 ساعت بعد از ورود به بلوك زايمان فريادهاي همسر من بلند شده بود و فاز نهفته فقط5 ساعت بود. آنها دليل افت ضربان قلب نوزاد را ناشي از پيچيده شدن بند ناف دور گردن كودك عنوان كرده اند! اما سوال اينجاست سونوگرافي 25 بهمن قبل از ورود همسرم به بلوك زايمان نشاني از حلقه شدن بند ناف دور گردن نوزاد ندارد. پزشك از روي پوست نميتوانسته تشخيص دهد بند ناف دور گردن نوزاد است مگر اينكه سر و گردن نوزاد خارج شده باشد كه در اين صورت ديگر نيازي به سزارين نبوده است . آنها مدعي هستند جلسات متعدد برگزار كردهاند خب من يا نماينده قانوني من چرا به اين جلسات دعوت نشده تا از خود دفاع كنيم. سعيدي در رابطه با رفتار پزشك روژين بعد از مرگ او گفت: حتي يك عذرخواهي هم از ما نشد.
روژين ترجيح داد در قروه زايمان كند تا تحت نظر پزشكي كه ميشناخت و به او اعتماد داشت باشد اما با تماسهاي مكرر ما پزشك روژين از مطب خود به بيمارستان نيامد كه از نزديك در جريان تاخير در زايمان بيمارش باشد. متاسفانه جان انسانها ارزشي ندارد. زماني كه يكي از پزشكان به يك دليل شخصي به قتل رسيد جامعه پزشكي كلي اعتراض و عزاي عمومي اعلام ميكند اما وقتي همين جامعه خلاف سوگند خود باعث مرگ انساني مي شود كوچكترين عكسالعملي ما نميبينيم. نه تنها عذرخواهي نميكنند بلكه به راحتي راي بر برائت همكار خود ميدهند در حالي كه در پرونده همسرم كاملا واضح است كه اشتباهات پيدرپي باعث مرگ روژين شده است. با اين حال يك بار در جلسه پزشكي قانوني شركت كردم كه پزشك متخلف خود در هيات منصفه و عضو بررسي كننده پرونده بود و مگر ميشود در اين شرايط فردي راي عليه خود بدهد. سعيدي در رابطه با نتایج بررسیهاي وزارت بهداشت هم تصريح كرد هنوز نتيجه به ما اعلام نشده است.
نتایج بررسیها به دانشگاه علوم پزشکی کردستان اعلام شده است
مدیر کل دفتر بازرسی، ارزیابی عملکرد و پاسخگویی به شکایات وزارت بهداشت، 14 شهريور سال جاري عنوان کرد: پس از بررسیهای صورت گرفته در وزارت بهداشت نتایج این پرونده به دانشگاه علوم پزشکی کردستان اعلام شد.
دکتر سید جواد رضوی در گفتوگو با آنا درباره آخرین جزيیات پرونده مرگ مادر باردار قروهای در حین زایمان گفت: مرگ مادران باردار حین زایمان به دستور وزیر بهداشت در کمیتهای در وزارت بهداشت مورد بررسی قرار میگیرد که معاونتهای درمان و بهداشت نیز در این مسئله پیگیریهای لازم را انجام میدهند.
مدیر کل دفتر بازرسی، ارزیابی عملکرد و پاسخگویی به شکایات وزارت بهداشت افزود: برای بررسی جزییات این پرونده تیمی از سوی وزارت بهداشت به کردستان اعزام شد و تمام مسائل مورد بررسی قرار گرفت و نهایتا به وزیر بهداشت و معاونتها اعلام شد که پس از تايید نهایی نتیجه حاصل شده به دانشگاه علوم پزشکی کردستان اعلام شد.
رضوی اضافه کرد: اگر قصور صورت گرفته از سوی دانشگاه باشد، دستوری مبنی بر تغییر ساختار به دانشگاه ابلاغ خواهد شد و یا اگر قصوری هم مربوط به شخص (پزشک) باشد با آن فرد برخورد قانونی میشود.
رسيدگي كننده به تخلفات پزشكان، همه پزشك هستند
بحث خلأهاي قانوني برخورد با تخلفات پزشكي امري جديد نيست . بر اساس بخشنامه دستگاه قضا كه با درخواست وزير بهداشت و درمان صادر شده است ديگر پزشكان براي قصور پزشكي به زندان نخواهند رفت. از طرفي قاضي صادر كننده راي از دستگاه قضاست و صدور نظر و راي در رابطه با قصور پزشكي ديگر فقط منوط به نظر كارشناسان پزشكي نيست و قضات مجرب دستگاه قضا بر اين پروندهها راي خواهند داد هرچند نظر كارشناسي پزشكان در اكثر موارد به باور مردم در جهت حفظ منافع همكاران خود است.
عبدالصمد خرمشاهي در رابطه با تخلف پزشكان عنوان كرد: دعواي پزشك و بيمار از قديمالايام مطرح بود و هر كدام مدعي بوده اند كه حق با آنها است. در اين مسئله مشكل اين است سازماني كه بايد ميزان قصور يا اساسا اصل قصور يا تخلف از ناحيه پزشك را احراز و به دادگاه اعلام كند سازمان مربوط به پزشكان (كميسيون نظام پزشكي) است و بايد گفت افراد تشكيل دهنده اين سازمان به نوعي همكار آن پزشك متخلف هستند. اين شائبه در ميان مردم وجود دارد كه وقتي همكارهستند ممكن است احساس حمايت يا جانبدارانه نسبت به آن پزشك متخلف، وجود داشته باشد. به همين دليل است كه اعلام شده پزشك بايد از بيمار رضايتنامه بگيرد تا زماني كه بيمار امضا نكرده پزشك مجوز براي انجام عمل جراحي ندارد.
مرگ بيماران بر اثر قصور پزشكي زياد است
اين وكيل دادگستري تصريح كرد: طبيعي است بيماري كه وضعيت حادي دارد درهر شرايطي رضايتنامه را امضا خواهد كرد. براي نجات خود از بيماري يا چنگال مرگ به هر شكلي كه شده متوسل به اولين پناهگاه ميشود كه در آن وضعيت، پناهگاه پزشك است. به طور كلي اصل بر برائت و اين باور است كه پزشكان سوگند خوردهاند و به سوگند خود عمل خواهند كرد. اما متاسفانه اينگونه نيست و مشاهده ميكنيم پروندهاي كه در پزشكي قانوني يا كميسيونهاي مربوطه تشكيل ميشود آمارآنها بسيار بالا است. تعداد بيماراني كه به لحاظ عدم توانايي يا قصور پزشك يا ساير موارد سلامتي خود را از دست داده اند بسيار زياد است.
وي ادامه داد: اما بحث اين است كه حق با چه كسياست؟ و چه كسي درست ميگويد و چه كسي واقعيت را كتمان ميكند؟ متاسفانه همانطور كه گفته شد آمار شكايت از پزشكان روز افزون است. به طو ركلي اين موضوع دو جنبه دارد؛ يا پزشك از لحاظ انتظامي تخلف كرده يعني مقررات صنفي خود را رعايت نكرده در اين صورت قوانيني وجود دارد و مجازات براي آن مشخص شده است. اما برخي مسائل ديگر وجود دارد كه سهلانگاري، بي مبالاتي يا عدم رعايت نظامات دولتي ازسوي پزشك صورت گرفته باشد كه مورد اول در سازمانها و كميسيونهاي پزشكي قانوني و مورد دوم در محاكم كيفري مورد رسيدگي قرارميگيرد.
رعايت نكردن شئونات پزشكي با عدم مهارت پزشك مجازات هاي جداگانه دارد
خرمشاهي خاطر نشان كرد: ممكن است هر كدام از اين مراجع نظر خود را دهند مثلا كميسيون پزشكي قانوني بگويد اين پزشك مرتكب تخلف انتظامي شده كه شئونات پزشكي يا حرفهاي يا صنفي توسط پزشك رعايت نشده؛ در اين وضعيت مجازاتهاي خاصي براي آن در نظر گرفته شده است. اما گاهي بي مبالاتي يا عدم مهارت پزشك كه گاهي پزشكها عمل جراحي يا زيبايي انجام ميدهند به لحاظ عدم توانايي يا عدم رعايت نظامات مربوطه موجب بروز آسيب به سلامتي بيمار ميشوند كه اين در صلاحيت محاكم كيفري است كه تشخيص دهند آن پزشك قصور كرده يا خير.
اين وكيل دادگستري عنوان كرد: بايد در نظر گرفت كه اغلب بر اين گمان هستند كه نظام پزشكي يا كميسيونهاي مربوطه از پزشك حمايت ميكنند. دعاوي كه مطرح ميشود چون محاكم يعني قضات تخصصي در اين رابطه ندارند مجبورهستند آن را به كارشناس ( امور پزشكي) ارجاع دهند. مسئله اين است كه مردم معتقدند كه اين كميسيونهاي نظام پزشكي از دعواي بين بيمار و پزشك جانب پزشك را ميگيرند و حقوق آنها از بين ميرود. بايد مطرح كرد كه پزشك سوگند خورده و مسئوليت هايي دارد همچنين هم پزشك داراي حقوقي است و هم بيمار، نبايد بيمار اسير بي مبالاتي پزشك شود.
متاسفانه مشاهده ميشود براي پزشكان بحثهاي مادي بيشتر مطرح است و مردم از اين مسئله گله دارند كه برخي پزشكان متعهد نيستند و مسئوليت عمل اشتباه خود را برعهده نميگيرند. در برخي موارد بيماري مريض را جدي نميگيرند يا در مواردي كه توانايي ندارند دخالت ميكنند كه در اين صورت موجب آسيب به سلامتي بيمارميشوند.
قاضي ميتواند بدون نظر كارشناسي پزشكي قانوني، حكم دهد
وي در پايان خاطر نشان كرد: به طور كلي بايد گفت نهايتا اين دادگاه است كه به اينگونه مسائل رسيدگي ميكند. اگر در باب مسئوليت كيفري پزشك مشكلي ايجاد شد قاضي تصميم گيرنده است و اگر تشخيص داده شد كه پزشك دچار قصور يا بيمبالاتي شده قاضي ميتواند تشخيص دهد و اگر تشخيص داد بدون نظرخواستن از پزشكي قانوني خود ميتواند حكم دهد و خسارتي كه به بيمار وارد شده است را جبران كند.
منبع: قانون