به گزارش مشرق، مقاله زیر ماهیت روابط بین ایران و «حماس» و «جهاد اسلامی» را با توجه به بحران سوریه، توافق هستهای ایران، نقش ایران در منطقه و رقابت میان ایران و عربستان بررسی میکند. فرضیه این مقاله مبتنی بر این است که ایران نقش و حضور خود در فلسطین را رها نمیکند اما در این راستا ایران تلاش خواهد کرد که همپیمانان جدیدی برای خود در فلسطین ایجاد کند که جایگزین همپیمانان سابق شوند. به لحاظ داخلی نیز میزان حمایت از مسئله فلسطین کمرنگ خواهد شد. حمایتی که دارای زمینههای ایدئولوژیک بوده و توسط یک جریان مشخص تأمین میشود. اکنون این جریان نسبت به جریانی که «روحانی» آن را رهبری میکند نفوذ کمتری دارد. «روحانی» که بهشدت طرفدار ایجاد رابطه با آمریکا است رابطه ایران را با حکومت خودگردان فلسطین تقویت خواهد کرد. درنتیجه جنبشهای «حماس» و «جهاد اسلامی» علیرغم وجود اختلافات، نقش و جایگاه سیاسی ایران را درک میکنند. به همین دلیل در رابطه خود با ایران بازنگری کرده و آن را بازتعریف میکنند.
انقلاب اسلامی ایران تأثیر فراوانی بر جنبشهای فلسطینی گذاشت. امروزه رابطه ایران با این جنبشها دارای چارچوبهای مختلفی از چارچوبهای سابق میباشد. این امر به سبب تغییرات ژئوپولتیک منطقه و تغییرات درونی جمهوری اسلامی اتفاق افتاده است. روابط ایران با گروههای فلسطینی که در گذشته دارای بُعد حمایت و همکاری بود، پس از بحران سوریه و جنگ یمن، وارد مرحله جدیدی شده است. دو جنبش «حماس» و «جهاد اسلامی» معتقدند که رابطه آنها با ایران هیچگونه ابهامی ندارد. آنها دو جنبش سنی مذهب هستند و ایران و جهان این موضوع را میدانند. رابطه آنها با ایران بر هدف مشترک دو طرف یعنی حمایت از اسلام و فلسطین مبتنی است.
ماهیت جنبش «جهاد اسلامی»
جنبش «جهاد اسلامی» برای مدت طولانی، همپیمان سنتی ایران به شمار میرفت. «فتحی شقاقی» مؤسس این جنبش، شدیداً تحت تأثیر افکار امام خمینی (ره) بود و کتابی را تحت عنوان «خمینی، راهحل اسلامی و جایگزین» به تحریر درآورده است. ازآنجاکه حمایت از مستضعفان در برابر استکبار جهانی در قانون اساسی ایران وجود دارد، این جنبش بر نقاط مشترک ایران و گروههای فلسطینی تأکید میکند؛ زیرا که ازنظر ایران مسئله فلسطین، مسئله اصلی امت اسلامی است. «جهاد اسلامی» علیرغم اینکه دارای روابطی طولانی با ایران بود، بر هویت سنی خویش تأکید میکرد.
بحرانی شدن رابطه
باوجوداینکه سخنانی مبنی بر متین بودن رابطه با ایران وجود دارد، اما نشانههایی از بحرانی شدن رابطه «جهاد اسلامی» با ایران و بهتبع آن تنگنای مالی این جنبش به چشم میآید. کاهش تعداد کارکنان مؤسسات وابسته به این جنبش، بسته شدن رسانهها و توقف پخش شبکه «فلسطین الیوم»، عدم پرداخت حقوق چندماهه کارمندان و ازکارافتادن مؤسسات خیریه را میتوان مهمترین نشانههای بحران مالی جنبش «جهاد اسلامی» دانست. نشانههای مزبور بیانگر وجود بحران شدید میان روابط ایران و «جهاد اسلامی» است. منابع فلسطینی این بحران را ناشی از «عدم پذیرش درخواست ایران مبنی بر انتشار بیانیه از سوی این جنبش در حمایت از حوثیها و محکوم کردن تهاجم عربستان به یمن» میدانند. اگرچه بعضی تحلیل گران اعتقاددارند که دلیل اساسی توقف کمکهای ایران به «جهاد اسلامی» ناشی از افزایش هزینههای ایران در منطقه است اما دلایل اصلی را میتوان در سایر موارد جستجو کرد. موضع جنبش «جهاد اسلامی» نسبت به کل منازعات منطقه و التزام به بیطرفی را میتوان از دلایل اساسی بحرانی شدن رابطه این جنبش با ایران دانست. دلیل دوم را میتوان در ذات رابطه میان دو طرف یافت. به نظر نگارنده مقاله، ایران تلاش کرده است تا در درون «جهاد اسلامی» گروههای فشار ایجاد کند، امری که باعث خشم رهبران این جنبش شده است. دلیل سوم را میتوان در تغییر اولویتهای سیاست خارجی ایران در دوره «روحانی» یافت. اگرچه مسئله فلسطین از اهمیت نیفتاد اما حل مشکل هستهای و پایان دادن به تحریمها در اولویت ایران قرار گرفت. قطع کمکهای ایران تأثیرات عمیقی بر عملکرد و شاید روابط منطقهای جنبش «جهاد اسلامی» خواهد گذاشت.
«حماس» و ایران در جستجوی نقاط مشترک
دفاع از فلسطین اساس روابط «حماس» با خارج و ازجمله ایران است. اگرچه تاریخ رابطه میان ایران و «حماس» به دهه نود میلادی بازمیگردد اما بهسرعت این رابطه محکم شد. این امر را میتوان از کمکهای مالی و لجستیکی فراوان ایران به «حماس» دریافت کرد. در مقابل «حماس» در مناسبتهای فراوانی از کمکهای ایران قدردانی کرد؛ اما چند ماه پس از شکلگیری اتفاقات سوریه، هنگامیکه «حماس» تصمیم گرفت از «خواستهها و آرزوهای ملت سوریه» حمایت کند، روابط آن و ایران وارد مرحله جدیدی شد. جنبش «حماس» در تعامل با وضعیت سوریه بااحتیاط عمل کرد. در همین راستا «خالد مشعل» از حاضر شدن در مصاحبههای رسانه ایی با «بشار اسد» در دمشق احتراز کرد؛ اما وخیمتر شدن اوضاع سوریه و التزام بیطرفی از سوی «حماس» منجر به خروج این جنبش از سوریه شد. پس از عدم پذیرش درخواست ایران مبنی بر حمایت از «بشار اسد» روابط دو طرف کمرنگ شد. تا جایی که در رسانههای ایران مطالبی علیه «خالد مشعل» منتشر شد. ظاهراً ایران امر را اینگونه به تصویر میکشد که «خالد مشعل» از جنبش «حماس» منحرفشده است. جنگ یمن و پشتیبانی «حماس» از عربستان؛ آن را به «محور سنی» به رهبری عربستان، نزدیک میکند. این محور شامل کشورهای عربی حوزه خلیج (فارس)، مصر و ترکیه میشود.
علیرغم کمکهای فراوانی که دو جنبش «حماس» و «جهاد اسلامی» از ایران دریافت کردهاند اما در بعضی مسائل بهویژه در انقلابهای عربی موضعی متفاوت با ایران داشتهاند که این امر منجر به قطع کمکهای ایران شده است. به همین دلیل ایران سعی کرده است که بهجای کمک به گروههای همپیمان مانند «حماس» و «جهاد اسلامی» گروهایی جدید و کاملاً وابسته در فلسطین تأسیس کند. یکی از این گروهها، جنبش «صابرین» میباشد که کمکهایی از ایران دریافت میکند. گمانهزنیهایی مبنی بر شیعه بودن جنبش «صابرین» وجود دارد.
وضعیت جدید: نوع جدید رابطه
نتیجه مهم بازنگری و بازتعریف روابط ایران و جنبشهای مقاومت فلسطینی دارای گرایش اسلامی، خروج مقاومت فلسطینی از محورهای سیاسی منطقه است. رابطه «جهاد اسلامی» برحسب گفته «رمضان عبدالله»، دبیر کل آن، با تهران و دوحه خوب است. این را جز با قرار دادن این جنبش خارج از صفبندیهای منطقه، نمیتوان فهمید. بهطورکلی گروههای فلسطینی سعی میکنند که «پروژه مقاومت» را جایگزین «محور مقاومت» کنند. پروژهای که به هیچ محوری وابسته نیست. این گروهها اگرچه مایل نیستند رابطه خود را با ایران قطع کنند، اما از سیاستهای ایران در سوریه، عراق و یمن راضی نیستند. بدین ترتیب میتوان گفت که روابط ایران و گروههای فلسطینی وارد مرحله جدیدی شده است.
منبع: اندیشکده تبیین