بعد از هفتهها کش و قوس و گمانه زنی در مورد احتمال حضور نظامی روسیه در سوریه، بالاخره ولادیمیر پوتین برای «جلوگیری از بازگشت تروریستها به روسیه» دستور حمله را صادر کرد تا برای اولین پس از پایان جنگ سرد، مسکو و واشنگتن در میدانی مشترک مستقیما مقابل هم قرار گیرند.
پوتین پارسال با به جان خریدن تحریم اقتصادی عملا منطقه راهبردی کریمه را به عنوان بخشی از روسیه تثبیت کرد و حالا در خاورمیانه هم قصد دارد با تغییر بازی در سوریه، ضربهای بزرگتر به اعتبار سیاست خارجی دولت باراک اوباما بزند.
رئیسجمهور روسیه که از هر فرصتی برای قدرتنمایی در برابر ائتلاف کشورهای غربی در اوکراین استفاده میکند، در اولین گام به آمریکا هشدار داد آسمان سوریه را ترک کند و بعد مواضع گروههایی را هدف قرار داد که در اردوگاههای آمریکا آموزش دیدهاند، تا از حالا تکلیف را برای واشنگتن روشن کند.
در مقابل غرب که امیدوار بود پس از بستن پرونده هستهای ایران، پرونده سوریه را پیش بکشد و از راه دیپلماسی به آنچه که 4 سال است با جنگ نرسیده، برسد، حالا شاهد عوض شدن موازنه قدرت در سوریه است.
اگر حملات هوایی با شدت کنونی ادامه یابد و همزمان روی زمین مورد حمایت قرار گیرد، قطعا اوضاع میدانی در سوریه تغییر خواهد کرد و این چیزی است که ائتلاف تحت رهبری آمریکا طی یک سال گذشته به دلیل آنچه برخی عدم اراده، برخی نداشتن راهبرد مشخص و برخی هم آن را عامدانه خواندهاند، از انجامش ناتوان بوده است.
آرام شدن اوضاع در سوریه و بازگشت وضعیت به پیش از بحران و ابقای بشار اسد در قدرت با وجود تلاشهای گسترده کشورهای غربی برای کنار زدن او، چنان شکست بزرگی برای حامیان گروههای مسلح مخالف دولت سوریه است که قطعا این کشورها تمام تلاش خود را برای جلوگیری از بروز آن به خرج خواهند داد.
اولین نشانه پافشاری حامیان گروههای مسلح در سوریه به ادامه تلاش برای تغییر نظام در این کشور با وجود عملیات نظامی روسیه، هفته گذشته ظاهر شد زمانی که عادل الجبیر وزیر خارجه عربستان بر خلاف همتایان غربیاش، سوریه را به «گزینه نظامی» و «فرآیند طولانی و مخرب» جابجایی تحمیلی قدرت، تهدید کرد.
همزمان رجب طیب اردوغان نخستوزیر ترکیه هم تهدیدی مشابهی مطرح و اقدام نظامی روسیه در سوریه را «اشتباهی بزرگ» توصیف کرده است.
اما واقعیت عرصه نظامی این است که نه فقط عربستان و ترکیه، که حتی آمریکا هم در شرایط کنونی و با حضور روسیه در سوریه دیگر جسارت ورود مستقیم نظامی برای ساقط کردن نظام سوریه را ندارند. تنها گزینهای که پیش روی این کشورها باقی میماند، همان راهبردی است که یک بار آمریکا در شرایطی مشابه برای مقابله با شوروی در افغانستان به کار گرفت؛ تجهیز مستقیم شبهنظامیان.
جنگ نیابتی در سوریه چیز تازهای نیست، از همان ابتدا چه کشورهای غربی و چه متحدان عرب و ترک آنها گروههای مسلح مخالف دولت را تجهیز کردهاند و حتی به صورت رسمی اردوگاههایی برای آموزش این افراد و اعزام آنها به سوریه، ایجاد کردهاند.
تازهترین مورد از این اقدامات، طرح آمریکا برای آموزش و تجهیز «نیروهای میانهرو به منظور مقابله با داعش» بود که با شکست مفتضحانه مواجه شد. برنامه 500 میلیون دلاری که قرار بود به آموزش بیش از 5000 نفر منجر شود، نهایتا تنها کمی بیش از 100 نفر را راهی سوریه کرد و از این تعداد به جز 5، 6 نفر، همگی یا اسیر گروههای وابسته به القاعده شدند یا با تسلیحات آمریکایی به این گروهها پیوستند. از آن 5، 6 نفر باقی مانده هم الان خبری در دست نیست و معلوم نیست که کشته شدهاند، فرار کردهاند یا آنها هم جذب یک گروه دیگر شدهاند.
اما تا الان واشنگتن خود در سوریه مستقیما درگیر بود و دستکم باید ظاهر را حفظ میکرد، به همین جهت تلاش کرده بود با مدیریت ارسال تجهیزات برای شبهنظامیان، توازن قوا را در سوریه حفظ کند تا اوضاع از کنترل خارج نشود.
اما تجربه افغانستان نشان داده است که آمریکا برای تغییر وضعیت و رویارویی با دشمن دیرینه خود حد و مرزی نمیشناسد. واشنگتن که در عمل منافع حیاتی چندانی داخل مرزهای سوریه ندارد، ممکن است در برابر حملات روسیه، تغییر راهبرد داده و به تجهیز گستردهتر مخالفان با تسلیحات پیشرفتهتر بپردازد، به این امید که با گرفتن تلفات از نیروهای روس و ساقط کردن جنگندههای این کشور، فضای روانی را به ضرر مسکو تغییر دهد.
آمریکا با سپردن پرونده سوریه به روسیه و در مقابل تقویت برنامه تجهیز مخالفان، دست به قماری بزرگ میزند، چراکه اگر روسیه موفق شود با ایجاد ائتلافی منطقهای به کار داعش و دیگر گروههای تروریستی فعال در سوریه پایان دهد، واشنگتن نه فقط در خاورمیانه متحمل شکستی سنگین میشود، بلکه دیگر کشورهای درگیر تهدید تروریسم مسکو را شریکی قابل اتکاتر برای همکاری خواهند دید و جایگاه آمریکا در دیگر مناطق هم تضعیف خواهد شد، همانطور که به عنوان مثال، مصر در ماههای گذشته دستکم در ظاهر نشان داده که به گسترش همکاری با روسیه متمایل است.
اما در سوی دیگر این قمار، آمریکا شاید امیدوار باشد که با طولانی و فرسایشی کردن جریان نبرد با تقویت مداوم مخالفان و تزریق بیش از پیش پول و سلاح، توان روسیه زیر بار تحریم را بگیرد و روسیه را به سرنوشت شوروی اواخر دهه 80 دچار کند.
آمریکا یک بار در افغانستان این راهبرد را پیاده کرد و به حمایت از گروههای شبهنظامیای پرداخت، که بعدها طالبان و القاعده از دل همانها خارج شدند.
روزنامه گاردین این هفته در گزارشی که نشان میدهد واشنگتن و متحدانش شاید از همین حالا به فکر این گزینه افتاده باشند، نوشت عربستان سعودی و دیگر کشورهای عربی به دنبال افزایش حجم تسلیحات ارسالی به سوریه هستند.
در همین گزارش «جولین بارنس دنسی» عضو ارشد شورای اروپایی روابط خارجی با بیان اینکه حملات روسیه، موجب شده تا عربستان، قطر و ترکیه در یک جبهه قرار گیرند، پیشبینی کرده که اگر ریاض و دیگر کشورهای مخالف نظام سوریه احساس کنند اوضاع دارد از کنترلشان خارج میشود، ممکن است به ارسال «تسلیحات پیشرفتهتر» برای مخالفان روی آورند.
ضمنا سعودیها که ماههاست خود را درگیر جبهه پرهزینه یمن کردهاند، برای حضور نظامی مستقیم در سوریه تضعیف شدهاند و بهترین گزینهای که پیش رو دارند، آنطور که کارشناس گاردین هم نوشته است، برای آنها «افزایش حمایت» از شبهنظامیان و «ایجاد موازنه» در سوریه است.
با توجه به موارد فوق به نظر میرسد مهمترین فاکتور در نبرد کنونی با تروریسم در سوریه، زمان باشد و اگر روسیه میخواهد به بحران کنونی پایان دهد، باید شتاب ایجاد شده کنونی را حفظ کرده و حتی آن را تقویت کند.
علاوه بر این، تجربه جنگهای پارتیزانی و چریکی نشان داده است که مقابله با گروههای شبهنظامی چون داعش، جبهه النصره و دیگر گروههای فعال در سوریه، با اکتفا به حملات هوایی امکانپذیر نیست. در نبود یک نیروی نظامی توانمند روی زمین، حملات هوایی به تشدید فشار بر این گروهها منجر میشود، اما آنها را نابود نمیکند.
به همین جهت تقویت ارتش سوریه و گروههای همسوی فعال در میدان نبرد برای مکانیابی تروریستها و در عین حال درگیری مستقیم با آنها، از دیگر مواردی است که لازمه موفقیت عملیاتهای کنونی روسیه است.
قطع مسیر ارتباطی تروریستها با مرزهای خارجی از جمله ترکیه و جلوگیری از ارسال تجهیزات برای آنها نیز مسئلهای که برای جلوگیری از تحقق راهبرد افغانستانیزه کردن سوریه، باید مد نظر قرار گیرد.
به هر روی، همانطور که بشار اسد رئیسجمهور سوریه هم گفت، آینده خاورمیانه تا حد زیادی به عملکرد ائتلافی بستگی دارد که در حال شکلگیری بین روسیه، ایران، عراق و سوریه است.