وزیر خارجه عربستان چند روز پیش تر از آن هم با اظهاراتی گستاخانه رییس جمهوری ایران را خطاب قرار داد و با لحن بی ادبانهای گفت: «ایرانیها و رئیس جمهورشان آخرین کسانی هستند که میتوانند درباره سلامت حجاج یا دموکراسی سخن بگویند».
دولت عربستان در فراری روبه جلو و برای انحراف افکار عمومی بینالمللی از فاجعه منا در حج امسال، سه جزیره همیشه ایرانی را گستاخانه، عربی خوانده است در حالی که سرنوشت دو جزیره عربستانی «تیران» و «صنافیر» که از سال 1967 تاکنون در اشغال اسرائیل قرار دارند را در سانسور و سکوت سنگین خبری قرار داده است!
موقعیت دو جزیره تیران و صنافیر در ساحل عربستان
قابل توجه این که جزیره «تیران» با مساحت 80 کیلومتر مربع و جزیره «صنافیر» با مساحت 33 کیلومتر مربع، 10 برابر بزرگتر ازجزیرههای سهگانه ایرانی هستند که در دهانه تنگه تیران قرار دارند که این تنگه به عرض 13 کیلومتر خلیج ایلات یا عقبه را که منتهی به تنها بندر اسراییل در این خلیج با نام بندر «ایلات» میشود را از دریای سرخ جدا میکند.
بندر «ایلات» اسرائیل در خلیج ایلات، محلی است که بخش مهمی از صادرات و واردات این رژیم از آن صورت میگیرد. اسراییل از طریق این بندر، ارتباط کرانههای جنوب شرقی مدیترانه را به سواحل شرقی و جنوبی آفریقا و کشورهای جنوب و جنوب شرقی آسیا برقرار میکند. این بندر از طریق خط لوله و راههای زمینی با دیگر بندر اسرائیل به نام «اشکلون» در کران های شرقی مدیترانه ارتباط دارد. این مساله از سویی موجب بی نیازی این کشور از کانال سوئز شده و از سوی دیگر بر اهمیت استراتژیک بندر مذکور میافزاید. بنابراین تنها راه ارتباطی این بندر به دریا، تنگه «تیران» است؛ جایی که خلیج ایلات را به دریای سرخ مرتبط میکند و دو جزیره تیران و صنافیر در آن قرار دارند.
در این میان، یادآوری تاریخ کرانههای جنوبی خلیج فارس از جمله سواحل عربستان و امارات کنونی برای شیوخ بی کفایت آل سعود و آل مکتوم امارات حاوی نکات آموزنده ای است.
در منابع تاریخی آمده، در حالی که حاکمیت بلاانقطاع ایران بر کرانههای جنوبی خلیج فارس تا سده هجدهم میلادی به طور مستمر ادامه داشته، در اواسط قرن هجدهم، با حمله وحشیانه راهزنان صحرانشین از جمله قبایل «آل ثانی»، «آل مکتوم» ، «آل نهیان» و اعراب «حواله» کرانههای ایرانی جنوب خلیج فارس مورد تاخت و تاز و غارت قرار گرفت.
پس از درگذشت کریمخان زند در سال 1783 به وسیله اعراب طایفه «عتبی» و قبایل «الصباح» با سوءاستفاده از فرصت پیش آمده بر کرانه های جنوب خلیج فارس مسلط شدند و با راهزنی و دزدی دریایی از کشتیهای تجاری ایرانی و بینالمللی روزگار می گذراندند. این گونه بود که در قرن 18تا19 به کرانههای جنوبی خلیج فارس و به ویژه امارات عربی متحده امروزین، با نام «ساحل دزدان» یا «ساحل قراصنه» یا در اسناد و نقشه های قاطع و غیر قابل انکار بینالمللی با نام (Pirate Coast) شناخته می شد.
نام سواحل دزدان دریایی در نقشه تاریخی برای کرانههای جنوبی خلیج فارس در کادر قرمز نمایان است
پس از این دوران، به دلیل ضعف و سوء تدبیر سران بی کفایت قاجار، این قبایل راهزن کرانههای جنوبی خلیج فارس، به انحای گوناگون، سعی در گسترش نفوذ و اقتدار خود کردهاند و برای دور ساختن ایرانی تباران منطقه از ایران، حتی از ابراز سرسپردگی به استعمار انگلیس هم دریغ نکردند.
استعمار بریتانیا هم برای حفظ امنیت ناوگان دریایی خود در کمپانی هند شرقی و خلیج فارس، در صدد مصالحه با این دزدان بر آمد.
این گونه بود که شیوخ عرب خلیج فارس در سال 1861 معاهده دوستانهای با دولت انگلیس بستند و به موجب آن به موارد زیر متعهد شدند:
نخست: تعهد به خودداری از ادامه تجارت برده.
دوم: تعهد به خودداری از جنگ و دزدی دریایی .
سوم: تعهد به واگذاری ارجاع موارد شکایت تجاوزات دیگران به حکمیت و قضاوت انگلیسیها
چهارم: تعهد به سکونت و تجارت آزادانه انگلیسیها در قلمرو مناطق اشغالی آنها
پنجم: کسب تصویب نامه، اجازه و رضایت انگلیس در هرگونه قرارداد و عهدنامهای با دولتهای دیگر و عدم اجازه به هر کشور دیگری که بخواهد در خاک آنان نمایندگی سیاسی و کنسولگری و مخزن سوخت تأسیس نماید.
ششم: اختصاص انحصاری رهن و فروش و پیشکش یا عنوانهای دیگر فقط به انگلیس به نحوی که هیچ کشور دیگری حق نداشته باشد از این امر منتفع گردد.
قابل توجه این که همه مفاد قراردادهای بسته شده با شیوخ جنوب خلیج فارس تا سال 1971 که انگلستان تصمیم گرفت، از خلیج فارس خارج شود، پا بر جای و به مرحله اجرا درمیآمد.
این مرور تاریخی نشان میدهد که ایران تاکنون با سعه صدر و چشم پوشی فراوان گستاخیهای آل سعود و ادعاهای ارضی علیه تمامیت ارضی ایران را بی پاسخ گذاشته ولی مطابق فرموده مقام معظم رهبری ادامه گستاخیهای سعودی به ویژه پس از بیکفایتی آشکار آنان در مدیریت حج میتواند حق ایران را برای پاسخ قاطع و کوبنده محفوظ بدارد.