جنبش هاي حقوق زنان، در غرب براي احقاق حقوق پايمال شده زن غربي به وجود آمده و از آنجا که زنان ايراني از چنين حقوقي برخوردارند، اين جنبش ها صرفا جنبه رسانه اي و فشار تبليغاتي دارد.

مشرق- حقوق زنان، برابري زنان و مردان، کمپين آزادي زنان، فعال حقوق زنان و عباراتي از اين دست؛ اين روزها از رسانه ها بيش از هميشه شنيده مي شود و بررسي وضعيت حقوق بشر در ايران به سوژه اي جذاب براي رسانه ها و بوق هاي امپريالسم رسانه اي و نهادهاي حمايت از حقوق زن بدل شده است.
شکل گرفتن جنبش هاي فمينيستي و کمپين ها و نهادهايي براي دفاع از حقوق زنان، ريشه در غرب و شرايط اجتماعي يک قرن اخير آن دارد که گاه جنبه اعتراضات پست مدرن را به خود گرفته است، اما اغلب واکنشي است به پايمال شدن کرامت ذاتي زنان در جوامع غربي.
البته جنبش هاي حمايت از حقوق زنان درغرب، پس از راه صعبي که براي احقاق حق از دست رفته خود پيموده است؛ با شکست مواجه شده و اين جنبش ها، به کمپين هاي مبارزه با خشونت عليه زنان، مبارزه با تجاوز جنسي، مبارزه با قاچاق زنان و دختران و همچنين مبارزه با بردگي جنسي زنان بدل شده اند؛ که اين نشان از تنزل پي در پي حقوق زن غربي دارد.
با در نظر گرفتن مسيري که جنبش هاي فمينيستي در غرب طي کرده اند؛ جنبش هاي حقوق زنان ايران نيز به تقليد از مدل غربي خود شکل گرفتند؛ اما بدون در نظر گرفتن اين نکته که زن غربي تحت فشار اجتماعي و شرايط خاص غرب، اين نياز را احساس کرد که بايد به شان از دست رفته خود برگردد و منزلت اجتماعي خود را از مجراي چنين جنبش هايي مطالبه کند؛ اما زن ايراني در حال حاضر، با چنين تجربه ي اجتماعي دست و پنجه نرم نمي کند.
عموم سازمانهاي حقوق زنان، حقوق زن را در جوامع مختلف در اين موارد جستجو مي کنند: حق تحصيل، حق راي، حق فعاليت هاي اجتماعي، برخورداري از مناصب حکومتي و پست هاي مديريتي، ورزش بانوان و نقش تعريف شده براي زن در قانون اساسي هر کشور؛ که براساس اين موازين کشور ايران، از استاندارد بالايي برخوردار است و در اين ميان ميزان تحصيلات زنان ايراني در نسبت با مردان و همچنين ورزش بانوان از نقاط درخشان اين پرونده است.
چنانچه که به اعتراف يکي از فعالان حقوق زنان (شيرين عبادي در مصاحبه با خبرگزاري لا اسپزيا ايتاليا)، در خصوص تساوي حقوق زنان با مردان در ايران: "زنان از حقوقي برابر و شايد هم بيش از مردان در ايران برخوردارند. بيش از 65 درصد دانشجويان ايراني را زنان تشکيل مي‌دهند و بسياري از استادان دانشگاه‌ها نيز زن هستند. زنان ايراني حتي زودتر از زنان سوئيسي به سن مورد نظر براي راي دادن دست مي‌يابند و در پست‌هاي سياسي نيز به درجات بالا مي‌رسند."
اما رسانه هايي که "حق زن" را فرياد مي کنند؛ با نا اميدي از ساير موارد حقوق زنان ايراني و به تبع موج اسلام ستيزي و ايران ستيزي، بيشترين فشار تبليغاتي را با طرح مساله "حجاب و آزادي جنسي زن" به ايران وارد مي آورند و در ساير حوزه ها حرفي براي گفتن ندارند.
تجربه تلخ زن غربي گواهي مي دهد، که برهنگي او و حضور برهنه اش در جامعه نه تنها به آزادي و احقاق حق او نمي انجامد بلکه با تنزل منزلت و کرامت انساني زن، وي را به کالايي جنسي تبديل مي کند.
زن غربي گاه گربه ملوسي است براي تزيين ويترين زندگي سرمايه داري و گاه ابزاري جنسي است براي پاسخگويي به شهوت سيري ناپذير مردان دله. از اين رو زن غربي براي فرار از نتايج فاجعه بار اين سبک از آزادي و حضور در اجتماع، با بيم و هراس راه نجات خود را در سازمان هاي حمايت از حقوق زن و يا مبارزه با بردگي جنسي مي بيند. غرب امروز با آزادي هاي عجيب وغريبي که (صرفا به لحاظ آزاديهاي جنسي) دارد؛ کانون پرورش جنبش هاي فمينيستي است.
البته بنا به قول يکي از جامعه شناسان غربي، طرفداران حقوق زنان، حتي به اندازه اختراع ماشين لباسشويي به جامعه زنان خدمت نکرده‌اند و در واقع از زن به عنوان ابزاري براي اعمال خودکامگي سران استکبار استفاده شده است.

به نظر مي رسد اگر چه طرفداران تفکرات ليبراليستي از ابتدا قصد داشته اند به بهانه دفاع از زن فرهنگ بي بند و باري را در لفافه‌اي به نام تساوي حقوقي به خورد افکار عمومي و البته زنان بدهند اما در اين ميان زن مدرن نيز در سرعت بخشيدن به اين روند و تن دادن به اين جفاها کم مقصر نبوده است !!!

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha

این مطالب را از دست ندهید....

فیلم برگزیده

برگزیده ورزشی

برگزیده عکس