احمد علی راغب این روزها با بیماری سرطان دست و پنجه نرم میکند و خانهنشینی را ترجیح داده است تا نقش کمرنگتری در موسیقی ایفا کند. به این بهانه با او گفتگویی ترتیب داده ایم:
خیلی وقت است که از شما خبری در رسانهها به چشم نمیخورد، علت این کمرنگ بودن عمدی است؟
نه عمدی است و نه سهوی! من 52 سال از سنم را در رسانهها بودم و کار کردم. اما این اواخر جامعه تغییر یافته و دیگر برای امثال من جایی وجود ندارد. در حال حاضر هنر ما یک بعد بیشتر ندارد و در آن هیچ تنوعی به چشم نمیخورد. در موسیقی هم وضعیت به همین شکل است و پیشکسوتی که سالها خدمت صادقانه کرده باید در همان زمان اوج خود کنار بکشد تا قبل از اینکه شان و منزلت او را پایین بکشند.
منظورتان را متوجه نمیشوم؟
بگذارید مسئله را اینطور تشریح کنم. من سالها کار کردم و نزدیک به 1500 قطعه و سرود ملی ساختم. اما گویا همین تعداد کار کافی است و نیازی به وجود من دیگر احساس نمیشود اگر هم بخواهند از من استفاده کنند کارهایم به صورت کامل در آرشیو موجود است! افرادی امثال من هم برای اینکه کمتر مورد اهانت قرار بگیرند کنار کشیدند. متاسفانه این روزها ترجیح میدهند جوانتر بیشتر کار کنند و نظرات و سوابق آنها برایشان اهمیت بیشتری دارد تا فردی مثل من! من هم عطایشان را به لقایشان بخشیدم .
کنارهگیری شما فقط منوط به این دلیل بود یا اینکه مشکل خاصی هم داشتید؟
بله بعد از فوت همسرم بسیار تنها شدم و بیماری سرطان هم بر من غلبه کرد به همین خاطر باز هم خانه نشینی برایم بهتر بود. البته در تمام این سالها کم کار هم نبودم چندین رمان هم در خارج از کشور منتشر کردم که بسیار مورد استقبال قرار گرفت. در حقیقت آنطرف آبیها من را بهتر از اینجا میشناسند. اصولا یک واقعیتی ثابت شده که ما هنرمندان باید بعد از مرگ شناخته شویم و بر سر زبانها میافتیم به همین دلیل فعلا من از دیدها دور ماندهام.
در این مدت کسی متوجه بیماری شما نشد؟
چرا خیلیها متوجه شدند. آقای خامنهای با بنده ملاقات داشتند و حال بنده را پرسیدند. آشنایی من و ایشان به سالهای دور باز میگردد. لطف ایشان همیشه شامل حال من بوده است.
پس به همین خاطر است که کنار کشیدن افرادی چون شما باعث شده تا امروز شاهد حضور پدیدههای نوظهور باشیم که یک شب میخواهند ره صد ساله را بپیمایند؟
بله، گویا این شکل از موسیقی امروز بیشتر مورد پسند قرار گرفته و مورد قبول همه است. نه تنها در موسیقی بلکه در نوحههای ما هم از این شکل پدیدههایی که شما میگویید به وفور موجود است.
چرا باید ما موسیقیهای سخیف و درجه پایین لس آنجلسی را به اشکال مختلف در واقعهای چون عاشورا با آن همه عظمت بشنویم؟
ما الان به آن شکل موسیقی نداریم، موسیقی خوب شامل ترانه، آهنگ و تنظیم خوب است نه اینکه وقتی یک اثر از آهنگش کاسته میشود دیگر قابلیت شنیدن را از دست میدهد! این روزها موسیقی ما برگرفته از موسیقیهایی غربی است و دیگر طروات سابق را ندارد. اشعار ما هم به همین روال طی میشود و خیلی کم پیش میآید که شما شعر همپای اشعار حافظ را در یک برنامه بشوید و بیشتر اشعار ما ثناگویی شده است.
این بدان معناست که شما موسیقی غربی را قبول ندارید؟
بحث قبول کردن یا نکردن من به میان نیست موسیقی سنتی ما باید فواصل موسیقی ایرانی داشته باشد و با ادبیات ما تلفیق شود تا بتواند آنرا موسیقی ایرانی دانست اما امروز به این شکل نیست و فواصل غربی در آن به وضوح دیده میشود. در واقع هر چه به جلوتر میرویم نگاهمان به عقب است؛ زیرا موسیقی که در گذشته شنیده می شد بسیار قابل توجهتر بوده است.
شما موسیقی ما را در چه جایگاهی میبینید؟
موسیقی ما امروز در یک سرازیری تند به سر میبرد و روز به روز در حال سقوط است. موسیقیهای فولکلور ما هم کمتر شنیده میشود اما در خارج از کشور به این شکل از موسیقی بسیار بها داده میشود. به نظر میرسد این مدل از موسیقی ما چون جزو روشنفکریها بحساب نمیآید، باید برچیده شود.
از موسیقی عاشورا نگفتید؟
موسیقیها و سوگوارههای ما درست بعد از واقعه کربلا شکل گرفت. حتی در زمان ساسانیها هم ما برای درگذشتگان جُنگ موسیقی خاص داشتیم که به آن "زجموره" گفته میشد. امروز این مدل از موسیقی فقط در مناطق لرستان شنیده میشود. اما ما امروز در موسیقیهای عاشورایی و نوحهخوانیهایمان با فاجعه عظیم رو به رو هستیم! روزی در امام زاده صالح (ع) میگذشتم یک نوحه شنیدم که واقعا از ترانه آن خجالت کشیدم! ترانه که چه عرض کنم کلماتی که در کنار هم قرار گرفته بودند و به مانند شعر خوانده می شدند. نمیدانم چرا جلوی این افراد گرفته نمیشود؟ این مسئله روز به روز دارد بد و بدتر می شود و هیچکس جلودارشان نیست.
با این که آهنگساز هستید، اما بیشک چون در کارهایتان کلام نقش زیادی داشته است، میخواستم از شما درباره ویژگی و کیفیت اشعار به کار گرفته شده در سرودهای جنگی بپرسم؟
با مقایسهای کوتاه میتوان گفت اشعار قطعات آن زمان نسبت به امروز زیاد معماگونه نبود و بسیار ساده و سهلالفهم بود. در واقع با مرور زمان شعار و شعر بیشتر به هم نزدیک شدند و اشعار، شعاری هم شد. ما آن زمان سعی میکردیم پا به پای سیاست زمان و جامعه حرکت کنیم و از رزمندگان عقب نیفتیم. آنان تنها به دلیل احساساتشان به جبهه نمیرفتند، بلکه آرمانهای بزرگی داشتند که با فکر و تحلیل ترسیم شده بود.
موسیقیهایی که در زمان جنگ به فراخور حال و هوای آن زمان ساخته شدند، از چه جهت بیشتر تأثیرگذار بودند؟
بیشتر از جنبه عاطفی و سپس شکل دادن به احساس تعهد و عشق مردم به آرمانهایشان تاثیرگذار بودند. در بسیاری از موارد این آهنگها همراه اشعار فاخر همراهشان، شعارهایی پر شور بودند که البته بعد از برانگیختن احساس مخاطب، انتقال دهنده شعور و آگاهی نیز بودند.
این انتقال چطور صورت گرفت؟
ملت ایران قبل از انقلاب با شعار آشنایی نداشتند. در واقع در جریان انقلاب بود که شعارها که زاییده ذوق مردم بودند، کمکم شکل گرفتند. آنان در خیابانها با شعارهایشان همبستگی و همراهی خود را نشان میدادند و پیام خود را به جهان میرساندند. بعد از پیروزی انقلاب این شعارها با موسیقی همراه و به مردم منتقل شدند. این پل ارتباطی با آغاز جنگ تحمیلی مستحکمتر شد و فضا و تفکر انقلابی را نهتنها به 4 گوشه ایران، بلکه به نقاط دور دست جهان هم منتقل کرد.
با وجود درگیری روزمره مردم با مسائل پیش آمده به واسطه جنگ، آن زمان هم تولید موسیقی حماسی و رزمی ما زیاد بود و هم استقبال گرمی از آن میشد. در دوران 8 سال دفاع مقدس، قطعات ماندگار و تاثیرگذاری خلق شدند که امروز هم وقتی آنها را گوش میدهیم، از سطح بالای هنریشان تعجب میکنیم. چه عاملی آن موج بزرگ را راه انداخت؟
چند عامل دلیل این اتفاق بود. اول آن که خود اتفاق (دفاع مقدس) آنقدر بزرگ بود که هر آنچه برایش از روی صدق و صفای دل و البته با رعایت اصول علمی، ادبی و هنری نوشته، سروده و نواخته میشد، خوب از کار در میآمد. با وجود این با بخشی از برداشت شما از جریان موسیقایی آن دوران موافق نیستم. این که میگویید آثار زیادی در حوزه موسیقی دفاع مقدس آن زمان خلق شد، یه نظر من درست نیست. اتفاقا یک دلیل اقبال مردمی به آن آثار، به دلیل کم بودن تعداد آهنگها و سرودهای حماسی بود. برای آن که سوءتفاهمی پیش نیاید، باید تاکید کنم آنچه باعث میشد مردم به آهنگها و سرودهای جنگی گوش فرا بدهند، کیفیت آنها بود. در واقع کمتر آثار ضعیف یا سخیف ساخته میشد که باعث میگردید جریانی شفاف، پاک و یک دست جریان پیدا کند و همه را جذب خود سازد.
منبع: هنرآنلاین