گروه سیاسی مشرق – درخلال تیره و تار شدن روابط روسیه و ترکیه تحلیلهای مختلفی در خصوص عملکرد این دو کشور نسبت به هم و تاثیرات آن در تحولات خاورمیانه به وجود آمد. بعد از حمله ترکیه به جنگنده روسی که در مرز سوریه و ترکیه رخ داد و حمایتی که ناتو پس از درخواست ترکیه از این کشور کرد، برخی موضعگیریهای داخلی نیز در تقبیح روسیه تشدید شد. حرکت مرموزی که قبل از سفر رئیسجمهور روسیه به ایران با خبرسازیهای مختلف ازجمله در مورد خدموحشم وی و ماشین لوکس زرهی که قرار است به ایران برای نمایش قدرت بیاورد و ... این خبرسازیها گسترده بود.
این حرکت خزنده که فکر مخاطب را هدف قرار داده است در ماجرای اعطای نسخه فاکسیمیله قرآن کریم توسط ولادیمیر پوتین رئیسجمهور روسیه به رهبر معظم انقلاب بهوضوح بیرون زد تا این حد که عدهای این شایعه را به وجود آوردند هدیه پوتین تقلبی است و بر این اساس مطرح کردند که با توجه به این مسئله نمیتوان در حوزههای دیپلماتیک و روابط فیمابین به روسها اعتماد کرد.[1]
حال با ایجاد تنش بحرانزا میان روسیه و ترکیه با استمداد ترکها از ناتو بسیاری با چسباندن انگ تزاری و قدرتگرایی روسها در خاورمیانه و دوختن چشم طمع در این منطقه بر روی تضعیف روابط ایران و روسیه و القاء این مطلب که این کشور شریک قابلاعتمادی نیست بر جنبه روانی این ماجرا کار میکنند. این در حالی است که مطلعین سیاست بینالملل و کسانی که از عمق روابط و منافع کشورهای مختلف و رویدادهای خاورمیانه باخبر هستند بهخوبی کشورهایی که در جورچین منافع ایران و محور مقاومت و همچنین برخلاف آن حرکت میکنند را میشناسند. بااینحال این موضوع در چند حوزه قابلتحلیل است.
بلوک مقابله با تروریست
پدیده تروریست در خاورمیانه با حمایت و پشتیبانی حکومتهای غربی و عربی مرتجع برای انحراف بیداری اسلامی در منطقه تشدید شد. نطفهای که غربیها در سوریه با تجهیز معارضین و پمپاژ تروریستها به این کشور بستند بهصورت نوزاد شوم داعش متولد یافت و امروز داعش و گروههای تروریستی دیگر از سوریه به عراق و کشورهای آفریقایی و ... منتقلشدهاند. این موضوع سبب شده تا کشورهایی که خاورمیانه بیثبات برای منافع و امنیت آنان خطر جدی محسوب میشود، پا به میدان بگذارند و بلوکی از کشورهای ضد تروریستی ازجمله سوریه، ایران، لبنان، عراق و در ادامه مصر و چین تشکیل شود. روسیه و چین بهعنوان دو قدرت جهانی بسیار از خطر تروریست با توجه به جمعیت انبوهی که دارند و بخشی از جمعیت آنان را مسلمانان تشکیل میدهند در هراسند.
این ماجرا سبب شد تا روسیه برای پاکسازی سوریه همکاری قابلتوجهی را با ارتش سوریه و محور مقاومت آغاز کند. همکاری که اینک با منافع بسیاری از کشورهای منطقه ازجمله ترکیه که مرز خود با سوریه را بهعنوان شاهراه انتقال و همچنین پایگاه لجستیکی و بازپروری تروریست قرار داده است، در تضاد قرار بگیرد. تضادی که در مخاصمه و اسقاط هواپیمای روسی توسط ترکیه و حمایت غرب از این اقدام بهخوبی مشخص و مبرهن است.
همکاری اقتصادی ایران و روسیه
ایران و روسیه در حوزه اقتصادی میتوانند همکاری مشخصی داشته باشند. بعد از بحران کریمه و جدایی این شبهه جزیره استراتژیک از اوکراین تقابل محسوسی میان غرب و روسیه شکل گرفت. غرب نیز در جهت توقف اقدامات روسیه علیه اوکراین که با بهانه حمایت از روستبارهای این کشور انجام شد، تحریمهای اقتصادی برای فلج کردن روسیه را وضع کرد. این موضوع باعث تشدید این تقابل شد اما در این جریان کشورهایی مانند ترکیه از تحریمهای غرب علیه روسیه بهره اقتصادی وافری بردند.
اما سرنگونی هواپیمای روسی توسط ترکها سبب شد تا روسیه که در حوزه نظامی با توجه به درگیریهای منطقهای با داعش صلاح نمیدانست که بهطور مستقیم با ترکیه برخورد کند، تنبیهات اقتصادی را برای این کشور در نظر گرفت.[2] امروز روسیه وارد فاز جنگ اقتصادی با ترکیه شده است و این به معنای از بین رفتن بخش عمدهای از بازار اقتصادی ترکیه و همچنین فرصتی است که ایران و کشورهای دیگر میتوانند از آن بهره اقتصادی ببرند.[3]
بازار اقتصادی که به نظر نمیرسد با چنین وسعت و پتانسیلی در اختیار ایران قرار گیرد. متأسفانه برخی با نگاه غربی به روسیه مینگرند و فرصت به وجود آمده را نادیده میگیرند. طبیعتاً نمیتوان انتظار داشت که چنین فرصتهای اقتصادی میان ایران و غرب شکل بگیرد. این درشرایطی است که ایران بایستی به دیگر کشورهای مانند چین هم نیم نگاهی داشته باشد که متأسفانه در دولت جدید این نگاه بیشتر معطوف به غرب شده است و کسانی چون هاشمی رفسنجانی نیز با وجود حمایت از دولت اما با توجه به تجربه اقتصادی که دارند از دولت نسبت به این موضوع گلایهمندند.[4] بهویژه اینکه اگر یکی از راههای برقرار کردن رابطه استراتژیک تحکیم روابط اقتصادی است که اگر این مهم صورت نگیرد نمیتوان انتظار داشت که روابط به سطح بالایی برسد.
دوقطبی سازی انگلوفیل و رسوفیل
تاریخ ایران شاهد دوقطبی در نظریه سیاست خارجی ایران بوده است. دوقطبی که بعضاً با رویکرد دولت به یکی از دول خارجی ازجمله روسیه و انگلیس در زمان ابرقدرتی این دو کشور در زمان قاجار وجود داشته و تا به امروز به برخی از افراد منتقلشده است. اعمال قدرت این دولتهای استعمارگر در بعضی سرزمینها نظیر ایران به رقابت و کشمکش این دولتها منجر شد. در این میان ازلحاظ داخلی بهتدریج در میان سران دولتی دو جریان در حمایت و گرایش به دولتهای اروپایی شکل گرفت. که در تاریخ ایران به جریان روسوفیل (طرفداران سیاست روسیه در ایران) و انگلوفیل (طرفداران سیاست انگلیس در ایران) اشتهار یافته است.
جالب اینجاست که این دوقطبی نه در جهت مصالح کشورمان بلکه به جهت رقابت روسیه و انگلیس در کشورمان و منافعی که این دو دولت استعماری داشتند برقرار شد و در طول تاریخ برای کشورمان آوردهای نداشته است. به نظر میرسد برخی هنوز در توهم این رقابت قرار دارند اما هنوز هم این جریان دوقطبی به نفع کشور نیست و منافع بیگانگان را تأمین میکند.
در این راستا تزاری نامیدن روسیه و القاء بیاعتمادی
نسبت به این کشور درحالیکه این کشور دست دوستی به ما دراز کرده است و منافع
مشترکی میان ایران و روسیه در سطح منطقه به وجود آمده است با توجه به اینکه در طرف
غربی چنین پتانسیل، همگرایی و ارتباطی وجود ندارد، به نظر میرسد که بیشتر از
اینکه به سود کشورمان باشد به نفع بیگانگان و حکومتهای لیبرال غربی است. این
درحالی است که شرایط ایران کنونی بسیار متفاوت از گذشته است و دو کشور روسیه و
ایران در بسیاری از موارد باهم منافع مشترکی دارند که میتواند روابط را نیز
مستحکمتر کند. این درحالی است که اصل اول و پایهای سیاست خارجی بیان میکند که
دشمن و دوست همیشگی وجود ندارد و بسته به شرایط و عملکرد طرف مقابل بایستی با وی عمل
کرد.
به هر جهت تحقق این مهم میزان تعهد طرف مقابل و جدیت آن را میطلبد و در این زمینه بایستی بدون قضاوتهای یکطرفه به مصالح ملی کشور نگریسته شود. این درحالی است که به جای طرف ایرانی حال شاهد دست دراز کردن طرف خارجی هستیم که میتواند نقطه مثبتی در این زمینه باشد. چه اینکه نوع روابطی که ما با طرف مقابل برقرار میکنیم هم میتواند در سود و زیان این روابط اثرگذار باشد و بایستی با برنامهریزی لازم و شناخت نقاط مثبت منافع در این جهت حرکت کنیم تا به نتیجه شیرین در این زمینه دست یابیم.