به گزارش مشرق، این روزها مقامات اتحادیه اروپا بر سر توصیف،
تفسیر و تحلیل پدیده تروریسم با یکدیگر مسابقه گذاشته اند! گویا پدیده ای
با ماهیت جدید در نظام بین الملل رخ داده و مقامات اروپایی نیز به تازگی
نسبت به این پدیده آگاهی پیدا کرده اند!
هر یک از مقامات امنیتی در اروپا سعی دارند در توصیف این پدیده در نزد افکار عمومی بر یکی از ابعاد آن متمرکز شوند. آدرس های نادرست و غلطی که در این برهه زمانی حساس به افکار عمومی در غرب و از سوی مقامات اطلاعاتی و امنیتی در اروپا و آمریکا مخابره می شود در نوع خود قابل تامل است؛ آدرس های نادرستی که نشان دهنده عدم عزم واقعی در غرب برای مقابله با تروریسم خودساخته آمریکا و اروپاست.
رمزگشایی از اظهارات رئیس دستگاه امنیتی آلمان
اظهارات اخیر رئیس دستگاه امنیتی آلمان در خصوص پدیده داعش و بررسی استراتژیک این پدیده یکی از مواردی است که جای بسی تعمق دارد. "گرهاردشیندلر" دراین خصوص عنوان کرده است:
" داعش تصمیم دارد فعالیت ها و برنامه های خود را از منطقه اصلی خود در خاورمیانه به مناطق خارجی دیگر بکشاند یا سعی می کند با گروه های جهادی محلی همکاری کند. هدف داعش بیشتر تعهد گرفتن از گروه های منطقه ای و استقرار استان ها و مناطق جدید برای داعش است. داعش می خواهد در این میان با تمام قدرت تصوّر یک سیستم جهانی را پیدا کند که همواره بزرگتر می شود."
در خصوص اظهارات رئیس دستگاه امنیتی آلمان سوالات و ابهامات زیادی وجود دارد.
نکته اول به کلیت ورود دستگاه های امنیتی غرب به بحث بررسی پدیده داعش باز می گردد. آیا پدیدار شناسی داعش صرفا باید متاثر از یک پدیده ای تروریستی مانند حملات و وقایع پاریس صورت گیرد؟ آیا تا زمانی که انفجاری در درون مرزهای اروپا رخ ندهد، آنالیز و تحلیل پدیده داعش در دستور کار مقامات غربی قرار ندارد؟
کلیت ورود دیرهنگام مقامات اروپایی نسبت به تحلیل پدیده داعش نشان می دهد پدیدارشناسی تروریسم در غرب متغیری وابسته به عواملی از جمله وقوع حملات تروریستی در داخل خاک اروپاست، اگرنه وجود تروریسم در دیگر نقاط جهان به هیچ عنوان اهمیتی برای کشورهای غربی ندارد.
غرب؛ خاستگاه اصلی داعش
موضوع دیگری که باید در این خصوص مدنظر قرار داد، به مصدرشناسی تهدید داعش باز می گردد. مقامات غربی در تحلیل های خود در خصوص پدیده داعش، اساسا نسبت به تعلق خاطر داعش و گروه های تروریستی به خود کمترین اشاره ای نمی کنند. به عبارت بهتر، مقامات اروپایی در صدد تحلیل واقعی پدیده تروریسم نیستند، زیرا خود نسبت به این پدیده و چیستی و ماهیت آن آگاه هستند. ایجاد و تاسیس داعش و استمرار حیات شوم این پدیده تروریستی زیر نظر ایالات متحده آمریکا و برخی اعضای اتحادیه اروپا صورت گرفته است؛ غرب اساسا با پدیده ای مواجه است که خاستگاهی آتلانتیکی دارد نه خاورمیانه ای و منطقه ای. خاستگاه و مصدر داعش را اتفاقا نه در منطقه، بلکه باید در داخل مرزهای ایالات متحده آمریکا و اتحادیه اروپا جست و جو کرد، یعنی درست جایی که اتاق های فکری غرب از سال 2000 میلادی تاکنون نسخه ای به نام "پمپاژ ترور و وحشت" در منطقه را در اختیار سیاستمداران خود قرار دادند. در سال 2001 میلادی، جرج واکر بوش، رئیس جمهور سابق ایالات متحده آمریکا با همین هدف به افغانستان حمله کرد. هم اکنون محصول 15 سال اشغال افغانستان چیزی جز رشد دوباره گروه های تروریستی در این کشور نبوده است. این قاعده در خصوص داعش نیز صادق است.
غرب همچنان در صدد نابودی داعش نیست
موضوع و نکته بعدی به استراتژی غرب در قبال داعش باز می گردد. علی رغم وقوع حملات تروریستی پاریس، غرب اساسا به دنبال نابودسازی داعش نیست. آنچه غرب به دنبال آن است، کماکان "مدیریت داعش" در زمین بازی خود است. زمین بازی غرب در منطقه و نظام بین الملل بسیار پیچیده است. در این زمین بازی پیچیده، داعش تعلق خاطر مستقیمی به دستگاه های امنیتی در غرب دارد. از طرفی غرب صرفا خواستار نابودی بخشی از داعش است، یعنی آن بخشی که در عملیات تاکتیکی خود پیرو سیاست های کلان غرب نیست. داعش در صورتی که به عملیات خود در منطقه ادامه دهد، در منطقه تهدید ایجاد کند و در منطقه نیز از بین برود، مطلوب غرب است. بی دلیل نیست که محصول ایجاد ائتلاف ضد داعش تقویت گروه های تروریستی در سوریه و عراق بوده است.
آنچه مسلم است این که در واکاوی منازعه جدید در اتحادیه اروپا باید به این نکات توجهی ویژه داشت. اروپای واحد در مرحله توصیف، تحلیل و ارائه راهکار در قبال داعش رویکردی صادقانه ندارد. "مدیریت تروریسم" تبدیل به یک استراتژی غالب در غرب شده است. این قاعده هم در قبال ایالات متحده آمریکا و هم در قبال اروپا صادق است. کشورهای اروپایی طی سال های اخیر و همگام با رشد داعش، از طریق فروش رسمی سلاح به عربستان سعودی و رژیم های دیکتاتوری عربی، این سلاح ها را به دست گروه های تکفیری در منطقه رسانده اند. طی روزهای اخیر هیچ یک از مقامات امنیتی اروپا نسبت به سیاست های نادرست اطلاعاتی و امنیتی خود نسبت به داعش اقرار نکرده اند. آن ها کماکان مصدر تهدیدات داعش را منطقه ای (خاورمیانه ای) ارزیابی کرده و از نقش خود در تقویت تروریسم در منطقه سخنی به میان نیاورده اند. این موارد به خودی خود نشان می دهد غرب در برهه فعلی نیز به فکر مبارزه با داعش نیست.
استراتژی غرب در "مدیریت داعش" به حوزه تاکتیکی و عملیاتی ائتلاف داعش نیز سرایت کرده است. بی دلیل نیست که در حوزه عملیاتی غرب نیز شاهد عدم تلاش برای نابودی میدانی داعش هستیم. در این خصوص حتی شاهد تنفس مصنوعی ائتلاف آمریکایی و غربی ضد داعش به گروه های تروریستی و تکفیری هستیم.
غرب و پدیده مهاجرین پس از وقوع حوادث پاریس
نکته دیگری که بایددر برهه فعلی مدنظر قرار گیرد، به آدرس های نادرستی است که در خصوص پناه جویان و مهاجرین در غرب مخابره می شود. این آدرس های نادرست نیز توسط دستگاه های دولتی و امنیتی در غرب به رسانه ها و افکار عمومی در اروپا مخابره شده است. در حال حاضر برخی مقامات ارشد و رسمی در غرب در صددند بحران های موجود در این کشورها را ناشی از حضور پناهندگان تلقی کنند. یکی از این افراد مانوئل والس، نخست وزیر فرانسه است. او نیز به مانند فرانسوا اولاند، رئیس جمهور فرانسه و دیگر مقامات این کشور به خوبی نسبت به نقش منفی و بازدارنده کشور خود در بحران سازی های منطقه آگاه است.
پس از وقوع حادثه تروریستی پاریس شاهد افزایش میزان حملات به اردوگاه های مهاجرین هستیم؛ مهاجرینی که بر اثر سیاست های غرب در منطقه ناچار به رها کردن خانه و کاشانه خود و مهاجرت به سوی نقطه ای نامعلوم شده اند. این مهاجرین و پناه جویان بی پناه به جای آن که در کسوت و حکم قربانیان تروریسم غربی مورد شناسایی قرار گیرند، از سوی نهادهای امنیتی و سیاسی در غرب به عنوان متهم مورد شناسایی و تحقیر قرار می گیرند.
طی ماه های اخیر شاهد رشد جریان های راست افراطی در غرب هستیم؛ جریانهایی که در قالب آزادی بیان! از هیچ گونه توهینی علیه مهاجرین و از هیچ حمله یا علیه پناه جویان دریغ نمی ورزند. هم اکنون پناه جویان در شهرها و کشورهای مختلف اروپایی وضعیت خوبی ندارند.
دولت های مختلف اروپایی در حال بررسی راه حل هایی برای اعمال قوانین سخت گیرانه علیه مهاجرین جنگ زده و پناهندگان هستند. اما سوال اصلی اینجاست که سهم کشورهای اروپایی در ایجاد این بحران چه اندازه بوده است؟
در پدیده مهاجرین نیز غرب با ارائه نشانه های نادرست به افکار عمومی و رسانه های این کشور در صدد است نقش منفی خود در ایجاد وضعیت بحرانی فعلی را در منطقه و متعاقبا اروپا انکار کند. وجه مشترک هر دو پدیده (موضوع تروریسم و مهاجرت) در غرب، مصدر مشترک این دو است. در هر دو بحران ایجاد شده، غرب خود اصلی ترین نقش را ایفا کرده است. بنابراین کشورهای اروپایی در برهه فعلی تاوان سیاست های خود در منطقه را پس می دهند.
منبع: بصیرت
هر یک از مقامات امنیتی در اروپا سعی دارند در توصیف این پدیده در نزد افکار عمومی بر یکی از ابعاد آن متمرکز شوند. آدرس های نادرست و غلطی که در این برهه زمانی حساس به افکار عمومی در غرب و از سوی مقامات اطلاعاتی و امنیتی در اروپا و آمریکا مخابره می شود در نوع خود قابل تامل است؛ آدرس های نادرستی که نشان دهنده عدم عزم واقعی در غرب برای مقابله با تروریسم خودساخته آمریکا و اروپاست.
رمزگشایی از اظهارات رئیس دستگاه امنیتی آلمان
اظهارات اخیر رئیس دستگاه امنیتی آلمان در خصوص پدیده داعش و بررسی استراتژیک این پدیده یکی از مواردی است که جای بسی تعمق دارد. "گرهاردشیندلر" دراین خصوص عنوان کرده است:
" داعش تصمیم دارد فعالیت ها و برنامه های خود را از منطقه اصلی خود در خاورمیانه به مناطق خارجی دیگر بکشاند یا سعی می کند با گروه های جهادی محلی همکاری کند. هدف داعش بیشتر تعهد گرفتن از گروه های منطقه ای و استقرار استان ها و مناطق جدید برای داعش است. داعش می خواهد در این میان با تمام قدرت تصوّر یک سیستم جهانی را پیدا کند که همواره بزرگتر می شود."
در خصوص اظهارات رئیس دستگاه امنیتی آلمان سوالات و ابهامات زیادی وجود دارد.
نکته اول به کلیت ورود دستگاه های امنیتی غرب به بحث بررسی پدیده داعش باز می گردد. آیا پدیدار شناسی داعش صرفا باید متاثر از یک پدیده ای تروریستی مانند حملات و وقایع پاریس صورت گیرد؟ آیا تا زمانی که انفجاری در درون مرزهای اروپا رخ ندهد، آنالیز و تحلیل پدیده داعش در دستور کار مقامات غربی قرار ندارد؟
کلیت ورود دیرهنگام مقامات اروپایی نسبت به تحلیل پدیده داعش نشان می دهد پدیدارشناسی تروریسم در غرب متغیری وابسته به عواملی از جمله وقوع حملات تروریستی در داخل خاک اروپاست، اگرنه وجود تروریسم در دیگر نقاط جهان به هیچ عنوان اهمیتی برای کشورهای غربی ندارد.
غرب؛ خاستگاه اصلی داعش
موضوع دیگری که باید در این خصوص مدنظر قرار داد، به مصدرشناسی تهدید داعش باز می گردد. مقامات غربی در تحلیل های خود در خصوص پدیده داعش، اساسا نسبت به تعلق خاطر داعش و گروه های تروریستی به خود کمترین اشاره ای نمی کنند. به عبارت بهتر، مقامات اروپایی در صدد تحلیل واقعی پدیده تروریسم نیستند، زیرا خود نسبت به این پدیده و چیستی و ماهیت آن آگاه هستند. ایجاد و تاسیس داعش و استمرار حیات شوم این پدیده تروریستی زیر نظر ایالات متحده آمریکا و برخی اعضای اتحادیه اروپا صورت گرفته است؛ غرب اساسا با پدیده ای مواجه است که خاستگاهی آتلانتیکی دارد نه خاورمیانه ای و منطقه ای. خاستگاه و مصدر داعش را اتفاقا نه در منطقه، بلکه باید در داخل مرزهای ایالات متحده آمریکا و اتحادیه اروپا جست و جو کرد، یعنی درست جایی که اتاق های فکری غرب از سال 2000 میلادی تاکنون نسخه ای به نام "پمپاژ ترور و وحشت" در منطقه را در اختیار سیاستمداران خود قرار دادند. در سال 2001 میلادی، جرج واکر بوش، رئیس جمهور سابق ایالات متحده آمریکا با همین هدف به افغانستان حمله کرد. هم اکنون محصول 15 سال اشغال افغانستان چیزی جز رشد دوباره گروه های تروریستی در این کشور نبوده است. این قاعده در خصوص داعش نیز صادق است.
غرب همچنان در صدد نابودی داعش نیست
موضوع و نکته بعدی به استراتژی غرب در قبال داعش باز می گردد. علی رغم وقوع حملات تروریستی پاریس، غرب اساسا به دنبال نابودسازی داعش نیست. آنچه غرب به دنبال آن است، کماکان "مدیریت داعش" در زمین بازی خود است. زمین بازی غرب در منطقه و نظام بین الملل بسیار پیچیده است. در این زمین بازی پیچیده، داعش تعلق خاطر مستقیمی به دستگاه های امنیتی در غرب دارد. از طرفی غرب صرفا خواستار نابودی بخشی از داعش است، یعنی آن بخشی که در عملیات تاکتیکی خود پیرو سیاست های کلان غرب نیست. داعش در صورتی که به عملیات خود در منطقه ادامه دهد، در منطقه تهدید ایجاد کند و در منطقه نیز از بین برود، مطلوب غرب است. بی دلیل نیست که محصول ایجاد ائتلاف ضد داعش تقویت گروه های تروریستی در سوریه و عراق بوده است.
آنچه مسلم است این که در واکاوی منازعه جدید در اتحادیه اروپا باید به این نکات توجهی ویژه داشت. اروپای واحد در مرحله توصیف، تحلیل و ارائه راهکار در قبال داعش رویکردی صادقانه ندارد. "مدیریت تروریسم" تبدیل به یک استراتژی غالب در غرب شده است. این قاعده هم در قبال ایالات متحده آمریکا و هم در قبال اروپا صادق است. کشورهای اروپایی طی سال های اخیر و همگام با رشد داعش، از طریق فروش رسمی سلاح به عربستان سعودی و رژیم های دیکتاتوری عربی، این سلاح ها را به دست گروه های تکفیری در منطقه رسانده اند. طی روزهای اخیر هیچ یک از مقامات امنیتی اروپا نسبت به سیاست های نادرست اطلاعاتی و امنیتی خود نسبت به داعش اقرار نکرده اند. آن ها کماکان مصدر تهدیدات داعش را منطقه ای (خاورمیانه ای) ارزیابی کرده و از نقش خود در تقویت تروریسم در منطقه سخنی به میان نیاورده اند. این موارد به خودی خود نشان می دهد غرب در برهه فعلی نیز به فکر مبارزه با داعش نیست.
استراتژی غرب در "مدیریت داعش" به حوزه تاکتیکی و عملیاتی ائتلاف داعش نیز سرایت کرده است. بی دلیل نیست که در حوزه عملیاتی غرب نیز شاهد عدم تلاش برای نابودی میدانی داعش هستیم. در این خصوص حتی شاهد تنفس مصنوعی ائتلاف آمریکایی و غربی ضد داعش به گروه های تروریستی و تکفیری هستیم.
غرب و پدیده مهاجرین پس از وقوع حوادث پاریس
نکته دیگری که بایددر برهه فعلی مدنظر قرار گیرد، به آدرس های نادرستی است که در خصوص پناه جویان و مهاجرین در غرب مخابره می شود. این آدرس های نادرست نیز توسط دستگاه های دولتی و امنیتی در غرب به رسانه ها و افکار عمومی در اروپا مخابره شده است. در حال حاضر برخی مقامات ارشد و رسمی در غرب در صددند بحران های موجود در این کشورها را ناشی از حضور پناهندگان تلقی کنند. یکی از این افراد مانوئل والس، نخست وزیر فرانسه است. او نیز به مانند فرانسوا اولاند، رئیس جمهور فرانسه و دیگر مقامات این کشور به خوبی نسبت به نقش منفی و بازدارنده کشور خود در بحران سازی های منطقه آگاه است.
پس از وقوع حادثه تروریستی پاریس شاهد افزایش میزان حملات به اردوگاه های مهاجرین هستیم؛ مهاجرینی که بر اثر سیاست های غرب در منطقه ناچار به رها کردن خانه و کاشانه خود و مهاجرت به سوی نقطه ای نامعلوم شده اند. این مهاجرین و پناه جویان بی پناه به جای آن که در کسوت و حکم قربانیان تروریسم غربی مورد شناسایی قرار گیرند، از سوی نهادهای امنیتی و سیاسی در غرب به عنوان متهم مورد شناسایی و تحقیر قرار می گیرند.
طی ماه های اخیر شاهد رشد جریان های راست افراطی در غرب هستیم؛ جریانهایی که در قالب آزادی بیان! از هیچ گونه توهینی علیه مهاجرین و از هیچ حمله یا علیه پناه جویان دریغ نمی ورزند. هم اکنون پناه جویان در شهرها و کشورهای مختلف اروپایی وضعیت خوبی ندارند.
دولت های مختلف اروپایی در حال بررسی راه حل هایی برای اعمال قوانین سخت گیرانه علیه مهاجرین جنگ زده و پناهندگان هستند. اما سوال اصلی اینجاست که سهم کشورهای اروپایی در ایجاد این بحران چه اندازه بوده است؟
در پدیده مهاجرین نیز غرب با ارائه نشانه های نادرست به افکار عمومی و رسانه های این کشور در صدد است نقش منفی خود در ایجاد وضعیت بحرانی فعلی را در منطقه و متعاقبا اروپا انکار کند. وجه مشترک هر دو پدیده (موضوع تروریسم و مهاجرت) در غرب، مصدر مشترک این دو است. در هر دو بحران ایجاد شده، غرب خود اصلی ترین نقش را ایفا کرده است. بنابراین کشورهای اروپایی در برهه فعلی تاوان سیاست های خود در منطقه را پس می دهند.
منبع: بصیرت