به گزارش مشرق، تا آغاز دیدارهای حساس تیم ملی فوتبال امید برای صعود به المپیک 2016 زمان زیادی باقی نمانده است؛ حدود یک ماه دیگر رقابت امیدهای ایران با حریفان قدرتمندشان برای گرفتن بلیت برزیل آغاز میشود و چشمها به قطر دوخته میشوند که ببینند آیا آرزوی 40 ساله ایرانیها با امید فوتبالیستهای جوانش به حقیقت میپیوندد یا که خیر.
تیم ملی امید ایران در طول سالیان درازی که از رسیدن به المپیک محروم مانده فراز و فرودهایی داشته است؛ دوره ای تیم ایران امید زیادی برای صعود داشته اما اتفاقات فوتبالی و گاهی غیر فوتبالی مانع شده، دورهای هم تیم چندان قدرتمندی روانه میدان نشده و از پیش همه باختش را متصور بودهاند.
این بار اما تیم جوان و یکدست و آیندهداری به میدان فرستاده شده است. برخی از بازیکنان این تیم هماکنون در تیم ملی بزرگسالان بازی میکنند و از قضا جزو امیدهای آن تیم هستند؛ بازیکنانی که گاهی سر خواستنشان بین کیروش و خاکپور دعوا بوده و حضورشان در اردوی هر کدام از دو تیم بدون جلب رضایت سرمربی تیم دیگر امکانپذیر نبوده است.
امید ایران بیش از 40 سال است که رنگ المپیک رابه خود ندیده است. در عوض رقیبان آسیاییاش تا دلتان بخواهد پیشرفت کردهاند و به غولهای فوتبال پایه در قاره پهنپیکر آسیا تبدیل شدهاند.
ژاپن و کره جنوبی که در دوره قبلی بازیهای المپیک به جمع چهار تیم پایانی راه یافتند و حسابشان عملا از دیگر تیمهای آسیایی جداست. عربستان و امارات به عنوان دو تیم عربی که سرمایهگذاری عظیمی در فوتبال پایه کردهاند معروف شدهاند و اثر این کار را در تقویت پایههای این دو تیم و نیز در تیم بزرگسالانشان می توان به وضوح دید. تیمی مانند استرالیا هم در رقابت با ایران قرار دارد که از هر گونه امکانات لازم برای صعود به المپیک برخوردار است. در کنار اینها قطر میزبان هم تلاش زیادی کرده تا در جمع سه تیم آسیایی حاضر در ریو قرار گیرد.
از قاره آسیا تنها سه تیم جواز حضور در المپیک را کسب خواهند کرد بنابراین با توجه به شناختی که از حریفان ایران داریم، رسیدن به ریو 2016 کاری بسیار دشوار خواهد بود.
ایران برای رسیدن به المپیک و رقابت با تیمهای قدرتمند قاره آسیا چه کار کرده است؟ در این دوره اقدامات بسیار خوبی برای آمادهسازی تیم امید انجام شده و بیشترین امکانات نسبت به سایر دورهها در اختیار این تیم قرار گرفته است. برگزاری اردوهای متعدد خارج از کشور و انجام بازیهای تدارکاتی و نیز در اختیار داشتن بازیکنان مورد نیاز سرمربی – حتی به قیمت تعطیلی لیگ برتر و اعتراض مربیان لیگی – از جمله اقداماتی است که برای آمادهسازی تیم انجام شده است.
در فضایی که کادر فنی تیم امید – از سرمربی گرفته تا مدیر فنی – علیه تیم بزرگسالان و سرمربی پرتغالیاش جبهه گرفتهاند و گاهی انتقادهای تندی هم حوالهاش میکنند، جامعه فوتبال ایران از تیم امید انتظار دارد که بعد از 40 سال به المپیک صعود کند تا حسرت المپیکی فوتبال ایران 44 ساله نشود.
اختلاف نظر کادر فنی تیمهای امید و بزرگسالان اتفاق عجیبی نیست اما دامن زدن به این اختلاف و به نوعی بیمارگونه آن را افزایش دادن، اقدام پسندیدهای نیست؛ اقدامی که برخی از پیشکسوتان و سابقهداران حاضر در کادر فنی تیم امید انجام میدهند و صدای اعتراض مردم و اهالی فوتبال و حتی کفاشیان خوشرو و خوش خنده را درآورده است.
تیم امید باید به المپیک 2016 صعودکند؛ این نه یک آرزو و رویا که آرمان فوتبال ایران است. اگر کسی با رفتار و گفتارش در این راه سنگی بیندازد – ولو ناخواسته باشد – به این آرمان خیانت کرده است. فوتبال ایران به دلیل ضعف ساختاری و کیفیت پایین بازی های لیگ برتر، کم کم تماشاگرانش را از دست داده و در کمتر دیداری تعداد تماشاگران حاضر در ورزشگاهها به بیش از 5000 نفر میرسد. کمی نتایج تیم ملی بزرگسالان و راهیابی به جام جهانی فاصله مردم را از فوتبال کم کرد اما باز هم این فاصله بیشتر شد و اکنون فقط صعود امید به المپیک میتواند جنبشی تازه برای آشتی مردم با فوتبال ایجاد کند.
شاید دو ماه دیگر و زمانی که رقابتهای انتخابی المپیک تمام شد، نه از شور و هیجان امروز خبری باشد و نه دیگر کسی دل و دماغ صحبت حرف زدن درباره فوتبال را داشته باشد. شاید دو ماه دیگر طلسم دوری فوتبال ایران از المپیک 44 ساله شده باشد، آن وقت همینها که اکنون در راه تیم ملی گرد و غبار میپراکنند و خواسته و ناخواسته سد راهش میشوند، انگشت حسرت به دندان خواهند گزید.
روی سخن این جستار با دشمنان فوتبال ایران نیست، دوستان نادان آن را نشانه رفته است؛ کسانی که به خیال خود برای تیم امید دل میسوزانند و دلواپسش هستند اما در واقع کاری میکنند که به ضررش
تمام میشود. "دوستی خاله خرسه" در تیم امید حاصلی جز به یاس کشاندن امید فوتبال ایران ندارد.
در زمان کوتاه باقی مانده تا انتخابی المپیک ریو، تمام دستاندرکاران فوتبال ایران، کارشناسان، مربیان و بازیکنان و هر که در این خانواده بزرگ نقشی دارد، باید دلسوزانه برای موفقیت تیم تلاش کنند و اگر کاری از دستشان برنمیآید، مشکلآفرینی هم نکنند. گاهی "کاری نکردن" از انجام هر کاری مفیدتر است.
بهتر است کاری کنیم که دو ماه دیگر، موجی از شادمانی و هیجان، جامعه فوتبال ایران را در برگیرد که این امر برای فوتبال ایران هم مفید است و آثار مثبتاش در سالهای پیش رو بهتر و بیشتر لمس خواهد شد.
تیم ملی امید ایران در طول سالیان درازی که از رسیدن به المپیک محروم مانده فراز و فرودهایی داشته است؛ دوره ای تیم ایران امید زیادی برای صعود داشته اما اتفاقات فوتبالی و گاهی غیر فوتبالی مانع شده، دورهای هم تیم چندان قدرتمندی روانه میدان نشده و از پیش همه باختش را متصور بودهاند.
این بار اما تیم جوان و یکدست و آیندهداری به میدان فرستاده شده است. برخی از بازیکنان این تیم هماکنون در تیم ملی بزرگسالان بازی میکنند و از قضا جزو امیدهای آن تیم هستند؛ بازیکنانی که گاهی سر خواستنشان بین کیروش و خاکپور دعوا بوده و حضورشان در اردوی هر کدام از دو تیم بدون جلب رضایت سرمربی تیم دیگر امکانپذیر نبوده است.
امید ایران بیش از 40 سال است که رنگ المپیک رابه خود ندیده است. در عوض رقیبان آسیاییاش تا دلتان بخواهد پیشرفت کردهاند و به غولهای فوتبال پایه در قاره پهنپیکر آسیا تبدیل شدهاند.
ژاپن و کره جنوبی که در دوره قبلی بازیهای المپیک به جمع چهار تیم پایانی راه یافتند و حسابشان عملا از دیگر تیمهای آسیایی جداست. عربستان و امارات به عنوان دو تیم عربی که سرمایهگذاری عظیمی در فوتبال پایه کردهاند معروف شدهاند و اثر این کار را در تقویت پایههای این دو تیم و نیز در تیم بزرگسالانشان می توان به وضوح دید. تیمی مانند استرالیا هم در رقابت با ایران قرار دارد که از هر گونه امکانات لازم برای صعود به المپیک برخوردار است. در کنار اینها قطر میزبان هم تلاش زیادی کرده تا در جمع سه تیم آسیایی حاضر در ریو قرار گیرد.
از قاره آسیا تنها سه تیم جواز حضور در المپیک را کسب خواهند کرد بنابراین با توجه به شناختی که از حریفان ایران داریم، رسیدن به ریو 2016 کاری بسیار دشوار خواهد بود.
ایران برای رسیدن به المپیک و رقابت با تیمهای قدرتمند قاره آسیا چه کار کرده است؟ در این دوره اقدامات بسیار خوبی برای آمادهسازی تیم امید انجام شده و بیشترین امکانات نسبت به سایر دورهها در اختیار این تیم قرار گرفته است. برگزاری اردوهای متعدد خارج از کشور و انجام بازیهای تدارکاتی و نیز در اختیار داشتن بازیکنان مورد نیاز سرمربی – حتی به قیمت تعطیلی لیگ برتر و اعتراض مربیان لیگی – از جمله اقداماتی است که برای آمادهسازی تیم انجام شده است.
در فضایی که کادر فنی تیم امید – از سرمربی گرفته تا مدیر فنی – علیه تیم بزرگسالان و سرمربی پرتغالیاش جبهه گرفتهاند و گاهی انتقادهای تندی هم حوالهاش میکنند، جامعه فوتبال ایران از تیم امید انتظار دارد که بعد از 40 سال به المپیک صعود کند تا حسرت المپیکی فوتبال ایران 44 ساله نشود.
اختلاف نظر کادر فنی تیمهای امید و بزرگسالان اتفاق عجیبی نیست اما دامن زدن به این اختلاف و به نوعی بیمارگونه آن را افزایش دادن، اقدام پسندیدهای نیست؛ اقدامی که برخی از پیشکسوتان و سابقهداران حاضر در کادر فنی تیم امید انجام میدهند و صدای اعتراض مردم و اهالی فوتبال و حتی کفاشیان خوشرو و خوش خنده را درآورده است.
تیم امید باید به المپیک 2016 صعودکند؛ این نه یک آرزو و رویا که آرمان فوتبال ایران است. اگر کسی با رفتار و گفتارش در این راه سنگی بیندازد – ولو ناخواسته باشد – به این آرمان خیانت کرده است. فوتبال ایران به دلیل ضعف ساختاری و کیفیت پایین بازی های لیگ برتر، کم کم تماشاگرانش را از دست داده و در کمتر دیداری تعداد تماشاگران حاضر در ورزشگاهها به بیش از 5000 نفر میرسد. کمی نتایج تیم ملی بزرگسالان و راهیابی به جام جهانی فاصله مردم را از فوتبال کم کرد اما باز هم این فاصله بیشتر شد و اکنون فقط صعود امید به المپیک میتواند جنبشی تازه برای آشتی مردم با فوتبال ایجاد کند.
شاید دو ماه دیگر و زمانی که رقابتهای انتخابی المپیک تمام شد، نه از شور و هیجان امروز خبری باشد و نه دیگر کسی دل و دماغ صحبت حرف زدن درباره فوتبال را داشته باشد. شاید دو ماه دیگر طلسم دوری فوتبال ایران از المپیک 44 ساله شده باشد، آن وقت همینها که اکنون در راه تیم ملی گرد و غبار میپراکنند و خواسته و ناخواسته سد راهش میشوند، انگشت حسرت به دندان خواهند گزید.
روی سخن این جستار با دشمنان فوتبال ایران نیست، دوستان نادان آن را نشانه رفته است؛ کسانی که به خیال خود برای تیم امید دل میسوزانند و دلواپسش هستند اما در واقع کاری میکنند که به ضررش
تمام میشود. "دوستی خاله خرسه" در تیم امید حاصلی جز به یاس کشاندن امید فوتبال ایران ندارد.
در زمان کوتاه باقی مانده تا انتخابی المپیک ریو، تمام دستاندرکاران فوتبال ایران، کارشناسان، مربیان و بازیکنان و هر که در این خانواده بزرگ نقشی دارد، باید دلسوزانه برای موفقیت تیم تلاش کنند و اگر کاری از دستشان برنمیآید، مشکلآفرینی هم نکنند. گاهی "کاری نکردن" از انجام هر کاری مفیدتر است.
بهتر است کاری کنیم که دو ماه دیگر، موجی از شادمانی و هیجان، جامعه فوتبال ایران را در برگیرد که این امر برای فوتبال ایران هم مفید است و آثار مثبتاش در سالهای پیش رو بهتر و بیشتر لمس خواهد شد.