چهارمین وزیر اطلاعات جمهوری اسلامی ایران و مشاور امنیتی سابق رئیس قوه قضاییه از تهدیدات امنیتی غرب در راستای پروژه ایرانهراسی و اسلامهراسی میگوید و نگرانی جدی خود را نسبت به توطئه رژیم صیونیسیتی در ایجاد جنگهای صلیبی میان اسلام و مسیحیت عنوان میکند.
وی که میگوید در انتخابات آینده نامزد نخواهد شد، ورود دولت را به انتخابات غیرقانونی میداند و میگوید از هیچ لیستی حمایت نخواهد کرد.
مشروح مصاحبه حجتالاسلام والمسلمین یونسی به شرح زیر است:
مقام معظم رهبری اخیراً نامه دومشان را خطاب به جوانان غربی منتشر کردند؛ ایشان در این نامه، ریشه تروریست را اندیشه خشونتگرای غرب عنوان کردند؛ تحلیل شما از نامه رهبر معظم انقلاب به جوانان غربی چیست؟ و اصلا ریشه تروریسم را کجا میدانید؟
در خصوص دو نامهای که ایشان خطاب به جوانان غربی نوشتند، باید گفت قبل از این نامهها نیز بیاناتی به مناسبتهای مختلف در ملاقاتها، سخنرانیها و خطبههای نماز جمعه که گاهی به زبان عربی بود، مطرح کردهاند و این دو نامه در حقیقت مکمل روند ارتباطی است که ایشان نسبت به جوانان خارج از ایران به خصوص غربیها و کسانی که به انگیزه دینی یا انگیزه انسانی توجه میکنند، دارند.
اگرچه به صورت نامه یک ابتکار است ولی از نظر محتوا ایشان این سخنان را به بیانات دیگری نیز مطرح کرده بودند یعنی در حقیقت روندی که ایشان از قبل آغاز کردند هم در سیره عملی و هم در سیره لفظی بر این موضوع تاکید داشتند که جوانان غرب را با چهرۀ واقعی اسلام آشنا کنند.
پیش از ایشان نیز امام خمینی(ره) این حرکت را شروع کردند، یعنی امام خمینی(ره) قبل از پیروزی انقلاب اسلامی زمانی که در ایران بودند و بعد هم که به خارج تبعید شدند و یا زمانی که در فرانسه بودند این موج اقبال به اسلام را ایجاد کردند و این موج در سراسر دنیا در ایران منجر به انقلاب اسلامی شد و در سرتاسر دنیا یک اقبال جدی نسبت به اسلام و ارزشهای اسلامی شکل گرفت.
پس از ظهور و بروز انقلاب اسلامی شاهد اقدامات اسلامهراسی و ایرانهراسی جبهه استکباری بودیم، هدف آنان از این اقدامات چه بود؟
انقلاب اسلامی یک هراس جدی برای سه بلوک در دنیا ایجاد کرد که این سه بلوک هر کدام زاویه خود را دارند اما با هم مرتبط هستند، پیش از همه غرب است، غرب که میگوییم اعم از آمریکا و اروپا و کشورهایی است که در این بلوک تعریف میشوند؛ آنها به شدت نگران شدند از اینکه این بار از پایگاه دینی مورد تهدید قرار گرفتهاند.
غرب بر هژمونی، سلطه و استعمار خود تاکید داشت و رقیب اصلی آنان هم در درجه اول کمونیسم بود اما فکر نمیکردند اسلام برای آنها خطر و تهدیدی باشد ولی غافلگیر شدند چرا که بر اساس تحلیلهایی که داشتند فکر میکردند اسلام با آنها همکاری میکند و دین سازشکاری است و اسلام خطرش را فقط کمونیست و شوروی میداند و با غرب کاری ندارد، اما در عمل اسلام توانست در سراسر دنیا موج عظیمی علیه غرب ایجاد کند.
بعد از انقلاب اسلامی پایگاه اصلی آنان، یعنی ایران و شاه منهدم شده و یک پایگاه اسلامی در ایران ایجاد شد چرا که انقلاب اسلامی با شاکله ضدسلطه و ضداستعمار و ضدهژمونی غرب و شعار استقلال، آزادی و جمهوری اسلامی روی کارآمد، از این رو برای آنان خیلی غافلگیرکننده و شکننده بود و به شدت نگران شدند.
بعد از آن در موضوع اسرائیل نیز دیدند که در منطقه خاورمیانه حرکتی علیه اسرائیل شروع شده و امواج عظیم مسلمانان علیه اسرائیل بسیج شدهاند و نهضت فلسطین را که آنان خاموش کرده و به سازش کشانده بودند، جان تازهای گرفته است و میدانستند که تمام حرکتهای ضداسرائیلی مثل حماس و انتفاضه از انقلاب اسلامی نشات میگرفت.
گروه دیگری که خیلی نگران شدند وهابیها بودند؛ وهابیها از اسلام چهرهای خشن و تنگنظرانه، با افکار انحرافی ارائه میدهند، از این رو آنها هم احساس کردند که از درون خالی شدند و جوانهایی که به آنها تمایل داشتند آنها را رها کرده و به انقلاب اسلامی روی آوردهاند.
دلیل اشتیاق جوانان به انقلاب اسلامی و امام خمینی(ره) را در چه میدانید؟
محبوبیت جهانی امام خمینی (ره) در بین جوانان اسلامی، شیعه و سنی و حتی غیرمسلمانان، در آمریکای لاتین و سایر نقاط آنقدر بالا بود که تمام حرکتهای مارکسیستی که ضد غرب بودند از بین رفت و این موج انقلاب اسلامی نه فقط غرب را به چالش کشید، بلکه مهمتر از آن، قدرت جهانی و امپراتوری مارکسیستی را نیز متلاشی کرد.
جوانها قبل از انقلاب اسلامی وقتی میخواستند با امپریالیسم مبارزه کنند دنبال کمونیسم میرفتند اما حنای کمونیستها هم دیگر رنگ و جاذبهای نداشت و در درون خودشان هم مشکل پیدا کردند و متلاشی شدند. درواقع انقلاب اسلامی، واقعا یک انقلاب اسلامی بود نه انقلاب ایران و انقلاب شیعه، بلکه یک انقلاب اسلامی در سراسر دنیا بود.
حرکت دفاع از مستضعفین و شعار دفاع از مظلومین، تنها برای مسلمانان جاذبه نداشت بلکه برای تمام دنیا جاذبه داشت، غرب چشم باز کرد و دید یک تهدید جدی از ناحیه دین برای آنها به وجود آمده و فکر نمیکردند یک روز از ناحیه دین تهدید شوند، از این رو غرب به مقابله برخاست.
«بدلسازی» توطئه غرب برای مبارزه با انقلاب اسلامی
غرب در این راستا چه اقداماتی کرد؟
برای مبارزه با این تهدید، غربیها چند اقدام را انجام دادند که مهمترین آنان این بود که دست به بدلسازی زدند؛ یعنی بدل انقلاب اسلامی را شبیهسازی کردند، برای این کار باید از استعداد و ظرفیتهای تاریخی و اعتقادی مسلمانان استفاده میکردند و در این راستا، انگلیسیها مسلطتر و قویتر بودند.
یکی از این حربهها ایجاد جنگ بین مسلمانان و جنگ بین شیعه و سنی بود و دوم بد معرفی کردن اسلام؛ که اسلام را به عنوان یک دین خشن و غیرانسانی معرفی کردند و بر روی این دو متمرکز شدند البته بین این دو بخش، کارهای دیگری هم کردند ولی روی این دو سرمایهگذاری جدی داشتند که در بخشهایی هم موفق شدند.
برای بد معرفی کردن اسلام نیز دو اقدام داشتند؛ یکی تبلیغاتی است که مرتب انجام میدهند، اکنون در همه جا وانمود میکنند خشونت، جنگ، نفرت یعنی اسلام و دوم مدلهای عملی است، یعنی حرکتهایی را در ظاهر مسلمان و برای دفاع از اسلام و مبارزه با غرب انجام میدهند، در واقع غرب میخواهد چهره نفرتانگیزی را از اسلام نشان دهد.
آنها این تجربه و این مدل را اول در افغانستان پیاده کردند و دو مدل در افغانستان ساختند؛ یکی مدل طالبان بود، دوم هم القاعده. البته این گونه نبوده که اعضای این گروهها یکییکی رفتند و در واشنگتن و پاریس تربیت شده و آموزش دیدهاند بلکه اکثر آنها انگیزههای ضدغربی داشتند.
در این بخش در پرانتز باید اشاره کنیم که در چند سال اخیر به خصوص در یکی دو سال گذشته بخش هایی از سیاست مداران و رهبران غربی به این واقعیت پی برده و ملاحظه کردند تقویت چنین گروههای خشنی به نام اسلام برای استفاده ابزاری از آنان، چه تهدیدی جدی برای خودشان است لذا اخیرا میشنویم که دائما تکرار میکنند که باید حساب اسلام واقعی را و اسلام معتدل و رحمانی را از تروریست های خشن جدا کرد و نمونه آن سخنان چند روز گذشته تئوریسین ها و سیاستمداران آمریکایی است که در واکنش به برخی تندروهای داخل آمریکا تاکید دارند که باید میان این دو نگاه اسلامی یعنی نگاه اعتدال و نگاه تروریستی و خشن تفاوت قائل شد و نوع دوم را نماینده واقعی اسلام نمیدانند و این در جای خود حرکتی قابل تامل است.
و اما اول این مدلها را علیه شوروی ساختند ولی فکر نکردند شوروی به این زودی از بین برود، گفتند ما از به وجودآوردن این گروهها دو هدف داریم، یکی اینکه دشمن اصلیمان شوروی است و با او میجنگیم و یکی هم اینکه نشان میدهیم اسلام یعنی این کاری که گروههای خشن و تروریست انجام میدهند، نه آنکه ایران و امام خمینی(ره) میگویند.
چهرههایی که آنها در افغانستان ساختند دو هدف را دنبال میکرد، یکی نابودی شوروی که دشمن اصلی آنها بود و دوم اسلام که به سمت ایران نروند و به سمت آن گروهها بروند چرا که در این صورت به راحتی میشود آنان را به نام مبارزه با خشونت و تروریسم سرکوب کرد.
اسلامی که مدل القاعده و طالبان باشد را به راحتی میتوان سرکوب کرد. میتوان مردم اروپا و آمریکا و همه جهان را بسیج کرد و گفت این تروریسم است، ما با اسلام نمیجنگیم بلکه با تروریسم میجنگیم و میشود به راحتی سرکوبش کرد این در حالی است که اسلام اخلاقی، رحمانی و اسلامی که جاذبه دارد را نمیتوانند سرکوب کنند.
موجی که امام(ره) ایجاد کردند از هر دو طرف جذب میکرد، یعنی هم از اکثریت اهل سنت با حفظ اینکه اهل سنت بودند اما به اهل بیت و به انقلاب اسلامی علاقه پیدا کردند و هم از غیرمسلمانان یارگیری میکرد بدون اینکه ما کسی را دعوت کنیم چراکه هدف امام این نبود که شیعهسازی کند و اینکه مردم شیعه شوند، بلکه هدفشان این بود اسلام علوی و اسلام اهلبیت را معرفی کنند و به تعبیر خودشان اسلام ناب را معرفی کنند.
اسلام ناب، اسلام علوی و فاطمی و اسلام اهل بیت است و اسلامی است که امام حسین(ع) معرفی میکند، این اسلامی است که اکثریت جهان اسلام و یا اکثریت اهل سنت آن را قبول دارند؛ اما اقلیت وحشی و خشن و افراطی و تندرو وهابی این را برنمیتابند، صهیونیستها و سلطهگران آن را نمیپذیرند ولی اکثریت جهان، چه مسلمانان و چه غیرمسلمان دنبال چنین دینی هستند.
امام(ره) با این ابتکار و با این شیوه این موج عظیم را به وجود آوردند و آنان را به هراس انداختند و ضربه جبرانناپذیری به آمریکا، صهیونیسم و وهابیت زدند، از این رو آنها نیز متحد شده و شروع به تبلیغات کردند، از آن زمان متاسفانه تاکنون هم هر روز تبلیغات آنان بیشتر شده و هرچه جمهوری اسلامی و بیانات و پیامهای جمهوری اسلامی بیشتر نفوذ کرده آنها هم بیشتر فعالیت کردند.
از اسلام علوی داعش به وجود نمیآید
البته باید به ریشههای اسلام پرداخت، یعنی ما معتقدیم دو نوع اسلام داریم، یک اسلام علوی و اسلام اهل بیت که از این اسلام، داعش به وجود نمیآید، در اسلام ناب و اسلام اهل بیت، خشونت و تروریست درنمیآید، بلکه جاذبه، محبت، عشق و نجات انسانهاست، آنچه که میتواند مسلمانان و سایر ادیان را جذب کند، اسلام است اما متاسفانه از همان اول، بخشهایی از مسلمانان به دنبال نوع و تفسیری دیگر از اسلام همچون اسلام خشونت، اسلام بنیامیه و بنیعباس رفتند که اسلام اکراه و اجبار و شمشیر بود نه اسلام اخلاق و اسلام انسانیت.
آیا اسلام آمریکایی هم در زمره نوع دومی که از اسلام نام بردید، قرار میگیرد؟
بله همینطور است، مدیریت غرب دست آمریکا است، غرب که میگویند یعنی آمریکا. آمریکا یک نقطه جغرافیایی نیست بلکه وقتی میگوییم غرب درواقع یک بلوک با رهبری و هژمونی آمریکا منظور است، اینها هیچ کدام در برابر آمریکا استقلالی ندارند و همه به نوعی تحت تاثیر آمریکا هستند یعنی اراده و اختیاری ندارند تصمیم بگیرند اگر آمریکا بجنگد میجنگند و اگر تصمیم بگیرد صلح کند، صلح میکنند، در موضوع برجام هم نشان داد که وقتی آمریکا کوتاه آمد همه کوتاه آمدند، از این رو اختیار دست آمریکاست.
تلاش غرب برای دعوای بین شیعیان و اهل سنت
از جمهوری اسلامی ایران تروریست در نمیآید برای اینکه جمهوری اسلامی پیرو اسلام علوی است، اسلام اهل بیت است و اکثر جهان اسلام هم همینطور است ما باید جریان وهابیها و خشونتطلبان و جریانهای تکفیری و افراطی را از اسلام جدا کنیم؛ اقلیتی از جهان اسلام دنبال اسلام بنیامیه و بنیعباس هستند اما اکثریت جهان اسلام عاشق اسلام رحمانی هستند از این رو غرب تلاش میکند بین شیعه و سنی دعوا بیندازد و آن حقیقت یعنی پیام اصلی علوی در جهان اسلام مطرح نشود که همه دور پرچم اهل بیت جمع بشوند.
اهل بیت این کشش و ظرفیت را دارند که همه جهان اسلام را گرد خود جمع کنند، آن وحدتی که امام(ره) و مقام معظم رهبری بر آن تاکید میکنند همین است یعنی واقعاً اگر چنانچه پیام اهل بیت به همه برسد همه میآیند، البته معنایش این نیست که همه اهل سنت، شیعه شوند بلکه آنها در عین اینکه اهل سنت هستند عاشق اهل بیت هم هستند، زمینه برای اتحاد و وحدت در حد اعلی است اما وهابیها و اسرائیلیها تلاش میکنند بین مسلمانان اختلاف ایجاد شود.
مقام معظم رهبری احساس کردند یک نهضت میل به اسلام آغاز شده است
به موضوع اصلی بپردازیم، وظیفه تاریخی جمهوری اسلامی در این برهه برای جذب جوانان به اسلام ناب محمدی چیست؟
به اصل موضوع درباره نامه رهبر معظم انقلاب بازمیگردیم، مقام معظم رهبری احساس کردند یک اقبال جدی در دنیای غرب برای اسلام به وجود آمده است، همیشه این اقبال هم از طرف جوانان صورت میگیرد. یعنی یک نهضت میل به اسلام آغاز شده و این نهضت اعم از مسلمانان و غیرمسلمانان است. اگر چنانچه جمهوری اسلامی وظیفه تاریخی خودش را انجام ندهد دیگران این نهضت را مصادره و حتی جذب میکنند همانگونه که بیداری اسلامی را در خیلی از جاها خراب کرده و با شکست رو به رو کردند.
بیداری اسلامی نشأت گرفته از انقلاب اسلامی بود اما آن را مصادره کردند
اگر از این موضوع غفلت شود، چه امری اتفاق میافتد و آیا میتوان گفت مانند بیداری اسلامی آن را مصادره به مطلوب میکنند؟
بیداری اسلامی نشات گرفته از انقلاب اسلامی بود اما آن را مصادره کردند، آن را در مصر منهدم کردند، در لیبی از بین بردند، بیداری اسلامی در هر جایی پیروز میشد آن را مصادره و منهدم کردند. این نهضت فقط در جمهوری اسلامی نیست در هر جایی که مسلمانان و حتی جوانان غیرمسلمان هستند لازم بود این کار صورت بگیرد، اگر امام خمینی(ره) زنده بودند حتماً این کار را انجام میدادند، یعنی مستقیم با جوانان ارتباط برقرار میکردند و در اینجا هیچ چیزی مانع از این ارتباط نیست.
امام(ره) سن بالایی داشتند اما جوانها فکر میکردند امام(ره) خیلی جوان است، یعنی از نظر فیزیکی امام مسن بودند اما از نظر فکر خیلی به جوانها نزدیک بودند؛ همین نقش را مقام معظم رهبری ایفا کردند و در جایگاه رهبری و امامت جوانها را بسیار صمیمی و خیلی مخلصانه مخاطب قرار دادند با این پیام که درد مشترک ما و شما یکی است و آن تروریسم است.
رهبران سیاسی کشورهای غربی خیلی از مواقع متأثر از اسرائیل تصمیم میگیرند
ایشان با نگارش این نامه اولاً جوانان را در مقابل رهبرانشان قرار دادند؛ چراکه رهبران سیاسی کشورهای غربی خیلی وقتها متاثر از اسرائیل و صهیونیست تصمیم میگیرند و در تحلیل معتقدم آنچه ریشه خشونت، نزاع، جنگها و فتنهها است دو چیز است؛ یکی تحقیر غرب نسبت به مسلمانان است، اعم از تحقیر فرهنگی، اقتصادی، اجتماعی و دوم شیطنتهایی است که اسرائیل انجام میدهد چراکه اسرائیل به هیچوجه مایل نیست در منطقه صلح و امنیت برقرار شود.
چرا که اگر صلح و امنیت برقرار شود خودش در معرض نابودی قرار میگیرد، حیات اسرائیل در جنگ و ناامنی است. ریشه تمام این خشونتها و جنگها به این دو چیز برمیگردد البته احتیاج به توضیح بیشتر دارد؛ مقام معظم رهبری به این ریشهها توجه کردهاند.
هر حادثهای در منطقه بیفتد ما باید نگاه کنیم در کجا به منافع و امنیت اسرائیل مربوط میشود و بدون این نمیتوان هیچ تحلیلی ارائه کرد چرا که این یک تحلیل واقعی است و توطئه و توهم نیست بلکه یک واقعیت است، کسانی که بخواهند مجرد از این دو نکته حوادث منطقه را تحلیل کنند مطمئن باشید به بیراهه رفتهاند.
چرا بعضاً برخی جوانان غربی جذب گروههای تروریستی میشوند؟
جوانان ممکن است از سر اسلامخواهی و از سر احساسات پاک جوانی با گروههای تروریستی ارتباط برقرار کنند، آن جوانی که برای مبارزه با تحقیر غرب، برای مبارزه با عامل همه جنگهای اسلامی حاضر میشود از جان خودش بگذرد و انتحاری عمل کند، این را باید با یک دید عمیق تحلیل کنیم که چرا این کار را کرده است؟ او برای میل و خواسته خودش نیست که خود را فدا کرده بلکه در نیتش صادق است اما خطا و اشتباه میکند، جذب گروههای تروریستی شده و به انحراف می رود و ما نمیتوانیم انکار کنیم.
او هر چه ریا کند و دروغ بگوید اما اینجا صادقانه عمل میکند و برای اثبات صداقتش بهتر از قربانی کردن جان خودش راه دیگری ندارد. حال در پاسخ به این سؤال که چرا صادقانه خودش را فدا میکند؟ باید گفت عکسالعمل او واکنش به دو چیز است اول اینکه تا مادامی که غرب مسلمانان را تحقیر و از اسرائیل بدون هیچ دلیلی دفاع میکند و در برابر تمام جنایات اسرائیل که در دنیا انجام میدهد توجیه یا سکوت میکند و اگر جنگ بالا بگیرد حمایتش کرده و به او کمک هم میکند از این رو برای یک سیاستمدار ممکن است به گونهای شود که به دلیل منافع خاص خودش آن را توجیه کند ولی برای یک جوان معصوم با یک دل پاک با این معیارهای چندگانه نمیشود توجیه کرد.
لذا دیگر برای او این چیزها مهم نیست و آن جوان مسلمان و حتی غیرمسلمان که در آمریکا، فرانسه، لندن یا در هر کجای دنیا زندگی میکند برای او قابل فهم نیست رفتاری که غرب در دفاع بیچون و چرا از اقدامات اسرائیل دارد، او با تمام وجود احساس میکند به دلیل مسلمان بودن تحقیر میشود.
ریشه سیاست و استراتژی غلط غرب در برخورد با جوامع مسلمان چیست؟
چند روز قبل یکی از سناتورهای محافظهکار آمریکا اعلام کرد دیگر اجازه ندهید مسلمانان وارد آمریکا شوند؛ معنای این سخن این است که آنها میگویند همه مسلمانان تروریست هستند اما در مقابل باید به آنها گفت چندین میلیون مسلمان در غرب زندگی می کنند مگر میتوانند آنها را بیرون کنند؟! آنها را چه میکنید؟ آنها را هم بیرون کنید بعد جوانان آنجا را مگر میتوانند توجیه کنند؟
یک جوان پاک مسلمان یا غیرمسلمان سیاهپوست و یا یک جوان مسیحی که احساس میکند به دلیل رنگ پوستش تحقیر میشود که ریشه آن به سیاستها و استراتژیهای غلط غرب در ارتباط با اقلیتهای جوامع دیگر بازمیگردد، بین مسلمان و غیرمسلمان و سایر اقلیتهای دینی و مذهبی فرق نمیکند اما از سوی دیگر اسرائیل هر جنایتی مرتکب بشود اشکالی ندارد که این دو با یکدیگر در تناقض است و البته قابل جمع نیست و استاندارد دو گانه است.
اکنون مثل گذشته نیست که مردم را در بیاطلاعی قرار دهیم، مردم از همه چیز سر در میآورند و با هم ارتباط دارند به شدت مرزها رنگ باخته، فاصلهها از بین رفته و مسلمانها در همه جا یک درد دارند و این درد، به دلیل مسلمان بودن نیست، بلکه همانگونه که مقام معظم رهبری فرمودند درد مشترک، همان تروریسم است.
غرب میخواهد اسلام رحمانی و انقلابی را از رونق بیندازد
از این رو غرب میخواهد اسلام رحمانی و انقلابی را که همه را جذب میکند، از رونق بیندازند، لذا بدلسازی کردند و بعد هم حکومتهای باب میل خود را ساختند که آزاد باشند و هر جنایتی مرتکب شوند.
برخی کشورهای مرتجع عربی منطقه ضدحقوق بشریترین دولتها در روی زمین هستند
اقدامات متناقض عربستان را در زمینه حقوق بشر چگونه ارزیابی میکنید؟
برخی کشورهای مرتجع عربی در منطقه ، ضدحقوقبشرترین دولت ها را در روی زمین دارند، حتی به زنان اجازه رانندگی هم نمیدهد و به صرف اینکه کسی انتقاد کرده او را گردن میزنند، اما غرب در آنجا واکنشی نشان نمی دهد و انتقادی نمیکند چراکه با یکدیگر همکاری میکنند و مشکلی هم ندارند ولی چنانچه کسانی بخواهد زیر بار حرف آنها نرود تروریست به حساب می آید.
این نوع برخورد دوگانه و متناقض باعث شد مسلمانان همه جای دنیا علیه آنها به اعتراض برخیزند و در اینجا سرویسهای جاسوسی مهمتر از همه اسرائیل در دل این گروهها نفوذ کرده و خشونت را به آنها القا میکنند، هر چه خشنتر بهتر و خود آنها تلاش میکنند آن را به عنوان دولت اسلامی معرفی کنند. به سازمانهای تبلیغاتی که نگاه کنید میبینید که آنها نمیخواهند بگویند داعش بلکه میگویند دولت اسلامی، یعنی میخواهند با بکار گیری این تعبیر اسلام را لکهدار کنند و بگویند اسلام اینگونه است.
با توجه به این شرایط نقش جمهوری اسلامی ایران برای معرفی اسلام ناب محمدی به دنیا و به ویژه جوانان غربی چیست؟
ما یک رسالت تاریخی داریم یعنی جمهوری اسلامی رابطۀ انسانی و اخلاقی با جوانان غرب را برقرار کرده و باید با آنها صمیمی باشیم و پیام انقلاب و اسلام را به آنها برسانیم و هیچ کس بهتر از رهبری نمیتواند این نقش را بر عهده داشته باشد.
همه باید به این صحنه وارد شوند، رابطه ما با غرب را از نو شروع کنیم و اول از جوانها شروع کنیم و دوم اینکه پیام اصلی همه نهادهای جمهوری اسلامی باید این باشد و این کار را انجام دهند، دولت هم باید بیاید، سازمانهای تبلیغاتی، هم به این صورت و بگوییم که پیام اسلام پیام نجات انسان هاست و راه انتقال این پیام هم اخلاق است و نه شمشیر و زور.
اسلام دین اخلاق است، اینکه بالاترین شخصیت با جوان ناشناس و گمنام ارتباط برقرار میکند و آنها هم ارتباط برقرار کنند و نامه بنویسند و این ارتباط دوجانبه باشد، معنایش همان ارتباطی است که امام خمینی(ره) داشت و همانطور که پیامبر اکرم (ص) مستقیم با جوانان ارتباط داشت، این درسی برای همه رهبران و روحانیون و همه مسئولین است.
از این رو اولاً ما در درون خودمان تلاش کنیم اختلاف نداشته باشیم و نشان دهیم که الگوی اسلام ما هستیم نه داعش، نه طالبان و نه دولت های عربی حامیان گروههای تکفیری و افراطی. ما همدیگر را تحمل میکنیم، اختلاف داریم ولی اختلافاتمان را با زور حل نمیکنیم بلکه با انتخابات حل میکنیم.
ما تمام رقابتهایمان را با استفاده از مکانیسم انتخابات و اختلافات را از این طریق حل میکنیم همیشه هم همینطور بوده، مثل انتخابات ریاستجمهوری و انتخابات مجلس، که جابجایی قدرت، با انتخابات است نه با شمشیر و زور هر کسی رای آورد نماینده مجلس میشود یا رئیسجمهور؛ بالاترین مقام در کشور ما رهبری است که مردم و خبرگان انتخاب و نظارت میکنند. یعنی همه چیز بنا بر این است که با مشارکت مردم صورت بگیرد.
مشارکت مردم حلال بسیاری از مشکلات داخلی و خارجی ماست
مشارکت مردم و رقابت نامزدها در انتخابات تا چه اندازه در امنیت کشور تأثیر دارد؟
مشارکت همه مردم حلال بسیاری از مشکلات داخلی و خارجی ماست و تا به حال هر چه مشکل داشتیم با انجام انتخابات حضور و تصمیم مردم حل شده است؛ معضلات جدی سیاسی ما با انتخابات حل شده است. رقابت هم اوج میگیرد و آنقدر هم اوج میگیرد که گاهی بعضیها نگران میشوند اما به نظر ما آن رقابتها هم خیلی خوب است یعنی داغ شدن فضا حس مسئولیت مردم را بالا میبرد، مردم احساس میکنند باید در جامعه نقش داشته باشند، احساس مسئولیت کرده و رقابت کنند.
اما در اینجا انتخابات سالم و بدون دعوا و خونریزی برگزار میشود.بالاترین انتخابات، که اوجش بود و با مناظرات تند و بعضاً مناظرات غیراخلاقی هم بود خون از دماغ کسی نیامد و مردم آزادانه همیشه در انتخابات شرکت کردند و به کاندیدای خودشان در مجلس یا ریاست جمهوری رای دادند.
تمایز مدل اسلامی که انقلاب اسلامی به دنیا ارائه میکند با اسلامی که محوریت آن خشونت است، چیست؟
شعار آزادی و دموکراسی که غرب میدهد و جوانها عاشق آن هستند ما آن را در ایران نشان داده و به نمایش گذاشتیم و اسلامی هم که آنها دنبالش هستند این اسلام است، اسلامی است که به شدت با رفتارهایی که آنها دارند مخالف است. اسلام با هرگونه خودسری، خودمحوری، استبداد، خشونت، جنگطلبی و تروریسم مخالف است و علت اینکه در ایران این اتفاقات نمیافتد برای این است که اینجا مردم از یک نقطه محوری به نام رهبری تبعیت میکنند اما در جای دیگر این نقطه محوری وجود ندارد.
اکنون در لبنان یک حزبالله داریم که تمام شیعیان در آنجا از آن حمایت میکنند و اگر بخواهد جنگ شود حزبالله باید محور باشد و کسی حق ندارد خودش عمل کند. اینجا هم همینطور است. شاکلۀ اصلی اسلام با این قرائت این است چنانچه اگر یک نفر و یا دو نفر و یا جمعی بلند شدند یک تندروی کردند این ربطی به جمهوری اسلامی ندارد و این را نباید پای اسلام بگذاریم، از این رو در جایی که این نقطه محوری یعنی رهبری نباشد از درون آن اسلام داعش درمیآید.
رهبری با این نامه این ارتباط را برقرار میکنند و همه را به این نقطه وصل میکنند، چراکه اگر به این پایگاه اصلی اسلامی وصل شوند خشونت نمیکنند، آنها منتظر هستند دستور بگیرند و رهبری هم هیچ وقت دستور خشونت نمیدهند. ما نه جنگی را شروع میکنیم و نه دستور ترور میدهیم و نه هیچ گروه تروریستی را تایید میکنیم، امام(ره) و مقام معظم رهبری تا الان اینگونه بودند، در تاریخ و گذشته هم همینطور بوده است، استراتژی ما اسلام اهل بیت است.
اما کسانی که فاقد این پایگاه هستند و میخواهند از اسلام دفاع کنند ولی کسی را ندارند دنبال بنلادن و بغدادی میروند چون به غیر از آنها کسی را ندارند، در آنجا یک روحانی شاخص وجود ندارد تمام گروههای تروریست را نگاه کنید یک روحانی شاخص حتی اهل سنت هم در میان آنها نیست و نتوانسته اند با خود همراه کنند.
راه نجات غرب از خشونتی که اکنون درگیر آن شده است، چیست؟
راه نجات غرب این است آنها از جمهوری اسلامی نترسند، از رهبری ما نترسند بلکه از داعش و تروریسم کور و خشونت بترسند، برای نجات از خشونت کور، تروریسم کور، راهش راهی است که ملت ایران انتخاب کرده و آن هم همراهی با رهبری و همراهی با جمهوری اسلامی است، اگر آنها صادقانه بیایند آشتی کنند دست از لجبازی بردارند، دست از استکبار و غرور و نخوتشان بردارند و با جمهوری اسلامی برای حل مشکلات منطقه همراهی کنند و در این جهت موانع را بردارند و اجازه دهند جوانان با رهبری ما ارتباط برقرار کنند و ما هم با آنها ارتباط نزدیک برقرار کنیم این درد مشترک را از بین میبریم.
درد مشترک امروز اسرائیل است
درد مشترک امروز اسرائیل است و سلطه غرب که ریشه تمام خشونتهاست. آنها نمیتوانند هم اسرائیل را حفظ کنند و هم سلطه غرب را و هم با چهرههای تروریستی، مبارزه کنند. غربیها بدانند تا مادامی که آنها اجازه دادند اسرائیل آزادانه حتی امنیت خودشان را هم تهدید کند، و صهیونیست ها با شیطنت به دنبال ترویج تبلیغات دروغین ایران هراسی و اسلامی هراسی و شیعه هراسی باشند و عملا امنیت آمریکا، اروپا را تهدید کند، ریشه خشونت، خودشان خواهند بود.
یک روز کافی است لحن تبلیغاتی غرب علیه اسرائیل تغییر کند و لحن احترامآمیزی نسبت به اسلام و مسلمانان داشته باشد، به شدت این طبع تمایل به گروههای تروریستی پایین میآید ولی متاسفانه در همین مدت که چند عملیات تروریستی در کشورهای اروپایی و یا حتی آمریکا صورت گرفته این بدتر شده است به جای اینکه عیبیابی کنند، آسیبشناسی کنند و اسرائیل و دولت افراطی آن را مهار کنند متاسفانه بیشتر با آنها همدردی و همنوایی کرده و فشار را بر مسلمانان ساکن غرب تشدید کرده اند.
نقش عربستان را در اقدامات تروریستی چگونه میبینید؟ برخی میگویند عربستان جنگ نیابتی از سوی آمریکا در منطقه انجام میدهد.
به طور کلی در این باره بحث میکنم بدون اینکه خواسته باشیم به نام کشوری مستقیما اشاره کنم، به نظرم بعد از اسرائیل، برخی کشورهای پولدار عرب و غیر عرب منطقه با حمایت های مالی و تبلیغاتی و اطلاعاتی و نظامی و لجستیکی، بیشترین تاثیر را ترویج این اقدامات تروریستی دارد.
برخی کشورهای عربی حامی داعش، کانونهای اصلی گروههای تکفیری و افراطی در دنیا هستند
این دست از کشورها یک چیزی اضافه بر اسرائیل دارند و آن هم پولهای کلانی است که مصرف میکنند، اسرائیل عمدتاً نفوذ لابی و نفوذ سیاسی و تبلیغاتی را در غرب به کار میگیرد ولی برخی کشورهای عربی حامی داعش، با پولهای کلان کانونهای اصلی گروههای تکفیری و افراطی در سراسر دنیا هستند.
دولت عربستان بزرگترین اشتباه استراتژیک را در یمن مرتکب شد
در همینجا باید اضافه کنم که دولت عربستان بزرگترین اشتباه استراتژیک را در یمن مرتکب شد و در ماه حرام جنگ را علیه کشور همسایه عرب خود یعنی به یمن تحمیل و آغاز کرد و به دنبال آن اتفاقاتی که در این کشور مورد هجوم قرار گرفته، روی داد که به اندازه کافی رسانه در ارتباط با بعد این ویرانی ها و کشتار مردم بی دفاع سخن گفته و خبر رسانی کرده اند.
حکومت عربستان حکومتی سکولار است که جریانهای تکفیری را مثل تار عنکبوت دور خود تنیده است
برخی از کشورهای عربی منطقه که دولتهای غیردموکراتیک هم دارند، اول در منطقه شبه قاره و آسیای میانه گروههای افراطی را راهاندازی کردند اما الان دیگر کنترلش از دست آنها درآمده و دیگر نمیتوانند آنها را مدیریت کند، در داخل خودش هم در چنگال جریان تکفیری اسیر هستند، برای نمونه به نظر من حکومت عربستان حکومتی دینی نیست، حکومتی سکولار است اما جریان های تکفیری را مثل یک تار عنکبوتی دور خودش تنیده و الان خود در اسارت آنهاست، الان نه خودش میتواند با آنها مقابله کند و نه میتواند از دست آنها فرار کند یعنی خودش هم اسیر این جریان تکفیری است که بذرش در منطقه پاشیده شده است.
الان منافع گروههای تکفیری با برخی دولت های به ظاهر قدرتمند عربی با ناسیونالیسم عربی و افراط گری اسلامی گره خورده است که نمونه آن، ترکیب حزب بعث و داعش در عراق است که مورد حمایت دولت های مورد بحث هستند و در واقع اینها سیاست اسرائیل را خوب عمل کردند که بر جریان دروغین ایرانهراسی و شیعه هراسی و اسلام هراسی دامن زده و تا توانستند با کینه و دشمنی علیه ایران و جمهوری اسلامی و علیه شیعه در منطقه تبلیغ کردند.
از این رو بسیاری از جوانان هیچ اطلاعی ندارند اما با تبلیغاتی که وجود دارد توانستند ضدایران و ضد جمهوری اسلامی آنها را تربیت کنند و دنبال یک کانون عملیاتی میگشتند که به یک میدان جنگ تبدیل شود.
منافع مثلث غرب، صهیونیست و وهابیت به هم گره خورده است
در مناسک حج که به عنوان نماد وحدت مسلمانان مطرح است، سوءمدیریت و اقدامات ضدحقوق بشری عربستان را شاهد بودیم اما رسانههای غربی عملا سکوت معناداری را در این زمینه از خود نشان دادند، چرا عملکرد رسانههای غربی در زمینه حقوق بشر متناقض است؟
مثلث غرب، صهیونیسم و وهابیت منافعشان به هم گره خورده است. اینها از هم جدا نیستند بلکه با یکدیگر عمل میکنند، در ایرانهراسی، اسلامهراسی و حمایت از تروریسم با هم عمل میکنند که به مرور زمان به ضررشان تمام میشود و از هم جدا میشوند، این اتحاد، اتحاد تاکتیکی است و از در مخالفت با ایران با هم هستند اما این گروههای تروریستی قابل مهار نیستند.
گروههای تروریستی در نهایت علیه غرب، اسرائیل و وهابیت کار میکنند
گروههای تروریستی در نهایت هم علیه غرب، هم اسرائیل و هم علیه وهابیت کار خواهند کرد در حالی که غرب از اینها استفاده ابزاری می کردند مثل اشتباهی که یک کشور غیر عرب و برخی کشورهای ثروتمند عربی میکنند و عملا ابزاری از اینها استفاده میکنند و می گویند بعداً آنها را سرکوب و نابود میکنیم، غرب هم ابتدا خیال میکرد اگر این گروههای تروریستی را ایجاد کرده و راه بیندازد بعدها میتواند آنها را مهار کند ولی فهمید اشتباه کرده است.
در این نامه مقام معظم رهبری میخواهند به جوانها بگویند قاعدتاً سرانشان باید این نامه را بیشتر تحلیل کنند. اگر شما واقعاً صادق هستید، درد مشترک ما و شما تروریسم است ما این تجربه را کردیم و قربانی تروریسم هستیم و شما تازه دارید مزهاش را میچشید لذا باید با ریشههایش بجنگید ریشه اینها یک قسمت سیاستهای غلط خودشان است و دوم در منطقه است، که باید خشونت، وهابیت و اسرائیل که بچه لوسی است و هر غلطی میخواهند و میکنند را مهار کرد.
جوانها کافی است نگاه کنند که یک رهبری مثل آیتالله خامنهای حرف اصلیشان این است که ما با ترور و خشونت مخالفیم و اسلام ما این است، اسلام آزادی، اسلام اخلاق و محبت است دلیل ندارد کسی هم خودش و هم دیگران را بکشد، این خطر، خطر و دردی جدی است.
در گذشته میگفتیم آنها باور نمیکردند الان دارند میفهمند و ممکن است اوضاع وخیم تر هم بشود. نگرانی جدی من بالاتر از این است، نگرانی جدی که من دارم این است که اسرائیل و صهیونیسم دارد جنگ بین اسلام و غرب و جنگ بین اسلام و مسیحیت را طراحی میکند و این بسیار خطرناک است، فکرش هم وحشتناک است. این سناتور وقتی میگوید مسلمانان را راه ندهید به آمریکا یعنی همه مسلمانان خطرناک هستند.
الان دولتهای مرتجع منطقه همکاریشان با اسرائیل آشکار و علنی شده است، داعش را نتوانستند شکست بدهند و معلوم نیست در سوریه و افغانستان چه اتفاقی خواهد افتاد؟ دلیلی نمیبینیم که بگوییم شرایط کشورهای حامی این گروههای تروریستی تا ابد همینطور باشد بلکه ممکن است خودشان به دست گروههای تروریستی و تکفیری بیفتند.
ما با کشورهای منطقه نمیخواهیم دعوا کنیم ولی میخواهم بگویم و هشدار دهیم که گروههای تروریستی اکنون در برخی مناطق شبه قاره هند هم مستقر هستند و در بخشهایی از برخی سازمانهای امنیتی نفوذ دارند و همچنین این نفوذ تا بخشهای اطلاعاتی و ارتش این کشورها هم نفوذ دارند، بخش زیادی از افغانستان دست طالبان است از این رو منطقه وضعیت خوبی ندارد و امنیت آن به طور جدی تهدید میشود.
به نظر شما تبعات حمایت گروههای تروریستی دامن خود کشورهای غربی که حامی گروههای تروریستی هستند را خواهد گرفت؟
بله، آنها آتشی روشن کردند که از کنترل خودشان خارج شده و دارد بیشتر میشود، از آن طرف هم اسرائیل تبلیغ میکند که اینها همه برای اسلام و مسلمانان است و وقتی اسلام گفته میشود خودبهخود تبلیغات به سمت ایران هم می رود و ایران هراسی و شیعه هراسی هم دامن زده میشود، چرا که منادی اصلی دفاع از اسلام و آن هم اسلام رحمانی ایران است و این برای به خصوص اسرائیل خطر بزرگی است و آنها می خواهند دامن این اسلام رحمانی را به تروریسم آلوده کنند.
رهبری روی نقطه اساسی دست گذشتهاند که بالاخره ما طرفدار خشونت نیستیم ما با ترور مخالفیم یعنی نقطه مقابل همان چیزی که اسرائیل مدام القا میکند که اسلام به معنای خشونت، ترور و داعش است.
آینده ما را جوانان تشکیل میدهند و ایشان آینده را میبینند و ارتباط با جوانان برقرار میکنند، کشور ما در وضعیت خوبی است ولی منطقه وضعیت خوبی ندارد، بالاخره آتش بیاید برای همه است، بزرگترین مشکل منطقه الان ناامنی است و این ناامنی الان دارد به همه جهات کشیده و به ناامنی جهانی تبدیل میشود.
اکنون اروپا و آمریکا امنیت ندارد تا دیروز ناامنی فقط برای کشورهای خاورمیانه و مسلمانان بود ولی الان همه ناامن هستند، من نمیدانم تا 6 ماه دیگر اوضاع بهتر میشود یا بدتر،با این نفوذ و آزادی عملی که اسرائیل و برخی کشورهای عربی حامی تروریسم و داعش دارند من بعید میدانم بهتر شود بلکه بدتر میشود و دنیا را به سمت یک جنگ جهانی و اتمی سوق داده و به سمت نابودی دعوت میکند، از این رو وضع بسیار بدی را طراحی میکنند که کسی نفعی نمیبرد و همه طرد میشوند.
ما باید به شدت تلاش کنیم نسل جدید آینده را به اسلام خوشبین کنیم، اسلام اخلاقی و رحمانی را معرفی کنیم و به شدت با خشونت، تروریست و خودسری مقابله کنیم.
ما باید هم در داخل با یکدیگر مدارا کنیم و یکدیگر را تحمل کنیم و هم به دیگران این پیام را برسانیم که ما در درون با یکدیگر انسانی و رحمانی رفتار میکنیم و خودمان را تحمل میکنیم، ما جنگ قدرت نداریم و با هم اسلامی عمل میکنیم چرا که اسلام ما جمهوری اسلامی است.
تمایز تصویری که گروهها و جریانات افراطی از اسلام ارائه میکنند با اسلام ناب محمدی در چیست؟
بعضی از گروههایی که به جریانات افراطی گاهی نزدیک میشوند بدانند به نوعی بنزین به آتش آنها میریزند یعنی آن چیزی که آنها از ما میخواهند، آنها چهرهای که از اسلام میخواهند نشان دهند اسلام داعشی است نباید بگذاریم چنین چیزی باشد. اسلام ما، اسلام امام خمینی و مقام معظم رهبری است و این اسلام است که جوانان را به اخلاق و انسانیت دعوت میکند نه اسلامی که بخواهد مسائلش را با زور حل کند.
نامههای رهبر معظم انقلاب بهترین الگو برای روابط ما با خارج از ایران چه غرب و چه غیر غرب است
ادبیات ما ادبیاتی است که امام خمینی(ره) و رهبری دارند، این نامهها بهترین الگو برای روابط ما با خارج از ایران چه غرب و چه غیر غرب است.
راهی جز مقابله نظامی با داعش وجود ندارد
با توجه به شرایطی که در منطقه و جهان داریم راه مبارزه با داعش را چه میدانید؟ فقط مبارزه نظامی و بمباران هوایی مشکل منطقه و جهان را حل خواهد کرد یا راهحلهای دیگری هم وجود دارد؟
داعش به عنوان یک تشکیلات نظامی و یک دولت جعلی راهی جز مبارزه نظامی ندارد و باید از طریق نظامی آن را منهدم کرد البته صرفا با چند پرواز هوایی از بین نمیرود، کشورهای منطقه باید با تجهیزات زمینی آنها را محاصره کنند و ماشین جنگی آنها را از بین ببرند، راهی جز این نیست یعنی آنها با نصیحت و اخلاق میانهای ندارند، در این جهت باید همه کشورهای منطقه از جمله عربستان، ایران، عراق، سایر کشورها و ترکیه باید در این راستا قدم بردارند و نباید منتظر غرب باشند بلکه مسلمانان منطقه باید با هم متحد شوند و این جریان خشن و تکفیری را از بین ببرند.
ریشههای فکری چطور؟
اساس آن است چون اگر شما آن را از بین نبرید دولت تشکیل میشود، ما معتقدیم اسلامی که مسلمانان را جمع میکند، آن اسلام در قرآن و اهل بیت است و اهل بیت شاخص آن است، یعنی امام حسین(ع)، امام صادق(ع)، امام رضا(ع).
در قاموس سیاست امامان ما و رفتار ما خشونت و ترور و رفتارهای خشن وجود نداشته است، اکثر فرق جهان اسلام از قرن دوم از جمله شافعیها و ابوحنیفه که برای حمایت از شیعه زیدیه حتی به زندان هم افتادند، به سمت اهل بیت گرایش پیدا کردند، برخی هم پیرو فرقههای صوفی هستند، برخی پیرو فرقههای درویشی هستند و تمام فرقههای درویشی هم وصل میشوند به امام علی(ع).
یعنی جهان اسلام یا به صورت شیعه امامی به ائمه وصل است یا از طریق قطبهای درویشیان و هیچ کدام از آنها با خشونت و ترور میانهای ندارند، اما هر بخشی از شیعه مثل اسماعیلیه و اهل سنت مثل وهابیها که از عشق و محبت اهل بیت جدا شدند به سمت خشونت رفتند.
امروز هم پایگاه اسلام ناب جمهوری اسلامی است راه نجات بشریت و مسلمانان این است که به پیامهای اخلاقی و انسانی که اسلام آورده روی بیاورند.
نقدی که برخی کارشناسان مطرح میکنند این است که دولت جمهوری اسلامی در بحث سیاست خارجی دیپلماسی منفعلانهای دارد و در برابر اتفاقاتی که میافتد آنطور که باید واکنشی را نشان نمیدهد آیا شما قبول دارید دیپلماسی ما آنگونه که باید باشد، نیست؟
بنده خیلی این ایراد را وارد نمیدانم ممکن است برخی جاها هم کمکاری باشد ولی بیان دیپلماسی و بیان غیردیپلماسی خیلی فرق میکند یعنی رفتاری که یک دیپلمات انجام میدهد با رفتار یک انقلابی خیلی فرق میکند.
سابقا هم مقام معظم رهبری جملهای را فرمودند مبنی بر اینکه «من دیپلمات نیستم و یک انقلابیام» یا امام(ره) به شهید رجایی فرمودند شما سازمان ملل رفتید چرا اینطور حرف زدید؟ گفتند مثل شما. امام فرمودند «من فرق میکنم بیان من با شما فرق میکند شما یک رئیسجمهورید، محدودیتهای دیپلماتیک را باید رعایت کنید.» همیشه این دو تا شیوه، شیوۀ انقلابی و شیوۀ دیپلماسی کاملا مکمل هم هستند ضد هم نیستند.
انتقاد هم خوب است و لازم است و این دو شیوه در تمام کشورها وجود دارد درواقع یک شیوه انتقاد تند و یک شیوه با رعایت اصول، هر کدامشان یک هدفی را تعقیب میکند و هیچ کدام نفی و ضد دیگری نیست بلکه مکمل هم هستند و هر دو لازم است.
مهمترین برآیند دیپلماسی ما موفقیت در برجام است چون دستگاه دیپلماسی ما یک دستگاه پختهای است. ما صدها نفر دیپلمات داریم چه آنهایی که قبلا سفیر و دیپلمات بودند و چه آنهایی که الان کارمند سیاسی هستند؛ آقای ظریف یکی از آنهاست و کاری که میکند برآیند کار گروهی و عقل جمعی است.
و نتیجه این کار دستهجمعی این میشود که ایران بالاخره به تنهایی با همه قدرت ها مذاکره میکند و موفق میشود، این حرکت یک حرکت صددرصد دیپلماتیک بوده است؛ این هدف با یک حرکت انقلابی به دست نمیآید امکان ندارد از راههای دیگر به این توافق رسید راهش همین است.اما بدون حمایت انقلابیون هم این موفقیت کامل نمی شد.
در دیپلماسی لبخندها فرق میکند/دست دادنها روی حساب و کتاب است
اینکه رهبری فرمودند من اجازه میدهم بروید مذاکره کنید حتی با آمریکا یعنی باز کردن راه دیپلماسی، در راه دیپلماسی ادبیات و لبخندها فرق میکند، قهر و تشر دارد ولی همه روی حساب و برنامه است، از قبل تصمیم میگیرند اینجا باید عصبانی شوند و اینجا باید بخندند یا اینجا باید دست بدهند، همه روی حساب انجام میشود تا به هدف برسند.
اما راه و روشهای دیگر روشهایی است که مردمی و کارشناسی است که آن هم لازم است، من با دعواها و ادبیات تند در مجلس ،مخالفم ولی با انتقادهای تند مخالف نیستم، مجلس جای همین شلوغیهاست ولی آنجا که همدیگر را تهدید میکنند کار خوبی نیست و نباید ادبیات خشن داشت.
اگر مجلس منتقد و ناظر نداشته باشیم دیپلمات نمیتواند کارش را انجام دهد
مجلس انتقاد باید داشته باشد و بگویند شما اشتباه کردید و ما قبول نداریم، این عیبی ندارد اما تهدید نکنند و بگویند نابودت میکنیم! اما انتقاد کنند، اصلا مجلس جای این است، اگر این نباشد بد است.
دستگاه دیپلماسی موقعی میتواند کارش را پیش ببرد که یک اقلیتی تند باشند
اگر مجلس منتقد و ناظر نداشته باشیم دیپلمات نمیتواند کارش را انجام بدهد. دستگاه دیپلماسی موقعی میتواند کارش را پیش ببرد که یک اقلیتی تند باشند، اکثریتی هم حامی داشته باشد اما چنانچه اکثریتی همه مخالف باشد یا همه موافق و ساکت باشند، نمیتواند کارش را پیش ببرد. همه اینها مکمل هستند و همه اینها لازم است. کسانی که دور ایستادهاند و فکر میکنند یکی لازم است و یکی بیخودی باید به آنها گفت که نه هر دو لازم است، البته ممکن است هر دو در یک جا هم اشتباه بروند. یعنی ممکن است یک دیپلمات در یک جا اشتباه کند و یک نماینده هم در جایی اشتباه کند آن را جای خودش باید درست کرد ولی هر دو دستگاه و هر دو روش لازم است و ما از هر دو روش استفاده کردیم و موفق هم بودیم، یکی به تنهایی نمیتوانست این کار را انجام بدهد.
در حال حاضر موضوع اقتصادی از مسائل مهم کشور ما به شمار میرود، دولت آقای روحانی وارد سومین سال خود شده خیلی از کارشناسان اقتصادی مطرح میکنند آن تغییری که در اقتصاد باید شکل میگرفت شکل نگرفته و در زمینه اقتصادی پیشرفتی نداشتیم.نظر شما در این زمینه چیست؟
بزرگترین موفقیت دولت در موضوع اقتصادی در چند مورد بوده است؛ یکی اینکه وضع موجود را توانسته حفظ کند که نگذارد متلاشی شود؛ یعنی اینکه دولت با هزینه و دست خالی بتواند حقوق کارمندان را بدهد و مملکت را سر پا نگه دارد دوم اینکه تورم لجامگسیخته را مهار کرده و سوم هم امید برای آینده را همچنان حفظ کرده است.
ولی دولت از همان روز اول قبل از انتخابات، حرفش این بود که مشکل اصلی کشور اقتصاد است. مشکلات ناشی از تحریم، سوءمدیریت هم نقش دارد، مشکلات داخلی هم نقش دارد ولی اقتصاد ما چون یک اقتصاد بیمار و یک اقتصاد وابسته است، صادرات و وارداتش و خیلی چیزها وابسته به خارج است اگر این نبود تحریم کاری نمیکرد این اقتصاد مقاومتی که رهبر انقلاب مطرح کرد به همین دلیل است. مشکل ما به شدت متاثر از تحریم است، هم تولید و هم کشاورزیمان. پولهای ما بلوکه شده، ما نفت نمیتوانیم بفروشیم اگر هم بفروشیم پول به ما نمیدهند و با این وضعیت باید بتوانیم مملکت را اداره کنیم و حقوق کارمندان را بدهیم. حتی کار داشت به جایی میرسید که این را هم نتوانیم انجام دهیم ولی دولت در این دو سال و اندی مملکت را سرپا نگه داشت.
دوم اینکه دولت توانسته است قیمت هر چیزی که به سرعت بالا میرفت را متوقف کند درواقع نوسانات عجیب و غریب از بین رفته ولی اساس اقتصاد ما زمانی درست میشود که تحریم برداشته و برجام اجرایی شود و با سرمایه، پول و سرمایهگذاری خودمان رونق اقتصادی صورت بگیرد غیر از این هم هر کس هر چه بگوید شوخی کرده است،
توسعه کشور به این معناست که بتوانیم به سرعت خرابیها را آباد، جادهها را درست کنیم، کارخانهها را فعال و نوسازی کنیم و اینکه طرحها را اجرایی کنیم برای اینکار پول لازم است و برخورداری از این سرمایه هم به این معنا است که باید خودمان درآمد داشته باشیم اما الان دست و بال ما را بستهاند برجام دارد این موانع نبود سرمایه را بر می دارد تا ما بتواتیم کار خودمان را انجام داده و مشکلات را به طور منطقی و در زمان لازم برطرف کنیم.
4 ساله بودن دولت روحانی شوخی سیاسی است
یک بحثی مطرح میشود و حتی برخی اصلاحطلبان میگویند دولت آقای روحانی ممکن است اولین دولتی است که چهار ساله باشد، شما قبول دارید؟
اینها شوخیهای سیاسی است، کسی نمیتواند پیشبینی کند. کشور وارد فضای انتخابات سیاسی شده، در دنیای سیاست فضای رقابت داغ است هر حرفی گفته میشود؛ خیلی چیزهایی که در فضاهای دیگر آزاد نبوده و مردم جرات نمیکردند بگویند حالا در انتخابات گفته میشود و این خیلی خوب است؛ ما این مزیت را حفظ کردیم و باید حفظ کنیم چرا که منافعش بیشتر از ضررهایش است در این بین همین حرفها گفته میشود خیلی حرفهای نامربوط یا خوب نیز گفته میشود.
امنیت واقعی ما ناشی از مشارکت همهجانبه مردم در انتخابات است
این انتخابات آزاد امنیت آینده ما را تضمین میکند. من بارها گفتهام امنیت واقعی از صندوقهای رای درمیآید، امنیت واقعی ما و امنیت پایدار ما ناشی از مشارکت همهجانبه مردم در انتخابات است، آن همدلی و همگامی که مقام معظم رهبری به عنوان شعار سال انتخاب کردند شاخصش انتخابات است، باید این فرصت را به مردم بدهیم که همه کاندیداهای خودشان را انتخاب کنند و حقالناسی که آقا مطرح کردند و تبلورش صندوقهای رای است مورد احترام قرار بگیرد.
وقتی میگوییم رقابت صورت گیرد، زیادهرویهایی هم صورت میگیرد ولی خوشبختانه ما انتخاباتهایمان همیشه به خوبی برگزار شده و احتیاجی به نظارت خارجیها نداریم، ما امنیتمان را تامین میکنیم مردم با شور و اشتیاق در انتخابات شرکت میکنند و به کاندیدای خودشان رای میدهند حالا ممکن است در رد صلاحیت یا در بعضی جاها تندوریهایی شود، اما بالاخره مردم کاندیدای خودشان را انتخاب میکنند.
من توصیه و تاکیدم این است تلاش کنیم اقوام ایرانی که عمدتاً در مرزها هستند و اهل سنت، بلوچها، کردها، لرها، ترکها، ترکمنها همانطور که در انتخابات 92 بیشتر از سایرین شرکت کردند در این انتخابات هم مشارکت زیادی داشته باشند این بدین معناست که ما تحمل کنیم کاندیداهای بیشتری ثبتنام کنند و کاندیداهای بیشتری تایید صلاحیت شوند.
کسانی که مردم به مجلس معرفی میکنند ممکن است باب میل ما نباشند ولی به صلاح امنیت کشور ماست کسی که آنها انتخاب کنند اگر بد هم از کار دربیاید خود مردم طردش میکنند. اجازه بدهیم مردم خودشان انتخاب یا رد کنند ما به جای مردم تصمیم نگیریم و انتخاب نکنیم.
البته به هیچ عنوان نباید کسانی که تمایل به گروههای تروریستی دارند یا فرصتطلبند یا فساد اقتصادی و اخلاقی دارند یا اینکه آدمهای فاسدی هستند و صلاحیت آمدن به مجلس را ندارند وارد مجلس شوند.
البته در اینجا باید به شکلی با تسامح و با ظرفیت بیشتری به موضوع نگاه کنیم و به هر خطای جزئی اهمیت ندهیم اگر کسانی هستند که به طور نسبی واجد شرایط هستند و اشکال مهمی ندارند و سازمانهای قانونی و ذیربط مسوول، آنها را تایید میکنند اجازه بدهیم آنها هم بیایند.
دولت حق ورود مستقیم به انتخابات را ندارد
دولت که ورود مستقیم به انتخابات ندارد؟
دولت حق ندارد به انتخابات ورود مستقیم داشته باشد و مقام بیطرف و بینظر است، برگزارکننده اصلی انتخابات است و باید سلامت انتخابات را تامین کند.
وزارت اطلاعات عضو دولت است و بیشترین نقش را در تایید صلاحیت دارد، فرمانداریها هم برگزارکننده هستند از این رو دولت برگزارکننده اصلی انتخابات است که در این راستا چند نکته را باید رعایت کند یکی اینکه اجازه ندهد از امکانات دولت بر له یا علیه کاندیدایی استفاده شود و هیچ صاحب منصب دولتی حق ندارد له یا علیه کاندیدایی موضع بگیرد بلکه باید بیطرف عمل کند.
در هیچ ستاد انتخاباتی عضو نیستم و از لیست خاصی حمایت نمیکنم
به همین دلیل من هم به عنوان عضو کوچکی از دولت قبلاً گفتم در هیچ ستاد انتخاباتی یا هیچ گروه انتخاباتی شرکت نکردم و عضو نیستم و بنا ندارم از لیست خاصی حمایت کنم یا آن را رد کنم یا له و علیه هیچ جریان سیاسی در انتخابات موضع بگیرم ولی شدیدا همه اقوام ایرانی و مذاهب ایرانی را تشویق میکنم که در انتخابات شرکت کنند و کاندیدایی که شورای نگهبان تایید کرده به آنها رای بدهند و مشارکت حداکثری داشته باشند، موضع اصلی ما این است.
برای انتخابات کاندیدا نمیشوم
خود شما قصد شرکت در انتخابات را ندارید؟
خیر من نه کاندیدا میشوم و نه از کاندیدا و یا جریان خاصی حمایت میکنم، من از جریان کلی انتخابات حمایت میکنم، موضع ما موضع دولت است.
در مجلس آینده طرفداران دولت بیشتر خواهند بود
ترکیب مجلس آینده را چگونه میبینید؟
در مجلس آینده طرفداران دولت بیشتر خواهند بود.
طرفداران دولت یعنی اصلاحطلبان؟
نه اعم از اصولگراها و اصلاحطلبان. این دولت، دولت اصلاحطلبان نیست دولت اصولگراها هم نیست، دولت فراگیر است معتقد است که به مشی دولت که مشی اعتدال است مردم رای دادهاند و بار دیگر این وضعیت در اسفند ماه امسال تکرار میشود و مردم عمدتاً به نمایندگانی رای خواهند داد که حامی سیاستهای دولت هستند ممکن است اصلاحطلب باشند یا اصولگرا.
این امکان وجود دارد دولت و مجلس بخواهند یک لیست مشترک بدهند؟
خیر. دولت این کار را نمیکند و قانونی هم نیست.
انتقاد باید آزاد باشد
حامیان دولت چطور؟
این مسأله به خودشان مربوط است ولی دولت حق ندارد از هیچ لیستی و از هیچ فرد خاصی حمایت کند، گروهها علیه دولت انتقاد میکنند و موضع میگیرند، اما دولت نباید جلوی آنها را بگیرد و نمیتواند جلوی آنها را بگیرد و بگوید انتقاد نکنید انتقاد باید آزاد باشد و حتی باید آنها را تشویق کند که انتقاد کنند، بنابراین هم مخالفین دولت باید آزاد باشند و هم موافقین دولت ولی این صحنه در خود دولت نیست، یعنی صحنه رقابت موافقین و مخالفین دولت، خارج از خود دولت است و خارج از دولت هر کاری میخواهند بکنند.
اما دولت خودش نه موافق است نه مخالف، بلکه دولت یک مقام و قوه بیطرف است و هیچ کدام از اعضای دولت، مقامات، فرمانداریها، استانداریها، مدیران کل، حق ندارند در زبان و بیان و یا در رفتارشان موضع خلاف این را بگیرند. البته این سیاست، سیاست قانونی کلی است و این سیاست را همه یعنی هم شورای نگهبان و هم مقامات امنیتی داشته باشند، این سیاست، سیاست مختص دولت نیست اما چون دولت حجمش بیشتر است و مسئول اصلی برگزاری انتخابات است ما تاکید بیشتری داریم والا همه باید اینطور باشند.
اصلاحطلبان در انتخابات گذشته، به سمت آقای روحانی رفتند و اکنون برخی از آنها از آقای لاریجانی که اصولگراست به عنوان لیدر خود حمایت میکنند، اینکه اصلاحطلبان اصولگراها را به عنوان لیدر خود انتخاب میکنند نشان نمیدهد که هویت اصلاحطلبی دچار چالش شده است؟
من وارد این بحثها نمیشوم. این دو جریان اصولگرایی و اصلاحطلبی، نه حذفشان امکان دارد و نه به صلاح است که حذف شوند. هر دو جریان هم افراطی و تند دارند. این دو جریان از زمان امام حتی قبل از انقلاب وجود داشتند با عنوانهای دیگر، کشور بدون این دو بال نمیتواند پرواز کند بدون یکی، دیگری فلج است.
شما خانوادهای را پیدا میکنید که خالی از یکی از این دو باشد؟ در هر نهاد و ارگانی اینطور است. در کشور ما اکثریت جامعه بالاخره جریانات سیاسی به یکی از این دو جریان گرایش دارند. حالا بین خودشان هم طیف بزرگی اختلاف دارند اما در کلان تقسیم میشوند به این دو جریان.
این دو جریان هم اشتباهاتی دارند هم موفقیت دارند، بارها این پیروز شده و بارها دیگری پیروز شده این آرزو که بخواهیم یکی را از بین ببریم نه عملی است و نه به صلاح.
برخی از خود اصلاحطلبان میگویند که هویت اصلاحطلبی رو به پایان است!
این دعوای سیاسی است، در دعوای سیاسی ممکن است یکی اشتباه کند و تندروی کند و پس برود و دوباره برگردد، گردش قدرت در جامعه همیشه بین این دو جریان بوده، هر وقت یک جریان تضعیف شده به ضرر جریان دیگر تمام شده است. یعنی همین که اصلاحطلبان ضعیف شدهاند بین اصولگراها اختلاف ایجاد شده. هر وقت اصولگراها قوت گرفتند این طرف هم قوت گرفته است یعنی قوت این طرف در قوت گرفتن طرف دیگر است.
یا اینکه اصلاحطلبان ضعیف شوند دعوا بین اصولگراها پیش میآید. شما تاریخ را نگاه کنید مثل دو پهلوانی که اگر دو تا با هم کشتی بگیرند قدرت دارند چنانچه یکی مریض شود آن هم ضعیف میشود این دو تا باید با هم کشتی بگیرند تا قوت بگیرند این نیست که بگوییم اگر او نباشد دیگری پهلوان نیست پهلوانی او به خاطر دیگری است. یعنی این میدان در اختیار این دو تا باشد.
ارزیابی شما از تصویب برجام و مذاکرات هستهای و تعامل مثبت ایران برای مقابله با پروژه ایران هراسی و اسلامهراسی چیست؟
برجام یک حرکت عملی است که ایرانهراسی تحتالشعاع قرار بگیرد. من اعتقادم این است که دنیا به خاطر این تهدید جدیای که احساس کرده هیچ چارهای ندارد که واقعیت ایران را بپذیرد و پذیرفت و عقبنشینی کرد حالا چنانچه اگر اسرائیل یا برخی کشورهای رقیب در منطقه سختش است اما دنیا پذیرفته یعنی آمریکا و اروپا پذیرفته است که ایران یک قدرت است و نمیشود بدون او امنیت منطقه را حفظ کرد.
امنیت ما با بمب اتم نیست و ما بمب اتم را حرام میدانیم ولی آنها یعنی اسراییل و کشورهای حامی تروریسم ، نمیخواهند بپذیرند که قدرت و ایجاد امنیت منطقهای بدون ایران نمیشود و هنوز باورشان نشده و غربیها که عاقلتر از آنها هستند فهمیدند که بدون ایران نمیشود و ایجاد امنیت بدون ایرانی که در صف مقدم مبارزه با تروریسم و افراطی گری است، یعنی داعش، یعنی القاعده.