به گزارش مشرق، همزمان با فرا رسیدن روزهای پایانی سال میلادی، و با توجه به وقوع رخدادهای متعدد در عرصه سیاست و روابط بینالمللی در سال 2015، خبرنگار ما با کارشناسان، تحلیلگران، اساتید دانشگاه، مقامات و اندیشمندان این حوزه به گفتوگو پرداخته و نظرات آنان را در خصوص رخدادها و جریانات روی داده، جویا شده است. علاوه بر این، طی این مصاحبهها از کارشناسان خواسته شده تا پیشبینیهایشان را در خصوص روندهای پیشرو در سال 2016 میلادی بیان کنند.
در دومین شماره از سری مصاحبههای فارس با اندیشمندان و تحلیلگران مسائل سیاسی و بینالمللی، گفتوگو با «جوزف جنینگ» (Josef Janning) تقدیم حضورتان میشود. این کارشناس مسائل بینالمللی، از اعضای کنونی شورای روابط خارجی اروپا و مدیر دفتر برلین این اندیشکده است. وی پیش از این در دانشگاه ماینز آلمان به تدریس اشتغال داشته و دارای تألیفات متعدد در حوزه دیپلماسی، روابط بینالملل، امنیت و مسائل دفاعی است. در این مصاحبه وی به تأثیر تحولات عمده سال 2015 مانند توافق هستهای با ایران، بحران سوریه و درگیری در اوکراین بر آینده و مسائل جاری اروپا میپردازد و تأکید میکند که ما دوباره شاهد «بازگشت ژئوپلتیک» به اروپا هستیم. در خصوص بحران سوریه و پناهجویان، وی به گونهای، جهانیشدن این بحران و تأثیرات آن را مورد اشاره قرار میدهد و تصریح میکند که در دنیای جهانی شده و به همپیوسته امروز، بحران در یک گوشه دنیا میتواند دامنگیر کشورها در سوی دیگر دنیا شود. در خصوص ایران نیز، وی انتخابات پیش رو در اسفند ماه را حائز اهمیت میداند و آن را رفراندوم و رأی به ادامه و یا تغییر سیاست هستهای کنونی میخواند. این کارشناس خبره آلمانی، داعش را محصول حکومتداری ضعیف میداند و میگوید که مداخله خارجی این گروه تروریستی را نابود نخواهد کرد و صرفا به تشدید بحران کمک کرده است. مشروح گفتوگوی خبرنگار بینالملل فارس با این تحلیلگر مسائل بینالمللی پیشروی شماست.
فارس: از دید شما مهمترین تحول و رخداد سال 2015 میلادی چه بود؟ چه عاملی باعث می شود که این رخداد دارای چنین وزن و اهمیتی باشد؟
به نظر من سه تحول عمده فضای بینالمللی در سال 205 میلادی را شکل دادند: شدت گرفتن درگیری و جنگ در اوکراین؛ جنگ و بحران در سوریه و سیل پناهجویان به اروپا؛ و توافق هستهای با ایران.
هر یک از این موارد از این ظرفیت برخوردار است که فضا و محیط راهبردی اروپا را بازتعریف و بازطراحی کند.
در خصوص اوکراین باید بگوبم که شیوه و راهبرد جنگی جداییطلبان وابسته به روسیه در شرق این کشور بحران زده، نشانگر بازگشت مجدد [وزن] ژئوپلتبک به اروپاست. بدین معنا که همانند دورهها و سالهای نسبتاً دور، ژئوپلتبک از اهمیت قابل توجهی در شکل دادن به سیاستها و خطمشیها برخوردار خواهد بود. در پی این تحول، از این به بعد روسیه، [احتمالاً] بدون در نظر گرفتن توافقات و معاهدات بینالمللی، مدعی حقوق و امتیازات ویژه در مرزهایش در همسایگی اروپا خواهد بود. یه همین دلیل میتوان ادعا کرد، چیزی که آن را سیاست تجربی، و یا سیاست مبتنی بر زور و ضرورت مینامند، برای همیشه به [مرزهای] اروپا بازگشته است.
بحران پناهجویان نیز آغازگر دوران جدیدی است که در آن دیگر عوارض و آسیبهای بحران و درگیری در یک منطقه معین، محدود به آنجا نخواهد بود. بلکه بحران سریعاً منتقل خواهد شد و پیامدهای عمیقی در پی خواهد داشت. در فضای بینالمللی امروز، برخورداری از یک زندگی «معمول» و «آرام»، در همسایگی یک بحران و درگیری شدید، غیرممکن شده است.
در خصوص توافق هستهای با ایران، نیز باید بگویم که این توافق از این ظرفیت برخوردار است که فضا و روابط بیناللملی را دگرگون و دچار تغییرات بنیادین کند. این تنها گام و افدام حاضر برای پر کردن شکاف میان فضای هستهای کنونی و سی قدرت هستهای جهان است. اگر که این تلاش به شکست منجر شود، رژیم عدم اشاعه به پایان خود نزدیک خواهد شد و از هم فرو خواهد پاشید.
این توافق به تنهایی خاورمیانه بزرگتر را دچار تغییرات بنیادین خواهد نمود. چالش دشوار پیشرو، ایجاد و برپایی نظمی سه وجهی، با حضور و مشارکت ایران، عربستان و ترکیه خواهد بود. نظمی که بایست بر اساس همارزی و توازن قدرت، پذیرش و به رسمیت شناختن متقابل [منافع مشروع]، و مجموعهای از قواعد پراگماتیک و عملی برای مدیریت و برطرف کردن بحرانها و درگیریهای منطقه، بنا شود.
فارس: از دید شما، مهمترین چالش و مشکلات جهان کنونی که پیشروی رهبران و سران کشورهاست، چیست؟
خب، باید بگویم که وابستگی متقابل جهانی در سال پیشرو، بیش از پیش افزایش خواهد یافت. اما نکته قابل تأمل این است که ظرفیت بازیگران سیاسی برای مدیریت پیامدهای این امر، خیلی متناسب با آن رشد و گسترش نیافته است. هنوز به مسائل زیستمحیطی جهانی خوب و دقیق پرداخته نشده است وشاید بتوان گفت توافق اخیر در پاریس، هنوز توافقی بر روی کاغذ است و باید که به دقت اجرایی شود تا اثرات آن بروز و ظهور پیدا کند. رهبران و بازیگران سیاسی هنوز از این توانایی برخوردار نیستند که تکانهها و اختلالات در نظام اقتصادی و مالی جهانی را به خوبی پیشبینی و آنها را مدیریت و کنترل کنند. [سطح] امنیت کاهش پیدا کرده و روند نزولی دارد. یکی از معایب وابستگی متقابل جهانی، نوع جدیدی از بحران و درگیریهاست: «جنگهای بههم پیوسته» (connectivity wars) که مدلها و قالبهای درگیری فراملی آن را تشدید میکند.
فارس: پیشبینی شما برای سیر جریانات و روندهای پیشرو در سال 2016 میلادی چیست؟
باید گفت که سال 2016 میلادی سال گذار خواهد بود. گذاری که تا حد زیادی بستگی به این دارد که فرایندها و روندهای کنونی چگونه ادامه پیدا میکنند: آیا توافق هستهای با ایران، پا بر جا خواهد بود؟ آیا نتایج انتخابات [مجلس] در ایران یک «آری» به سیاست کنونی در قبال مسئله هستهای خواهد بود یا نتایج، مؤید یک «نه» بزرگ خواهد بود؟ آیا در انتخابات ریاستجمهوری در آمریکا و کارزارهای انتخاباتی، نگرش کوتهفکرانه و متعصبانه، جریان غالب و مسلط خواهد بود یا خیر؟ آیا اروپا قادر خواهد بود که سیل پناهجویان را مدیریت و کنترل کند؟ آیا توافق وین در خصوص پایان دادن به درگیریها در سوریه اجرایی خواهد شد یا خیر؟
اینها مسائلی هستند که سال 2016 را شکل خواهند داد. سالی که به نظر من یک سال بحرانی دیگر خواهد بود. باید نشست و دید که در سال پیشرو چگونه به آنها پرداخته میشود.
فارس: تحلیل شما در خصوص ادامه بقا و یا نابودی گروه تروریستی داعش چیست؟ آیا رهبران جهان قادر خواهند بود که در مبارزه با گروههای افراطی تروریستی بر سر یک اقدام مشترک و هماهنگ به توافق برسند و سازمانهایی مانند داعش را شکست دهند؟
اول از همه باید اشاره کنم که راهحل فوری و آسانی برای شکست داعش وجود ندارد. این رهبران عرب و مسلمان هستند که از بیشترین ظرفیت و توانایی برای مقابله با تروریسم برخوردارند. ظهور گروههایی افراطی مانند داعش نتیجه کشورداری و حاکمیت ضعیف و حکومتهای ناکارآمد است. رشد و گسترش داعش حاصل جنگهای مذهبی و قومی بر سر حکومت، و یا جنگ سرزمینی یا دستیابی به منابع است. خاورمیانه همه این ناکارآمدیها و زمینههای منفی برای رشد گروههای تروریستی را در خود دارد. این در حالی است که بازیگران منطقهای تلاش بسیار محدودی برای چیره شدن بر چنین شرایط و از بین بردن این زمینههای منفی را از خود نشان دادهاند.
مشارکت و مداخله بینالمللی میتواند توان داعش را محدود و ضعیف کند. اما این مداخله خارجی از چنان ظرفیتی که شرایط را به طور قابل ملاحظهای تغییر دهد، برخوردار نیست. کارزار هوایی گسترده و ادامهدار کنونی منجر به شکست داعش نشده بلکه در عوض منجر به بروز خشونت بیشتر در اروپا و مناطق دیگر شده است.