کمتر سریال ایرانی را بتوانیم مثال بزنیم که در آن مادر جایگاه و نقش خاصی نداشته باشد و از آنجا که اکثر سریالهای تلویزیونی، خانوادگی هستند و در خانوادههای ایرانی، مادر نقش محوری و تاثیرگذاری در خانه دارد، لذا سریالهای تلویزیونی نیز با حضور پررنگ مادران شکل میگیرد. البته این حضور یا دستکم نقش مادران در سریالهای جدید تلویزیونی به دلیل جابهجایی و تغییراتی که به وجود آمده کمرنگ شده و ما کمتر شاهد مادری قدرتمند و تاثیرگذاری هستیم که در ذهن بماند و ماندگار شود، اما هر چقدر به دهه 70 و 60 برمیگردیم بیشتر مادران تلویزیونی را به یاد میآوریم که این خود متاثر از نسبت این مساله با تحولات فرهنگی ـ اجتماعی در کشور ماست. در واقع تصویر مادرانه بیتاثیر از مولفههای اجتماعی ـ تاریخی نیست و اگر بخواهیم عمیقتر به این موضوع نگاه کنیم، باید بگوییم نقش مادر نیز به موازات تحولات اجتماعی دستخوش تغییر شده است، اما در رویکرد تازه مجموعههای نمایشی میتوانیم به شکل نسبی شاهد چرخش از نقش مادرانه به نقش همسرانه و فراتر از آن نقش زنانه باشیم.
قرار نیست زن فقط در نقش مادرانه قهرمان باشد، بلکه میتوان به واسطه زن بودن خود نیز قهرمان شود. فارغ از بحثهای اجتماعی و فرهنگی به یک نکته مهم باید توجه کرد و آن هم دراماتیکتر بودن نقش زن یا مادر نسبت به نقش مرد یا پدر است. خود این موقعیت یا جنسیت و هویت، ظرفیت دراماتیکی بالایی دارد که صرفا به مادرانگی محدود نمیشود و به نظر میرسد فیلمسازان ما این نکته را دریافته و اکنون درصدد هستند که این ظرفیتهای بالقوه را به فعلیت نمایشی درآورند. شاید سریالهای تلویزیونی جایی باشد که زنان بیش از جاهای دیگر بتوانند از اعتبار و اقتدار نقش زنانه و مادرانه خویش دفاع کنند و قهرمانی خود را به اثبات برسانند. سریالهایی که میکوشند شخصیتهای مادرانه را به خوبی نمایش دهند، مطمئنا با مخاطب این سالهای تلویزیون بهتر ارتباط برقرار میکنند. در حافظه همه ما چند نقش این چنینی در یاد مانده است و همین قدرت فوقالعاده رسانه را میرساند.