به گزارش مشرق، این روزها مقامات اروپایی بحران پناهجویان را عاملی برای ایجاد بحرانهای اجتماعی در کشورهای خود می دانند. "توماس دمایزیر"، وزیر کشور آلمان در این خصوص میگوید: "من درباره تضادها و درگیریهای اجتماعی با توجه به هجوم پناهندگان هشدار میدهم. مهاجرت همچنین سمت تاریک خود را دارد. دولتها باید ترسها و نگرانیهای مردم بومی را جدی بگیرند. افراد جدید و غریبه میتوانند تهدیدی برای مردم بومی هر کشوری باشند. بسیاری از کشورهای اروپایی سهمی در حل این بحران بر عهده نمیگیرند."
در خصوص مخابره این هشدار از سوی وزیر کشور آلمان نکاتی وجود دارد که نمیتوان به سادگی از کنار آن گذشت. نخستین نکته اینکه بحران پناهجویان در اتحادیه اروپا مولد بحرانهای اجتماعی در قاره سبز نیست. این گزاره نشان دهنده عدم درک عامدانه مقامات اروپایی نسبت به ماهیت و کلیت بحرانهای اجتماعی در اروپاست. به عبارت بهتر، آدرسهای نادرستی که از ابتدا توسط برخی مقامات اروپایی در قبال پناهجویان مخابره میشود نشان میدهد آنها قصد دارند بسیاری از بحرانهای اجتماعی جاری در اتحادیه اروپا را در سایه بحران پناهجویان توجیه کنند. ایجاد ترس و وحشت نسبت به حضور پناهجویان در اتحادیه اروپا منجر به تهدیداتی علیه آنها شده است. گروههای مربوط به جریانهای راست افراطی هر روزه بیش از پیش پناهجویان را مورد آزار و اذیت قرار میدهند.
دومین نکته به وجود بحرانهای اجتماعی در اروپای واحد باز میگردد. زمانی که بحران یورو آغاز شد، سیاستمداران اروپایی تصمیم گرفتند به عنوان بانیان و تصمیم گیرانی که در راس نهادهای اروپایی قرار دارند جهت حل این بحران (که اتفاقا معلول سیاستهای نادرست اقتصادی در غرب بود) وارد عمل شوند. با این حال مقامات اتحادیه اروپایی و منطقه یورو در این خصوص بسیار ضعیف عمل کرده و بحران یورو در سرتاسر اروپا گسترش یافت. هم اکنون نیز این بحران به عنوان یکی از بحرانهای اصلی و جاری در کالبد اروپا مورد شناسایی تحلیلگران مسائل بینالملل قرار گرفته است. باید این حقیقت را مورد پذیرش قرار داد که بسیاری از بحرانها و نارضایتیهای اجتماعی ایجاد شده در اروپا مرهون عدم اطمینان شهروندان اروپایی نسبت به نهادهای این مجموعه است. در جریان رقابتهای انتخاباتی سال 2014 میلادی مشاهده کردیم که احزاب سنتی اروپا از سوی شهروندان قاره سبز مورد تبیه قرار گرفتند. راهیابی بیش از یکصد نماینده ضد یورو و طرفدار جریانهای راست افراطی و ملی گرا به داخل پارلمان اروپا پدیدهای بود که مقامات اروپایی را در وضعیتی بحرانی قرار داد. حال سوال اصلی اینجاست که مگر در سال 2014 بحران پناهجویان در اروپا به سبک و سیاق فعلی وجود داشت؟ پاسخ این سوال کاملا منفی است. بحرانهای اجتماعی ایجاد شده در اتحادیه اروپا و منطقه یورو و نارضایتیهای اجتماعی شکل گرفته در این خصوص معلول سلسله نابه سامانیهای انباشته شدهای است که منجر به خشم شهروندان این مجموعه شده است.
نکته سوم به ارتباط میان شهروندان اروپایی و جامعه اروپا باز میگردد. واقعیت امر این است که شهروندان اروپایی دیگر نسبت به نهادهای اروپایی اطمینان ندارند. این عدم اطمینان خود را در حوزههای متعددی منعکس ساخته است که یکی از این حوزهها "بحرانهای اجتماعی اروپا" است. واقعیت امر این است که اتحادیه اروپا هم اکنون بحرانهای اجتماعی را تجربه میکند و در سال 2016 میلادی نیز این بحرانها بیش از پیش ظهور و بروز خواهد یافت. اما ریشه این بحران را نباید در مسئله پناهجویان جستوجو کرد. در بدبینانه ترین حالت ممکن، بحران پناهجویان صرفا نقطه آشکارساز بحرانهای اجتماعی در اروپاست نه نقطه تولید این بحرانها. یعنی بحرانهای اجتماعی از ابتدا در اروپای واحد وجود داشته و در حال حاضر وقوع بحران پناهجویان فرصتی را برای بروز بیشتر آن فراهم آورده است. از این رو سیاستمداران اروپایی نمیتوانند بحرانهای اجتماعی به وجود آمده در اتحادیه اروپا و بی اعتمادی شهروندان نسبت به نهادهای اروپایی را در ذیل بحران پناهجویان هدایت کرده و به توجیه آن بپردازند. استفاده ابزاری نهادهای اروپایی از بحران پناهجویان و اظهاراتی که از سوی سیاستمداران اروپایی در این خصوص صورت میگیرد خود نشان دهنده بازی خطرناکی است که سران قاره سبز علیه افرادی بی دفاع به راه انداختهاند. بازی خطرناکی که هر اندازه بیشتر ادامه یابد، عرصه را بر پناهجویان در اروپا تنگ تر خواهد کرد.
در خصوص مخابره این هشدار از سوی وزیر کشور آلمان نکاتی وجود دارد که نمیتوان به سادگی از کنار آن گذشت. نخستین نکته اینکه بحران پناهجویان در اتحادیه اروپا مولد بحرانهای اجتماعی در قاره سبز نیست. این گزاره نشان دهنده عدم درک عامدانه مقامات اروپایی نسبت به ماهیت و کلیت بحرانهای اجتماعی در اروپاست. به عبارت بهتر، آدرسهای نادرستی که از ابتدا توسط برخی مقامات اروپایی در قبال پناهجویان مخابره میشود نشان میدهد آنها قصد دارند بسیاری از بحرانهای اجتماعی جاری در اتحادیه اروپا را در سایه بحران پناهجویان توجیه کنند. ایجاد ترس و وحشت نسبت به حضور پناهجویان در اتحادیه اروپا منجر به تهدیداتی علیه آنها شده است. گروههای مربوط به جریانهای راست افراطی هر روزه بیش از پیش پناهجویان را مورد آزار و اذیت قرار میدهند.
دومین نکته به وجود بحرانهای اجتماعی در اروپای واحد باز میگردد. زمانی که بحران یورو آغاز شد، سیاستمداران اروپایی تصمیم گرفتند به عنوان بانیان و تصمیم گیرانی که در راس نهادهای اروپایی قرار دارند جهت حل این بحران (که اتفاقا معلول سیاستهای نادرست اقتصادی در غرب بود) وارد عمل شوند. با این حال مقامات اتحادیه اروپایی و منطقه یورو در این خصوص بسیار ضعیف عمل کرده و بحران یورو در سرتاسر اروپا گسترش یافت. هم اکنون نیز این بحران به عنوان یکی از بحرانهای اصلی و جاری در کالبد اروپا مورد شناسایی تحلیلگران مسائل بینالملل قرار گرفته است. باید این حقیقت را مورد پذیرش قرار داد که بسیاری از بحرانها و نارضایتیهای اجتماعی ایجاد شده در اروپا مرهون عدم اطمینان شهروندان اروپایی نسبت به نهادهای این مجموعه است. در جریان رقابتهای انتخاباتی سال 2014 میلادی مشاهده کردیم که احزاب سنتی اروپا از سوی شهروندان قاره سبز مورد تبیه قرار گرفتند. راهیابی بیش از یکصد نماینده ضد یورو و طرفدار جریانهای راست افراطی و ملی گرا به داخل پارلمان اروپا پدیدهای بود که مقامات اروپایی را در وضعیتی بحرانی قرار داد. حال سوال اصلی اینجاست که مگر در سال 2014 بحران پناهجویان در اروپا به سبک و سیاق فعلی وجود داشت؟ پاسخ این سوال کاملا منفی است. بحرانهای اجتماعی ایجاد شده در اتحادیه اروپا و منطقه یورو و نارضایتیهای اجتماعی شکل گرفته در این خصوص معلول سلسله نابه سامانیهای انباشته شدهای است که منجر به خشم شهروندان این مجموعه شده است.
نکته سوم به ارتباط میان شهروندان اروپایی و جامعه اروپا باز میگردد. واقعیت امر این است که شهروندان اروپایی دیگر نسبت به نهادهای اروپایی اطمینان ندارند. این عدم اطمینان خود را در حوزههای متعددی منعکس ساخته است که یکی از این حوزهها "بحرانهای اجتماعی اروپا" است. واقعیت امر این است که اتحادیه اروپا هم اکنون بحرانهای اجتماعی را تجربه میکند و در سال 2016 میلادی نیز این بحرانها بیش از پیش ظهور و بروز خواهد یافت. اما ریشه این بحران را نباید در مسئله پناهجویان جستوجو کرد. در بدبینانه ترین حالت ممکن، بحران پناهجویان صرفا نقطه آشکارساز بحرانهای اجتماعی در اروپاست نه نقطه تولید این بحرانها. یعنی بحرانهای اجتماعی از ابتدا در اروپای واحد وجود داشته و در حال حاضر وقوع بحران پناهجویان فرصتی را برای بروز بیشتر آن فراهم آورده است. از این رو سیاستمداران اروپایی نمیتوانند بحرانهای اجتماعی به وجود آمده در اتحادیه اروپا و بی اعتمادی شهروندان نسبت به نهادهای اروپایی را در ذیل بحران پناهجویان هدایت کرده و به توجیه آن بپردازند. استفاده ابزاری نهادهای اروپایی از بحران پناهجویان و اظهاراتی که از سوی سیاستمداران اروپایی در این خصوص صورت میگیرد خود نشان دهنده بازی خطرناکی است که سران قاره سبز علیه افرادی بی دفاع به راه انداختهاند. بازی خطرناکی که هر اندازه بیشتر ادامه یابد، عرصه را بر پناهجویان در اروپا تنگ تر خواهد کرد.