هدف محاصره بینالمللی مجبور کردن ایران به بازگشت از تفکرات استقلال بخش و رجوع مجدد به اردوگاه غربی به رهبری آمریکا بود. آمریکا در این مسیر بلافاصله بعد از پایان جنگ اول خلیج فارس و از بین رفتن اردوگاه سوسیالیست ها و جنگ صدام بر ضد ایران ، سیاست مهار دوجانبه ایران و عراق را در دستور کار قرار داد. واشنگتن موفقیتهایی را در تقابل با عراق به دست آورد ، به گونهای که نهایتاً موفق شد رویکرد سیاسی مهار را با اشغال نظامی عراق و از بین بردن دولت و ساختارهای دولتی این کشور به پایان برساند، آنها در ادامه بذرهای تجزیه و جنگ داخلی را در عراق نهادینه کردند تا مانع از ایجاد دولت متحد و قوی با حق حاکمیت و تصمیمگیری آزاد برای خود شوند. همین سرنوشت در انتظار ایرانی نیز بود، ایرانی که با اشغال افغانستان در شرق و اشغال عراق در غرب و محاصره و تحریم بینالمللی در محاصره قرار گرفته بود.
اما این سیاست مهار، با وجود تحریم و محاصرة شدید و سخت در عناوین متعدد که غرب به رهبری آمریکا و وابستگی اروپا آن را بر تهران تحمیل کرده بود ، در تسلیم کردن ایران ناکام ماند . تحریم ها از رفتار ایران به عنوان بهانهای برای گزینش جزئیات بیشتر استفاده کرده و از بیش از یک دهه پیش تقریباً شامل تمامی مراکز ثروت و پول و اقتصاد و تسلیحاتی ایران مرتبط با خارج از این کشور شد. این تحریمها البته از حد قوانین بینالمللی و حقوق انسانی فراتر رفته و باعث سختی قابل توجه ملت ایران در بیشتر وجوه زندگی و رفتارهای مدنی و معیشتی و اقتصادی شد.
در برابر این تجاوز اعمال شده بر ضد ایران به عنوان یک جنگ استراتژیک با قدرت نرم و به تعبیر سید علی خامنه ای رهبر معظم انقلاب اسلامی ایران با محوریت جنگ نرم ادامه پیدا میکرد ، ایران بین پایبند بودن به مبانی انقلاب مستقل و تمامیتخواه خود و دنبال کردن تحریم ها و سختی های آن یا عقب نشینی از این مبانی برای جبران آن مشکلات مالی و اقتصادی با هزینه وابسته شدن و سقوط در چتر هیمنه آمریکا و مصادره ثروت و آزادی خود باید یکی را انتخاب می کرد.
ایران در انتخاب گزینه استقبال و تمامیت ارضی خود همزمان با چشیدن محاصره و تحریم ، تردید به خود راه نداد. این کشور بر اقتصاد مقاومتی تکیه کرد که بر پایه چهار رکن قرار دارد: اول اتکای به خود در برآورده ساختن نیازمندیها و تلاش برای خودکفایی تا حد ممکن، دوم توسعه صنعتی و علمی و پیشبرد مطالعات علمی برای پیوستن به ضرورتهای دنیای مدرن، سوم: هدفمندسازی هزینهها و مصرفگرایی بدون آسیب زدن به زمینههای ضروری توسعه و آموزش و صنعت و عمران و چهارمین نکته تکیه بر مبانی هزینههای تولیدی و کاستن تا حد امکان از اقتصاد ربوی و مصرفی.
برای بهبود جایگاه اقتصاد مقاومتی، رویکرد استراتژیک ایران در مسیر جذب توان نظامی با عناوین و منابع متعدد جهت دفاع از دولت همراه با تشکیل مجموعهای از مناسبات بینالمللی برای جلوگیری از سختیهای دوران تحریم و ایجاد فضای استراتژیک حیاتی برای دولت بر آمد تا بتواند بازدارندگی بیشتری در دفاع از خود و مبانی خود در اختیار جمهوری اسلامی قرار دهد. نتیجه این استراتژی بروز محور مقاومت است که تاریخ در آینده ثبت خواهد کرد که این محور سرنوشت حرکتهای بینالمللی را تغییر داده و جلوی برپایی نظام تکقطبی در جهان را گرفته است.
ایران با عمل به استراتژی اقتصاد مقاومتی و دفاع از خود و مبانی و ارزشهای خویش موفق به پیروزی در عرصههای صنایع سبک و سنگین در ابعاد مختلف اقتصادی به استثنای بخش گردشگری و خدمات مربوط به تحریمها شد، تا جایی که خودکفایی را در بیش از 85 کالا و خدمات ضروری برای ملت محقق کرد. ایران همزمان قدرت و توانمندی بالایی و بسیار پیشرفته نظامی به دست آورد که باعث ایجاد سامانه قوی نظامی برای دفاع از منطقه شد. تهران در ادامه توانمندی بازدارندگی کافی در برابر هر تجاوزی بر ضد خود را به دست آورد و هنگامی که کلید های ورود به باشگاه جهانی تکنولوژی هسته ای را به دست آورد، محاصره کنندگان خود را در بهت و حیرت فرو برد. این پیشرفتها تا جایی بود که غربیها از قدرت ایران برای تولید بمب اتم ابراز نگرانی کردند. آن ها اما نگرانی خود را دست کم در ابعاد تبلیغاتی حفظ کردند، این در حالی بود که ایرانیها بارها تأکید کردند که هرگز به دنبال ساخت این بمب نبوده و لحظهای برای رسیدن به آن تلاش نکرده اند. با این وجود غرب قانع نشد و همچنان با این بهانه تحریمها و محاصره ایران را تشدید کرد ، البته این در شرایطی بود که غرب به این نتیجه رسیده بود که نمیتواند جنگ ویرانگر برای از بین بردن دولت ایران مانند عراق به راه اندازد.
ایرانیها همچنان در برابر تشدید فشارهای غربی که در سال 2013 به اوج خود رسید، متحد و پایدار ایستاده بودند و به مبانی خود ملتزم بودند، آنها حتی با افزایش موفقیتهای خود در اقتصاد مقاومتی غرب را تهدید میکردند. در مقابل، این کشورهای غربی بودند که بازار مصرفی متشکل از 80 میلیون مصرفکننده و عرصه گسترده ای از سرمایهگذاری را از دست داده بودند. غربیها در نهایت به این نتیجه رسیدند که سیاست محاصره و تحریم باعث تقسیم ایران نخواهد شد، بلکه تاثیرات منفی بر روی آن ها خواهد داشت. به این ترتیب غرب مجبور شد وارد مذاکرات جدی با ایران شود، مذاکراتی که به امضای توافقنامه منجر شد که باعث از بین رفتن تحریمهای اعمال شده بر ضد ایران گردید.
الان با از بین رفتن تحریمهای آمریکا و اروپا این سوال مطرح است که ایران و منطقه به کدام سو حرکت میکنند؟ دنیا بعد از بازگشت ایران به نقشه مناسبات بینالمللی به عنوان عضوی با شرایط و خصوصیات کامل و حقوق و مسئولیت های دولت های دیگر چگونه خواهد بود؟ شکی نیست که از بین رفتن تحریمها پیامدها و نتایج را در پی خواهد داشت که نمیتوان آنها را در این مجال تشریح کرد. شاید بتوان گفت روز از بین رفتن تحریمها یک روز ملی برای ایرانیان و روز پیروزی دیدگاههای استقلال بخش جهانی است. پیامدهای این روز در چندین عرصه در ابعاد داخلی و منطقهای و بینالمللی قابل ملاحظه است که بخشی از آنها را ذکر میکنیم:
1-توسعه نظریه عمل به اقتصاد مقاومتی با سیاست باز. در این صورت ایران تبدیل به الگوی ویژهای میشود که از سوی دولتهایی که به دنبال رسیدن به استقلال واقعی هستند، قابل استفاده است. ایران بعد از رفع تحریمها به گونه ای سیاست باز با خارج را در پیش نمیگیرد که به بازار مصرفی تبدیل شود و دستاوردهای مرحله گذشته را از دست بدهد ، بلکه صاحبان کالا باید کالاهای خود را همراه با فناوری تولید آنها به ایران بدهند و به این صورت ایرانیها فرصتهای خود برای رسیدن به خودکفایی با استفاده از تکنولوژی خارجی را تقویت خواهند کرد.
2-کارایی نفت به عنوان یک کالای استراتژیک تغییر خواهد کرد و بالا رفتن صادرات نفت با میانگین یک میلیون بشکه در روز فرصتی را ایجاد خواهد کرد تا فریب کاری سعودی ها در جنگ نفتی بر ضد صاحبان نفت به خود آنها بازگردد. به این ترتیب خنجری که سعودی ها سعی داشتند در پشت ایران فرود آوردند، به شمشیری در دست این کشور تبدیل شد تا از طریق آن از منافع و حقوق ملتهای منطقه دفاع کند. بنابراین کاهش قیمت نفت از سوی ایرانیها با افزایش حجم صادرات نفتی جبران خواهد شد و همزمان ایرانی ها می توانند اموال بلوکه شده خود را از خارج دریافت کنند.
3-تقویت مناسبات خارجی ایران در زمینه صنایع نظامی: ایران با ورود به بازار سلاح های با هزینه کم و پیشرفته میتواند فضای حیاتی و استراتژیک خود را توسعه داده و فرصتی را برای ایجاد مناسبات مؤثر با دولتهای جدید فراهم کند. ذکر این نکته لازم است که نخست وزیر پاکستان تنها بعد از 72 ساعت پس از رفع تحریمها به ایران سفر کرد.
4-رهایی ایران از قید و بندها و محدودیتهای اعمال شده باعث میشود این کشور بتواند با پروندههای منطقهای به گونهای بهتر تعامل کند و امنیت و ثبات را در منطقه باز گرداند. این موضوع همچنین اولویت رقابت با دولتهای دیگر به ویژه ترکیه و عربستان سعودی را به ایران خواهد داد و این کشورها شاهد رکود فضای استراتژیک خود بعد از شکست سیاستهای متجاوزان و انزوا به علت مشکلات داخلی غیر قابل حل خود خواهند بود.
5-ایران این قدرت را خواهد داشت که نیرویی منطقهای
برای تقویت نظم جدید منطقه ای برای خاورمیانه ایجاد کند که بر پایه ویرانه
های خاورمیانه جدید با هویت و سلطه آمریکا بنا نهاده شده است.
6-عملیات
حل بحرانهای منطقهای به ویژه در عرصه بحرین و یمن و لبنان و سوریه و
عراق با مشارکت فعال ایرانیها، تحرک جدیتر را به خود خواهد دید، بعد از
این دیگر هیچ کس جرأت نخواهد کرد نقش ایران را نادیده بگیرد و به این ترتیب
محور مقاومت وزنه سنگینی در معادلات مهندسی راه حل بحرانهای منطقه خواهد
بود.
7-در اینجا ذکر یک نکته باقی میماند و آن اینکه دولتهای حاشیه خلیج فارس باید یکی از دو گزینه زیر را انتخاب کنند: آنها یا باید به دنبال همکاری و مشارکت در سود و دستاوردهای منطقهای تحقق یافته شده از سوی ایران باشند یا به دشمنی با این کشور برخاسته و بازنده معادلات شوند. به این ترتیب آنها با اسرائیل در یک اردوگاه خواهند بود، ایرانیها اسرائیل را دشمن اصلی خود میدانند و چیزی نمانده که این رژیم به تنها دشمن ایران تبدیل شود. این ایران پس از رفع تحریمها قوی تر و تأثیرگذارتر بوده و هیچ کس نمیتواند آن را مهار یا تسلیم نماید .