حل کردن بسیاری از مشکلات منطقهای پیرامون جمهوری اسلامی، بدون نقش و بازیگری فعال این کشور امکانپذیر نبوده و نیست. به عبارتی جمهوری اسلامی مرجع نهایی حل بیشتر معضلات امنیتی و هویتی منطقه است و این همان مبحثی است که روی آن توافق بینالمللی وجود دارد.
ایران بیش از هر زمان دیگری در عرصهی منطقهای
دارای قدرت و اقتدار است. هرچند بسیاری از تهدیدات پیرامون این کشور وجود
دارد، اما غالب تهدیدها منبعث از افزایش نفوذ منطقهای و بینالمللی این
کشور است. داشتن درکی صحیح از قدرت منطقهای و بینالمللی ایران و میزان
نقشی که در محیط منطقهای بازی میکند، از چند جهت حائز اهمیت است. اما در
اینجا بهطور خاص به برخی از حوزههای مفهومی استراتژیک جمهوری اسلامی
ایران خواهیم پرداخت، ذکر این مسائل نه به معنی نبودن مسائل دیگر است، و نه
به معنی کامل بودن این مصادیق، بلکه صرفاً بخشی از حوزه مفهومی جمهوری
اسلامی ایران را دربرمیگیرد.
نخست؛ ارائه الگویی برای افکار عمومی منطقهای و بینالمللی
درک این اقتدار سبب ارتقاء جایگاه روحیه و اراده در جهان اسلام هم در افکار
عمومی منطقهای و هم بینالمللی میشود. و هم در نخبگان طرفدار الگوی
جمهوری اسلامی در منطقه میشود.
دوم؛ سیاست ورزی
حل کردن بسیاری از مشکلات منطقهای پیرامون جمهوری اسلامی، بدون نقش و
بازیگری فعال این کشور امکانپذیر نبوده و نیست؛ به عبارتی جمهوری اسلامی
مرجع نهایی حل بیشتر معضلات امنیتی و هویتی منطقه هست؛ و این همان مبحثی
است که بر روی آن توافق بینالمللی وجود دارد.
سوم؛ ارائه الگویی مؤثر از یک حکومت «مردمسالار دینی»
جمهوری اسلامی توانسته ضمن آمیختگی به اسلام، به لحاظ روششناختی و
هستیشناختی از آموزههای مردمباوری نیز بهره جسته است، مدل و الگویی که
منطقه غرب آسیا و شمال آفریقا به دلایل متعدد که از حوصله این بحث خارج است
از آن محروم است و نظامهای سیاسی در این منطقه یا جلوهای موروثی دارند،
یا میلیتاریستی و یا سکولار و نامتناسب با بستر فرهنگی اجتماعی مردم این
منطقه. در این شرایط است که ضریب نفوذ و تأثیرگذاری قدرت جمهوری اسلامی
ایران مطرح میشود.
چهارم؛ حوزه تعلقات متناسب با سطح قدرت بینالمللی
ایران کشوری با نقش و جایگاه منطقهای و بینالمللی است، لذا حوزه نفوذ و
استراتژیک این کشور با کشورهای دیگر منطقه غرب آسیا و شمال آفریقا متفاوت
است. حوزه تعلقات این کشور نیز با سایر کشورهای این منطقه متفاوت است.
ایران کشوری با ابعاد مختلف قدرت سخت، نرم و هوشمند است. دامنه نفوذ این
کشور نیز متکثر است از آمریکای لاتین گرفته تا آسیای شرقی. این کشور کمتر
به قدرت سخت متوسل میشود، مگر در دفاع مشروع از خود (که طی 8 سال جنگ
تحمیلی از آن بهره برد). از قدرت نرم برای اقناع سایر بازیگران بینالمللی
بهره میبرد، واجد ایدئولوژیای تأثیرگذار است که کمتر بازیگر منطقهای از
آن بهرهمند است و ترکیبی از قدرت نرم و سخت در قالب قدرت هوشمند برای
نفوذ بر همپیمانان خود دارد.
پنجم؛ توان اقناع متحدان، بهعنوان یکی از مسائلی ایدئولوژی انقلاب اسلامی
بعد اصلی اعمالنفوذ این کشور، اقتدار و مشروعیت تصمیماتی است که از ناحیه
این کشور اتخاذ میشود، پیش و بیش از اینکه متحدان این کشور، با قدرت
ایران، آشنا باشند با توان اقناع و بهرهوری از مکانیسمهای مشروع اقتدار
این کشور آشنا میشوند.
ششم؛ معرفی اسلام بهعنوان عامل تغییر در بلوکبندی قدرت بینالملل
نقش جمهوری اسلامی ایران در تحقق بیداری اسلامی، بازیابی هویت ملتهای
مسلمان، مطرح شدن جهان اسلام بهعنوان یک قطب تأثیرگذار در مسائل جهانی و
دستاوردهایی است که در دو، سه دهه اخیر برای جهان اسلام به دست آمده است.
دستاوردهایی که با وجود تلاشهای همهجانبه غرب علیه مسلمانان، معادلات
بینالمللی و منطقهای را به نفع امت اسلامی تغییر داده است. [1]
هفتم؛ محیط پیرامونی ایران، محیط صرفاً قدرت محور نیست، یک محیط تمدنی است
ایران از محیط مفهومی و موضوعی برجستهای در مناطقی که در بالا از آن صحبت
شد نیز برخوردار است، محیط موضوعی که شامل این چند منطقه میشود، محیط
تمدنی، محیط مذهبی و دینی، محیط بیداری اسلامی و ... . اهمیت این محیط
مفهومی اگر بیشتر از اهمیت محیط مرزی ایران نباشد، کمتر از آن نیست. یک
مورد از این محیطهای مفهومی و موضوعی «بیداری اسلامی» است.
هشتم؛ بیداری اسلامی
تغییرات جدید ژئوکالچر و ژئوایدئولوژیک در زیرسیستمهای منطقهای ایران،
نشاندهنده روند انتقالی از نظم سنتی به نظم جدید سیاسی- امنیتی و
استراتژیک در این زیرسیستمها است. این تغییرات که با ظهور تحولات در
کشورهای عربی از سال 2011 شروع شده است، ضمن اینکه جمهوری اسلامی ایران را
با محیط منطقهای متشنج مواجه کرده است، ضمناً و از حیث ایدئولوژیک به
گسترش الگوی ذهنی جمهوری اسلامی در جنبشها و احزاب سیاسی این مناطق نیز
منجر شده است. بهگونهای که متحدان ایدئولوژیک این کشور که بیشتر در قامت
جنبشهای به دور از قدرت در منطقه بودند را تقویت کرده است. هرچند این
تحولات به انحراف کشیده شده و برخی متحدان سنتی جمهوری اسلامی را تضعیف
کرده و سببساز ترویج گرایشهای تکفیری در منطقه نیز شده است، که با
برنامهریزی کشورهای غیرمنطقهای و کشورهای خصم ایران صورت گرفته است، اما
بحثی که در اینجا مطرح است این موضوع نیست.
بیداری اسلامی که چکیده و خلاصه تحولات مثبت در منطقه در راستای ایدئولوژی
جمهوری اسلامی است پدیده نوظهوری است که نشئتگرفته از ظهور سیاسی اسلام در
منطقه در شرایط کنونی و در راستای آینده استراتژیک ایران و نقش تمدن
اسلامی است که با شکلگیری انقلاب اسلامی جرقه آن در دنیای فارغ از معنویت
بینالمللی زده شد. بیداری که نه از بطن قدرت که از جامعه و توده منبعث شده
و منجر به تقویت جایگاه و موضع قرائت مردمی از قدرت در ایران و سایر
جنبشهای اسلامی و مردمی در منطقه غرب آسیا و شمال آفریقا شد. و این موضوع
هم سبب بازفرآوری محور مقاومت شده و هم جایگاه الگوبودگی ایران را تقویت
کرده است.
با محور قرار گرفتن همه این فاکتورها است که قرائتی در منطقه از محبوبیت،
قدرت اقناع و بسیج کنندگی برخوردار است که مردمیتر، نسبت به مطالبات
اسلامی همجنستر و نسبت به نظم جهانی آیندهنگرتر و تجدیدنظرطلبانهتر
است. گسترش همین حوزههای مفهومی است که جمهوری اسلامی ایران را بهعنوان
کشوری شیعه و غیرعربزبان، در موقعیتی بهمراتب هژمونیک تر در منطقه تبدیل
کرده است. کشوری که برای هژمونی خود هزینهای جز مقبولیت و مشروعیت سیاست
ورزیاش پرداخت نکرده است. این موضوع قطعاً مانع از پروژه هماهنگ برای هراس
افکنی در قبال ایران نیز نشده و نخواهد شد.*
پی نوشت
[1]. http://farsi.khamenei.ir/others-article?id=9200