به گزارش مشرق، روزنامه وطن امروز نوشت: سخن گفتن مکرر رئیسجمهور محترم از «برجام 2» تنها یک جنجال جدید در زمره جنجالهای قبلی مانند جنجال ردصلاحیتها و حربهای تازه برای سرگرم کردن اذهان ملت و منحرف کردن افکار مردم از آثار اقتصادی «برجام 1» به شمار میآید. «برجام 2» صرفاً سیاسیسازی افکار عمومی برای فرار از پاسخگویی درباره وضعیت اقتصادی کشور است و هیچگونه کاربرد دیگری ندارد!
جناب آقای روحانی و دولتمردانش بهتر و بیشتر از هرکسی میدانند «برجام 1» با آن همه هزینههای سنگینی که ملت و مملکت بهخاطر آن پرداخت کرد، از جمله پر کردن قلب رآکتور اراک با سیمان و برچیدن هزاران سانتریفیوژ و تعلیق غنیسازی 20 درصد و محدود کردن تحقیق و توسعه و هزینههای سنگین دیگری از این دست، کوچکترین و کمترین تأثیری در اقتصاد کشور و رفع مشکلات معیشتی مردم ندارد! به همین دلیل است که دولتیها خود را به فراموشی و آلزایمر سیاسی زدهاند و دغدغه هر مسالهای را دارند غیر از معیشت مردم!
به همین جهت است که روحانی و همکارانش در دولت یازدهم که قبل از برجام، همه مشکلات عالم بشریت از جمله «مشکل جیب مردم، اشتغال، رونق اقتصادی، رفاه اجتماعی، معضل محیط زیست، صنعت، مشکل بانکها، خرید گندم و مواد غذایی، مشکل سرمایهگذاری، ساخت سد، تأمین آب کشاورزی، دارو، مشکل تجهیزات پزشکی بیمارستانها و حتی آب خوردن و نان مردم» را به تحریمها گره زدند و رفع و حل همه این مشکلات را به توافق هستهای و برجام موکول و مشروط کردند، امروز پس از برجام، به روی مبارک خود هم نمیآورند که چه وعدههایی به مردم دادهاند و مردم چه توقعات و مطالباتی از دولت دارند!
در همین راستاست که روحانی در پاسخ به مطالبه به حق مردم برای تأمین رفاه ملت در پسابرجام میگوید: «مگر ما برجام را آوردیم؟ برجام را خدا آورد!!» و با این حرف سعی میکند از زیر بار مسؤولیت تأمین رفاه اقتصادی و اجتماعی ملت در دوران پسابرجام و پساتحریم که اگر وظیفه ذاتی دولت نباشد- که هست- حداقل وعدهای است که به مردم داده است، شانه خالی کند و با زبان بیزبانی به همگان میگوید رفاه را از دولت نخواهید، از خدا بخواهید(!) در واقع این نگاه توحیدی آقای روحانی نه از باب توحید که بهواسطه ناکارآمدی دولتش است! این جمله جناب دکتر عراقچی که «نباید از برجام توقع شکوفایی اقتصاد داشته باشیم» و همچنین این سخن آقای بعیدینژاد که گفت «قرار نیست برجام توسعه صنعتی و اقتصادی ایجاد کند» نیز در همین راستا ارزیابی میشود!
روحانی بسیار تمایل دارد مردم برجام را مسالهای پایانیافته و تمامشده قلمداد کنند تا تبعات حاصل از آن برای کشور در کانون توجهات قرار نگیرد و کسی سراغی از نتایج اقتصادی برجام که وعده داده میشد، نگیرد!
عبور سریعالسیر روحانی از «برجام 1» و تلاش بیوقفه برای طرح و تبدیل «برجام 2» به مساله اصلی کشور آنهم در دورانی که دغدغه اصلی مردم، مسائل اقتصادی و مشکلات معیشتی و بیکاری و رکود بیسابقه و تاریخی است، نشان از همین تمایل آقای روحانی دارد!
حال آنکه برجام به گواه خود برجام آغاز یک راه حداقل 10 ساله و به عقیده کارشناسان شروع مسیری چندده ساله و شاید هم بدون پایان است و به عبارتی کشور سالهای بسیار طولانی درگیر تبعات «برجام 1» است!
روحانی بشدت علاقهمند است «صرف برجام» را به عنوان سقف مطالبات ملت از دولت جا بیندازد!
اینکه او مدام از «فرجام برجام» سخن میگوید، به همین دلیل است که میخواهد اینگونه به افکار عمومی القا کند و بقبولاند که دولت به وعده خود عمل کرده است! به عبارت بهتر روحانی دوست دارد مردم را به خود برجام قانع و راضی کند! حال آنکه مردم هیچگاه از دولت برجام را مطالبه نمیکردند! بلکه مطالبه اصلی ملت از دولت در مذاکرات هستهای نه برجام که حل مشکلات اقتصادی بوده و هست! برجام صرفاً به عنوان مقدمهای بهمنظور رفع بهانهها برای رفع و رجوع مشکلات معیشتی در نزد ملت دارای اهمیت بوده و هست!
علیایحال دولتی که 2 سال تمام، صدر تا ذیل کشور را معطل مذاکرات هستهای نگه داشت!
دولتی که هر زمان با مطالبات اقتصادی و درخواست تحقق وعدههای اقتصادی مواجه میشد، امروز و فردا میکرد و بهانه توافق هستهای و رفع تحریمها را میآورد! دولتی که سیاستهایش باعث رکود عمیقی شد که هزاران بنگاه تولیدی را به تعطیلی کشانده و هنوز هم قربانی میگیرد!
دولتی که حتی آب آشامیدنی مردم و نان و غذای روزمره مردم را به تحریمها و توافق هستهای گره زد!
دولتی که ناکارآمدی و سوءمدیریت خود و نیز رکود و رشد منفی اقتصاد و بیکاری و گرانی و مشکلات معیشتی و نچرخیدن چرخ زندگی مردم را با تحریم توجیه میکرد و... امروز در شرایطی قرار گرفته که بهانهای برای ناکارآمدی ندارد!
چراکه بنا بر «ادعا»ی دولت، تحریمها که بهانه همیشگی دولت بود، رفع شده و الان نوبت دولت است که وعدههای اقتصادی را محقق کند!
دولت اما با عنایت به اینکه میداند برجام تأثیری در اقتصاد کشور نخواهد گذاشت و همچنین از آنجا که میداند عدم تغییر در اوضاع اقتصادی کشور و عدم تحقق وعدههای اقتصادی دولت و برآورده نشدن انتظارات و توقعات اقتصادی ملت از برجام، دولت را بشدت در انتخابات با مشکل مواجه و مسیر ورود حامیان دولت را به مجلسین خبرگان و شورای اسلامی صعبالعبور خواهد کرد و این مشکل در انتخابات ریاستجمهوری آینده نیز دوچندان خواهد شد، به سیاستهایی از جمله تغییر یا حداقل تعدیل توقعات و انتظارات اقتصادی از دولت در ایام پسابرجام و پساتحریم روی آورده است تا مشکل مذکور را به کمترین حد ممکن برساند!
با این تفاسیر، آنچه به نظر قطعی میرسد این است که سیاست روحانی و تئوریسینهای جنگ روانی دولت برای تغییر یا تعدیل مطالبات اقتصادی مردم و سرگرم کردن ملت به مسائل حاشیهای و پیشپاافتاده سیاسی و جنجالهای بیاهمیتی مانند ردصلاحیتها و «برجام 2» و امثالهم، سیاستی از پیش شکستخورده است! چراکه اوضاع اقتصادی کشور و وضعیت معیشت مردم در دولت روحانی به حدی نابسامان شده که هیچ لطایفالحیلی از جمله «برجام 2» برای انحراف اذهان عمومی از مساله اقتصاد کارساز نخواهد بود!
باید به دولت و جناب آقای روحانی گفت «برجام 1» برای مردم آب و نان نشده است چه برسد به «برجام 2»! آقای رئیسجمهور بهتر است به جای «برجام 2» به فکر نان مردم باشد که خربزه آب است!
جناب آقای روحانی و دولتمردانش بهتر و بیشتر از هرکسی میدانند «برجام 1» با آن همه هزینههای سنگینی که ملت و مملکت بهخاطر آن پرداخت کرد، از جمله پر کردن قلب رآکتور اراک با سیمان و برچیدن هزاران سانتریفیوژ و تعلیق غنیسازی 20 درصد و محدود کردن تحقیق و توسعه و هزینههای سنگین دیگری از این دست، کوچکترین و کمترین تأثیری در اقتصاد کشور و رفع مشکلات معیشتی مردم ندارد! به همین دلیل است که دولتیها خود را به فراموشی و آلزایمر سیاسی زدهاند و دغدغه هر مسالهای را دارند غیر از معیشت مردم!
به همین جهت است که روحانی و همکارانش در دولت یازدهم که قبل از برجام، همه مشکلات عالم بشریت از جمله «مشکل جیب مردم، اشتغال، رونق اقتصادی، رفاه اجتماعی، معضل محیط زیست، صنعت، مشکل بانکها، خرید گندم و مواد غذایی، مشکل سرمایهگذاری، ساخت سد، تأمین آب کشاورزی، دارو، مشکل تجهیزات پزشکی بیمارستانها و حتی آب خوردن و نان مردم» را به تحریمها گره زدند و رفع و حل همه این مشکلات را به توافق هستهای و برجام موکول و مشروط کردند، امروز پس از برجام، به روی مبارک خود هم نمیآورند که چه وعدههایی به مردم دادهاند و مردم چه توقعات و مطالباتی از دولت دارند!
در همین راستاست که روحانی در پاسخ به مطالبه به حق مردم برای تأمین رفاه ملت در پسابرجام میگوید: «مگر ما برجام را آوردیم؟ برجام را خدا آورد!!» و با این حرف سعی میکند از زیر بار مسؤولیت تأمین رفاه اقتصادی و اجتماعی ملت در دوران پسابرجام و پساتحریم که اگر وظیفه ذاتی دولت نباشد- که هست- حداقل وعدهای است که به مردم داده است، شانه خالی کند و با زبان بیزبانی به همگان میگوید رفاه را از دولت نخواهید، از خدا بخواهید(!) در واقع این نگاه توحیدی آقای روحانی نه از باب توحید که بهواسطه ناکارآمدی دولتش است! این جمله جناب دکتر عراقچی که «نباید از برجام توقع شکوفایی اقتصاد داشته باشیم» و همچنین این سخن آقای بعیدینژاد که گفت «قرار نیست برجام توسعه صنعتی و اقتصادی ایجاد کند» نیز در همین راستا ارزیابی میشود!
روحانی بسیار تمایل دارد مردم برجام را مسالهای پایانیافته و تمامشده قلمداد کنند تا تبعات حاصل از آن برای کشور در کانون توجهات قرار نگیرد و کسی سراغی از نتایج اقتصادی برجام که وعده داده میشد، نگیرد!
عبور سریعالسیر روحانی از «برجام 1» و تلاش بیوقفه برای طرح و تبدیل «برجام 2» به مساله اصلی کشور آنهم در دورانی که دغدغه اصلی مردم، مسائل اقتصادی و مشکلات معیشتی و بیکاری و رکود بیسابقه و تاریخی است، نشان از همین تمایل آقای روحانی دارد!
حال آنکه برجام به گواه خود برجام آغاز یک راه حداقل 10 ساله و به عقیده کارشناسان شروع مسیری چندده ساله و شاید هم بدون پایان است و به عبارتی کشور سالهای بسیار طولانی درگیر تبعات «برجام 1» است!
روحانی بشدت علاقهمند است «صرف برجام» را به عنوان سقف مطالبات ملت از دولت جا بیندازد!
اینکه او مدام از «فرجام برجام» سخن میگوید، به همین دلیل است که میخواهد اینگونه به افکار عمومی القا کند و بقبولاند که دولت به وعده خود عمل کرده است! به عبارت بهتر روحانی دوست دارد مردم را به خود برجام قانع و راضی کند! حال آنکه مردم هیچگاه از دولت برجام را مطالبه نمیکردند! بلکه مطالبه اصلی ملت از دولت در مذاکرات هستهای نه برجام که حل مشکلات اقتصادی بوده و هست! برجام صرفاً به عنوان مقدمهای بهمنظور رفع بهانهها برای رفع و رجوع مشکلات معیشتی در نزد ملت دارای اهمیت بوده و هست!
علیایحال دولتی که 2 سال تمام، صدر تا ذیل کشور را معطل مذاکرات هستهای نگه داشت!
دولتی که هر زمان با مطالبات اقتصادی و درخواست تحقق وعدههای اقتصادی مواجه میشد، امروز و فردا میکرد و بهانه توافق هستهای و رفع تحریمها را میآورد! دولتی که سیاستهایش باعث رکود عمیقی شد که هزاران بنگاه تولیدی را به تعطیلی کشانده و هنوز هم قربانی میگیرد!
دولتی که حتی آب آشامیدنی مردم و نان و غذای روزمره مردم را به تحریمها و توافق هستهای گره زد!
دولتی که ناکارآمدی و سوءمدیریت خود و نیز رکود و رشد منفی اقتصاد و بیکاری و گرانی و مشکلات معیشتی و نچرخیدن چرخ زندگی مردم را با تحریم توجیه میکرد و... امروز در شرایطی قرار گرفته که بهانهای برای ناکارآمدی ندارد!
چراکه بنا بر «ادعا»ی دولت، تحریمها که بهانه همیشگی دولت بود، رفع شده و الان نوبت دولت است که وعدههای اقتصادی را محقق کند!
دولت اما با عنایت به اینکه میداند برجام تأثیری در اقتصاد کشور نخواهد گذاشت و همچنین از آنجا که میداند عدم تغییر در اوضاع اقتصادی کشور و عدم تحقق وعدههای اقتصادی دولت و برآورده نشدن انتظارات و توقعات اقتصادی ملت از برجام، دولت را بشدت در انتخابات با مشکل مواجه و مسیر ورود حامیان دولت را به مجلسین خبرگان و شورای اسلامی صعبالعبور خواهد کرد و این مشکل در انتخابات ریاستجمهوری آینده نیز دوچندان خواهد شد، به سیاستهایی از جمله تغییر یا حداقل تعدیل توقعات و انتظارات اقتصادی از دولت در ایام پسابرجام و پساتحریم روی آورده است تا مشکل مذکور را به کمترین حد ممکن برساند!
با این تفاسیر، آنچه به نظر قطعی میرسد این است که سیاست روحانی و تئوریسینهای جنگ روانی دولت برای تغییر یا تعدیل مطالبات اقتصادی مردم و سرگرم کردن ملت به مسائل حاشیهای و پیشپاافتاده سیاسی و جنجالهای بیاهمیتی مانند ردصلاحیتها و «برجام 2» و امثالهم، سیاستی از پیش شکستخورده است! چراکه اوضاع اقتصادی کشور و وضعیت معیشت مردم در دولت روحانی به حدی نابسامان شده که هیچ لطایفالحیلی از جمله «برجام 2» برای انحراف اذهان عمومی از مساله اقتصاد کارساز نخواهد بود!
باید به دولت و جناب آقای روحانی گفت «برجام 1» برای مردم آب و نان نشده است چه برسد به «برجام 2»! آقای رئیسجمهور بهتر است به جای «برجام 2» به فکر نان مردم باشد که خربزه آب است!