گروه جهاد و مقاومت مشرق - پرویز بیگی حبیب آبادی، شاعری است که آثاری درباره دفاع مقدس سروده و یکی از معروفترین آن ها، شعر «غریبانه» است. روایت این شاعر از این شعر را با هم می خوانیم.
تا هشت سالگی در آبادان بودم با خاطرههای بسیار؛ با خاطرههای بسیاری که گم نشدند، هنوز زندهاند، بیست سال بعد، به آبادان و خرمشهر رفتم.
خرمشهر در دست دشمن بود و از محله «کوت شیخ» به آن مینگریستم، میگریستم. این شعر همانجا جرقهاش خورد. خبر آزادسازی شهر را در تهران شنیدم. احساس کردم زیر پوستم هزاران منور روشن کردهاند. حس و حال عجیبی داشتم، اما سرودن «غریبانه» قبل از اینها بود، بعد از برگشتن از خرمشهر و بعد از عارض شدن تبی شدید؛ در اوج تب، به «یاران چه غریبانه، رفتند از این خانه» رسیدم و در عرض چند ساعت، شعر کامل شد.
یک هفته بعد بچهها عازم خرمشهر شدند و من هم سخت بیمار بودم. وحید امیری وقتی از جبهه خرمشهر برگشت، خبر آورد که این شعر در تمام جبهه دهان به دهان میگردد و همه جا را پر کرده است. اولینبار آقای سلحشور آن را اجرا کرد. بعد حسامالدین سراج آن را همراه با موسیقی خواند. بعد آقای کویتیپور اجرایش کرد. بعد حاج صادق آهنگران خواندند و همین طور بر تعداد این خوانندگان اضافه شد. در چند فیلم سینمایی خوانده شد. در چند نمایشنامه اجرا شد.
غریبانه
ياران چه غريبانه، رفتند از اين خانه
هم سوخته شمع ما، هم سوخته پروانه
بشكسته سبوهامان، خون است به دلهامان
فرياد و فغان دارد، درديكش ميخانه
هر سوى نظر كردم هر كوى گذر كردم
خاكستر و خون ديدم، ويرانه به ويرانه
افتاده سرى سويى، گلگون شده گيسويي
ديگر نبود دستى، تا موى كند شانه
تا سر به بدن باشد، اين جامه كفن باشد
فرياد اباذرها، ره بسته به بيگانه
لبخند سرورى كو، سر مستى و شورى كو
هم كوزه نگون گشته، هم ريخته پيمانه
آتش شده در خرمن، واى من و واى من
از خانه نشان دارد، خاكستر كاشانه
اى واى كه يارانم، گلهاى بهارانم
رفتند از اين خانه، رفتند غريبانه
پرویز بیگی حبیب آبادی، شاعری است که آثاری درباره دفاع مقدس سروده و یکی از معروفترین آن ها، شعر «غریبانه» است. روایت این شاعر از این شعر را با هم می خوانیم.