به گزارش مشرق خبرآنلاین نوشت:
اول: امروز پنجشنبه است، ساعاتی قبل از بازی تیم امید ایران مقابل عراق. قرار ساعت 10 صبح است. نیم ساعت دیر میرسیم. اما رئیس روی ما را سفید میکند و یک ساعت و نیم با تأخیر میرسد. گفتوگو شروع میشود. با شوخیهای متعدد که بسیار از آنها قابل نوشتن نیست. حرفها اغلب پراکنده است. به خوبی پیداست رئیس از چیزی خبر ندارد.
دوم: 4 روز از آن گفتوگو گذشته. خیلی چیزها از پنجشنبه تا دیروز عوض شده بود. رئیس به مجلس رفت تا درباره افتضاح بزرگ امید توضیح بدهد. حالا در مییابیم رئیس، روز پنجشنبه تا ساعت 12: 30 که مهمان او بودیم، در جریان اتفاقات قرار نداشت. گویا، همه چیز اینگونه بوده ولی ترکشهای این شکست مفتضحانه هنوز بر پیکر فدراسیون کفاشیان فرو میرود.
سوم: بر حسب شرایط و اتفاقات گفتوگو دو قسمت میشود. قسمت اول پنجشنبه قبل از افتضاح تیم امید و قسمت دوم دوشنبه بعد از خروج رئیس فدراسیون فوتبال از مجلس. سر و ته این مصاحبه که به هم بند میشود، دست آخر میفهمیم، روز خوشی و بدی فدراسیون فرقی ندارد. همیشه یکی است!
*دوباره باختید و دوباره رفتید مجلس. به این وضعیت عادت کردهاید دیگر.
خب دست گل به آب دادیم و باید میرفتیم دیگر!
*پس قبول دارید دست گل به آب دادید.
بله، قبول میکنم. نمیدادیم که نمیرفتیم مجلس.
*خواستند استعفا بدهید؟
نه، کسی از ما نخواست. سفت و محکم میایستیم و کارمان را ادامه میدهیم.
*فشار نیاوردند بروید.
خیال شما را راحت کنم. اگر من استعفا بدهم و بروم فوتبال ایران تعلیق میشود. چیزی خارج از این نیست.
*خب این استعفا را نمیشود پای نتایج ضعیف نوشت.
فیفا اتفاقات ایران را رصد میکند. اگر به هر دلیل من قبل از مجمع کنار بکشم و بروم، فیفا فوتبال ایران را به حالت تعلیق در میآورد. از طرفی من فکر میکنم مشکل من نیستم. این فوتبال از نظر ساختاری ایراد دارد. چه من باشم و چه نباشم، فرقی نمیکند. باید با هم تعامل کنیم و بتوانیم این مشکلات را از بین ببریم. انصافاً ما خیلی تلاش کردیم این تیم امید نتیجه بگیرد منتهی نشد دیگر.
*همه به مدیریت شما ایراد میگیرند و میگویند باید بروید.
همانطور که گفتم ساختار این فوتبال ایراد دارد. باید ریشه یابی صورت بگیرد. من بروم، هیچ اتفاقی نمیافتد. تا روز آخر در فدراسیون با قدرت به کارمان ادامه میدهیم. برای من کاری ندارد کنار بروم اما نمیخواهم دوباره فوتبال تعلیق شود.
*شما سه نفر را برکنار کردید. دو نفر که عملاً بیکار بودند و فریدون معینی تنها ارتقاع درجه داشت. این پنهان شدن پشت اسامی نیست؟
من که در این اتفاق نقشی نداشتم اما بههرحال این موضوع به اسم فدراسیون میخورد. ما بر حسب وظایف دوستان را برکنار کردیم یا ارتقاع درجه دادیم. در مجموع از همه مردم عذر میخواهم بابت اتفاقاتی که افتاد. قبول داریم شکست بزرگی بود و سعی میکنیم یکجوری این باخت را جبران کنیم.
*از بحث امید بگذریم و برسیم به وضعیت مالی این روزهای فدراسیون فوتبال. همیشه حرف از سرمایهگذاری میزنید برای آینده. الان واقعاً میتوان از برنامهریزی حرف زد؟
الان در مقطعی هستیم که پول خیلی کم شده و اعتراف میکنم مشکل مالی داریم. اما چون پول نیست، نباید ترمز را بکشیم. باید جلو برویم تا کار وارد فاز جدید شود. الان با حضور کروش ما میتوانیم سرمایهگذاری بهتری داشته باشیم، مخصوصاً در بخش پایهها. نباید اجازه دهیم پول فقط به سمت و سوی خاصی برود. یکی از اهدافی که ما تعیین کردهایم همین سقف قرارداد است. این پول را میگیرند و میدهند به بخش پایه. باید این کار صورت بگیرد.
*گفتید سقف. سؤالات زیادی در این زمینه وجود دارد. اول از همه این تصمیم است یا قانون؟
این یک تصمیم است که هیأترئیسه فدراسیون فوتبال آن را گرفته.
*این چه هیأت رئیسهای است که نصفی از آنها سقف را رعایت نکرده اند؟
باید اجرا شود. اعضای هیأت رئیس هم باید به این تصمیم احترام بگذارند. به نظر خود من سازمان لیگ به راحتی میتواند بفهمد کی سقف قرارداد را رعایت نکرده است. وقتی بازیکن با 500، 600 میلیون به جایی نرفته یعنی از باشگاه جدیدش پول بیشتر گرفته. باید این موضوع پیگیری شود و برخورد لازم صورت بگیرد.
*اینقدر جدی هستید که گلر اول تیمملی را هم محروم کنید؟
بله، فرقی نمیکند رحمتی باشد یا بازیکن دیگری. هرکسی باشد، محروم میشود.
*اما شما متوجه میشوید که این به ضرر فوتبال است. الان دوباره ستارهها دارند به لیگهای عربی و مشخصاً قطر کوچ میکنند.
اینکه خیلی خوب است.
*واقعا؟
بله، فوتبال ما پتانسیلش را دارد که با رفتن یک بازیکن، بهتر از آن بسازد. من موافق این موضوع هستم. اگر قرار باشد که با رفتن چند بازیکن، نگران باشیم و بگوییم فوتبال ایران دارد نابود میشود، بهتر است اصلاً فوتبال نداشته باشیم. با رفتن این ستارهها بیشک جا برای بازیکنان دیگر هم باز میشود.
*از مسائل مالی بهطور کلی خارج شدیم. الان شما واقعاً از کجا در آمد دارید. در طبقه پائین فدراسیون سوپر مارکت بزنید، شاید یه پولی دستتان را بگیرد!
(خنده) اتفاقاً پیشنهاد بدی نیست و شاید سوپر مارکت زدیم! بلال فروشی هم بد نیست. من خودم بچه که بودم برای اینکه یک پول تو جیبی داشته باشم، بلال میفروختم.
*پس شما هم این مرحله از زندگی را گذراندهاید. مثل خیلیهای دیگر...
بله، من خودم بلال میفروختم. قدیمها واقعاً چیزی عیب نبود. الان را نگاه نکنید، اوضاع خیلی فرق کرده.
*چرا با کروش نمیزنید در کار الماس؟!
(خنده) این شایعه از کجا در آمده؟
*یک سایت موزامبیکی نوشته بود.
نه بابا، اینطور نیست. من نمیدانم این حرف از کجا در آمده است. ولی بعید میدانم درست باشد. کروش جزو مربیان بزرگ است که واقعاً روی کارش تمرکز دارد. قبل از همین بازی عراق مدام سر تمرین تیم امید حاضر میشد. هرکسی میآمد تعجب میکرد که او اینقدر روی کار تیم نظارت دارد. به همه چیز توجه میکرد. روی جوانان هم نظر دارد. تفکر او این است که یک ساختار مشترک در تیمهای ملی حاکم شود و کار برای آینده درست پیش برود. الان مربیان ما برای خودشان دفتر دارند و این خیلی خوبی است.
*روی دیوار اتاق شما هر چیزی به چشم میخورد، مربوط به ریاستهای قبل است. همین جامهای افتخاری جامجهانی یا کاپهای دیگر. نخواستید یکی از اینها به اسم شما بخورد؟
نشد دیگر. از طرفی ما دیدیم دکور اتاق به هم میخورد و دیوارها شلوغ میشود، گفتیم همین جامها کافی است! (خنده)
*یک مورد خیلی عجیب در این فدراسیون شما وجود دارد و آن این است که نامهها خیلی زود از اتاق شما خارج میشود. پروندهها همینطور. مورد خیلی جالبتر هم پرونده علی دایی بود.
شما باور کنید تا حالا خیلی کم اتفاق افتاده است اینجا خبری محرمانه بماند. یکی از سختترین کارهای دنیا این است که یک سند محرمانه را در فدراسیون نگه داریم و یک خبری را لو ندهیم. به خدا تا تصمیم گرفته نشده، سریعا میرود بیرون و همه میفهمند!
*واقعاً این مسئله قابل درک نیست. 20 سال است در کشور کار اجرایی میکنید، نمونهای مانند فدراسیون فوتبال دیدهاید؟
نه واقعاً هیج جای کشور به شدت فدراسیون فوتبال اخبار لو نمیرود. اینجا همه نوع خبر بیرون میرود. فرض کنید ما یک تصمیمی درون خودمان گرفتهایم. تازه هنوز هم رسمی نشده، قبل از اینکه بخواهیم دربارهاش حرف بزنیم میبینیم رفته و در سایتها قرار گرفته یا دو نفر زنگ میزنند میگویند ماجرا چیست. حالا قلعهنویی کجا رفت؟!
*وسط بحث جدی، سؤال خوبی پرسیدید. الآنجا خوردیم.
فقط یادم افتاد ناگهان. گفتم درباره او خبر بگیرم.
*رفت تراکتورسازی.
پس که اینطور.
*حالا از بحث خارج نشویم. درباره پرونده علی دایی چرا بهصورت شفاف حرف نزدید؟ اطلاعاتی در اختیار او قرارداده شده بود که برای شما عجیب بود.
اصولا در چنین پروندههایی معمولاً دو طرف مدارک لازم را دارند. چیزی نیست که محرمانه بماند و مثلاً پیش طرف دیگر باشد.
*اسنادی بوده که فقط امضای شما خورده. این عجیب نیست؟
نظرتان چیست که برویم سر یک بحث دیگر؟ نبش قبر نکنید. درباره بحثهای جدید حرف بزنیم. روز به این خوبی حیف نیست با این بحثها تمام شود؟!
*پس بیایید درباره یک موضوع دشوارتر حرف بزنیم. آقای علیپور دبیر ستاد منشور اخلاقی اعتراف کرده در دل فدراسیون فوتبال فساد وجود دارد. برخی از مسئولین بازیکن جا به جا میکنند. این یعنی فساد دیگر.
فساد چیست؟ ممکن است یکسری آدم که میخواهند این موضوع را به مسئولان فدراسیون ربط دهند. . من این اتهام را رد میکنم. ما در فدراسیون فوتبال مسئول فاسد نداریم. من سلامت آدمهایی را که دوروبرم تأیید میکنم. از هیأترئیسه بگیرید تا آدمهای دیگر. مسئولان هیأترئیسه چقدر قشنگ تصمیم میگیرند و روی کارشان دقت دارند؟ من خودم این چیزها را میفهمم. خاصیت فوتبال ما همین است که تمام کارها زود در آن علنی میشود. ما نمیتوانیم چیزی را پنهان کنیم. همه یک واحد نظارتی دارند ما حداقل چند واحد نظارتی. برنامه 90، خبر ورزشی، روزنامههای دیگر و کلی برنامه رادیویی و تلویزیونی مانند واحد بازپرسی بالای سر ما هستند. اصلاً نمیگذارند دست از پا خطا کنیم. (خنده)
*این را قبول دارید که کلی اتفاق در لیگ یک میافتد که شما اصلاً از آن خبر ندارید؟
بهتر است یک موضوع را روشن کنیم. لیگبرتر یک چیز شفاف است. همه توجهات روی آن است. هر جا که توجه کم باشد، اتفاقات زیادی هم در آن رخ میدهد. در لیگ دو و سه ممکن است اوضاع خیلی بد باشد که این هم طبیعی است. اصلاً یک سؤال از شما بپرسم. مگر میشود بگوییم شب که در خانهها بسته میشود، هیچ خلافی در آنها صورت نمیگیرد؟ آن خلافها طبیعی است و این اتفاقاتی هم که در فوتبال میافتد، غیرعادی نیست. ولی بالاخره ما کمیته انضباطی داریم و اتفاقات را بهطور کامل دنبال میکنیم. تا زمانیکه هیچ پروندهای وجود نداشته باشد و شکایتی صورت نگیرد، ما نمیتوانیم رایی صادر کنیم.
*مثلاً علیپور گفته بود یک فردی از فدراسیون فوتبال دو میلیارد خواسته تا زد و بندهای لیگ یک را برملا کند.
(حرفهای زیر لب) به خودش گفته؟ چه جالب. من که نمیدانم جریان چیست.
*این را قبول دارید که مسئولان فدراسیون فوتبال زیاد حرف میزنند؟
مگر میشود ما به کسی نگوییم حرف نزند؟ اگر نگوییم که فساد زیاد میشود!
*اما علیپور زیاد مصاحبه میکند.
شما چرا مینویسید؟
*وقتی از زد و بندها میگوید، انتظار دارید ننویسیم. منظور ما این است که هرکسی در فدراسیون یک حرفی میزند. بهروان یک چیز میگوید، علیپور یک چیز دیگر. بعد عسگری هم واکنش دیگری نشان میدهد.
فدراسیون فوتبال فعال یعنی همین. یعنی هرکسی بیاید یک چیز میگوید. تا این اتفاقها نیفتد که شما نمیگویید ما فعال هستیم! (خنده)
*از دادگاه چه خبر؟ جریان شکایت با مصطفوی به کجا رسید.
خیلی گرم بود! (خنده) خب این وظیفه من بود که بروم از حق و حقوق فدراسیون فوتبال دفاع کنم. حالا ممکن است این وسط حرص بخوریم. هر مدرکی هم بود دادیم دادگاه تا قاضی دراینباره تصمیم بگیرد. مدارک مربوط به مت نبود که، برمیگشت به دوران رؤسای قبلی. رئیس اسبق تأیید نکرده بود هزینههای آقای مصطفوی را. اما از سازمان آقای فائقی چنین خرجهایی را تأیید کرده بود. خلاصه وقتی آقای مصطفوی 200 میلیون تومان از حساب ما برداشت کرد من واقعاً عصبی شدم و خیلی حرص خوردم. اما این دلیل نمیشود که ممکن است رأی حتماً اشتباه باشد. بههرحال ممکن واقعاً رأی به درستی صادر شده باشد. این هم مثل فوتبال است. یک روز میبازی و یک روز میبری.
*نکته جالب اینجاست که حساب فدراسیون فوتبال همیشه خالی از پول است. دقیقا همان روزی که مصطفوی رفته پول برداشت کند، بالای 200 میلیون در حساب داشتید.
(خنده) گفتید. از شانس بد ماست دیگر. حتی با خیال راحت به بعضی دوستان چک دادیم و گفتیم بروید از حساب فدراسیون پول برداشت کنید اما نگو مصطفوی اول صبح رفته پولها را برداشت کرده!
*ظاهراً با هم هماهنگ کرده بودید.
شاید! ولی واقعاً عصبانی شدم.
*اگر مصطفوی در اتاقتان بود چه اتفاقی میافتاد؟
کاری نمیکردم، ولی من اینجور مواقع واقعاً از کوره در میروم چون نمیتوانیم با این اتفاقات کنار بیایم.
*ولی کلاً خودتان را زود با شرایط وفق میدهید.
بله، این هم ایراد من است دیگر.
*آخرین باری که دعوا کردید یادتان هست؟
دعوای جدی؟ از اینها که بزنبزن دارد؟! حالا شما کی دعوا کردید آخرین بار؟
*شاید نزدیک به 10 سال پیش.
من هم با دادشم دعوا داشتم، بزنبزن! مال خیلی وقتها پیش است. قدیمها زیاد دعوا بود اما الان بچهها اصلاً اهل دعوا نیستند.
*شما الان برای پایان کارتان در فدراسیون فوتبال روز شمار گذاشته اید؟
انتخابات که روز 17 دی است. اصلاً شاید دیدید قبل از انتخابات با فیفا مکاتبه کردیم و بعد انتخابات را 6 ماه عقب انداختیم! شاید هم ریاست AFC را بهانه کردیم و انتخابات را برگزار نکردیم.
*آنوقت سرپرست موقت به جای شما میگذارند!
نه بابا، کی میخواهد بگذارد؟ هرکسی دست به من بزند، فوتبال ایران تعلیق میشود. الان اینطوری شده و فیفا خیلی حساسیت دارد.
*اصلاً هم اینطوری نیست. اگر برای بلاتر یک روز روزنامههای ورزشی را ترجمه کنند فوتبال ایران را تعلیق میکند.
اینکه واقعاً حرف درستی است! فیفا بیشتر روی تغییرات و نقل و انتقالها مهم است.
*یک جایی گفته بودید یک پسر استقلالی دارید و یم پسر استقلالی. شنیدیم بد هم دعوا میکنند!
نه دعوا که نمیکنند اما بدجور کری میخوانند.
*تأثیری روی رایها شما نمیگذارند؟
نه بابا.
*شنیدیم یکی از پسرانتان روی شما نفوذ زیادی دارد و او هم استقلالی است. در فصلی هم که تمام شد میگفتند داوریها به نفع استقلال بوده.
داوریها به نفع استقلال بود؟ نه بابا. اتفاقاً هنوز آقای فتحا...زاده خیلی اعتراض دارد که داوریها به ضرر تیمش بوده.
*حتماً بهخاطر اینکه توازن وجود داشته باشد یک فصل به نفع استقلال میشود یک فصل به نفع پرسپولیس.
الان که فوتبال ایران از حالت دو قطبی خارج شده است و نمیتوانیم این کارها را بکنیم.
*آقای کفاشیان ظاهراً قطبی هم بهخاطر مصاحبهای که علیه او کردهاید، بدجور ناراحت است.
من که زیاد علیه او حرف نزدم. فقط یک مصاحبه بود.
*بههرحال قطبی ناراحت است.
من که چیزی نگفتم. اتفاقاً میخواهم بروم ژاپن، اگر شد حتماً همدیگر را میبینیم. با قطبی تماس میگیرم یا ایمیل میدهم. اگر دوست داشت من را ببیند میآید هتل ما! به او میگویم خواستی بیا اگر هم نخواستی نیا!
*اخیراً مدام مصاحبه میکنید و میگویید استقلال کار در فدراسیون داریم. این بیشتر شبیه یک جوک نیست؟
شما استقلال را برای ما تعریف کنید.
*طبق اساسنامه فدراسیون، اگر استقلال مالی داشته باشید، استقلال کاری هم دارید.
من واقعاً نمیدانم استقلال یعنی چه. شما به اساسنامه ما نگاه کنید؛ کمیتهها تصمیم میگیرند و میرود به هیأت رئیس فدراسیون فوتبال. از آنجا هم میرود به مجموع و بررسی میشود. یکسری تصمیمها بالاخره برای بهتر شدن است دیگر. ما اعتقاد داریم تصمیم باید جمعی گرفته شود. شما فرض کنید مثلاً یک نفر به ما میگوید فلانی را بیاور. ما میرویم و حرف میزنیم. بعد درباره آن فرد به جمعبندی میرسیم و او را میآوریم. این به معنای آن است که ما استقلال کاری نداریم؟ اگر به زور انتخاب را انجام دادیم که قبول میکنیم استقلال نداریم اما وقتی رفتیم حرف زدیم و دیدیم آن فرد واقعاً شایسته است، چرا باید گفت ما استقلال کاری نداریم؟ این القائات روزنامههاست که باعث میشود بعضیها هم مصاحبه کنند و بگویند ما استقلال کاری نداریم.
*قبول دارید کروش اولین مربی ایران بعد از انقلاب است که فدراسیون او را انتخاب کرد؟
اگر پول او را هم سازمان نمیداد، ما میتوانستیم کروش را بیاوریم. عمرا اگر میتوانستیم سمت کروش برویم. سازمان بود که به ما گفت بروید مربی گران بیاورید.
*بله، پول را سازمان داد ولی حداقل نام را شما انتخاب کردید.
کروش را ما انتخاب کردیم ولی یک نکتهای بگویم شما وضعیت ما را با 3 سال پیش که تازه آمده بودیم مقایسه نکنید.
*البته اسمها را بیشتر یاد گرفتهاید!
آن که بله. ولی کلاً من اسمها را زود فراموش میکنم. ممکن است خیلیها را بشناسم ولی باور کنید زود یادم میرود.
*می گویند شما مدیر برنامه محوری هستید اما چون کار را با خنده پیش میبرید کسی باورش نمیشود شما کار زیر ساختی میکنیدو واقعاً افقی برای آینده در نظر گرفتهاید. مثلاً کمپ را مقایسه میکنیم با دوران قبل از حضور شما واقعاً به این نتیجه میرسیم خیلی تغییر کرده است.
خب رفتار من اینطوری است ولی میتوانید از مسئولان داخل فدراسیون بپرسید که من چه دیدی نسبت به آیندهدارم. همه حرفهایم را به مسئولان کمیتهها میگویم. اصلاً هم آدمی نیستم که بگویم حرف حرف من است و حتماً همه باید با توجه به حرف من کارها را پیش ببرند. دوست دارم بهصورت جمعی عمل کنیم و تصمیم درست را در فدراسیون پیاده کنیم. اصلاً نباید خودخواهی بازی در آورد.
*فصل جدید هم بهزودی از راه میرسد. الان بحثهای زیادی درباره منشوری بودن برخی از مربیان و بازیکنان مطرح است. شما این اخبار را تأیید میکنید؟
کمیته تخلفات ما یک جلسه داشت. پرونده خاصی برای منشوریها نداریم. سابق قبل عملکرد برخی از مربیان در فصل گذشته خوب نبود که قرار شد تذکراتی به آنها داده شود. سعی میکنیم امسال به تذکر بسنده کنیم.
*اما ظاهراً سر همین سقف قراردادها چشم شما ترسیده است!
نه بحث ترسیدن نیست. بحث این است که اوضاع و احوال فوتبال خیلی بهتر شده است.
*البته یکسری از بازیکنان واقعاً از نظر رفتاری مورد تأیید نبودند.
ما که چیزی به آن صورت ندیدیم.
*سر جریان دوستی شما و امیر قلعهنویی هم شایعاتی وجود دارد. مثلاً اینکه سر جریان شکایت کمیته داوران از او، شکایت را منتفی کردید.
من هیچوقت به کمیته انضباطی نگفتم این کار را کنید و آن را کار نکنید. بالاخره قلعهنویی ارتباطات خیلی خوبی دارد و واقعاً هم مربی خوبی است.
*پس ارتباطات خوبی دارد. پرونده هم که نهایتاً پیگیری نمیشود.
خوب شد یاد من اندختید. راستی جریان این پرونده چه شد؟ اگر خبری دارید به من هم بدهید. (خنده جمعی) واقعی پرسیدمها!
*فعلاً پرونده مثل خیلی از پروندها دارد خاک میخورد.
کلاً این فدراسیون ما خیلی با حال است. شما که نیستید ببینید. کلاً پروندهها خوب میرود این طرف و آن طرف!
*اتفاقاً شنیدیم پرونده دلوار افزار دو سالی داخل کشوی شما خاک میخورده و بدجور از یادتان رفته بود!
(خنده بدون پاسخ)
*سؤال آخر هم درباره دیدار اخیر فتحا...زاده و منصوریان است. ظاهراً به قلعهنویی گفته اگر رئیس فدراسیون بودم تو را میگذاشتم سرمربی.
قلعهنویی توانائی زیادی دارد و میتواند سرمربی تیمملی شود. قبلاً هم که سرمربی بوده. اتفاقاً او جزو گزینههای ما بود ولی بههرحال کروش سرمربی تیمملی شد دیگر.