گروه بینالملل مشرق - تجاوز
نظامی عربستان سعودی علیه یمن درحالی می رود تا اولین سال خود را پشت سر
بگذارد که به نظر می رسد، بحران یمن نیز همانند بحران سوریه پا را از
مرزهای منطقه فراتر نهاده و عرصه بین الملل را درگیر خود کرده است.
در واپسین ساعات یک شنبه 16 اسفند ماه وزارت خارجه روسیه با انتشار بیانیه ای از توافق «سرگئی لاوروف» و «جان کری»، وزیر خارجه این کشور با همتای آمریکایی خود جهت ادامه رایزنی ها درباره بحران یمن و نگرانی مسکو و واشنگتن از وخامت اوضاع انسانی در یمن خبر داد.
بیانیه وزارت خارجه روسیه درباره بحران یمن، پس از توافق این کشور با آمریکا جهت برقراری آتشبس در سوریه می تواند، نقطه عطفی در بحران یمن ایجاد کند، چراکه این بیانیه در بطن خود پیام های متعددی را برای همه طرف های درگیر در این بحران داشت.
ادامه نوار ناکامی های سیاست منطقهای آمریکا
شاید بتوان اولین پیام بیانیه وزارت خارجه روسیه در خصوص بحران یمن را «ادامه نوار شکست ها و ناکامی های سیاست خارجی آمریکا در منطقه خاورمیانه» دانست.
پس از ناکامی بزرگ آمریکایی ها در سوریه و عراق هم اکنون ویروس شکست ها و ناکامی های منطقه ای این کشور می رود تا به یمن نیز سرایت کند و شواهد امر تاکید می کند که تاکنون واشنگتن به واسطه «سعودی ها» هرچه در یمن زده به درب بسته خورده و نگرانی هایی که آمریکا درباره اوضاع انسانی در یمن در بیانیه وزارت خارجه روسیه به آن اشاره کرده، در حقیقت نگرانی درباره وضعیت اسفبار این کشور در یمن است.
تجاوز نظامی عربستان سعودی به یمن 25 مارس سال 2015 میلادی با چراغ سبز کاخ سفید و حمایت و کمک همه جانبه دولت آمریکا به ویژه در بعد اطلاعاتی آغاز شد.
واشنگتن از همان ابتدا از مداخله مستقیم در جنگ یمن خودداری کرد، علت ترس «باراک اوباما» از ورود مستقیم به عرصه سمن تجربه تلخی است که «جرج بوش»، رئیس جمهور قبل از وی در ورود به جنگ های ویرانگر در افغانستان و عراق داشت.
علاوه
بر اینکه نباید شکست آمریکا در مبارزه با «القاعده» در یمن را فراموش کرد.
سال ها حملات پهپادهای آمریکایی که بخش مهم استراتژی واشنگتن در مبارزه
با تروریسم در یمن را تشکیل میدهد، نه تنها موجب تضعیف القاعده در این
کشور نشده، بلعکس رشد و شکوفایی آن را درپی داشته، به گونهای که «جوناتان
مارشال»، نویسنده و روزنامه نگار آمریکایی در مقاله ای که پایگاه اینترنتی
«کانسرتیوم» آن را منتشر کرد، تاکید می کند که آمریکا به رشد و قدرت یابی
القاعده و توسعه نفوذ آن در یمن کمک کرده است.
مارشال توضیح می دهد: جنگی که آمریکا به واسطه عربستان در یمن آغاز کرد، به دلیل تشدید هرج و مرج و ناامنی موجب قدرت یابی و نفوذ خطرناک القاعده در یمن و به ویژه در جنوب این کشور شد.
به گفته این نویسنده آمریکایی حملات گسترده سعودی ها در مناطق مختلف یمن که فرهنگ، اقتصاد و تمدن این کشور را هدف می گیرد و از خود ناامنی، فقر، عقب ماندگی، بی سوادی، هرج و مرج و غیره برجا می گذارد، موجب گسترش سریع گروه های افراط گرایی مانند القاعده در یمن شده است.
این موضوعی نیست که از نگاه مستشاران اوباما دور مانده باشد، به همین دلیل توصیه آنها به رئیس جمهوری آمریکا تجدید نظر در مواضع خود در قبال پرونده یمن و به طور خاص «جنبش انصار الله» و نیروهای هم پیمان با آن یعنی «علی عبدالله صالح»، رئیس جمهور اسبق یمن برای مقابله با القاعده است.
از همین رو مستشاران آمریکایی به اوباما توصیه کرده اند که راه حل میانه ای را قبول کند که خروج آبرومندانه از یمن را به دنبال داشته باشد و تماس های کری و لاوروف و توافق آنها مبنی بر از سرگیری مذاکرات و دستیابی به راه حل مسالمت آمیز را می توان در این چارچوب ارزیابی کرد.
تاکید انصار الله بر مذاکرات یمنی – یمنی
با آغاز تلاش های آمریکا و روسیه برای از سرگیری مذاکرات در خصوص بحران یمن، جنبش انصار الله یمن با تاکید بر اینکه راه حل بحران این کشور صرفا سیاسی است، خاطر نشان کرد که مذاکرات و گفتگوها باید یمنی – یمنی و بر مبنای ایدئولوژی ملی در یک چارچوب مشخص دنبال شود.
البته نباید فراموش کرد که در پشت پرده همسویی واشنگتن با مسکو در زمینه از سرگیری مذاکرات و گفتگوها جهت دستیابی به راه حل سیاسی برای بحران یمن، اهداف دیگری نهفته است که مهمترین آنها دستیابی به اهدافی است که حدود یک سال آمریکایی ها و سعودی ها در یمن برای آن جنگیدند، اما در برخورد با صخره سخت انصار الله موفق نشدند، هیچ یک از آنها را محقق کنند.
جنبش انصار الله که در طول سال های اخیر و به خصوص از زمان تجاوز نظامی عربستان به یمن حضور بسیار هوشمندانه ای در عرصه سیاسی و میدانی یمن داشته و هم اینک دست برتر را در این پرونده دارد، به خوبی از مطالبات سعودی – آمریکایی آگاه است و می داند که سعودی ها و آمریکایی ها با نیت پای به مذاکرات آتی خواهند گذاشت تا آنچه را در میدان رویارویی و جنگ نتوانسته اند، به دست آورند، پای میز مذاکره محقق کنند، درحالی که واقعیت ها تاکید می کند، آنچه را که نتوان با زور و قدرت به دست آورد، با گفتگو و مذاکره نمی توان محقق کرد.
محکومیت گسترده بین المللی عربستان سعودی
از زمان آغاز تجاوز نظامی عربستان سعودی علیه یمن، این کشور از ارتکاب هیچ جنایتی دریغ نکرده و مناطق مسکونی و غیر نظامی و تاسیسات و ساختارهای زیربنایی در طول حدودا یک سال اخیر اهداف ثابت حملات موشکی جنگنده ها و خمپاره ای توپخانه ارتش سعودی بوده اند. افزون بر اینکه در این حملات عربستان همواره از سلاح های تحریم شده بین المللی از جمله بمب های خوشه ای استفاده کرده است.
با این حال محافل بین المللی و حقوق بشری جهان یا در این زمینه سکوت اختیار کرده اند یا به انتقاد از ارتش و مقاومت مردمی در یمن و حمایت از دولت فراری پرداخته اند و یا به انتشار قطعنامه های غیر موثر حقوق بشری علیه ریاض که ضمانت اجرایی ندارد، اکتفا کرده اند.
جنگنده های متجاوز عربستان سعودی همچنان دیوانه وار به اقصی نقاط کشور یمن حمله می کنند و در این حملات از بمب های خوشه ای که به کارگیری آنها در سطح بین المللی ممنوع است، استفاده می کنند.
همچنین اقدام عربستان سعودی در محاصره دریایی و هوایی یمن، باعث شده مردم جنگ زده این کشور این روزها از بسیاری از نیازها و امکانات اولیه، از جمله امکانات پزشکی و دارویی و درمانی محروم باشند و همین مسئله جان بسیاری از بیماران و مجروحان یمنی را به خطر انداخته است.
اما واکنش مجامع بین المللی به این جنایات تنها انتشار برخی اعلامیه ها و بیانیه های غیر الزام آور و فاقد ضمانت اجرایی بوده است، شورای حقوق بشر سازمان ملل متحد از جمله این نهادهاست که از سال 2011 تاکنون قریب 10 قطعنامه در محکومیت حملات سعودی ها صادر کرده است.
همچنین گزارشگر ویژه سازمان ملل در امور حقوق بشر آوارگان، ضمن ارائه آماری از تلفات حملات ائتلاف عربی به رهبری عربستان در یمن، ریاض را مسئول نقض حقوق بشر علیه غیر نظامیان دانسته و دیده بان حقوق بشر نیز استفاده عربستان از بمب های خوشه ای در مناطق مسکونی را تایید و آن را مصداق «جنایت جنگی» عنوان کرده است.
از طرفی، شورای امنیت پس از ماه ها سکوت، در روزهای اخیر اعلام کرد که در صدد صدور قطعنامه ای است که بر حفظ جان شهروندان و غیر نظامیان یمنی تاکید کند، اما عربستان این طرح را رد و ضمن توصیف این اقدام شورای امنیت به «مداخله» تصریح کرده، این مداخله می تواند، موجب طولانی تر شدن جنگ در یمن شود.
نماینده عربستان سعودی در سازمان ملل متحد گفته است، کشورش نگران وخیم تر شدن وضعیت انسانی در یمن است، اما نیازی به صدور قطعنامه شورای امنیت در این مورد نمی بیند.
گزارش های نهادها و موسسات بین المللی و موضع اخیر شورای امنیت در قبال حملات عربستان سعودی در یمن، موضعی نیست که خوشایند کشورهای حامی عربستان سعودی به ویژه در صورت ادامه جنگ و حملات هوایی سعودی ها در یمن باشد و به مرور آتش انتقادات و لحن محکومیت ها را تشدید و مظلومیت ملت یمن و بر حق بودن انصار الله و نیروهای مردمی و انقلابی این کشور را اثبات خواهد کرد.
این شرایط آمریکا و دیگر حامیان ریاض را وادار می کند، به دنبال یافتن راهی برای خروج از باتلاق یمن و بستن این پرونده باشند.
تشدید فعالیت القاعده و داع در مناطق جنوبی یمن
تشدید و گسترش فعالیت گروه های تروریستی تکفیری القاعده و داعش در جنوب یمن از دلایل بسیار مهمی است که آمریکایی ها را وادار می کند، بیش از گذشته به فکر پایان دادن به جنگ در یمن باشند، به ویژه آنکه شاخه القاعده در یمن به دلیل نزدیکی جغرافیایی به بیابان نجد، خاستگاه وهابیت بیشتر تحت تاثیر این مکتب و تندروتر از القاعده مادر باشد و از آن به عنوان فعال ترین و خطرناک ترین شاخه این گروه تروریستی یاد شود، موضوعی که زمینه نزدیکی به آمریکا و بالعکس را کاهش می دهد.
همچنین از آنجا که بخشی از اعضای القاعده یمن را سعودی هایی تشکیل می دهند که سرکوب شدید حکومت عربستان در سال 2003 آنها را مجبور به فرار به یمن و پیوستن به القاعده در این کشور کرد، دشمنی بیشتری نسبت به آل سعود می ورزند و این عربستان را بیشتر در معرض حملات این گروه قرار خواهد داد، لذا همکاری و همسویی القاعده – ریاض که اینک در یمن وجود دارد، وضعیتی عارض و گذراست.
حضور القاعده که تا پیش از تجاوز نظامی عربستان به استان های «ابین» و «حضرموت» محدود می شد، از حمله سعودی ها به فرصتی برای افزایش نیروی انسانی و تقویت موقعیت این گروه در جنوب یمن تبدیل شده، به نحوی که اکنون القاعده در استان های حضرموت، عدن، شبوه، مأرب، جوف، بيضاء و لحج نیز حضور و فعالیت دارد.
اما در کنار القاعده، داعش نیز جنوب یمن را به جولانگاه خود مبدل کرده است. از دیگر بازیگران جنوب یمن می توان به شبه نظامیان وابسته به «عبد ربه منصور هادی»، رئیس جمهوری فراری یمن، نظامیان عربستان سعودی و کشورهای عضو ائتلاف عربی از امارات اشاره کرد که به مقتضای منافع و اهداف شاهد تقابل یا همکاری بازیگران در این منطقه باشیم.
هرج و مرج سیاسی و میدانی مشخصه جنوب یمن
عواملی مانند تغییر مستمر هم پیمانی ها، عدم مقبولیت و مشروعیت منصور هادی، ناتوانی حکومت مورد ادعای رئیس جمهوری فراری یمن در کنترل اوضاع و اداره امور، اختلافات جدی و رو به فزاینده عربستان سعودی و امارات متحده، عدم توجه به منافع ملی، سرسپردگی و وابستگی به خارج، فقدان پشتوانه اقتصادی و نابودی ساختارهای زیربنایی موجب شده هرج و مرج سیاسی و میدانی و پیچیدگی و سردرگمی معادلات و موازنه ها در جنوب شده که خوشبینانه ترین افق پیشروی آن جنگ ها و درگیری های داخلی خونین است.
ارزیابی اوضاع میدانی استان های جنوبی یمن
استان عدن:
استان عدن اگرچه یکی از استان های کوچک جنوب یمن شمرده می شود، اما از ابعاد مختلف دارای اهمیت بسیاری است، از جمله اینکه شهر عدن تا پیش از آغاز تجاوز نظامی عربستان، پایتخت اقتصادی و بندر عدن مهمترین و راهبردی ترین بندر یمن شمرده می شد و تاسیسات اقتصادی بسیاری از جمله پالایشگاه نفت عدن در این استان وجود داشت.
شهر عدن، پایتخت رئیس جمهور فراری یمن، پایگاه اصلی ائتلاف عربی به رهبری عربستان و پایگاه القاعده در یمن به شمار می آید که هرچه از بحران یمن می گذرد، روند ترورها و عملیات تروریستی و انتحاری در آن افزایش بیشتری می یابد، به گونه ای که جدیدترین گزارش ها تاکید می کند که شهر عدن بالاترین میزان ناامنی و بیشترین ترورها را طی ژانویه 2016 به خود اختصاص داده است.
جدیدترین تحولات امنیتی جاری در شهر عدن از درگیری های خونین شبه نظامیان وابسته به هادی و مزدوران وابسته به عربستان و امارات اطراف کاخ ریاست جمهوری این شهر واقع در منطقه «المعاشیق» حکایت دارد، این درحالی است که روزنامه انگلیسی دیلی تلگراف در گزارشی از شهر و بندر عدن به عنوان دروازه ورود داعش و القاعده به عرصه اقتصاد بین المللی و کسب سودهای کلان از سیطره این دو گروه بر این شهر و بندر یاد کرده است.
از سوی دیگر، روزنامه «نیویورک تایمز» نیز در گزارشی به شدت حکومت مورد ادعای هادی را به خاطر ناتوانی در برقراری امنیت در شهر عدن مورد انتقاد قرار داده است.
استان صنعا:
دو ماه پیش عربستان سعودی با کمک ائتلاف عربی عملیاتی را با هدف تصرف شهر «صنعا»، پایتخت یمن آغاز کرد که در اولین گام منطقه «فرضه نهم» را تصرف کرد تا درپی آن رسانه های وابسته به این کشور جنگ روانی و رسانه ای گسترده ای تحت عنوان تصرف پایتخت یمن آغاز کنند، هم اکنون با وجود گذشت دو ماه از آغاز این عملیات، نظامیان متجاوز نتوانسته اند، خواسته خود را در این استان یمن محقق کنند.
این درحالی است که جوانان یمن برای مقابله با حمله نظامی عربستان سعودی و هم پیمانانش علیه پایتخت، به کمیته های انقلابی و مردمی یمن ملحق شده اند تا در کنار ارتش یمن و جنبش انصار الله حملات متجاوزان را دفع کنند.
منابع آگاه یمنی در شهر صنعا از پیوستن 100 هزار نفر به کمیته های مردمی و انقلابی یمن در شهر و استان صنعا و آمادگی آنها برای دفع حملات نظامیان متجاوز خبر داده اند.
استان جوف:
استان بزرگ جوف با توجه به نزدیکی اش به شهر صنعا پایتخت یمن و استان صعده پایگاه اصلی حرکت انصارالله از اهمیت زیادی در تحولات یمن برخوردار است. اهمیت دیگر استان جوف ذخایر نفتی آن است که به اعتقاد کارشناسان روی دریایی از نفت و گاز خوابیده است.
جوف استانی زیدی نشین است و انصار الله طرفداران بسیاری در قبایل آن دارد و نیروهای ارتش یمن و انصار الله کنترل بخش اعظم منطقه جوف العالی که در غرب استان جوف و در مجاورت استان های صعده و عمران واقع است، را در دست دارند.
استان تعز:
استان تعز در جنوب پايتخت يمن بيش از 2 ميليون و 800 هزار نفر را در خود جای داده که حدود 10 درصد جمعيت كشور يمن را تشكيل مي دهند. استان تعز به سبب فعاليت هاي اقتصادي گسترده در آن، در ميان استان هاي يمن متمايز است. در اين استان به صورت گسترده كشاورزي و دامداري صورت مي گيرد، همچنين سواحل اين استان همچون بندر المخاء محل مناسبي براي صيد ماهي است.
تعز يكي از محورهاي حمله ائتلاف عربي به سوي صنعا به شمار مي رود و دروازه ورود به شمال يمن شناخته مي شود و شمال اين كشور را از جنوب آن جدا مي كند.
شهر تعز در دشتي واقع است كه كوه هاي بلندي بر آن اشراف دارد، كوه «جبل صبر» كه با داشتن ارتفاعي بالغ بر 3070 متر دومين كوه بلند يمن است، بر فراز شهر تعز قرار دارد. از بالاي اين كوه استراتژيك، امكان رصد تحركات در تنگه باب المندب و جنوب يمن وجود دارد که اغلب آن در كنترل نيروهاي ارتش و انصار الله است.
اكثر شهرهاي استان تعز در دست نيروهاي ارتش و انصار الله است و اين نيروها دست بالا را در نبردهاي اين استان دارند، اما شهرهاي التربه و الذباب و نيز تنگه باب المندب در اشغال ائتلاف عربي است.
استان حضرموت:
استان حضرموت، بزرگترین استان یمن است که ذخایر نفتی و معدنی زیادی در آن وجود دارد و دارای نوار ساحلی به طول 450 کیلومتر است. همچنین نیمی از مرز مشترک یمن با عربستان در استان حضرموت قرار دارد.
چاه های نفت زیادی که در استان حضرموت وجود دارد که تا پیش از تجاوز نظامی عربستان، روزانه ده ها هزار بشکه نفت از آنها استخراج می شد، اما هم اکنون تقریبا به اشغال القاعده درآمده است. شهر مکلا، مرکز این استان اولین شهر جنوب یمن بود که بعد از شروع جنگ در این کشور به اشغال القاعده درآمد. البته این گروه تروریستی علاوه بر شهر مکلا، شهرهای زنجنبار و جعار در استان ابین را هم در اشغال خود دارد.
علاوه بر گروه تروریستی القاعده، گروه تکفیری داعش نیز در این استان حضور و فعالیت دارد و این دو گروه، پس از پیشکش کردن این استان توسط هادی، آن را بین خود تقسیم کرده اند.
استان حدیده:
استان حدیده بر سواحل دریای سرخ واقع شده و هم اینک تنها درگاه اقتصادی یمن با خارج از این کشور شمرده می شود و کنترل کامل آن در دست ارتش یمن و انصار الله است.
استان لحج:
استان لحج در جنوب شرقی استان صنعا واقع شده و پس از تصرف آن توسط شبه نظامیان وابسته به هادی و عناصر القاعده، نیروهای کمیته های مردمی یمن و جنبش انصار الله طی عملیات هایی مناطقی را از این استان آزاد کردند که مهمترین آن پایگاه «العند»، بزرگترین پایگاه نظامی مزدوران عربستانی در یمن بود. العند تنها یک پایگاه هوایی نیست، بلکه پایگاهی زمینی نیز به شمار می رود و در آن واحدهای تانک، توپخانه و مراکزی برای آموزش وجود دارد و همچنین آشیانه هایی برای جنگنده ها در زیر زمین و انبارهای مملو از سلاح و مهمات تعبیه شده و به دلیل نزدیک بودن به دریا و همچنین موقعیت مناسب نسبت به استان های جنوبی از اهمیت راهبردی برخوردار است.
به این ترتیب از 22 استان یمن، 9 استان«صعده»، «عمران»، «الحدیده»، «صنعا»، «حجه»، «المحویت»، «ریمه»، «ذمار» و «إب» به طور کامل تحت اختیار ارتش و انصار الله است.
انصار الله و ارتش یمن علاوه بر تسلط به 85 درصد دو استان «تعز» و «بیضاء»، کنترل 70 درصد استان جوف، 50 درصد استان مأرب، 20 درصد استان لحج ، 15 درصد استان ضالع ، 10 درصد استان ابین، 5 درصد استان شبوه را نیز در اختیار دارند.
رد مذاکرات از سوی انصار الله
در چنین شرایطی طبیعی است که جنبش انصار الله و کمیته های مردمی و انقلابی این کشور با از سرگیری مذاکرات مخالف باشند، درحالی که به خوبی می دانند، هدف آمریکا و عربستان از این مذاکرات امتیاز گیری از نیروهای یمنی است.
این درحالی است که پیشتر «اسماعیل ولد الشیخ احمد»، نماینده سازمان ملل متحد در امور یمن از عدم امکان برگزاری دور جدید مذاکرات صلح به خاطر اختلاف طرف های درگیر در خصوص توافق بر سر آتش بس، هم زمان با انجام مذاکرات خبر داده بود.
نماینده سازمان ملل متحد در امور یمن با بیان اینکه ضمانت های کافی برای برگزاری دور جدید مذاکرات صلح وجود ندارد، از شکاف های عمیقی که کماکان بین طرف های درگیر در یمن وجود دارد، سخن گفت.
اولین دور مذاکرات یمن در ژنو در دسامبر گذشته با توافق بر سر یک چارچوب کاری فراگیر به منظور پایان جنگ و آتش بسی موقت منجر شد، اما این آتش بس با موارد نقض زیادی روبرو شد. قرار بود، مذاکرات چهاردهم ماه ژانویه از سرگرفته شود، اما تا اطلاع نامعلومی به تعویق افتاد. ولد الشیخ در جدیدترین اظهار نظر ابراز امیدواری کرده بود که مذاکرات یمن ماه آینده در ژنو آغاز شود.
خلاصه سخن
با توجه به معادلات میدانی حاکم بر جبهه های عملیاتی یمن و تاکید ارتش و کمیته های مردمی و انقلابی و همچنین جنبش انصار الله این کشور مبنی بر آمادگی جهت حضور در میدان و مقابله با متجاوزان سعودی و ائتلاف عربی هم پیمان این کشور، بنابراین طبیعی است که ضرورتی بر نشستن پای میز مذاکره و گفتگو با متجاوزان ملاحظه نکنند و این خواسته را رد کنند، به ویژه آنکه از هدف این مذاکرات به خوبی آگاه هستند و می دانند، اگر سعودی ها و آمریکایی ها طرف غالب بر میدان بودند، هیچ گاه خواستار گفتگو و مذاکره نمی شدند و اگر هم مذاکره و گفتگویی انجام می شد، با پیش شرط های مورد آنان صورت می گرفت.
انصار الله با درک عالی از شرایط، از جمله اینکه سعودی ها و آمریکایی ها تلاش دارند، آنچه را که در میدان به دست نیاورده اند، با نیرنگ و فریب و در لفافه و پوشش مذاکره و گفتگو به دست آورند، چه اگر غیر از این بود، صنعا تاکنون به تصرف سعودی ها و ائتلاف متجاوز عربی درآمده بود، درحالی که مشاهده می شود، با وجود گذشت دو ماه از آغاز عملیات تصرف صنعا این شهر همچنان استوار و مقاوم در برابر متجاوزان ایستاده و تلاش عربستان و امارات جهت حمله از 3 محور جنوبی (با تصرف استانهای تعز، أب، ذمار و سپس صنعا)، غربی (با تصرف استان الحدید و از جمله بندر الحدیده) و (وارد کردن نیرو از حضرموت و سپس حرکت به سمت مأرب و بعد از آن صنعا) به پایتخت یمن و تصرف آن شکست خورده و این شکست ریاض و واشنگتن را به از سرگیری مذاکره و نشستن پای میز مذاکره واداشته و آگاهی از این امر که معادلات حاکم بر میدان تماما به سود این جنبش و نیروهای یمنی است، هرگونه مذاکره با متجاوزان و مزدوران آنها را رد می کند و تاکید دارد، اگر مذاکره ای هم صورت گیرد، باید با پیش شرط ها و شرایط مورد نظر آنان انجام شود و این خواستی منطقی است که عربستان سعودی و آمریکا اگر خواهان به سلامت بیرون آمدن از باتلاق یمن هستند، باید به آن تن دهند، در غیر این صورت باید بهای سنگین تری را به خاطر تصمیمات نابخردانه ای که اتخاذ کرده اند، پرداخت کنند.
در واپسین ساعات یک شنبه 16 اسفند ماه وزارت خارجه روسیه با انتشار بیانیه ای از توافق «سرگئی لاوروف» و «جان کری»، وزیر خارجه این کشور با همتای آمریکایی خود جهت ادامه رایزنی ها درباره بحران یمن و نگرانی مسکو و واشنگتن از وخامت اوضاع انسانی در یمن خبر داد.
بیانیه وزارت خارجه روسیه درباره بحران یمن، پس از توافق این کشور با آمریکا جهت برقراری آتشبس در سوریه می تواند، نقطه عطفی در بحران یمن ایجاد کند، چراکه این بیانیه در بطن خود پیام های متعددی را برای همه طرف های درگیر در این بحران داشت.
ادامه نوار ناکامی های سیاست منطقهای آمریکا
شاید بتوان اولین پیام بیانیه وزارت خارجه روسیه در خصوص بحران یمن را «ادامه نوار شکست ها و ناکامی های سیاست خارجی آمریکا در منطقه خاورمیانه» دانست.
پس از ناکامی بزرگ آمریکایی ها در سوریه و عراق هم اکنون ویروس شکست ها و ناکامی های منطقه ای این کشور می رود تا به یمن نیز سرایت کند و شواهد امر تاکید می کند که تاکنون واشنگتن به واسطه «سعودی ها» هرچه در یمن زده به درب بسته خورده و نگرانی هایی که آمریکا درباره اوضاع انسانی در یمن در بیانیه وزارت خارجه روسیه به آن اشاره کرده، در حقیقت نگرانی درباره وضعیت اسفبار این کشور در یمن است.
تجاوز نظامی عربستان سعودی به یمن 25 مارس سال 2015 میلادی با چراغ سبز کاخ سفید و حمایت و کمک همه جانبه دولت آمریکا به ویژه در بعد اطلاعاتی آغاز شد.
واشنگتن از همان ابتدا از مداخله مستقیم در جنگ یمن خودداری کرد، علت ترس «باراک اوباما» از ورود مستقیم به عرصه سمن تجربه تلخی است که «جرج بوش»، رئیس جمهور قبل از وی در ورود به جنگ های ویرانگر در افغانستان و عراق داشت.
مارشال توضیح می دهد: جنگی که آمریکا به واسطه عربستان در یمن آغاز کرد، به دلیل تشدید هرج و مرج و ناامنی موجب قدرت یابی و نفوذ خطرناک القاعده در یمن و به ویژه در جنوب این کشور شد.
به گفته این نویسنده آمریکایی حملات گسترده سعودی ها در مناطق مختلف یمن که فرهنگ، اقتصاد و تمدن این کشور را هدف می گیرد و از خود ناامنی، فقر، عقب ماندگی، بی سوادی، هرج و مرج و غیره برجا می گذارد، موجب گسترش سریع گروه های افراط گرایی مانند القاعده در یمن شده است.
این موضوعی نیست که از نگاه مستشاران اوباما دور مانده باشد، به همین دلیل توصیه آنها به رئیس جمهوری آمریکا تجدید نظر در مواضع خود در قبال پرونده یمن و به طور خاص «جنبش انصار الله» و نیروهای هم پیمان با آن یعنی «علی عبدالله صالح»، رئیس جمهور اسبق یمن برای مقابله با القاعده است.
از همین رو مستشاران آمریکایی به اوباما توصیه کرده اند که راه حل میانه ای را قبول کند که خروج آبرومندانه از یمن را به دنبال داشته باشد و تماس های کری و لاوروف و توافق آنها مبنی بر از سرگیری مذاکرات و دستیابی به راه حل مسالمت آمیز را می توان در این چارچوب ارزیابی کرد.
با آغاز تلاش های آمریکا و روسیه برای از سرگیری مذاکرات در خصوص بحران یمن، جنبش انصار الله یمن با تاکید بر اینکه راه حل بحران این کشور صرفا سیاسی است، خاطر نشان کرد که مذاکرات و گفتگوها باید یمنی – یمنی و بر مبنای ایدئولوژی ملی در یک چارچوب مشخص دنبال شود.
البته نباید فراموش کرد که در پشت پرده همسویی واشنگتن با مسکو در زمینه از سرگیری مذاکرات و گفتگوها جهت دستیابی به راه حل سیاسی برای بحران یمن، اهداف دیگری نهفته است که مهمترین آنها دستیابی به اهدافی است که حدود یک سال آمریکایی ها و سعودی ها در یمن برای آن جنگیدند، اما در برخورد با صخره سخت انصار الله موفق نشدند، هیچ یک از آنها را محقق کنند.
جنبش انصار الله که در طول سال های اخیر و به خصوص از زمان تجاوز نظامی عربستان به یمن حضور بسیار هوشمندانه ای در عرصه سیاسی و میدانی یمن داشته و هم اینک دست برتر را در این پرونده دارد، به خوبی از مطالبات سعودی – آمریکایی آگاه است و می داند که سعودی ها و آمریکایی ها با نیت پای به مذاکرات آتی خواهند گذاشت تا آنچه را در میدان رویارویی و جنگ نتوانسته اند، به دست آورند، پای میز مذاکره محقق کنند، درحالی که واقعیت ها تاکید می کند، آنچه را که نتوان با زور و قدرت به دست آورد، با گفتگو و مذاکره نمی توان محقق کرد.
از زمان آغاز تجاوز نظامی عربستان سعودی علیه یمن، این کشور از ارتکاب هیچ جنایتی دریغ نکرده و مناطق مسکونی و غیر نظامی و تاسیسات و ساختارهای زیربنایی در طول حدودا یک سال اخیر اهداف ثابت حملات موشکی جنگنده ها و خمپاره ای توپخانه ارتش سعودی بوده اند. افزون بر اینکه در این حملات عربستان همواره از سلاح های تحریم شده بین المللی از جمله بمب های خوشه ای استفاده کرده است.
با این حال محافل بین المللی و حقوق بشری جهان یا در این زمینه سکوت اختیار کرده اند یا به انتقاد از ارتش و مقاومت مردمی در یمن و حمایت از دولت فراری پرداخته اند و یا به انتشار قطعنامه های غیر موثر حقوق بشری علیه ریاض که ضمانت اجرایی ندارد، اکتفا کرده اند.
جنگنده های متجاوز عربستان سعودی همچنان دیوانه وار به اقصی نقاط کشور یمن حمله می کنند و در این حملات از بمب های خوشه ای که به کارگیری آنها در سطح بین المللی ممنوع است، استفاده می کنند.
همچنین اقدام عربستان سعودی در محاصره دریایی و هوایی یمن، باعث شده مردم جنگ زده این کشور این روزها از بسیاری از نیازها و امکانات اولیه، از جمله امکانات پزشکی و دارویی و درمانی محروم باشند و همین مسئله جان بسیاری از بیماران و مجروحان یمنی را به خطر انداخته است.
اما واکنش مجامع بین المللی به این جنایات تنها انتشار برخی اعلامیه ها و بیانیه های غیر الزام آور و فاقد ضمانت اجرایی بوده است، شورای حقوق بشر سازمان ملل متحد از جمله این نهادهاست که از سال 2011 تاکنون قریب 10 قطعنامه در محکومیت حملات سعودی ها صادر کرده است.
همچنین گزارشگر ویژه سازمان ملل در امور حقوق بشر آوارگان، ضمن ارائه آماری از تلفات حملات ائتلاف عربی به رهبری عربستان در یمن، ریاض را مسئول نقض حقوق بشر علیه غیر نظامیان دانسته و دیده بان حقوق بشر نیز استفاده عربستان از بمب های خوشه ای در مناطق مسکونی را تایید و آن را مصداق «جنایت جنگی» عنوان کرده است.
از طرفی، شورای امنیت پس از ماه ها سکوت، در روزهای اخیر اعلام کرد که در صدد صدور قطعنامه ای است که بر حفظ جان شهروندان و غیر نظامیان یمنی تاکید کند، اما عربستان این طرح را رد و ضمن توصیف این اقدام شورای امنیت به «مداخله» تصریح کرده، این مداخله می تواند، موجب طولانی تر شدن جنگ در یمن شود.
نماینده عربستان سعودی در سازمان ملل متحد گفته است، کشورش نگران وخیم تر شدن وضعیت انسانی در یمن است، اما نیازی به صدور قطعنامه شورای امنیت در این مورد نمی بیند.
گزارش های نهادها و موسسات بین المللی و موضع اخیر شورای امنیت در قبال حملات عربستان سعودی در یمن، موضعی نیست که خوشایند کشورهای حامی عربستان سعودی به ویژه در صورت ادامه جنگ و حملات هوایی سعودی ها در یمن باشد و به مرور آتش انتقادات و لحن محکومیت ها را تشدید و مظلومیت ملت یمن و بر حق بودن انصار الله و نیروهای مردمی و انقلابی این کشور را اثبات خواهد کرد.
این شرایط آمریکا و دیگر حامیان ریاض را وادار می کند، به دنبال یافتن راهی برای خروج از باتلاق یمن و بستن این پرونده باشند.
تشدید فعالیت القاعده و داع در مناطق جنوبی یمن
تشدید و گسترش فعالیت گروه های تروریستی تکفیری القاعده و داعش در جنوب یمن از دلایل بسیار مهمی است که آمریکایی ها را وادار می کند، بیش از گذشته به فکر پایان دادن به جنگ در یمن باشند، به ویژه آنکه شاخه القاعده در یمن به دلیل نزدیکی جغرافیایی به بیابان نجد، خاستگاه وهابیت بیشتر تحت تاثیر این مکتب و تندروتر از القاعده مادر باشد و از آن به عنوان فعال ترین و خطرناک ترین شاخه این گروه تروریستی یاد شود، موضوعی که زمینه نزدیکی به آمریکا و بالعکس را کاهش می دهد.
همچنین از آنجا که بخشی از اعضای القاعده یمن را سعودی هایی تشکیل می دهند که سرکوب شدید حکومت عربستان در سال 2003 آنها را مجبور به فرار به یمن و پیوستن به القاعده در این کشور کرد، دشمنی بیشتری نسبت به آل سعود می ورزند و این عربستان را بیشتر در معرض حملات این گروه قرار خواهد داد، لذا همکاری و همسویی القاعده – ریاض که اینک در یمن وجود دارد، وضعیتی عارض و گذراست.
حضور القاعده که تا پیش از تجاوز نظامی عربستان به استان های «ابین» و «حضرموت» محدود می شد، از حمله سعودی ها به فرصتی برای افزایش نیروی انسانی و تقویت موقعیت این گروه در جنوب یمن تبدیل شده، به نحوی که اکنون القاعده در استان های حضرموت، عدن، شبوه، مأرب، جوف، بيضاء و لحج نیز حضور و فعالیت دارد.
اما در کنار القاعده، داعش نیز جنوب یمن را به جولانگاه خود مبدل کرده است. از دیگر بازیگران جنوب یمن می توان به شبه نظامیان وابسته به «عبد ربه منصور هادی»، رئیس جمهوری فراری یمن، نظامیان عربستان سعودی و کشورهای عضو ائتلاف عربی از امارات اشاره کرد که به مقتضای منافع و اهداف شاهد تقابل یا همکاری بازیگران در این منطقه باشیم.
هرج و مرج سیاسی و میدانی مشخصه جنوب یمن
عواملی مانند تغییر مستمر هم پیمانی ها، عدم مقبولیت و مشروعیت منصور هادی، ناتوانی حکومت مورد ادعای رئیس جمهوری فراری یمن در کنترل اوضاع و اداره امور، اختلافات جدی و رو به فزاینده عربستان سعودی و امارات متحده، عدم توجه به منافع ملی، سرسپردگی و وابستگی به خارج، فقدان پشتوانه اقتصادی و نابودی ساختارهای زیربنایی موجب شده هرج و مرج سیاسی و میدانی و پیچیدگی و سردرگمی معادلات و موازنه ها در جنوب شده که خوشبینانه ترین افق پیشروی آن جنگ ها و درگیری های داخلی خونین است.
استان عدن:
استان عدن اگرچه یکی از استان های کوچک جنوب یمن شمرده می شود، اما از ابعاد مختلف دارای اهمیت بسیاری است، از جمله اینکه شهر عدن تا پیش از آغاز تجاوز نظامی عربستان، پایتخت اقتصادی و بندر عدن مهمترین و راهبردی ترین بندر یمن شمرده می شد و تاسیسات اقتصادی بسیاری از جمله پالایشگاه نفت عدن در این استان وجود داشت.
شهر عدن، پایتخت رئیس جمهور فراری یمن، پایگاه اصلی ائتلاف عربی به رهبری عربستان و پایگاه القاعده در یمن به شمار می آید که هرچه از بحران یمن می گذرد، روند ترورها و عملیات تروریستی و انتحاری در آن افزایش بیشتری می یابد، به گونه ای که جدیدترین گزارش ها تاکید می کند که شهر عدن بالاترین میزان ناامنی و بیشترین ترورها را طی ژانویه 2016 به خود اختصاص داده است.
جدیدترین تحولات امنیتی جاری در شهر عدن از درگیری های خونین شبه نظامیان وابسته به هادی و مزدوران وابسته به عربستان و امارات اطراف کاخ ریاست جمهوری این شهر واقع در منطقه «المعاشیق» حکایت دارد، این درحالی است که روزنامه انگلیسی دیلی تلگراف در گزارشی از شهر و بندر عدن به عنوان دروازه ورود داعش و القاعده به عرصه اقتصاد بین المللی و کسب سودهای کلان از سیطره این دو گروه بر این شهر و بندر یاد کرده است.
از سوی دیگر، روزنامه «نیویورک تایمز» نیز در گزارشی به شدت حکومت مورد ادعای هادی را به خاطر ناتوانی در برقراری امنیت در شهر عدن مورد انتقاد قرار داده است.
استان صنعا:
دو ماه پیش عربستان سعودی با کمک ائتلاف عربی عملیاتی را با هدف تصرف شهر «صنعا»، پایتخت یمن آغاز کرد که در اولین گام منطقه «فرضه نهم» را تصرف کرد تا درپی آن رسانه های وابسته به این کشور جنگ روانی و رسانه ای گسترده ای تحت عنوان تصرف پایتخت یمن آغاز کنند، هم اکنون با وجود گذشت دو ماه از آغاز این عملیات، نظامیان متجاوز نتوانسته اند، خواسته خود را در این استان یمن محقق کنند.
این درحالی است که جوانان یمن برای مقابله با حمله نظامی عربستان سعودی و هم پیمانانش علیه پایتخت، به کمیته های انقلابی و مردمی یمن ملحق شده اند تا در کنار ارتش یمن و جنبش انصار الله حملات متجاوزان را دفع کنند.
منابع آگاه یمنی در شهر صنعا از پیوستن 100 هزار نفر به کمیته های مردمی و انقلابی یمن در شهر و استان صنعا و آمادگی آنها برای دفع حملات نظامیان متجاوز خبر داده اند.
استان جوف:
استان بزرگ جوف با توجه به نزدیکی اش به شهر صنعا پایتخت یمن و استان صعده پایگاه اصلی حرکت انصارالله از اهمیت زیادی در تحولات یمن برخوردار است. اهمیت دیگر استان جوف ذخایر نفتی آن است که به اعتقاد کارشناسان روی دریایی از نفت و گاز خوابیده است.
جوف استانی زیدی نشین است و انصار الله طرفداران بسیاری در قبایل آن دارد و نیروهای ارتش یمن و انصار الله کنترل بخش اعظم منطقه جوف العالی که در غرب استان جوف و در مجاورت استان های صعده و عمران واقع است، را در دست دارند.
استان تعز:
استان تعز در جنوب پايتخت يمن بيش از 2 ميليون و 800 هزار نفر را در خود جای داده که حدود 10 درصد جمعيت كشور يمن را تشكيل مي دهند. استان تعز به سبب فعاليت هاي اقتصادي گسترده در آن، در ميان استان هاي يمن متمايز است. در اين استان به صورت گسترده كشاورزي و دامداري صورت مي گيرد، همچنين سواحل اين استان همچون بندر المخاء محل مناسبي براي صيد ماهي است.
تعز يكي از محورهاي حمله ائتلاف عربي به سوي صنعا به شمار مي رود و دروازه ورود به شمال يمن شناخته مي شود و شمال اين كشور را از جنوب آن جدا مي كند.
شهر تعز در دشتي واقع است كه كوه هاي بلندي بر آن اشراف دارد، كوه «جبل صبر» كه با داشتن ارتفاعي بالغ بر 3070 متر دومين كوه بلند يمن است، بر فراز شهر تعز قرار دارد. از بالاي اين كوه استراتژيك، امكان رصد تحركات در تنگه باب المندب و جنوب يمن وجود دارد که اغلب آن در كنترل نيروهاي ارتش و انصار الله است.
اكثر شهرهاي استان تعز در دست نيروهاي ارتش و انصار الله است و اين نيروها دست بالا را در نبردهاي اين استان دارند، اما شهرهاي التربه و الذباب و نيز تنگه باب المندب در اشغال ائتلاف عربي است.
استان حضرموت:
استان حضرموت، بزرگترین استان یمن است که ذخایر نفتی و معدنی زیادی در آن وجود دارد و دارای نوار ساحلی به طول 450 کیلومتر است. همچنین نیمی از مرز مشترک یمن با عربستان در استان حضرموت قرار دارد.
چاه های نفت زیادی که در استان حضرموت وجود دارد که تا پیش از تجاوز نظامی عربستان، روزانه ده ها هزار بشکه نفت از آنها استخراج می شد، اما هم اکنون تقریبا به اشغال القاعده درآمده است. شهر مکلا، مرکز این استان اولین شهر جنوب یمن بود که بعد از شروع جنگ در این کشور به اشغال القاعده درآمد. البته این گروه تروریستی علاوه بر شهر مکلا، شهرهای زنجنبار و جعار در استان ابین را هم در اشغال خود دارد.
علاوه بر گروه تروریستی القاعده، گروه تکفیری داعش نیز در این استان حضور و فعالیت دارد و این دو گروه، پس از پیشکش کردن این استان توسط هادی، آن را بین خود تقسیم کرده اند.
استان حدیده:
استان حدیده بر سواحل دریای سرخ واقع شده و هم اینک تنها درگاه اقتصادی یمن با خارج از این کشور شمرده می شود و کنترل کامل آن در دست ارتش یمن و انصار الله است.
استان لحج:
استان لحج در جنوب شرقی استان صنعا واقع شده و پس از تصرف آن توسط شبه نظامیان وابسته به هادی و عناصر القاعده، نیروهای کمیته های مردمی یمن و جنبش انصار الله طی عملیات هایی مناطقی را از این استان آزاد کردند که مهمترین آن پایگاه «العند»، بزرگترین پایگاه نظامی مزدوران عربستانی در یمن بود. العند تنها یک پایگاه هوایی نیست، بلکه پایگاهی زمینی نیز به شمار می رود و در آن واحدهای تانک، توپخانه و مراکزی برای آموزش وجود دارد و همچنین آشیانه هایی برای جنگنده ها در زیر زمین و انبارهای مملو از سلاح و مهمات تعبیه شده و به دلیل نزدیک بودن به دریا و همچنین موقعیت مناسب نسبت به استان های جنوبی از اهمیت راهبردی برخوردار است.
به این ترتیب از 22 استان یمن، 9 استان«صعده»، «عمران»، «الحدیده»، «صنعا»، «حجه»، «المحویت»، «ریمه»، «ذمار» و «إب» به طور کامل تحت اختیار ارتش و انصار الله است.
انصار الله و ارتش یمن علاوه بر تسلط به 85 درصد دو استان «تعز» و «بیضاء»، کنترل 70 درصد استان جوف، 50 درصد استان مأرب، 20 درصد استان لحج ، 15 درصد استان ضالع ، 10 درصد استان ابین، 5 درصد استان شبوه را نیز در اختیار دارند.
در چنین شرایطی طبیعی است که جنبش انصار الله و کمیته های مردمی و انقلابی این کشور با از سرگیری مذاکرات مخالف باشند، درحالی که به خوبی می دانند، هدف آمریکا و عربستان از این مذاکرات امتیاز گیری از نیروهای یمنی است.
این درحالی است که پیشتر «اسماعیل ولد الشیخ احمد»، نماینده سازمان ملل متحد در امور یمن از عدم امکان برگزاری دور جدید مذاکرات صلح به خاطر اختلاف طرف های درگیر در خصوص توافق بر سر آتش بس، هم زمان با انجام مذاکرات خبر داده بود.
نماینده سازمان ملل متحد در امور یمن با بیان اینکه ضمانت های کافی برای برگزاری دور جدید مذاکرات صلح وجود ندارد، از شکاف های عمیقی که کماکان بین طرف های درگیر در یمن وجود دارد، سخن گفت.
اولین دور مذاکرات یمن در ژنو در دسامبر گذشته با توافق بر سر یک چارچوب کاری فراگیر به منظور پایان جنگ و آتش بسی موقت منجر شد، اما این آتش بس با موارد نقض زیادی روبرو شد. قرار بود، مذاکرات چهاردهم ماه ژانویه از سرگرفته شود، اما تا اطلاع نامعلومی به تعویق افتاد. ولد الشیخ در جدیدترین اظهار نظر ابراز امیدواری کرده بود که مذاکرات یمن ماه آینده در ژنو آغاز شود.
با توجه به معادلات میدانی حاکم بر جبهه های عملیاتی یمن و تاکید ارتش و کمیته های مردمی و انقلابی و همچنین جنبش انصار الله این کشور مبنی بر آمادگی جهت حضور در میدان و مقابله با متجاوزان سعودی و ائتلاف عربی هم پیمان این کشور، بنابراین طبیعی است که ضرورتی بر نشستن پای میز مذاکره و گفتگو با متجاوزان ملاحظه نکنند و این خواسته را رد کنند، به ویژه آنکه از هدف این مذاکرات به خوبی آگاه هستند و می دانند، اگر سعودی ها و آمریکایی ها طرف غالب بر میدان بودند، هیچ گاه خواستار گفتگو و مذاکره نمی شدند و اگر هم مذاکره و گفتگویی انجام می شد، با پیش شرط های مورد آنان صورت می گرفت.
انصار الله با درک عالی از شرایط، از جمله اینکه سعودی ها و آمریکایی ها تلاش دارند، آنچه را که در میدان به دست نیاورده اند، با نیرنگ و فریب و در لفافه و پوشش مذاکره و گفتگو به دست آورند، چه اگر غیر از این بود، صنعا تاکنون به تصرف سعودی ها و ائتلاف متجاوز عربی درآمده بود، درحالی که مشاهده می شود، با وجود گذشت دو ماه از آغاز عملیات تصرف صنعا این شهر همچنان استوار و مقاوم در برابر متجاوزان ایستاده و تلاش عربستان و امارات جهت حمله از 3 محور جنوبی (با تصرف استانهای تعز، أب، ذمار و سپس صنعا)، غربی (با تصرف استان الحدید و از جمله بندر الحدیده) و (وارد کردن نیرو از حضرموت و سپس حرکت به سمت مأرب و بعد از آن صنعا) به پایتخت یمن و تصرف آن شکست خورده و این شکست ریاض و واشنگتن را به از سرگیری مذاکره و نشستن پای میز مذاکره واداشته و آگاهی از این امر که معادلات حاکم بر میدان تماما به سود این جنبش و نیروهای یمنی است، هرگونه مذاکره با متجاوزان و مزدوران آنها را رد می کند و تاکید دارد، اگر مذاکره ای هم صورت گیرد، باید با پیش شرط ها و شرایط مورد نظر آنان انجام شود و این خواستی منطقی است که عربستان سعودی و آمریکا اگر خواهان به سلامت بیرون آمدن از باتلاق یمن هستند، باید به آن تن دهند، در غیر این صورت باید بهای سنگین تری را به خاطر تصمیمات نابخردانه ای که اتخاذ کرده اند، پرداخت کنند.